سلام
چند وقت پیش یک بنده خدایی واسطه شدن که من و یک اقایی رو برای امر ازدواج با هم اشنا کنن. ایشون کمی درباره این اقا، موقعیتشون و خانوادشون با من صحبت کردن ، اطلاعاتی دادن و قرار شد من و این اقا در حضور معرف جایی همو ببینیم اما قبل از دیدار، خانواده هامون با هم یک تماس تلفنی و یا اگر صلاح دیدن حضوری داشته باشن بعد ما همو ببینیم.
واسطمون خیلی ناگهانی با من تماس گرفتن و گفتن این اقا فلان ساعت و فلان جا حضور دارن شما برو ببینیش منم در جواب به ایشون ( واسطه ) گفتم که قرار بود اول خانواده ها با هم صحبت کنن بعد اگر پدرم صلاح دیدن و اجازه دادن من برم با این اقا صحبت کنم .
از اونجاییم که هیچ تماسی از طرف خونواده این اقا نبوده پس منم نمیرم ،که واسطه گفتن نه زشته و عیبه و ما قرار گذاشتیم اون اقا الان اونجا منتظر شمان زشته نری و خلاصه از این حرفا ، که من بازم گفتم نه الا و با لله باید با پدرم و مادرم صحبت کنن خلاصه واسطه قبول کردن و قرار شد خانوادشون با پدرم تماس بگیرن،با پدرم تماس گرفتن و صحبت کردن اما نه خونواده اون اقا بلکه بازم معرف که اجازه بدین دخترتون بیان با این اقا صحبت کنن و صرفا یک اشناییه و از این حرفا.
ایشون (واسطه) دوباره یک قرار دیگه گذاشتن این بار پدر گفتن نه من باید بشناسم دخترم قراره بره با کی حرف بزنه. دومین قرارم منتفی شد. دوباره بعد از یه مدتی معرف حضوری با پدرم صحبت کردن کلی از این اقا تعریف کردن هی درباره من سوال میپرسیدن و دوباره قرار گذاشتن بعد از جریانی ( من یه کاری برام پیش اومده بعد از تموم شدن اون جریان ) ما همو ببینیم اما همچنان خانواده این اقا ناپیدا هستن.
واسطه اصرار داره اول ما همو ببینیم با هم صحبت کنیم مشاوره بریم . اگر قرار بر ازدواج شد بعد این اقا با خونوادشون بیان خونه ما خواستگاری. یعنی نه تنها میخوان اولین ملاقات خانوادگیمون سر جلسه خواستگاری باشه بلکه حتی به نشونه احترام هم هیچ تماسی حتی کوتاه با خانواده من نگرفتن. خب این برای من و خانوادم کمی غیر طبیعیه.
حالا سوال من اینجاست که شما تحلیلتون از این ماجرا چیه؟ تماس نگرفتن پدر و مادر این اقا چه دلایلی میتونه داشته باشه ( پدر و مادر ایشون در قید حیات هستن و من از این موضوع اطلاع دارم ) ؟ با اینکه دو بار قرارمون منتفی شد و ایشون رسما ناکام از قرار برگشتن دلیل این همه اصرار چی میتونه باشه؟ (من با خودم فکر کرده بودم وقتی دوبار قراری گذاشته میشه و من نمیرم حالا به هر دلیلی حتما ایشون بهشون بر میخوره و دیگه پیگیری نمیکنن ،!اما ایشون کماکان اصرار به اشنایی دارن) و اینکه بهترین رفتار چیه و من باید چطور برخورد کنم ؟
ممنون میشم کمکم کنید امیدوارم همتون خوشبخت و عاقبت بخیر باشید
← واسطه گری برای ازدواج (۵۰ مطلب مشابه) ← رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)
- ۳۰۱۰ بازدید توسط ۲۲۳۴ نفر
- يكشنبه ۲۵ تیر ۹۶ - ۱۹:۲۶