سلام
میخوام از دردی که هیچوقت ول کنم نیس بگم ..
من 21 سالمه ی دختر فوق العاده حساس و احساساتی ام یعنی خیلی ازین لحاظ احساساتی بودن هم تو فامیل هم تو دوسام معروفم هستم چون با هر چیز کوچیکی اشکم در میاد..
چند سال پیش یه دوستی داشتم دوستم دختر بودااا . دوست صمیمیم بود مث خواهر برام بود همه ی دوسامو به خاطرش ول کردم تا تموم اوقاتمو با این دوستم بگذرونم بیش از حد دوسش داشتم..اونم دوسم داش ولی خیلی کمتر از من.. من حاضر بودم به خاطرش خودم پیش همه خراب شم و تقصیراتشو به گردن بگیرم اما اون خیلی بهم بدی کرد نمیگم خودم بی تقصیر بودم اما باور کنین اون خیلی بیشتر بهم بدی کرد خیلی منو سوزوند کاری کرد که همیشه چشام گریون شده بود نمیتونم کاراشو بهتون بگم ولی خیلی بد کرد باهام خیلی بهم ضربه ی بدی وارد کرد حتی پش سرم پیش خونوادم حرفای دروغ میگف به طوری که همش مامان بابام به خاطر حرفاش منو دعوا میکردن...
دیگه با هم قطع رابطه کردیم منم اون موقه دیگه هیچ دوستی نداشتم باور کنین همش گریه بود کارم افسرده شده بودم و احساس تنهایی میکردم به خاطر همین رفتم با ی پسر که 4 سال ازم بزرگتره دوس شدم من تا اون موقه با هیچ پسری دوس نشده بودم میدونم کارم اشتباه بود که باهاش دوس شدم یه مدت گذشت با هم خوب بودیم دوسش داشتم ولی عاشقش نبودم ولی اون خیلی عاشقم شد کم کم حس کردم نمیتونم عاشقش بشم بهش گفتم دیگ دوس نباشیم ولی نمیذاش هر دفه گفتم تموم نمیذاره الان حس میکنم من واقعا دوسش ندارم حتی دیگه نمیتونم تحملش کنم ولی اوایل دوسش داشتم برا همین عذاب وجدان دارم هر وقت که میگم تموم کل روز و با هم بحث میکنیم و اون میگ حق ندارم ولش کنم اصن نمیذاره حرف از جدا شدن بزنم
گاهی وقتا میگم جدا شیم حرفامو نشنیده میگیره و گاهی وقتا هم زنگ میزنه گریه میکنه همش تقصیر خودمه به دروغ گفتم عاشقشم و اون باور کرد نمیدونم چحوری بهش بفهمونم دوست ندارم..
دوسام میگن ولش نکن شاید دیگ هیشکی قد اون دوست نداشته باشه اخه خیلی دوسم داره یکی از دوسام چند بار که باهاش قرار داشتم اونم بود همرامون دیدتش گف خیلی پسر خوبیه رفته با خونودادش صحبت کرده برا ماه بعد عید بیاد خاستگاریم دارم داغون میشم چجوری بهش بگم نمیخامش طوری که نشکنه نمیخام ناراحت شه نمیخام دلش بشکنه میخام راحت بیخیالم شه من عذاب وجدان دارم...........
الان کارم شده هر روز گریه هر روز بغض و گوش دادن آهنگ عمگین خودش بهم گف حاضره بمیره اما ی لحظه ناراحتیم رو نبینه حالا چجوری بهش بفهمونم از دوسیم باهاش دارم زجر میکشم..عذاب وجدان داره منو له میکنه چرا همش من کارم زجر شده خدایا
مرتبط:
مدیریت روابط با دوستان نامناسب بدون قطع ارتباط
صمیمی نشدن با همکار، کاری خلاف اخلاق محسوب میشه؟
با کسی که در دوستی افراط میکنه چطور بایدبرخورد کرد
صمیمی بودن خواستگارم با دخترهای دیگه اعصابم رو به هم ریخته
مدیرم به شدت داره باهام صمیمی میشه و من میترسم
چرا نمی تونم دوستان صمیمی خودم رو نگه دارم ؟
دیگه نمیخوام دوست صمیمی داشته باشم
داشتن یه دوست واقعی و صمیمی برام شده عقده
22 سالمه ولی نتونستم یه دوست صمیمی برای خودم پیدا کنم
هیچ وقت نفهمیدم که چرا دیگران با من صمیمی نمیشن
کسی که بعد از 5 سال تونستم باهاش صمیمی بشم حالا...
در برخورد های اول با کسی نمیتونم صمیمی بشم
خیلی به ندرت دوست صمیمی پیدا میکنم
یه دوست صمیمی داشتیم که اونم تو زرد از آب در اومد
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۰۸۳۰ بازدید توسط ۱۵۷۵۶ نفر
- جمعه ۱ اسفند ۹۳ - ۰۲:۴۹