دختری هستم که فوق العاده بی احساسم

سلام دوستان
طاعات و عباداتتون قبول باشه
بنده دختری 19 ساله هستم و مشکلم اینه که فوق العاده بی احساس هستم. خیلی به ندرت پیش میاد کسی را دوست داشته باشم. همین باعث شده خیلی ها ازم دلخور بشن. مثلا پدر بزرگم به مادرم گفته بود که چرا دخترت با ما اینقدر سرد و بی احساسه. البته من وقتی میبینمشون خیلی خوب برخورد میکنم ولی به هر حال وقتی به کسی احساسی نداری اون شخص متوجه میشه، منم نمیتونم خیلی نقش بازی کنم و ابراز علاقه کنم.
البته نه این که هیچ احساسی نداشته باشم ولی خیلی خیلی کم. بعضی وقتا احساس میکنم اگه خدایی نکرده از دنیا برن اصلا ناراحت نمیشم. یا وقتی خالم فوت کرده بود من زیاد ناراحت نبودم و گریم نمیومد و عذاب وجدان گرفته بودم شدید. نسبت به عمه ها و دایی ها و عمو و ... هیچ علاقه ای ندارم. نه این که فکر کنید اونا آدمای بدی هستن یا به من بدی کردن اصلا اینطور نیست، اتفاقا خیلی هم خوب و با محبت هستن ولی من نمیتونم  دوستشون داشته باشم.
ازشون بدم نمیادا هرگز، ولی دوستشون هم ندارم.نسبت به همه همینطور بی احساسم، غریبه و آشنا هم نداره. تنها کسی که دوستش دارم و بعضی وقتا دلم میخواد ببوسمش مامانمه، البته اونم نه زیاد.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

چرا بعضی ها راحت ازدواجشون جور میشه

سلام

دوستان چرا بعضی ها راحت ازدواجشون جور میشه بعضیا عین سنگ. چرا همه میان نصیحت و میخان واسطه ازدواج باشن ولی کاری نمیکنن. خیلی ها بهم گفتن که برات دنبال یه پسر خوب میگردیم ولی انگار نه انگار...

چند سالم میگذره ولی باز خبری نیست در حالیکه موقع نصیحت میگن پسر خوب زیاده. چرا هر کی میخواد واسطه بشه برا ماها پشیمون میشه و کاری نمیکنه؟ بعضیا مانند آب خوردنه ازدواجشون برا ما یا زنگ میزنن پشیمون میشن یا حتی زنگم نمیزنن. حتی واسطه هام میگن ولی کاری نمیکنن..

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

نسبت به مسائل جنسی سرد هستم، بعد ازدواج تغییر میکنم ؟

سلام
دختر مجردی هستم که میل عاطفی خوبی دارم ولی نسبت به مسائل جنسی خیلی سرد هستم حالا نمیدونم بعد ازدواج آدم تغییر میکنه یا نه ؟ اگر نه من باید به خواستگارم بگم این موضوع رو ؟
از وقتی فهمیدم چنین رابطه هایی بین زن و شوهر هست ( تقریبا 6 سال پیش ) حس خیلی بدی بهم دست داده . فکر میکنم شان انسان خیلی بالاتره تا اینکه بخواد چنین کارایی بکنه. یعنی تا حدی که از ازدواج هم ترسیدم دوست دارم حتی اگه ازدواج هم کردم کارمون به اونجا ها نرسه همین بغل ساده کافیه اونم با لباس!  ولی وقتی فکر میکنم میبینم پس بچه چی؟ من عاشق بچه هام! تنها چیزی که اذیتم میکنه همینه که فکر میکنم ارزش انسان خیلی بالاتره که بخواد اینکارا رو انجام بده. و میدونم حتی اگرم زمانی این اتفاق بیفته و من باردار بشم نمیتونم حتی به مادرم بگم چه برسه به پدر و برادر و غیره .
سعی میکنم خودم رو آروم کنم با این حرفا که خب همه آدما اینکار رو کردن ، خدا گفته حلاله خوبه ولی بازم نمیشه. اینکه گفتم میل عاطفی خوبی دارم هم حقیقته دوست دارم ازدواج کنم و به همسرم ابراز احساسات کنم چون تا الان هیچ مردی تو زندگیم نبوده ولی اینکه بخواد یه ابراز احساسات به کارای دیگه ختم بشه اذیتم میکنه. این رو هم بگم تقریبا دوسال پیش من یه فیلم دیدم (عادی بود پورنو نبود) و توش از اینکارا میکردن البته نه شدید خلاصه تحریک که نشدم هیچ کلی بدم اومد از چنین آدمایی.
حالا نمیدونم با توجه به اینکه میل عاطفیم خوبه ممکنه اگه ازدواج کنم این مشکل حل بشه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

