↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
طاعات و عبادات قبول باشه، سوالی که میخوام مطرح کنم شاید عجیب بنظر بیاد، شاید بگین چقد مزخرف و الکی، یا بگین اقای نجفی چرا این پستو تایید کردید، ولی برای من جالبه و با ارزشه پس خیلی صریح و بدون مقدمه سوالمو میپرسم..
چکیده شما از زندگی تو n سال زندگیتون چی بوده!؟، بهترین درسی که از ادمای اطرافیانتان یا توی سختی یاد گرفتید چی بوده!؟، از اشتباهات تون چه درسی بزرگی گرفتید!؟، بشین فکر کن با تامل جوابم رو بده، امیدوارم منظورم رو رسونده باشم!
التماس دعا
سلام
دختری 22 ساله و پایبند به نماز هستم، حجاب و پوشش مناسبی هم دارم و حدود 5_6 سال پیش نامزدی کردم که ارتباطی با آقا پسر نداشتم، حتی طی نامزدی، حتی تلفنی و طی یک ماجرایی مشخص شد به شیشه اعتیاد دارن و نامزدی بهم خورد. طی این مدت خواستگار های زیادی داشتم که بخاطر مخالفت برادرم با اون ها از هر کدوم یه ایراد میگرفت و جواب رد میدادیم یا از طرف اون ها تموم میشد.
مدتی پیش از طریق تلگرام با پسری آشنا شدم که 6 سال ازم بزرگترن و اون هم مثل من نامزد داشته (عقد نه) و بهم خورده. حقیقتش من از روی شوخی با یکی از دوستانم (ماجرا داره) پیشنهاد دوستیش رو قبول کردم، یعنی قبول کردم چت کنیم.
من خودم از مخالف های رابطه دختر و پسر هستم، صرفا هم نه بخاطر بحث های مذهبی. خلاصه اینکه بعد از مدتی یه روز قبول کردم همدیگه رو ببینیم، وقتی هم رو دیدیم خواستن بهم دست بدیم که من عذرخواهی کردم و گفتم که حد و حدود ها باید رعایت بشه و ایشون هم گوش کردن.
سلام میکنم خدمت دوستان عزیز وبلاگ
من دختری هستم زیر ۲۵ سال، سوال یا مشکل من اینه که نمیدونم بگم خوشبختانه یا متاسفانه چهره مهربونی دارم نه اینکه خودم این طور فکر کنم، اکثرا بهم میگن که چهره ت معصوم و مهربون و ناز هستش، البته از نظر ظاهری از نظر اطرافیان قیافه خوبی دارم.
اما مشکلم اینه که مهربون بودن چهره م این جور نشون بده که آدم ساده ای هستم و باعث سوء استفاده دیگران بشه! واقعا این مساله آزارم میده طوری که وقتی کسی طرفم میاد از جنس مخالف فکر میکنم میخواد فریبم بده.
یه مشکل دیگه که مزید بر علت شده اینه که پوستم خیلی سفید و گونه هام اغلب حالت سرخ و گلگون داره و گاهی که خجالت می کشم یا استرسی میشم این سرخی بیشتر میشه. البته تا الان خدا رو شکر کسی آزارم نداده و از نظر اخلاقی سعی میکنم سنگین برخورد کنم، مخصوصا در برابر جنس مخالف و کلا آدم درونگرایی هستم(شایدم همین درونگرا بودن و اجتماعی نبودنم باعث این مساله شده).
اما همین که کسی به این فکر هم بکنه که با یه آدم ساده طرفه اذیتم میکنه بعضیا میگن آرایش کن یا مثلا ابروهات رو فلان مدل بردار، اما خیلی اهل آرایش نیستم و خودم هم دوست ندارم.
اگه یک نفری تو مشهد به شما بگه پولم رو دزد زده، چطوری بهش اعتماد می کنید؟
برای من که تو مشهد زندگی می کنم بارها به این جور افراد برخورد کردم، یک خاطره از دو هفته پیش براتون تعریف می کنم؛
پنج شنبه ساعت حدود ۱۴ بود که تو خیابان داشتم می رفتم یک آقای از تو ماشین به سمتم اشاره کرد و ازم آدرس پرسید، بعد که جواب شون رو دادم رو کرد به من گفت:ما زوار امام رضا علیه السلام هستیم، کل پول مون رو دزد برد، الان هیچ پولی نداریم.
