سلام
چند وقت پیش یک بنده خدایی واسطه شدن که من و یک اقایی رو برای امر ازدواج با هم اشنا کنن. ایشون کمی درباره این اقا، موقعیتشون و خانوادشون با من صحبت کردن ، اطلاعاتی دادن و قرار شد من و این اقا در حضور معرف جایی همو ببینیم اما قبل از دیدار، خانواده هامون با هم یک تماس تلفنی و یا اگر صلاح دیدن حضوری داشته باشن بعد ما همو ببینیم.
واسطمون خیلی ناگهانی با من تماس گرفتن و گفتن این اقا فلان ساعت و فلان جا حضور دارن شما برو ببینیش منم در جواب به ایشون ( واسطه ) گفتم که قرار بود اول خانواده ها با هم صحبت کنن بعد اگر پدرم صلاح دیدن و اجازه دادن من برم با این اقا صحبت کنم .
از اونجاییم که هیچ تماسی از طرف خونواده این اقا نبوده پس منم نمیرم ،که واسطه گفتن نه زشته و عیبه و ما قرار گذاشتیم اون اقا الان اونجا منتظر شمان زشته نری و خلاصه از این حرفا ، که من بازم گفتم نه الا و با لله باید با پدرم و مادرم صحبت کنن خلاصه واسطه قبول کردن و قرار شد خانوادشون با پدرم تماس بگیرن،با پدرم تماس گرفتن و صحبت کردن اما نه خونواده اون اقا بلکه بازم معرف که اجازه بدین دخترتون بیان با این اقا صحبت کنن و صرفا یک اشناییه و از این حرفا.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
واسطه گری برای ازدواج (۵۰ مطلب مشابه) رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)