نمی خوام به خانوادم بگم که خواستگارم نمی تونه به طور طبیعی بچه دار بشه

با سلام

حدودا سه ماهه پیش در یه محیط کاری پسری یه من پیشنهاد ازدواج داد . از نظر اجتماع در سطح بالاییه ، دکترای مهندسی مکانیک داره و از کار و درآمد بسیار بالایی هم برخور داره . خانواده فرهیخته ای هم داره 8 سال از من بزرگتره ولی قبل از من یه نامزدی ناموفق داشته که وقتی من با اون دختر آشنا شدم به یقین رسیدم علت جدایی اون دختر و رفتاراش بوده.

خانواده اون کاملا در جریان رابطه ان ولی خانواده من قرار شد بیان خواستگاری بعد در جریان قرار گیرن که متاسفانه مادر بزرگ من فوت کرد و به عقب افتاد و هنوز خانواده من چیزی نمیدونن . این پسر در این سه ماه کوچکترین سوء استفاده ای از من نکرده . نگاهش هم پاکه پاکه متاسفانه الان یک هفتس متوجه شده سرطان بیضه داره و خودشو از رابطه کشید بیرون.

ولی من به حدی بهش علاقه دارم که نمیتونم ازش جدا شم با اصرار من برگشت به رابطه  با دکترش صحبت کردم گفتن مشکلی نیست ولی دیگه تا ابد بچه دار نمیشه واسه اون هم راه حل بهمون داد که در رویان دخیره اسپرم کنیم و کردیم.

الان این پسر از من تقاضا کرده که خانواده من از موضوع بچه دار نشدن چیزی نفهمن و بعد ازدواج نفهمن که ما بطور طبیعی بچه دار نشدیم . خودمم دوست ندارم بفهمن چون یقین دارم جوابشون منفیه منم دوس ندارم از این پسر جداشم چون از همه نظر عالیه فرهنگی اخلاقی مالی . باید چیکار کنم ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

چرا نمی تونم دوستان صمیمی خودم رو نگه دارم ؟

سلام به همه دوستان و آرزوی قبولی طاعات

من یه مشکلی از بچگی تا الان که ۲۰ سالمه دارم . اونم اینکه وقتی یا یکی دوس صمیمی میشدم یا یه نفر خیلی دوسش داشتم دلم نمیخواست با بقیه دوستای من رابطه صمیمی داشته باشه . همش نگران میشدم که نکنه با اونا دوس بشه من فراموش کنه ، یا با اونا بیشتر بهش خوش بگذره و نسبت به من سرد بشه ...

(در گذشته برام عینش اتفاق افتاده )
الانم همین اتفاق برام افتاده من با یه خانومی تو کتابخونه دوس شدم که دارن برای وکالت می خونن از من ۵ سالی بزرگترن دختر مهربونیه و اهل دوستی با پسرم نیست و مثل خودم درس،خونه...  با هم راحتیمو حرف میزنیم ، تا اینکه چن روز پیش دیدم دوستم رفته سمتشو شمارشو گرفت ... و با هم کلی حرف زدن ... منم با دوستام رابطه بسیار عادی دارم و دوست ندارم زیاد باهاشون قاطی شم . نگران شدم طوری که نتونستم خوب درس بخونم ..

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

من باید با دیدن درد یکی دیگه دردمو تحمل کنم؟

سلام
واقعا می خوام بدونم اون متاهل های خوشبختی که خونه و زندگی و همسر و بچه دارن و بعد که باشون درد و دل می کنی میگی دلم همسر میخواد دلم مادری میخواد دلم خونه میخواد میگن خیلی ها مثه تو مجردن با اینکه زیبان و اله بله، فازشون چیه؟ یعنی من باید با دیدن درد یکی دیگه دردمو تحمل کنم؟
بعد اون بنده خدای مجرد که من باید از روش الگو بگیرم و مثه ش صبور باشم!!! از کجا معلوم چه فشارها و گناه ها و چه لطمات روحی خورده و نخورده .
بعضی وقت ها میگم چقدر بعضی ها سطح فهم و درکشون پایینه که به آدم اینجوری دلداری میدن . تو رو خدا یکم مطالعه کنید همدلی و همدردی و تفکیک این دو مورد رو از هم یاد بگیرین.
به هم دیگه حس خوب بدیم دنیا کوتاهه...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

