خانواده برتر

سلام خانم محترم

ببین کارت بی احترامی بوده که پاشدی رفتی. خیلی بی احترامی بوده اون چیزی که شما نوشتی رو من دارم میگم. یعنی وقتی خوندم حس بدی بهم دست داد و بنابراین مبنای قضاوتم همینه که نوشتین

ضمنا این رو بدون دختر خوب که

اگه پسری صرفا خانواده دوست بود یا خانواده شو مثلا مادرشو موقع بیماری نخواسته تنها بذاره یا حالا خانوادش چیزی گفتن و اختلاف نظری بوده بی عرضه و نالایق برای ازدواج نیست لزوما

گاهی اوقات خانواده دوست بودن خودش صفت خوبیه و نشون میده که طرف ادم پایبندیه. در کل من چیز بدی توی این پسر ندیدم طبق این چیزایی که ازشون گفتین. اتفاقا به نظر من خیلیم پسر معقولی به نظر میاد این آدم

احساساتی بودن و روی حرف خانواده حرف نزدن که چیز بدی نیست. ببین اینا ملاک انتخاب نیستن و نباید باشن. در مرحله های ازدواج این کاملا طبیعیه که آدما خودسرانه عمل نکنن و به حرفهای این و اون توجه کنن بالاخره نگرانی داره دلواپسی داره دو دو تا چهارتا داره و معمولا طرف چه دختر چه پسر سعی میکنن به خانواده اکتفا کنن و شور و مشورت بگیرن. هنوز که شما نسبتی باهاش ندارید که انتظار دارید فرتی بیاد حرف شما رو اولویت اول قرار بده.

ایشون همین که از رفتارتون با خانواده شون و بی احترامی تون بهشون برخورده و گلایه کرده نشون میده که اتفاقا حواسش به همه چی هم هست و کلا آدم خانواده دوست و مبادی آدابی بوده. اینا که عیب نیستن عزیز. اگه اینا عیب باشه حسن چیه. حالا دخترا شاید بیان چیزایی بگن که مخالف نظر من باشه ولی به نظرم زیاد گنده میکنن قضیه رو. ضمنا یادت باشه احترام خودش احترام میاره. وقتی که شما پاشدی رفتی اونم به این شکلی که خودت داری میگی انتظارم داری انتخابت کنن با احترام. این رو تجربه کن دیگه هیچوقت نامحترمانه با مهمونت برخورد نکن. بذار به پای اینکه قسمت نبوده و دنیا به آخر نرسیده. اگه نیومدن که فکرم نمیکنم بیان ناراحت نشو خدا خودش بزرگتره شاید خیرتون یه جای دیگه س

ولی اگه دوست داری برش گردونی مگر اینکه خودت بهش چراغ نشون بدی. دیدم دخترایی که پشیمون شدن از بهم خوردن خواستگاری در بیست درصد موارد پسره خودش برگشته ولی در بیشتر موارد اگه دختر دوباره چراغ سبز نشون بده برمیگردن اگه نه که نه

با بانوی شهر موافقم. ببین گلم اگه منم بودم میدیدم طرف پا میشه میره و ترک میکنه اتاقو خیلی ناراحت میشدم چه خودم پسر بودم چه الان که دخترم بخوام برای برادرم برم جایی یکی اینطوری برخورد کنه نظرم منفی میشه. آدم میتونه حرفشو بزنه نظرشو بگه اما ترک اون مکان به نشانه مخالفت و بی احترامی کاریه که کمترکسی ازش ناراحت نمیشه . معمولا همه بهشون برمیخوره. ولی عیب نداره گلم. گفتم که دیگه فکرشو نکن. فقط اگه دوست داری برش گردونی خودت بهش بگو که میتونیم بازم با هم صحبت کنیم. اگه میدونی از همه نظر خوبه به نظرم میتونی بهش بگی. چه عیبی داره ولی اونجوری هم نباشه که این مساله بشه اهرمشون و بگن خودت خواستی برگردیم. اینجوری نشه فقط

ببین عزیزم .من دخترم. آقا نیستم. بگذریم. فقط اومذم اینو بنویسم اگه شما این چیزا رو میدونی و رفتاراشون ناراحتتون کرده و فکرم میکنی پسره شخصیت مقتدری نداشته دیگه چرا ناراحتی که برنگرده الان؟

اگه اینجوریه پس نباید ناراحت باشی که موقعیت از دست رفته. خودت داری میگی فلان و بهمان و چندین و چند دلیلم میاری. پس دیگه نباید ناراحت باشی.

