خانواده برتر

برای رهایی از وسواس بهترین کار اینکه ببینید کسانی که موفق وخوشبخت هستند چه کارهایی می کنند شما هم همون طور باشید

ای بابا شما هم دلتون خوشه،من به قدری تو این بیماری غرق شدم که غیر ممکنه دوباره خوب بشم،تمام شبانه روزم با عذاب و شکنجه روحی میگذره،یه لحظه آرامش ندارم،به جایی رسیدم که دیگه برام آخر دنیاست،مغز من دیگه هنگ کرده،شما فکر کن همین گوشی که الان دست منه هنگ کنه یا درست کار نمیکنه یا کلا به درد نمیخوره،خب مغز هم اینجوریه دیگه کلا همه ی برنامه هاش بهم ریخته،من که دیگه کوچکترین امیدی ندارم فقط هر لحظه وحشت دارم از آخر و عاقبت خودم،دنیام که جهنمه خدا به دادم برسه اون دنیا

نمیدونم شما چند ساله گرفتارید ولی بنده هفت سال مبتلا بودم و2 سال اخر هم خیلی شدید شده بود و

اخریا دیگه کلافه شده بودم  چون تو بیمارستان کار می کنم دیگه بدتر مثلا اگه کفش کسی اشتباهی به

لباسم میخورد باید اون لباسو میشستم و خیلی حساس شده بودم حتی به گرد و غبار و خلاصه که خییییییییییییییلی سخت بودو روبوسی هم برام سخت بود ولی هیچ وقت ناامید نشدم و ته دلم بود که از اخر خوب میشم

اگه بخام از اول بگم خانواده من مامانم وسواس بود پدرم هم در جوانیشون مبتلا بودند و خب خدارو شکر پدرم خوب شد ولی مادرم کمتر شده بود ولی هنوز داشت من هم قبل از اینکه مبتلا بشم از اون ور بوم افتاده بودم و چیزی به عنوان نجس برام تعریف نشده بود و مامانم بهم میگفت تو کلا نجسی . یه چیز دیگه ام یادم رفت من چون فامیلا ی مادرم خیلی توشون وسواس داریم ,,,من خیلی وسواسا رو مسخره میکردم و کلی میخندیدم بهشون و اصلا خوابشم نمیدیم که یه روز خودمم وسواس بشم . بعد دوم دبیرستان بودم که خواهرم عروس شد و من خیلی بهش وابسته بودم و خیلی برام سخت بو د واسترسی هم شده بودم اونجا دچار وسواس فکری شدم که بهش محل ندادم و خوب شد بعدش پیش دانشگاهی تو فشار کنکور بودم و پزشکی هم میخاستم اونجا بود که باز مامانم یه روز برداشت بهم گفت مانتویی که پوشیده نجس بوده و من هم همون برام بهانه شد و از اونجا بود که استارت وسواسم خورد و اوایل خیلی خفیف بود ولی چون بهش بی محلی نکردم رشد کرد و خیلی توم ریشه کرده بود خلاصه پزشکی هم قبول شدم جالبه هر وقت استرسم بیشتر میشد وسواسم هم شدت میگرفت .اواخر طوری شده بودم که تموم اعضای خانواده رو نجس میدونستم و روزای بارونی و برفی که دیگه هیچی نگو بیچاره بودم
بخش روانپزشکی رو گذروندم و با انواع اقسام بیماری های روانی اشنا شدم من جمله وسواس که به قول استادمون حز سخت ترین بیماری های روان هست و خیلی درمانش سخت هست و من دلم ریخت از حرفش و نکته جالب این بود با مریضای وسواس که صحبت میکردم قرص هاشون بیشتر باعث بیخیالی و خواب اور بودند و اگه قطع میکردند عود میکرد چون قبلا تصمیم داشتم قرص بخورم کلا منصرف شدم .گفتم باید بدون قرص خوب بشم خلاصه گذشت و هی بیماریم شدید تر میشد تا شب شهادت پیمبر (ص) دلم شکست و از دنیا واقعا سیر شده بودم وبا خودم میگفتم کی میاد با یه وسواس ازدواج کنه . خیلی ناامید شده بودم رفتم کتاب اقای مظاهری رو خوندم قبلا هم خونده بودم ولی نظرم این بود که باید حداقل روزی اونو یکبار بخونم تا ملکه ذهنم بشه بعدش رفتم یه مقدار در مورد نجاست تو نت بررسی کردم رسیدم به نوشته ای گفته بود که اصلا زمان اسلام و پیامبر که لوله ابکشی و این حرفا نبود وگرنه مسلمونا دائم باید در حال شستشو می بودند و کلی روایت در مورد اینکه متنجس منجس نیست واین بین فقها اختلاف نظر وجود داره ولی همگی معتقدند برای وسواسی که کلا متنجس منجس نیست و.....
که خلاصه بقیشو سانسور میکنم و دیگه برام یقین شد اصلا این حرفا و سختگیری های بیجا زمان پیامبر نبوده و واقعا باید بگم یه معجزه بود برای من مبتلا به وسواس شدید 7 ساله با سابقه خانوادگی 2 طرفه که داشتم همون شب شهادت پیامبر فک کنم شفا یافتم والان حدود 2 ماهه میگذره ولی از اون روز دنیا خیلی راحت تر و باحال تر شده برام والان 70درصد خوب شدم و به تدریج روی اون 30 درصد کارمیکنم ایشالا که بقیشم خوب بشه فقط نباید ناامید شد ولی خودتونم باید بخواهید وگرنه فقط با دعا نمیشه
تو یه درسی خوندم برای تغییر یه رفتار باید رفتار جدید رو بتونی حداقل 6 ماه نگه داری تا بشه گفت موفق بودی واون رفتار جدید نهادینه شده و من باید 4 ماه دیگه هم بگذره که بشه گفت خوب شدم .من به عنوان کسی که مبتلا بوده یه زمانی الان فقط باید خداروشکر کنم و مراقب باشم تا دوباره مبتلانشم .
الان راحت حتی تو روز بارانی و برفی میرم میام و فقط میگم خدایا شکرت که نجاتم دادی
خیلی طولانی شد یه جور احساس وظیفه میکردم که اینارو به کسایی که مبتلایند بگم .
در اخرم خواهشا چشمم نکنید خخخخخ فردا پاشم ببینم باز همون اش و همون کاسه