گناه انتخاب های غلط خودمون رو گردن دیگران نیاندازیم

سلام
این سومین پست امروزه که وادار به نوشتنش میشم !
عده ای از دوستان هستند که از بین نظرات مثبت و منفی یا برای این که دعوا نشه بگیم گروه 1 و گروه 2 وبلاگ خانواده برتر ، نظرات گروه 1 یا 2 رو مد نظر قرار میدن و بعد گله می کنن که خانواده برتر روی من تاثیر منفی داشته .

یه سوال مطرح میشه ، مثلا یکی میگه به ارتباط مجازی با جنس مخالف ادامه بدم یا خیر ، خب عده ای هستند که میگن ادامه بده ولی احتیاط کن و ... ، عده ای هم هستند که میگن این گونه روابط آخر و عاقبت خوشی نداره . بهتره که این ارتباط رو قطع کنید .

دوستی میاد نظر اول رو انتخاب میکنه و آسیب می بینه ، یا نظر گروه دو رو قبول می کنه و ضرر می کنه ( فعلا با خوب و بد بودن پیشنهادات کاری نداریم ) آیا می تونه گله کنه که من به نظرات عده ای از کاربران خانواده برتر عمل کردم و آسیب دیدم ؟! پس خانواده برتر وبلاگ مفیدی نیست و من دیگه نمیام !

متاسفانه عده ای از کسانی که از خانواده برتر بازدید می کنن چنین اخلاقی دارن ، از بین نظرات انتخاب خودشون رو می کنن و وقتی آسیب می بینن میگن تقصیر من نبود .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) مربوط به خانواده برتر (۵۹۹ مطلب مشابه) مطالب محسن نجفی (۱۴۰ مطلب مشابه)

از خانواده ی برتر اون چیزی رو بردارید که لازم دارید !

سلام

در خانواده برتر بیش از 11000 مطلب وجود داره که در حدود نزدیک به 200 موضوع طبقه بندی شده . میشه گفت این جا مثل یه شهر کوچک میمونه که محله های مختلف و مکان های متفاوتی داره . بهتره به محله هایی سر بزنید که نیازهای شما در اون جا قرار داره ، نه محله هایی که نیازهای شما در اون جا برطرف نمیشه یا مکان هایی که بعد ها به اون ها نیاز پیدا خواهید کرد  .

در این شهر کوچک مردمش نیازها و خواسته های متفاوتی دارن ، نیازهایی که ممکنه شما بگید چه خوب ! اتفاقا منم دنبال چنین موضوعی بودم ، چه جالب ! انگار خودم این مطلب رو نوشتم ! یا ... .

ممکنم هست بگید آخه اینم شد سوال ؟! یا به بنده بگید با ارسال این سوالات دارید سطح وبلاگ رو پایین میارید ! یا بگید چرا سوال مهم منو درج نکردید ولی این سوال مسخره رو ارسال کردید ؟!
طبیعتا وقتی یه سوال درج میشه ، از بین حدود 35000 هزار کاربر روزانه ای که خانواده برتر داره ممکنه 20 نفر پیدا بشن که با سوال کننده همدردی کنن و بگن ما موافق نظر سوال کننده هستیم ، 40 نفر دیگه دور یه مطلب دیگه جمع میشن ، 30 نفر از قد بلند ها و موافقان قد بلندی ! به سوال کننده ی قد بلند دلداری میدن ، 60 نفر میان به سوال کننده ای که گفته قدم کوتاهه مشورت میدن ، 40 نفر موافق مهریه بالا در یه پست نظر میدن 40 نفر هم مخالف مهریه بالا در یه پست دیگه جمع میشن و ... !!! این افراد کار درستی می کنن .

می خوام بگم شما اگه از قد کوتاه گله داری لزومی نداره بری به پست طرفداران قد بلندی و نظرات رو بخونی که افسرده بشی ! یا یکی که میگه من قدم خیلی بلنده ، چه لزومی داره بره در پست افرادی که در مورد فلان سانت قد نظر میدن و ازش اون سایز ارتفاع تعریف می کنن ؟!