من به سر و وضع اینها نگاه کردم دیدم آقا با سن حدودا ۵۰ تا ۶۰ و خانمه هم همین حدود، با لباس های مرتب، همین طور ماشین شون حداقل ۱۵۰ میلیون قیمتشه، گفتم با چقدر کارتون راه می افته؟ گفتند که ما از تهران اومدیم فقط یه مبلغی که بشه برگردیم.
گفتم پول زیادی همراهم نیست بیان سر کوچه بعدی اون جا یه بانک هست تا پول بریزم به کارت تون، گفتند که کارت هم نداریم، رفتم براشون دویست هزار تومان پول گرفتم، (آخه فقط یک کارت همرام بود) و صد تومان پول، تو جیبم بود تقدیم شون کردم، اول تشکر کردن بعد گفتن کمه!
با سلام خدمت همه دوستان
میخواستم تو این پست راجع به مدیریت بحران، از طرف مسئولین و رفتار مردم تو مواقع بحرانی تو کشورمون صحبت کنیم، همون طور که میدونین، وقوع سوانح و حوادث طبیعی و اپیدمی بعضی بیماریها تو کشورهای مختلف یه مسئله اجتناب ناپذیر هست، و نمیشه جلوی خیلی هاش رو گرفت، اما تفاوتی که تو تعداد تلفات و قربانیان تو این جور بحران ها هست به دلیل تفاوت تو عمکرد مسئولین و مردم اون کشورهاست.
تو سالهای قبل بارها و بارها ما تو کشور با مشکلاتی مواجه شدیم و متاسفانه گاهی عملکرد مسئولین و مردم درست نبوده.
همون طور که همه در جریان هستین، تو روزهای اخیر با ابتلای بعضی هموطنان به ویروس کرونا با فوت چندین نفر از هموطنان به خاطر این بیماری مواجه بودیم، متاسفانه چندین مورد اشتباه از طرف مسئولین در این مورد صورت گرفت، از جمله؛
ادامه مراوده با کشور چین، و بدتر از اون انتقال بعضی اتباع این کشور به ایران از طریق یکی از شرکت های هواپیمایی
در محیطی بزرگ شدم که نهایت حرفم با یه پسر سلام و خداحافظی بود. تو کتاب داستان ها از آقا گرگه میگفتن، طوری که ترس رو بهمون تزریق میکرد. حد و حدوداتی لازم بود صحیح، ولی نتونستیم همدیگه رو خوب بشناسیم.
اینکه قبل هر جنسیتی انسان هستیم، اینکه همه مردان هیز، خلافکار ، متجاوز و یا زورگو نیستن و یا همه زن ها آهن پرست، خودنما و یا پی خوشگذرانی! زنان و مردان بزرگ دل و خوب کم نداشتیم و نداریم، هر کی دور و اطراف خودش رو ببینه متوجه میشه!
من خودم در مورد مردهایی که اطرافم بودن مثل پدرم، عمو و دایی و یا معلم هام و استاتیدم و خیلی های دیگه خوبی رو میدیدم اما فکر میکردم پسرها احساسات ندارن، فقط پی گول زدن دختران و این حرف ها هستند، خلاصه اینو از بچگی تو مدرسه و دور اطراف میشنیدم...
تا وقتی که اون رو دیدم، همیشه با ملاحظه بود، خیلی صبور و سعی میکرد درکم کنه و کوتاه بیاد، دارم در مورد دو تا جوون حرف میزنم، حدودا بیست ساله! خودم و اون ...
با سلام و عرض ادب
من پسری هستم که هفده سال دارم، سال آخر هستم و بسیار هم مذهبی هستم. مدتیه دلم میخواد عاشق بشم. یعنی در واقع عاشق نیستم اما دوست دارم عاشق بشم. اما یه نکته ای که باید به خدمت تون برسونم اینه که من حتی حاضر نیستم نگاه عادی و بدون لذت هم به دختران و خانم های جوان بکنم. یعنی جلوشون همیشه سرم رو پایین میندازم و به جای دیگه نگاه میکنم.
حالا برادرای بزرگوارم، میشه راهنماییم کنید که اگه عاشق شدن گناه نیست، چطور میتونم عاشق بشم؟، اصلا عاشق شدن خوبه؟
مرتبط با عاشق شدن و عاشق کردن:
چرا بعضی از آقایون دیر میفهمن که عاشق شدن؟
چطور یکی میتونه تا آخر عمرش تنها عاشق یک نفر بمونه؟
به نام خدا
سلام خدمت همه خانواده برتری های عزیز
یه موضوعی رو میخواستم باهاتون در میان بذارم، همه میدونیم که برای رسیدن به قله های موفقیت باید تلاش کنیم، و من هم راجع به این تلاش کردن مطالبی خوندم، اینکه کسی مثل رونالدو برای موفقیت اینقدر سخت کار کرده نشون میده انگیزه بسیار قوی ای داشته، انگیزه یعنی دلیل حرکت، نیروی محرکه.