اما من میگم حتما نکات مثبتی داشته که شما به فکرش هستی و بازم تأکید میکنم رفتار شما به بیشتر آدما برمیخوره. اون رفتارتونو که ترک کردین به نشانه مخالفت رفتین رو منظورمه.

در نهایت هم گفتم که ناراحت نباش. بذار به حساب اینکه خدا برات آینده‌ی بهتری رو  خواسته. از کار خدا خبر نداری که شایدم حکمتی توی این باشه. در کل دیگه به این موضوع فکر نکن و بیخیال شو. خدایی نکرده حس ناراحتی به وجودت چیره نشه. اگه دوستت داشته باشه به شدت که اونم مثل تو حداقل توی عمق وجودش بهت فکر میکنه و تجدید نظر میکنه و توی وجودش با خودش کلنجار میره و سعی میکنه حتی اون بی احترامی تو رو توجیه براش بیاره و خودشو قانع کنه. اما اگه عمیقا دوستت نداشته باشه یا اینکه دیگه شرایط و خانواده و این وضع موجود که پیش اومده باعث بشه که برنگرده پس توم دیگه عاقلانه ش اینه که خودتو ناراحت نکنی

من برات آرزوی موفقیت میکنم. امیدوارم خدا به اونی که واقعا دوست داری برسونتت. حالا چه اونی که میخوایش این پسر باشه چه نه. اما در هر حال اگه خدا دعای من نوعی رو هم یا خواسته ای که خودت ازش داری رو هم در حق تو مستجاب نکرد بدون که نقشه ی بهتری واست داره

برادر محترم شما از کجا میدونی ا

اون پسریک پسروابسته،سست نظروفانتزی بودن؟

چرا انقدر با قطعیت نظر میدین؟ مگه میشناسیدش یا باهاش نون و نمک خوردید؟ ببین برادر ما همه مون خواهریم برادر هم داریم خواستگاری هم رفتیم یا میریم اما اگه از دختری چنین برخوردی ببینیم قطعا دل برادرمون رو هم میزنیم. مطمئن باش. اصلا جدای از بی احترامی به مهمون به خانواده پسر این علامت رو میده که دختری که مجلس رو ترک میکنه به حالت دلخوری توان کنترل هیجانات و خشونتهای رفتاریشو نداره و نمیگم درسته اما طرف این به ذهنش متبادر میشه که وای چقدر عصبیه دختره. این یکیش. دوم هم

جدا از بی احترامی به مهمون بی احترامی به بزرگترهای خانواده خودش از جمله پدر و مادر هم کرده. چون تا دو تا بزرگتر نشستن اونجا که میتونی بعدا بهشون بگی و شور و مشورتاتونو با هم بکنید چرا باید سر خود پاشی مجلس رو ترک کنی؟ یه دختری که کلی بزرگتر نشستن خودش نباید اینو بدونه یعنی؟ نباید بدونه که داره به بزرگتر خودش بی احترامی میکنه با این کار. من مشابه این اتفاق رو یکی تعریف میکرد که افتاده بود بعد خواهر پسره گفته بود این دختر بزرگتری کوچکتری نداره و به درد ما نمیخوره. درسته که سرنوشتشه اما اونجا اونم به این شکل جای مخالفت نبود. بهتر بود به حرمت پدر و مادر خودش مینشست و میموند بعد رفتن مهمونا فوق فوقش میگفت نه. به این دلیل ما رو به خیر شما رو هم به سلامت.

