سلام
دختر ۲۶ ساله ای هستم که تو هر زمینه ای که فکرش رو بکنید شکست خوردم، کار، تحصیل، عشق و ... ، حسی که الان دارم حس مشابه خودکشیه، روحم مرده.
دوست ندارم با کسی در ارتباط باشم دارم همه رو حذف میکنم از زندگیم، منی که یه روز صمیمی ترین صبورترین آدم بین دوستانم بودم الان نیستم همه شون رو خط زدم . دارم از عشقم فاصله میگیرم، از خانواده م عاطفی فاصله گرفتم، فقط جسم من رو میبینن.
میخوام همه آدم های زندگیم رو پس بزنم، فقط خودم بمونم و خودم، حتی خدا هم درک نمیکنه منو، حرف های منو، میشنوه سکوت میکنه، از این شرایط از این زندگی خسته شدم. ناراضیم از همه چی ناراضیم.
دیگه نمیکشم، دیگه نمیخوام این زندگی رو ...
همه چیزمون رو الکی و برای هیچ باختیم
سهم من از این زندگی فقط کلفتی پدر و مادرم هست
نمیدونم سرنوشتم چرا اینجوری شد ؟
سر طبیعی ترین مسائل زندگی جیگرم خونه
این که یه دختر مجرد خونه بگیره و مستقل بشه بده ؟
چطور خانوادم رو قانع کنم که سر کار برم ؟
صبح تا شب توی خونه حسرت زندگی دوستانم رو می خورم
چرا منو کسی نمیخواد؟ ، این سوال شده عقده
تنها چیزی که تا آخر عمر با منه حسرته
یک دخترم که در آستانه 30 سالگی دچار بحران شدم
دختر 28 ساله ای هستم که دیگه هیچ هدفی ندارم
← درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)
- ۳۰۹۳ بازدید توسط ۲۳۰۷ نفر
- يكشنبه ۱۹ خرداد ۹۸ - ۱۶:۳۹