سلام اول اینکه ازتون کمک میخوام و نظر...
من و یک آقایی تصمیم به ازدواج داریم که خب از اون جایی که درگیر کنکور هستیم هم به خاطر شرایطی که ایشون برای خواستگاری ندارن فعلا امکان اقدام وجود نداره...
ما از طریق اینترنت آشنا شدیم...و خب اینم یه جور مشکلی داره و چون ممکنه خانواده ها نپذیرن که به احتمال زیاد همین هم هست قراره که فعلا بهشون اعلام نشه...البته مادر من در جریان هستن...
ضمن اینکه روابط ما اصلا غیر دینی نشده و خدا رو توی عشقمون به شدت دخیل میدونیم...
نکته ی دیگه اینکه من حدود هشت ماه از ایشون بزرگترم و ایشون جهشی خوندن ولی از نظر سن عقلی از من بیشتر متوجه میشن... و مشکلی با این موضوع نداریم به هیچ وجه...
این آشنایی کلی که لازم بود...
اما مشکل اساسی من که میخواستم بگم اینه که ایشون توی دوران کودکیشون یه دختر خاله داشتن که بنا به شوخی یا هر چیزی اینا رو به نام هم میگفتن که البته با بزرگتر شدنشون این قضیه کم رنگ شده و اینکه ایشون یه بار که باز به شوخی اینا رو همسر دونستن مجلس رو به دلیل دیگه ترک کرده مادرشون فک کردن بهش برخورده و راضی نیستن گرچه ایشون حتی قبل از من حسی به دختر خاله شون نداشتن...
دختر خاله اشون هم ده ماه ازشون بزرگتره ... و در یک شهر نزدیک شهرشون دانشگاه میره... ولی مسئله ای که هست همین محرم که دور هم جمع شده بودن.. مثلا به چهره های هم به شوخی نمره میدادن بعد هر کسی از آقا یه ایرادی گرفتن ولی مثلا دختر خاله اش بهش نمره ی کامل داده...
و مثل اینکه گفته هیچ وقت نمیفهمی چقدر دوست دارم...البته نامفهوم...یا اینکه وقتی که بهشون گفتن بیان اون جا نیومدن تا موقعی که گفتن آقا هم هستن و ایشون اومدن... شاید هم به خاطر اصرار زیاد... یا اینکه وقتی در اتاق بودن نمیدونم ایشون سر کل کل یا هر چیزی به یقه ی مردای اتاق دست زده که البته بقیه بهش محرم بودن جز ایشون... و خب البته دختر خوبی هست..
فکر میکنم که خاله کوچیکشون از احساسش خبر داشته باشه و این یه جور کل کل بوده باشه... هر چی که هست تا چند روز پیش که مثل اینکه برای ایشون خواستگار اومده و به اصرار پدرشون اومدن داخل خونه اما حتی از اتاق بیرون نیومده... و مادر خواستگار که اومده داخل اتاق تند برخورد کرده و ناراحت شدن و رفتن... راستش منم یه دخترم وقتی خودمو میذارم جای ایشون کلی نگرانشون میشم که نکنه واسه احساس یه طرفه به آینده اش لطمه بزنه....
که البته این دومین خواستگارشون هست...
سوال من اینه در مواقع کمی که همو میبینن مثلا از محرم فقط یک بار آقا سعی میکنن که بی محلی کنن و مثل اینکه این دفعه یکم ناراحت شده ...
به نظرتون چه جوری باید بهش بفهمونه که احساسش یه طرفه اس؟ اگه این بی محلی رو چیز دیگه قلمداد کرد یا به هر نحوی جواب نداد؟
خیلی ممنون میشم کمک کنین..راستش نگران هم هستم کلی..اما اصلا نمیخوام که به خاطر ما شکست بخوره درزندگی آینده اش...
بعدم با خودم میگم مسئولیت این پشت پا زدن به خواستگارهاش ماییم...اصلا دلم نمیخواد حق الناس هم گردنمون باشه..نگرانش هم هستم...کمک کنین مچکر...
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)