شما که دغدغه تون چاقی و لاغری نیست چرا میرید در این پست ها و فکرتون رو مشغول می کنید ؟!

پس لطفا به بخش هایی مراجعه کنید که واقعا دغدغه ی شما در اون جا قرار داره ، و باز هم لطفا به بخش هایی مراجعه نکنید که به مطالب اون نیازی ندارید .

موفق باشید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) مربوط به خانواده برتر (۵۹۹ مطلب مشابه) مطالب محسن نجفی (۱۴۰ مطلب مشابه)

خانواده برتر نابود کننده ی تصورات رویایی و خیالی از ازدواج است!

سلام

بارها شده که عده ای میگن ما بعد از آشنایی با وبلاگ خانواده برتر از ازدواج زده شدیم یا ترس از ازدواج در دل مون افتاد و این رو نقطه ضعف وبلاگ خانواده برتر میدونن.

بنده بر خلاف نظر چنین دوستانی،  این موضوع رو نکته مثبت و خیلی خوب وبلاگ می دونم نه نقطه ضعف. چرا؟!

چون عده ای نسبت به ازدواج یه دید رویایی و بهشت گونه دارند. تصور می کنن که بعد از ازدواج همسرم؛

همیشه بهم محبت می کنه، همیشه با هم مهربونیم، هر وقت خواستم میرم در آغوشش قرار میگیرم، اگه دلم گرفت سرم رو میذارم رو شونه هاش و یه دل سیر گریه می کنم، هر وقت خواستم ارضاء جنسی میشم، شوهرم از اندامم تعریف می کنه، خانمم هر چی گفتم گوش می کنه، خانمم منو رو سرش میذاره و ... !!!

ولی وقتی میان اینجا و از واقعیات بعد از ازدواج مطلع میشن؛

می بینن که عده ای در انتخاب همسر دقت نکردند و الان به دردسر افتادن

می بینن که اکثر تصورات و خیالات شون از ازدواج سرابی بیش نبوده

زنانی رو می بینن که از محبت نکردن شوهرشون گلایه دارن در حالی که مثلا میگن من خوشگلم و از لحاظ زیبایی مشکل ندارم

مردانی رو می بینن که از نافرمانی همسرشون گلایه دارن

یا خانم شون سر مسائلی مهریه 1300 سکه ای خودش رو به اجرا گذاشته

مردانی رو می بینن که توسط همسرشون ارضاء جنسی نمیشن

و ... 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) ازدواج فرزندان (۱۸۰ مطلب مشابه) مطالب محسن نجفی (۱۴۰ مطلب مشابه) جهت اطلاع پدران و مادران (۱۵۸ مطلب مشابه)

عاشق پسری شدم که بعدا فهمیدم برادر رضاعی من هستند

سلام

عبادات شما مقبول حق

اگر مطلبم کمی طولانی شد پیشاپیش عذرخواهم .

شاید برای شما هم کمی عجیب باشد همینطور که برای خودم عجیب و غیر قابل هضم هست و با گذشت چند ماه هنوز احساس میکنم در کابوسی تلخ به سر میبرم. اما خواهش میکنم که اگر نظری دارید که در حکم نمک پاشیدن بر زخمم عمل میکند یا قصد دارید برچسب داستان پردازی و دروغ به نوشتارم بزنید،لطف فرموده و مرقوم نفرمایید چرا که به اندازه ی کافی خراب احوال هستم

دختری 26-7 ساله هستم.دارای تحصیلات دانشگاهی،شاغل بصورت پاره وقت،با قیافه ای عادی و خانواده ای عادی و وضع مالی عادی... مذهبی نیستم ولی حتی الامکان به دستورات دینی مقید هستم .

تقریبا دو سه سال پیش با آقایی بصورت اتفاقی در محل کار آشنا شدم، چند بار دیگر هم به محل کار بنده آمدند و در این رفت و آمد ها شماره ی بنده را گرفتند برای مناسبات کاری،گذشت تا بعد از یک ماه ایشان در یکی از شبکه های مجازی به من پیام دادند و درباره یک مساله کاری سوال پرسیدند. این ارتباط ادامه دار شد و مثل اغلب آشنایی ها،ارتباط ما ابتدا در حد سوال و راهنمایی یا مشورت و ... بود.ولی بعد از چند ماه به علت تفاهم و همفکری زیاد در اغلب مسایل به هم علاقمند شدیم،که البته علاقمند شدن به فردی که چندین ماه هم صحبتت باشد و از نظر فکری هم مشابه باشید چیز عجیبی نیست.خلاصه که ما تا همین الآن با هم مرتبط هستیم .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

صفحه ارائه مشاوره زیبایى مردانه و زنانه

سلام

محتواى پست به دو بخش تقسیم میشه ،‌بخش اول - مطالبى که بنده ارسال میکنم ، بخش دوم - پاسخ به سوال کاربران

یک روز در میان ( روز هاى فرد ) یک الی سه مطلب مفید ارسال میشه .قصد داریم تمام عوامل زیبایى را بررسى کنیم .