آقای افشین هیچوقت با قطعیت درباره شخصیت کسی نظر نده

مثل این میمونه که من الان بیام بگم دور از جون سوال کننده دختر بی ادب و بدون مبادی اداب و بی حرمتی هست. نه من اینو نگفتم. من گفتم اون برخورد این تفکر رو به ذهن خانواده پسر متبادر میکنه که دختره بی ادب و بدون مبادی اداب و بی حرمته و بزرگتری کوچیکتری نداره نه اینکه بگم کلا شخصیت سوال کننده اینطوریه

 شما هم راحت اون آقا رو قضاوت کردی.

الانم برای بار آخر میگم گلم عزیزم دختر خوب

عیبی نداره. اینا فقط تجربه ست. همه ما از این اشتباها داریم. همه مون. هیچ فرقیم نمیکنه ولی فقط تجربه میگیریم و بنا رو بذار به اینکه خیری نبوده توش  و قطعا اون پسر هم ضعفهایی در شخصیت و تناسب با شما داشته. چرا نداشته. همه ما داریم اون نداره؟ اصلا گل بی عیب خداست. الانم هیچ عیبی نداره دور از جون مکدر نشی غصه بخوری یا بعدا هی به این پسر فکر کنی بگی حیف شد من اون رفتارو کردم فلان شد. مطمئن باش پسره اگه خیلی خیلی دل آشوبه داشته باشه برات حتی فحششم میدادی سعی میکرد اون فحشو یه جوری توجیه کنه برای خودش و دوباره بیاد.(در پنجاه درصد موارد ولی پنجاه درصد دیگه از پسرا توهین کردن دختر براشون سنگین تموم میشه) ولی خب وقتی نمیاد بدون بالاخره که خیلی هم خیری توش نبوده. بیخیال شو. امیدوارم یکی بهتر از اون هم نصیبت بشه.

شکوفه جان خواهر

با توضیحات اخیری که دادی و اطلاعات جدیدی که بهمون دادی چیزای بیشتری مشخص شد

ببین عزیزم به دلایلی که کاملا منطقی هستن و طبق مسائلی که گفتی تونستم درکشون کنم خواهرانه بهت میگم این مورد اصلا مورد مناسبی برای شما و همچنین شما هم مورد مناسبی برای اون نبودید. دیگه ول کنید اون چیزای حاشیه ای رو. اصل کاری همینه که تناسبی کلا بین تریپ شخصیتی دو خانواده نبوده و مسلما به مشکل برمیخوردید در این ازدواج. پس خدا رو شکر کن که اینجوری تموم شد و رفت. جدی میگم.

کلا تریپ شخصیتی و فضای فکری این دو خانواده خیلی بینشون فرقه. اصلا اصلا مشکل ساز میشد این ازدواج. خدا دوستت داشته دختر.

اما محض اطلاعت از جواب سوالی که کردی من سوال دومتو جواب میدم بهت طبق آشنایی که با کل موضوعتون پیدا کردم تا حالا

هدف دوم از طرح سوالم این بود بدونم ایشون  در واقع تظاهر میکرده که شیفته من شده و بدون من نمیتونه؟ یا اینکه بدونم هرقدر هم به من علاقه داشته بازم رفتار من طوری بوده که بشه راحت ازم گذشت؟ تاکید میکنم راحت و سریع ازم گذشت

اون رفتار شما بازم قاطعانه سر حرفم هستم این رو به ذهن اون خانواده متبادر کرده که این دختر به درد ما نمیخوره و این پسر هم پسری بوده که اتفاقا هماهنگ با خانواده بوده و اینا از اون دسته خانواده هایی بودن که بد یا خوب