انگیزه و حس نیاز رابطه مستقیم دارن، وقتی شدیدا در زندگی نیاز به چیزی پیدا میکنیم انگیزه بسیار قوی ای در مسیر تلاش پیدا میکنیم و هیچ وقت جا نمیزنیم، پس مهم ترین چیز همون حس نیازه.
من دوست دارم زندگیم رو جور دیگری رقم بزنم و همیشه عقلانی به مسائل نگاه میکنم ولی واقعا گاهی غبطه میخورم به حال کسانی که نیاز شدید برای رسیدن به چیزی دارن، همیشه به حال کسانی که در زمینه تحصیل بسیار تلاش میکنن غبطه میخورم مثلا کسانی که دوران کنکور خیلی تلاش میکردن و رتبه های خیلی خوبی کسب کردن.
با عرض سلام و ادب خدمت خوانندگان و نویسندگان وبلاگ خانواده برتر، این بار هم اینجا هستم تا شعرهایی رو تقدیم حضور شما عزیزان بکنم که فارغ از پر ایراد بودن میتونن حسی که درشون نهفته هست رو به شما هم انتقال بدن و امیدوارم از وقتی که صرف خوندنشون میکنین خرسند باشید .
ای تمام درد و ، درمان من _ بر فدای زُلف تو چَشمان من
نگران مَشو ز بَهر حال من _ یاد تو مانده شَوَد در جان من
تو چه دانی ز ِ شکسته بال من _ در تَن من مانده ای چون خال من
جز تو تعبیری نبود در فال من _ نیست مرا جز تو خوشی جانان من
با سلام
موضوعی که میخوام بگم در مورد کارهای اینترنتی و یا کار در منزل هستش. جدیدا تو هر برنامه استخدامی مثل دیوار اگر سرچ کنید و دنبال کار بگردیم دست کم دو سه مورد می بینید. بعضی از این شرکت ها کار تایپ و ترجمه و ادمین تلگرام میخوان و بعضی ها سایت های کلیکی هستن. حالا مسئله اینجاست که هر کدوم از این شرکت ها قبل از استخدام یا ثبت نام شما مبلغی رو به عنوان ودیعه میگیرن که معمولا حدود بیست سی تومنه.
میخوام ببینم کسی تجربه همچین کارهایی رو داشته تا حالا؟؛ اگه داشته چقدر درآمد داشته؟؛ آیا اینجور کارها قابل اعتمادن؟، امکانش هست که کلاهبرداری بشه؟
من به دلایلی نمیتونم بیرون از خونه کار کنم و میخوام تو خونه یه شغلی داشنه باشم. چه کاری رو پیشنهاد میکنید برای من؟
سلام وقت بخیر دوستان
میدونم خیلی از دختر های نوجوون و جوون با رمان های آنلاین آشنا هستن. با احترام به نویسنده های محترمی که رمان های خوبی به صورت آنلاین دارن که صلاح نیست اسم ببرم. باید بگم به عنوان شخصی که یکی دو سال اعتیاد به این جور رمان ها داشتم، طرف شون نرید دوستان!
احتمالا آشنایی دارید، کاری با ضعف های نگارشی و محتوایی و این ها ندارم ... این مدل رمان ها گاها بدآموزی دارن و جالب اینه اوایل که به تقلید از دوستانم میخوندم و بعد ها هم که خودم فهمیدم این موضوع رو ولی واقعا اعتیاد آورن و کاملا بی محتوا ولی مدتی طول کشید ترک کنم!
درسته تخیل امر مهمی در نویسندگیه ولی دروغ به نسل دختر های جوان خیر! طبق این رمان ها همه پسرها خوشتیپن و پولدارن، همه اسم شون یا ارشامه یا آرمان، همه یا بنز دارن یا لامبورگینی بلا استثنا یا دکترن یا صاحب شرکت ...، همه هم مغرور و اکثرا دست بزن دار، اول دختر رو محل نمیدن و چند تا غیرت خرکی میان آخرش واله و شیدای دختره میشن و دخترها هم همه توسری خور و بدبختن و بالا پنجاه درصد رمان ها کاملا بی فکر!