در بخش چهره ؛ از پوست و مو گرفته تا دندان و زبان !

در بخش اندام ؛ از تمرینات مخصوص گرفته تا تغذیه ها جهت خوش اندامى

در بخش تیپ زدن هم نکاتى را در چارچوب شرع ارائه میدیم ( شیک پوشى )

هر هفته درباره یک بخش صحبت میکنیم ؛ مثلا هفته اول درباره پوست،

چه عواملی موجب زشت شدن پوست میشود ؟

ویژگی هاى پوست زیبا 

جوش - چروک - لک و غیره

سعی ما بر این است که بیشتر موارد خانگى مثل ماسک اب لیمو رو معرفی کنیم

زمانی یک کرم یا شامپوى خاصی رو معرفی میکنم که از فایده ان صد در صد اطمینان داشته باشم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) صفحات شخصی کاربران (۲۳۴ مطلب مشابه)

همه میگن پرخاشگر شدی ولی هیشکی دلیلش رو نمی پرسه

سلام

دخترم ۱۹ سالمه و برا بار دوم کنکور میدم، البته سوالم در مورد زندگیم هست ولی کوتاه بگم،درسم خوبه توی آزمونا رتبه م معمولا دو هزار هست (انسانی)، یکی دو سالی بود که تمام ارزوم و رویام این بود که برم تو یه شهری دانشجو بشم که تقریبا هشت_ده ساعت راه داره و البته یکم تفاوت فرهنگی اینا، به دلایل خاصی تموم ارزوهام اونجا بود خانواده هم میدونستن ولی این اواخر گفتن اگه همین شهر خودمون دانشگاه قبول شی نمیذاریم بری جای دیگه، و البته نه فقط بخاطر این بلکه بازم به دلایلی فهمیدم که باید این رویاهامو فراموش کنم، که اینکارم کردم و بیخیال ارزوها و رویاهام شدم، الان حس یه ادم کاملا بی هدف و بیهوده  و بی برنامه رو دارم. نمیدونم باید چیکار کنم تو زندگیم،

اینو بگم که خانواده م منو خیلی اذیت میکن. شدیدا منو از هر لحاظ محدود کردن از اول عمرم اونم تو شهری که بیشتر از هر جا آزادی هست! اینجا دخترا خیلییی ازادی دارن و من کاملا برعکس! از اول عمرم حتی اجازه ندادن یه بار تنها یا با دوستام برم بیرون! شدیدا تحت کنترل از اول عمرم! چاره رو هم تو شوهر کردن نمیدونم چون با توجه به شرایطم، شوهر کردن الان بدترین گزینه س، اینام که نمیذارن شهر دیگه برم، کل ارزوهامم بیخیال شدم، نمیدونم چیکار کنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

چگونگی محبت کردن به اعضای خانوادم رو بلد نیستم

سلام  دوستان.
نماز روزهاتون قبول باشه. دختری هستم که  کودکی که گذروندم بدون سختی نبوده و دوران نوجوانی و دبیرستانمم همینطور ، به محبت نیاز داشتم ،پدر مادرم در حد توان خودشون محبت میکردن و برای من کافی نبود  و... گذشته ها گذشته..
دختری احساساتیم ، خواهر برادرای بزرگتر از خودم که ازدواج کردن در حد معمولی بودیم  و رابطه عاطفی خیلی خوبی با هم نداریم  . میخوام رابطه عاطفی مون رو قوی کنم . دوران سنی که احتیاج به دریافت محبت  داشتم به اندازه کافی دریافت نکردم و متاسفانه دچار کمبود محبت هستم.
میخوام در محیط خانودم دریافت و ابراز کنم اما محبت کردن رو بلد نیستم نمیدونم چطوری انجام بدم، چقدر باید محبت کنم ؟. یه برادر کوچکتر از خودم دارم .میدونم نیاز به محبت داره ، باید بهش توجه بشه نمیخوام تنهایی وحالتی که من داشتم اون تجربه کنه  و میخوام بهش محبت کنم که اعتماد به نفسش بره بالا و در زندگی وایندش به مشکل نخوره. زود وابسته نشه و بتونه راحت حرفاشو بزنه وخیلی از پوئن های دیگه.اما نمیدونم باید چه کارهایی باید  واسش انجام  بدم؟ تقریبا 17 سالشه .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

