دوستان عزیز سلام خواهش میکنم بخصوص آقایون نظر بدید
من دختری محجوب و مقید هستم و نجابت و حیا همیشه برام مهم بوده بخصوص توی ارتباط با جنس مخالف خیلی محتاط بودم و جز وقت ضرورت حتی سلام هم نمیکردم، تا اواخر کارشناسیم اینجوری بودم و افراطی عمل میکردم، خیلی خشک و اخمو بودم و خودم هم از این عادتم معذب بودم.
تو دوره ارشد شرایط کمی تغییر کرد هم بزرگ شده بودم و هم ارتباط بیشتر شده بود بخصوص موقع پایان نامه 1.5 تو آزمایشگاه صبح تا شب با هم بودیم و انصافا آقایون گروه هم خیلی متین و با شعور بودن.
بین هم گروهی هامون پسری بود که بسیار بسیار پسر خوبی بود از همه لحاظ بخصوص اخلاق و رفتار هاش کم کم بهش علاقه مند شدم، ولی کاملا دو طرفه بود، ایشون هم خیلی به من علاقشون رو نشون میدادن، دیگه همه فهمیده بودن بین ما چیزی هست برای دیدن و حرف زدن باهاش لحظه شماری میکردم ولی در عین حال حواسم بود که شاید ایشون نظر ازدواج نداشته باشن ولی واقعا رفتارها و صحبت هاش چیز دیگه ای میگفت .
هیچوقت مستقیم در مورد رابطه و علاقش حرف نزد و من هم سعی کردم ازش دور باشم آخه گفته بود که فعلا تا بعد قبولی دکتری شرایط ازدواج نداره، همیشه تو آزمایشگاه با هم بودیم خیلی بدون مضایقه کمکم میکرد بقیه وقتا هم تماس تلفنی و اس ام اس داشتیم ولی دفاع کردیم و خداحافظی و...
ولی دلم موند پیشش، بعدش تقریبا هر چند روز تماس میگرفت و ساعت ها حرف میزدیم. دیگه با کیلومتر ها فاصله ای که داشتیم نمیدونستم باید به ازدواج باهاش امیدوار باشم یا نه ولی مطمئنم که ایشون هم علاقه متقابل و شاید تصمیم ازدواج باهام رو داشت.
گذشت تا خواستگار اومد و ازدواج کردم ولی نه با علاقه. دلم جای دیگری بود. اون هم وقتی متوجه ازدواجم شد رابطش رو باهام خیلی خیلی کمتر کرد. تو مدت نامزدی همش دلم پیشش بوده و نامزدم متاسفانه خیلی خیلی از نظر فرهنگی و اخلاقی و خانوادگی مشکل داشتیم و تو دوره نامزدی کار به طلاق رسید .
همیشه حسرت داشتم که کاش تو اون رابطه من هم اینقدر منفعلانه عمل نمیکردم کاش من هم علاقم رو بهش نشون میدادم یا لا اقل از یک واسطه برای پیشنهاد ازدواج کمک میگرفتم.
از موقعی که ایشون متوجه جدایی ما شده باز ارتباطش با من بیشتر شده خیلی سعی میکنه کمکم کنه.
میخوام دیگه کاری کنم، من بهش علاقه داشتم و دارم و عشق اول و آخرمه دیگه نمیتونم به ازدواج با کس دیگه ای فکر کنم، نمیدونم نظر ایشون چیه ولی مطمئنم علاقه متقابل وجود داره، میخوام باهاش تماس بگیرم و همه این حرفا رو بهش بگم .
مطمئنم باهاش خوشبخت ترین زن دنیا میشم ولی به نظرتون واکنشش چیه ؟ متاسفانه من تجربه یک ازدواج نا موفق دارم .
یه نظرتون کار درستیه؟ ایشون بسیار فهمیده و با شعورن ولی میترسم بگه نه و ضربه دیگه ای بخورم .
میتونم از یه واسطه کمک بگیرم ولی با این شرایطی که دارم فک میکنم مستقیم نتیجه بهتری داشته باشه .
اگه شما جای اون آقا بودید چه واکنشی نشون میدادید .
مرتبط با خواستگاری و ابراز علاقه دختر به پسر:
آقای محترم، من شما رو دوست دارم، جرمه؟
خودم اقدام کنم یا منتظر بمونم پسر مورد علاقه م خودش قدمی برداره
معایب خواستگاری دختر از پسر چیه ؟
آیا دختران می تونن خواستگاری کنن ؟
نمی دونم همکارم نظرش راجع به من چیه
می خوام به پسر مورد علاقه م پیشنهاد بدم ولی غرورم اجازه نمیده
اگه دختری از شما درخواست ازدواج بکنه چه برخوردی می کنید ؟
چرا ما دخترا نباید از پسرا خواستگاری کنیم ؟
ترس از عواقب خواستگاری دختر از پسر
چه طوری بدون سبک شدن، به پسری که ردش کردم ابراز علاقه کنم ؟
چه طوری پسر مورد علاقه مون رو به ازدواج ترغیب کنیم؟
تحت چه شرایطی خودم میتونم اقدام به خواستگاری از پسری کنم؟
چشم تو چشم شدن با پسری که درخواست ازدواجم رو رد کرد
نگران اینم که بهم بگه من هیچ حسی بهت ندارم
چه جوری به پسر مورد علاقم بفهمونم که دوستش دارم
← ازدواج مجدد (۷۴ مطلب مشابه) ← خواستگاری دختر از پسر (۶۲ مطلب مشابه)
- ۴۷۸۳ بازدید توسط ۳۵۵۰ نفر
- سه شنبه ۲۴ شهریور ۹۴ - ۲۲:۳۵