سلام دوستان امیدوارم حال همه تون خوب باشه و ایام بکام تون
میخواستم تجربه خودم در مورد عشق یک طرفه رو در اختیارتون بذارم. در درجه اول فکر میکنم ذات انسان طالب دوست داشته شدن و دوست داشتن هستش در واقع طالب عشق و نه معشوق! شاید یه کم گنگ باشه، منظور من این هست شاید فرد مورد نظر شما از نظر اطرافیان تون و گاها خودتون از انسان های دیگه تمایز خاصی نداشته باشه ولی در واقع این نیاز عاطفی و یا جنسی یا هر دوش، در وجودتون اون شخص رو که جاذبه های اولیه ای برای شما داشته در ذهن تون برجسته میکنه!
چرا چون میخواد عشق رو تجربه کنه! من خودم این درس رو یاد گرفتم تا زمانی که شخصی رو از نزدیک نشناسی و باهاش در ارتباط نباشی نمیتونی بگی عاشقشم!، درست مثل یه تصویر که از دور زیبا دیده میشه، و هر چی زوم کنی کیفتش رو از دست میده! پس تا وقتی با کسی ارتباط مستقیم ندارید نگید عاشقشم بلکه بگید ازش خوشم اومده.
نکته دوم خوش اومدن شما از یه شخص یه جرقه است، دست شما نیست، اما اینکه بخوای خودت شعله ورش کنی یا خاموش، کاملا به خودت بستگی داره! پس الکی نسبت به کسی که نمیشناسین وقت و انرژی و احساسات تون رو خرج نکنید!
سلام به همه عزیزان حاضر در خانواده برتر
امیدوارم بتونید من رو از تردیدی که دچارش شدم در بیارید؛
من مدتی هست به شکل سنتی با دختر خانمی برای امر خیر آشنا شدم. البته هنوز شناخت کامل ایجاد نشده طبیعتا و نیاز به زمان بیشتری هست. به هر حال بعد از مدتی در حین صحبت هامون ایشون به موضوعی اشاره کرد که کمی فکر من را مکدر کرد و صادقانه بگم حس بدی بهم داد. ایشون میگفت در جریان هستید تامین شدن به لحاظ عاطفی برای خانم ها خیلی مهمه و چنانچه تامین نشن ممکنه اگر کسی غیر از شوهر خودش بهش محبت کرد ناخودآگاه کمی به سمت اون فرد گرایش پیدا کنن!
دوستان از نظر من ایشون بحث تعهد در ازدواج را زیاد جدی نگرفتن نظر شما چیه؟
با اینکه اصل این حرف کاملا درسته که زن و شوهر در زندگی مشترک شون باید تامین احساسی و ... بشن. اما بیانش به این شکل قبول دارید یکم عجیبه؟، همین موضوع من رو برای ادامه یه کم داره مردد میکنه. با خودم میگم نکنه یه روز با این که اگر من تمام تلاشم را کرده باشم که اون راضی باشه اما باز به سمت دیگری تمایل پیدا کنه؟
من در یک شهر ۵ هزار نفری زندگی میکنم، فاصله شهر تا شهرستان هم 1 کیلومتر هست یعنی پرت و دور افتاده نیستیم. اسم شهر و شهرستان را هم نمیارم تا بحث ها منحرف نشه و مسئله ای پیش نیاد.
تو شهر من اکثر کارها کارگری و روزمزدی هست از استاد کار با روزی ۲۰۰ هزار تومن تا کارگر ساده روزی ۵۰ هزار تومن. یه روز دارند یه روز ندارند، بعضی ها هم شغل کارگری ساده با حقوق ثابت دارند. اکثر افرادی هم که ازدواج میکنند شرایط اون ها همین است، یعنی با این نوع کارها راحت توسط خانواده عروس پذیرفته میشوند از نظر خونه و ماشین هم بگم خونه ها معمولا کنار پدر داماد زندگی میکنند چون از دهه ۹۰ هزینه زمین و ساخت خونه رفته بالا، خانه پدری را میاند یک طبقه روش میسازند یا بزرگترش میکنند و زن و شوهر طبقه بالا یا کنار خانواده داماد زندگی میکنند.
حالا بعضی وقت ها عروس قبول نمیکنه همراه خانواده شوهر باشه میرن شهر خانه اجاره میکنند، یعنی تو شهر ما مرد ۳۰ تا ۴۰ سال که با پس انداز خودش به تنهایی بتونه خونه خریده باشه یا بخره نداریم. از نظر ماشین هم اکثراً پراید بعد پژو و تعداد کمی سمند دارند، طوری که کسی تو شهر ما ال ۹۰ خودروی لوکس حساب میشه.