سلام

من دختری هستم که بین 19 تا 22 سالمه. راستش من از بچگی اروم بودم و هیچوقت جزء بچه هایی نبودم که دوستای هم سنمو مسخره کنم یا ازارشون بدم همیشه با همه مهربون بودم ولی بچگیام خیلی در تنهایی گذشت و همیشه احساس میکردم مادرم منو دوست نداره چون محبتی ازش نمیدیدم .

هیچوقت یادم نمیاد بهم گفته باشه عزیزم یا دختر گلم...در صورتی که رفتارش با برادر کوچکتر من اصلا این طور نیست و همیشه قربون صدقش میره .

وقتی به رفتارش و حرفاش نگاه میکنم میبینم وقتی هم سن برادرم بودم هیچوقت از این محبت ها برای من خرج نکرد و بیشتر اوقات باهام بد اخلاق بود و دعوام میکرد. بحث من اصلا حسادت نیست من برادرمو خیلی دوست دارم و میمیرم براش ، بحث من محبت مادریه.

من هیچ وقت حسودی نکردم به هیچ چیز و هیچ کس گاهی فکر میکنم اصلا حسی به اسم حسادت در من وجود نداره.

الان هم اصلا اهل غیبت نیستم و کاری به کار ادما و مردم ندارم چون فکر میکنم که زندگی و کارای هر کس به خودش مربوطه و من به خودم اجازه نمیدم دیگران رو قضاوت کنم اما آدمای اطرافم به شدت دو رو هستند و من بین این آدما خیلی تنهام خیلی...

مادرم خیلی بی منطقه و با حرفاش منو ازار میده و منو متهم به چیزایی میکنه که من حتی بهشون فکر نمیکنم مثلا من خودم دختر با حجابی هستم و اهل بگو بخند و شوخی با پسرا نیستم حتی به پسرای فامیل به زور سلام میکنم ولی وقتی توی یه جمع خانوادگی هستیم که پسر هم هست مادرم منو میزاره زیر ذره بین نگاهش همش میگه سنگین باش در صورتی که من کاری به کار کسی ندارم و همه ادمای اون جمع برام عادین حتی نمیذاره با دخترا و خانم ها هم راحت باشم و با هم سن و سالام راحت گفت و گو کنم .

خودش به شدت منزویه و وفتی میریم عروسی یا جایی میره یه گوشه میشینه و به کسی هم سلام نمیکنه مگه مجبور باشه من از این رفتارش خجالت میکشم دوست دارم منم مثل دخترای دیگه تو جمع های زنونه راحت باشم و با دخترای فامیل حرف بزنم یا بخندم یا .

ولی اگه این کارو کنم انگار گناهه و وقتی رفتیم خونه با حرفاش به شدت منو میرنجونه بالاخره منم دختر جوونم دوست دارم گاهی شاد و سرحال باشم ولی حق ندارم حتی توی خونه هم نمیتونم خودم باشم .

دیگه داره حالم بهم میخوره دوست دارم برم یه جایی و تنها زندگی کنم و هیچ ادمی رو نبینم...من که از این دنیا و ادماش خیری ندیدم کاش لااقل خدا توی اون دنیا هوامو داشته باشه


مرتبط :

با وجود بدی های دنیا، چطوری زندگی خودمون رو حفظ کنیم و شاد باشیم؟

چه جوری میشه شادی و لبخند و شوخ بودن رو یاد گرفت؟

میخوام شاد بشم و شادی رو به خانوادم هدیه بدم

کاوش روان برای پیدا کردن موانع شادی

چطوری خودتون رو شاد و خوشحال میکنید؟

یه ذره هم اسباب شادی ما رو فراهم کنید

نمی دونم چطور می تونم شاد و سرزنده باشم ؟

دلم میخواد دوستام رو که مامان شدن خوشحال کنم

چطوری می شه یه مرد یا زن رو خوشحال کرد ؟

چه هدیه ای میتونه پسرها رو خوشحال تر کنه ؟

دعوت به پروژه خوشحال سازی پدر و مادر


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)