بالاخره دنبال این بودن که عروسشون از اون عروسهایی نباشه که بعد ازدواج تفرقه بین دو تا خونواده بندازه و جدایی ایجاد کنه و این رفتارو که از شما دیدن کلا بیخیال شدن و پسر رو هم راضی کردن. پسر هم از اون پسرهایی بوده که گفتم شخصیت خانواده مداری بوده و البته این عیب محسوب نمیشه اون هم دو دو تا چهارتا کرده و نتونسته این به اصطلاح توهینی رو که به خانواده و خودش احساس کرده هضم کنه و یه جوری دلزده شده. البته میگم از اول هم عشق واقعی بین شما دو نفر نبوده. نه اینکه بخواد به دروغ خودشو شیفته نشون داده باشه. نه. میتونستید در مسیر ازدواج قرار بگیرید ولی چون کلا روح و ذات دو خانواده با هم متفاوت بوده شما دو تا هیچوقت نمیتونستید در مسیر یه عشق واقعی بیفتید و اینه که به آسونی یا حداقل با تحمل سختی و توجیه اوردن ازتون دور شه و شما هم مطمئن باشید بعد مدتی فراموش میکنید و میره.

این رو هم بدونید که

وقتی نشستن سر سکه و حتی یدونه کمتر و بیشتر بحث و اینا راه انداختن کلا شما میگی  اونا کوتاه نیومدن ایونا هم پیش خودشون گفتن برادره ناراضی خواهره پاشده رفته واسه یه سکه بیشتر هم که اینطوری و راه هم که دور و بیخیال بابا و در نهایت دیدن همتراز نیستید و نمیتونید و به خیر ختم نمیشه این ازدواج . ببینید منم که از دور داستان شما رو شنیدم و در جریان قرار گرفتم اینا رو حس کردم که به درد هم نمیخوردید و مشکل ساز میشده ازدواجتون. حالا دیگه خود خانواده ها چی میخوان فکر کنن.

ضمنا برادر شما حتما چیزی میدونسته گفته موافق نیستم. مطمئن باشید ایشونم به دلش بد افتاده این وصلت. هر آدم عاقلی میفهمه اینا رو دیگه.

کلا بیخیال طرف شو خانمی. اما اینم یادت باشه اون بی احترامی و رفتن تو از مجلس کار ناشایستی بوده ولی ولی تاکید میکنم ولی تنها دلیل کنار کشیدن اونا همین نبوده. این یکی از دلیلهای اصلی و قطعی و صددرصدی بوده یعنی هم مخالفت برادر شما و هم قهر خود شما از مجلس. اما تنها دلیل نبوده. پس به خاطر این مورد خودتون رو یه وقت سرزنش نکنید که خدایی نکرده به مکدر شدن روح و روان شما منجر بشه بعدا

و این نتیجه رو به قول دوستمون نگیرید که اگر من چنین نمیکردم او نمی رفت و با من میموند. بازم میگم ضمن اینکه با کار شما کاملا مخالفتم رو اعلام میکنم برای چندمین بار اما از روی تجربه م بهت میگم که خودتون رو بابتش سرزنش نکنید. چون اون تنها دلیل نبوده. خیلی چیزا هستن که طرف با سبک سنگین کردنشون به این نتیجه رسیده که این وصلت صورت نگیره بهتر هست.

شما هم خوشحال باشید . چون ممکن بود خیری نبینید از این وصلت. بالاخره شما هم دختر جوون و سالم و خانواده داری هستید نگران نباشید ایشاالله یکی بتر نصیبتون خواهد شد در آینده. یه روزی که به این روز خودتون بخندید و بگید خداروشکر که اون وصلت سر نگرفت. شما مناسب همدیگه نبودید عزیزم. غصه اصلا نخور. یا حق

آخه این حرفای الکی چیه که میزنید؟

واقعا خجالت آوره که آدم تا این حد قضاوت کنه ندیده و نشناخته

شما به کار دیگران چکار داری برادر آخه؟ همش بلدید دیگران رو یا به متوهم بودن یا خودشیرینی یا فلان و بهمان متهم کنید. خیلی در عجبم از بعضی کاربرای اینجا مثل شما. الان ایشون دقیقا چی گفتن که جنابعالی چنین نسبتی بهشون دادین