((ماشاءالله لا حول و لا قوت الا بالله العلی العظیم ))
((ماشاء الله لا حول و لا قوت ال بالله العلی العظیم ))

سلام

به شفا یافته:

این قسمت از کامنتت خیلی باحال بود هههههه ..یعنی رک بودنت با مزه بود!
__________________
در اخرم خواهشا چشمم نکنید خخخخخ فردا پاشم ببینم باز همون اش و همون کاسه

((ماشاءالله لا حول و لا قوت الا بالله العلی العظیم ))
((ماشاء الله لا حول و لا قوت ال بالله العلی العظیم ))

خدارو شکر که خوب شدی،چیزی که سالهاست ارزوشو دارم و الان دیگه برام دست نیافتنی شده،من دیگه زیادی غرق شدم،12 ساله گرفتارم،منم قبل از اون مثل خودت بودم اصلا نمیدونستم نجس چیه،بعد از فوت یکی از اعضای خانوادم گرفتارش شدم اونم با خوندن اتفاقی قسمت احکام نجاسات توی رساله،وقتی اون قسمت رو خوندم متوجه شدم که قبلش من هیچی رو رعایت نکردم پس تصمیم گرفتم جبران کنم و این شد که روز به روز بدتر شدم و الان به قول خواهرم که بهم میگه دیگه داری فوق دکترا میگیری تو این وادی،خودم دارم میبینم که ادامه ی زندگی اینجوری خیلی سخت و آزار دهندست،ولی نمیتونم بپذیرم مدلی زندگی کنم که بقیه زندگی میکنن،مثلا وقتی میرم مسافرت میبینم مردم میرن دستشویی عمومی و بعدش حتی دستشونو نمیشورن یا اینکه فقط یه بار میگیرن زیر آب و تموم،وقتی اینارو میبینم بدتر چندشم میشه،میدونم روش منم درست نیست ولی به نظر من بقیه هم دیگه زیادی بی خیالن،خلاصه اینکه الان دیگه من همه رو نجس میدونم،خیلی کارا کردم ،خیلی با مشاور مذهبی صحبت کردم،زنگ میزنم دفتر مرجع تقلیدم سوال میکنم،چند تا کتاب خوندم،همین کتابی که سوال کننده گفته دانلود کردم خوندم ،من دیگه اینارو فوت آبم ولی قبول ندارم،خوش به حالت شما یه بار دلت شکست و گریه کردی و خواستی خدا شفات بده و جواب گرفتی،ولی من چند ساله دارم از ته دل گریه میکنم و خدا و ائمه رو التماس میکنم،خیلی اشک ریختم خیلی التماس کردم ولی خوب نشدم،حتی تا مشهد بلند شدم رفتم دست به دامن امام رضا شدم ،ولی بازم هیچی،نمیدونم دیگه واقعا نا امیدم

