سلام

من دختری ۲۲ ساله هستم، اول بگم به روح پدر خودم، قصد دروغ و جلب توجه ندارم، موضوع من خیلی ضروری و یه کم ترسناک هست و نیاز به مشورت دارم.

من دانشجو هستم، تا الان خواستگارانی داشتم با شرایط مختلف ولی چون احساس آمادگی نداشتم، جواب رد دادم، یک سال تقریبا هیچ خواستگاری نداشتم تا که هفته پیش پسری با خانواده اش اومدن، این پسر در ابتدا بسیار فرد با شخصیت و در عین حال مرموزی بود، هر چی بیشتر از خودش می گفت، گنگ تر به نظر می اومد.

فرد موفق در حوزه کاری خودش ، علی رغم اینکه پدرش راننده بود و هست، خودش وضعیت مالی خیلی خوبی داشت، بحث هدف شد، و شروع به بیان حرف هایی زد که برای من هم عجیب به نظر می اومد هم ترسناک و هم خنده دار.

مثلا می گفت یکی از اهداف من اینه که آدم هایی که به دیگران تجاوز می کنن، یا دست به اختلاس و دزدی میزنن رو پیدا کنم و بکشم شون! و از کشتن افراد گناه کار هیچ ترسی ندارم، یا اینکه به قدری ثروتمند بشم تا برای افراد آواره، خونه بسازم.

ایده ها ، طرح ها و اهداف غیر عادی داشت ، به شدت کمال گرا و در عین حال هیچ تعلق و وابستگی به هدف هاش نداشت، و به نوعی همه شون رو پوچ می دونست. تیپش ساده بود و اصلا یک کلمه پُز پولش رو نداد و از این نظر متواضع رفتار کرد، خودش به صورت عملی کار نمی کنه.

وقتی ازش علتش رو پرسیدم گفت در شان من نیست کار کنم و اینکه حوصله کار جزئی رو ندارم، بلکه میخوام رو کلیات تمرکز کنم، شخصیت انسان دوست و مهربونی داشت، ولی در ظاهر بسیار جدی و کم حرف بود.

راست یا دروغ، گفت از دو فرزند بی سرپرست حمایت مالی میکنه، احساس میکنم زندگی باهاش هم هیجان انگیز هم کسل کننده و هم دارای پیچ و خمه، خیلی به تنهایی علاقه داره و به قول خودش ، این تنهایی رو فقط با همسرش عوض میکنه.

از خودش تعریف میکرد، میگفت از سنش بیشتر می فهمه، زیاد اهل صحبت نیست، و جزو افراد خاص این دنیاست!، انگار چند شخصیت بود، در عین حال که به خدا اعتقاد داشت، اهل جزئیات دینی نبود، در عین حال که به گفته خودش توجه به کلیات داشت، ولی در مورد جزئیات سوال میکرد.

مثلا گفت تو کلاس میز چندم مینشستی؟، گفتم چهارم، گفت پس حتما دختر شلوغی بودی‌، یا دختر بی حوصله نسبت به درس بودی، (البته درست گفت ولی وقتی دانشگاه رفتم نسبت به درس جدی شدم)، نکته جالب تر برام اون جایی بود که گفت اهل هنر و موسیقی هم هست. 

خیلی سنگین حرف میزد، نظراتش خوب و جالب بود، ولی خوب بهش نمیخورد ۲۵ سالش باشه، انگار با فرد ۴۰ ساله طرف بودم، از تفریحاتش گفت، مثلا اینکه یکی از موارد جالب برای اون، این هست که به جاهای خلوت و عجیب مثل قطب شمال سفر کنه تا اینکه تو جاهای شلوغ باشه.

خیلی خیلی بلند پرواز، بی نهایت طلب، و یک مقدار افسرده به نظر می رسید، آخرش برگشت گفت اگه پاسخ منفی بدی، خودت ضرر کردی و من ضرر نمیکنم، وقت نشد صحبت های دیگه بکنیم، حالا جلسات دیگه مون ادامه داره.

من پدرم فوت کرد، برادر ندارم، بزرگ تر من مادرم هست و عموی من، واقعا نیاز به کمک و مشورت دارم ، نمیدونم خوبه، بده، چطوریه دقیقا؟


مرتبط با بررسی معیارهای پسران برای ازدواج :

در مورد دختر مورد علاقه م 6 نگرانی ندارم

به خاطر ضعف اعصاب می ترسم ازدواج کنم

دختر خانم، با من ازدواج میکنی تا زندگی رو با هم بسازیم؟

به چنین پسری بله میگن ؟

به یه خواستگار با این شرایط بله میدین؟

معیارهای یک مرد عالی در نظر خانم ها برای ازدواج چیه ؟

با من ازدواج میکنی ؟

پشت پرده انتخاب همسر در بعضی از پسران

آیا من شرایط ازدواج رو دارم ؟

خانم ها، پسری با این شرایط رو قبول می کنید ؟

9 مورد خواستگاری رسمی رفتم، اشکال کارم کجاست ؟

ملاک های انتخاب همسر اینده ی حمید رضا

اگه ازتون خواستگاری کنم چه جوابی میدید ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه) بررسی معیارهای ازدواج پسران (۷۱ مطلب مشابه)