سلام
میخوام تجربه خودم رو درباره یه موضوعی که این روزها خیلی میان دختر پسرها (بیشتر پسرها) اتفاق میافته تعریف کنم و شاید درس عبرتی برای یکی بشه و به عواقبش گرفتار نشه.
وقتی 19 ساله بودم به یه عروسی از طرف یکی از فامیل ها دعوت شده بودیم تو یه شهر دیگه و چون خانواده نمیتونستن برن منو به نمایندگی فرستادن برم عروسی، خلاصه رفتم عروسی و بعد از ظهر بود که داخل کوچه همه داشتن میرقصیدن، یهو چشمم به یه دختر که لای در ایستاده بود و عروسی رو نگاه میکرد افتاد، دیدم اونم زل زده به من.
فقط همین یه نگاه بود که دیگه برنگشتم نگاهش کنم تا اینکه نزدیک های شب شد و همه کم کم رفتن و منم چون فامیل نزدیک اون ها بودم شب قرار بود خونه اون ها بمونم.
همین جوری داشتم میرفتم خونه که بازم اون دختر رو دیدم که اونجاست و داره منو دید میزنه. رفتم خونه و بعد شام یه سر اومدم بیرون دیدم رفته، همین جوری تو کوچه بودم که یه کم بعدش دیدم درشون باز شد و اون اومد بیرون. منم اون روزها به سرم زده بود یه دختر خوب پیدا کنم و ازدواج کنم. (راستش عقلم خوب کار نمیکرد تو اون سن)، سریع برگشتم خونه و یه کاغذ پیدا کردم و شمارم رو نوشتم و اومدم بیرون رفتم نزدیک درشون و دیدم رفته، شماره رو انداختم توی باکس پست درشون.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) دوستی به قصد ازدواج (۱۲۵ مطلب مشابه) عواقب ازدواج بر پایه دوستی (۲۴ مطلب مشابه)