هیچ نمیتونم به اهدافم برسم 

به ((  به شفا یافته  ))

سلام
ببینید من هم بار اولی نبود که دعا کردم از وقتی مبتلا شدم یعنی 7 ساله دارم دعا میکنم که الان گرفت  ولی باید بگم فقط دعا نبود بلکه دیگه خودت باید عاجز به تموم معنا بشی و بخای که تمومش کنی

ببینید تو نت سرچ کن روایات در مورد اینکه متنجس ,,منجس نیست  بعد اینا تازه برای افراد عادی هست چه برسه برای ادم وسواسی .
 ناامید نباش بالاخره ایشالا اگه خودتم همکاری کنی  و دست برداری خوب میشی

یادم رفت بگم که مامانم وقتی وضعیت منو دید و خیلی عذاب وجدان داشت که در ابتلایم بی تقصیر نبود فقط ببین چی شده الان همه وسواسیشو گذاشته کنار خیلی قبل تر از وقتی که من خوب بشم ...

تازه این اواخر از بس از دستم خسته میشد بهم میگفت هر وقت شیطان خوب شد اون وقت تو هم خوب میشی یعنی دیگه هیچ امیدی برام نمیذاشت..
به حالتی رسیده بودم که به هیچی امید نداشتم و فقط مرگمو از خدا میخاستم ...
کار من هنوز تموم نشده باید اون 30 درصد باقی ماندشو به یاری خدا از بیخ بکنم

شما هم به وجه نا امید نشو  فقط سعی کن 6 ماه تموم کارهاتو بذاری کنار نه اصلا سعی کن 1 ماه مثل بقیه مردم زندگی کنی قول میدم بعد یه ماه به کارای وسواسیت بخندی

ببین اگه اون کارای وسواسی رو نکنی هیچ اتفاقی نمیفته همش خیالات ذهنته که میترسی.

میشه بگی به چه چیزایی وسواس داشتی؟چیکار میکردی؟بعد که خوب شدی چطور خودتو راضی کردی که دیگه اون اعمال رو تکرار نکنی؟الان چه جوری رفتار میکنی؟ممنون میشم اگه جواب بدی شاید به منم یه کمکی بکنی بتونم بذارم کنار

سلام. آقای نجفی من این پست رو گذاشتم. اخیرا می بینم دوستانی از وسواس گله دارن . لطف می کنید به روزش کنید؟!

