دوستان این پست بیشتر جنبه درد و دل داره و یه جورایی شاید راهنمایی واسه تغییر وضعیتم .. پیشاپیش از تک تک تون به خاطر طولانی بودنش عذرخواهم.
دختری هستم 28 ساله از یک شهرستان کوچیک ، فوق لیسانس رشته مهندسی و ظاهر مناسب و اخلاق عالی ( البته از نطر بقیه ) ، از اون دخترایی که از درون افسرده ان اما ظاهرشون اصلا اینو نشون نمیده .
خواهرها و برادرهام ، همه دنبال زندگی خودشون هستند و یه جورایی خیلی تنهام . دوران دانشگاه همیشه خوابگاه بودم و دوستانم هم معمولا واسه همون دوران بودن و الان رابطه انچنانی با کسی ندارم .
دوستان مشکل من این دیگه هیچ هدفی ندارم از دوران دبیرستان هدفم درس و اینده بهتر بود و همه تلاشم هم کردم... کنکور سراسری رتبه 7 کنکور زبان اوردم و کنکور ریاضی هم رتبه سه رقمی... تو بهترین دانشگاه ها کارشناسی و ارشدم خوندم و برگشتم شهرمون وقتی دانشگاه بودم همه چیز خوب بود و کار و درامد خوبی داشتم اما بعد فارغ التحصیلی دلم راضی نشد که مادرم تنها باشه برگشتم شهرمون و دنبال کارو بالاخره تو یک کارخونه رفتم سرکار اما چه کاری ( بسته بندی) ولی از بیکاری بهتر بود یک سال رفتم ...
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه) ازدواج و مسائل گوهران کشف نشده (۱۳۳ مطلب مشابه)