خود بزرگ بینی نتیجه ی خود کم بینی

سلام
شاید تیتر پست یه پارادوکس به نظر بیاد... میخوایم راجع افراد خود بزرگ بین که هیچ کس جز خودشون رو جز آدمیزاد حساب نمیکنند حرف بزنیم .
فرقی هم نداره این مدل آدما تو هر قشری دیده میشه ! روشن فکر و مذهبی و زن و مرد و پیر و جوون و بقال و ... ! تو هر قشر و هر طبقه ای این تیپ آدما به وفور مشاهده میشه.
همه ی آدم ها از این عقده کم و بیش رنج می برند؛ کسی که از عقده های عمیق حقارت رنج می برد خودش را در ذهن خود بزرگ نمایی می کند بدنبال برتری طلبی بوده یا خودش رو برتر میدونه! اینو تا اینجا داشته باشید...
یکی از اصول هستی تضاده ، انسان هم مخزن اضداده! تا زمانی که انسان تو درونش با خودش به وحدت نرسیده باشه از این اضداد درونی ش رنج میکشه. گرایش های متضادش این اجازه رو نمیده که رشد کنه. بنابراین " عقده ی خود بزرگ بینی" حکایت از "ضد خود" داره! چطور؟!
یعنی از "درون" بشدت از حقارت و کم خود بینی خودش رنج میبره اما محصولی که از خودش" بیرون"میده: یه آدم خودبزرگ بین و متکبر که فقط خودشو قبول داره!
شخص خود بزرگ بین باید دنبال کشف ریشه های خود کم بینی و این گره و عقده های به هم پیچیده ی حقارت； تو درون خودش باشه! چرا که این عقده ها توانایی فهم حقایق رو از فرد سلب میکنه ...
برای از بین بردن این عقده ها باید بتونیم اون ها رو مشاهده کنیم و ریشه یابی کنیم . ذهن "مقایسگر " رو کنار بگذاریم . اگه دقت بنمویین متوجه قیاس های ذهنی تون میشید ذهنتون دائم در حال مقایسه کردنه همین یکی از علت های خودکم بینی درونیه که یک دفعه این زخم سرباز میکنه و نمود بیرونیش میشه یه شخص خود بزرگ بین که دائم سعی در تخریب و ترور شخصیتی اطرافیانشه بالاخص کسانیکه زیبا، موفق ، ثروتمند و یا کسایی که جایگاه بالایی دارند!
اما زمانیکه آگاهی داشته باشیم به حقارتهای درونی خود و مقایسه رو کنار بگذاریم این عقده ها کم و کم تر میشن.
" الهام T "

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) مطالب کاربران (۸۹۰ مطلب مشابه)

در مقابل پسران کوچکتر از خودم حس مادرانه دارم

سلام دوستان

من دختری مذهبی هستم که روابط اجتماعی بالایی دارم ولی با نامحرم حتی الامکان سعی میکنم همکلام نشم. ولی یه اخلاقی هم دارم اینه که وقتی بفهمم یه پسری ازم حتی چند روز کوچیکتره احساس میکنم بچمه... و واقعا دیگه اصلا احساس سختی یا معذب بودن نسبت بهش ندارم.

من اصلا بانامحرم رابطه ی تلگرامی نداشتم. ولی الان چند وقتی هست که سر یه مسئله ی کاری با یکی از هم دانشکده ای هام که سال پایینی من هست رابطه ی تلگرامی دارم. صحبت ها کاری هست. ولی نه انقدرخشک و جدی و نه انقدر شوخی و بگو بخند.

ولی خب بعضی موقع ها یه حسی بهم میگه که نامحرم نامحرمه و باید لحنم جدی تر باشه. از طرفی میگم نه. از من کوچیکتره و هیچ حسی نمیتونه داشته باشه... میخواستم که کمکم کنین  و بگین کدوم فکرم درسته؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)