ممنون آقای نجفی. سلامت و شاد باشید

منم وسواس داشتم ازنوجوانی البته وسواس فکری،یمدت سیتالوپرام میخوردم بمدت ده سال شرش کنده شدخوب خوب شدم مثلایمدت دچارفوبیای اجتماعی شدم ازغریبه هامیترسیدم یاتنهامیرفتم جایی استرس میگرفتم درحدمرگ استرس میگرفتم تنهابرم بیرون .البته باخودم میجنگیدم خلاصه بازم رفتم روانپزشک بهم اس سیتالوپرام دادگفتم خسته ام دیگه دوسدارم خودکشی کنم ک ای بدک نیست حتی روان درمانی هم کردم ولی تاثیرش ازداروکمتربودخلاصه ازخیلیاشنیدم ذکرلاحول ولاقوه کارسازه،توسایتاگشتم دنبالش بعضیایچیزایی وحشتناکی گفتن ازش بدتراسترس گرفتم بهترین کاراینه ک تحت نظرپزشک دارواستفاده بشه البته پزشک کارکشته.خداماروازشرش رهاکنه بایدبهش بیخیال شی چون واقعااززندگی عقبت میندازه.من قیدازدواجم زدم چون میترسم یهوعودکنه طرفم بفهمه قرص میخورم تنهاداروهای ک بمن ارامش دادکلونازپام والپرازولامه.کلامیخام خوب شم خدابهم کمک کنه کاش منم وسواس شستشوداشتم به ولای علی راضی بودم مال من فکریه لعنتی.ولی شکستش میدم مغزبدبختم که گناه نکرده بااین همه گرفتاری دچاروسواس هم بشه.به امیدشفای هممون.ذکرلاحول وسوره های ناس وفلق هم عالیه بخونید

نمی دونم اسمش وسواسه یا نه شایدم نباشه تصور من از وسواس کسایی ان که مدام دنبال تمیز کردن چیزی ان 

سلام

لطفا زود قضاوت نکنید و روی حرفم فکر کنید. از نظر طب سنتی علت ایجاد وسواس از سردی هست بدن که گرم بشه به مرور وسواس هم از بین میره. اکثر کسایی که وسواسی هستند بلغمی مزاج هستند از جمله مادر خودم که توی شستشو وسواس شدیدی داره و بلغمی هست. البته بقیه مزاج ها هم میتونن درگیر بشند. دوتا از دوستان گفتند علت ایجاد وسواس از یه حادثه بد بوده که استرس ایجاد کرده براشون همین عامل هم در طب سنتی سردی تعریف میشه یعنی استرس حادثه بد سردی تن رو بالا میبره و این سردی در بدنشون ماندگار شده ونتیجه این شده حالا درمان به ضد صورت میگیره یعنی گرمی ها بیشتر مصرف میشه و کم کم وقتی بدن رو به گرم شدن رفت وسواس به همون مقدار کمتر میشه. با دکتر طب سنتی ماهر مشورت کنید

لطفا زود قضاوت نکنید و روی حرفم فکر کنید. از نظر طب سنتی علت ایجاد وسواس از سردی هست بدن که گرم بشه به مرور وسواس هم از بین میره. اکثر کسایی که وسواسی هستند بلغمی مزاج هستند از جمله مادر خودم که توی شستشو وسواس شدیدی داره و بلغمی هست. البته بقیه مزاج ها هم میتونن درگیر بشند. دوتا از دوستان گفتند علت ایجاد وسواس از یه حادثه بد بوده که استرس ایجاد کرده براشون همین عامل هم در طب سنتی سردی تعریف میشه یعنی استرس حادثه بد سردی تن رو بالا میبره و این سردی در بدنشون ماندگار شده ونتیجه این شده حالا درمان به ضد صورت میگیره یعنی گرمی ها بیشتر مصرف میشه و کم کم وقتی بدن رو به گرم شدن رفت وسواس به همون مقدار کمتر میشه. با دکتر طب سنتی ماهر مشورت کنی

به فروزان

سلام .

خب اگر الان از نظر مزاجی در تعادل هستید به جای مصرف گرمی ها سعی کنید از موادی استفاده کنید که طبع متعادلی دارن اینطوری نه گرمی اذیتتون میکنه نه مشکل سردی پیدا میکنید. از جمله این مواد عناب هستش 

به من 

سلام
  یه نفر پرسیدن
   "اونهایی که مسلمون نیستن نجسی پاکی ندارن به چی وسواسی میشن؟"

 وسواس در تمیزی و نظافت هم هست و خیلی موارد دیگه. البته هر شخصی که اهل نظافت و نظم و ... هست؛ حتما حتما وسواسی نیست.

من وسواس داشتم هر وقت میرفتم دستشویی پامو اب میکشیدم فک میکردم نجس شده الان از اون موقع شاید 15 سال گذشته باشه و به جز پا درد برای خودم چیزی یادگار نذاشتم.

سلام 

به یاس 

شاید این فایلها بدردتون بخوره

طب اسلامی درمانش رو داره در کانال زیر هست