هیچ مؤمنی نیست که مریض شود مگر اینکه ما هم مریض شویم. «وَ لَا اغْتَمَّ إِلَّا اغْتَمَمْنَا لِغَمِّه» غمناک نمیشود مگر اینکه ما هم اندوهناک شویم. شاد نمیشود مگر اینکه ما هم خوشحال شویم
بسم الله الرحمن الرحیم
خصوصیات و ویژگیهای حضرت ولیعصر (ع) را بنا بود که مطرح کنیم و اولین خصوصیت و ویژگی این بزرگوار که هر حجتی از حجت های الهی باید این ویژگی را داشته باشد، حیات، زنده بودن و حاضر بودن در زمین ... این ویژگی بود که این را بررسی میکردیم که امام عصر (ع) ، بنابر عقیدهی ما شیعیان و بر خلاف دیدگاههایی که سایر ادیان و مذاهب دارند، باید زنده باشند. ما امام زمان را زنده و حی میدانیم که در بین ما زندگی میکند.
دیدگاهی که، مکتب اهلبیت نسبت به ولیعصر (ع)، دیدگاهی که ما شیعیان نسبت به امام زمان (ع) داریم، حضرت را خیلی ملموس و عینی در بین خودمان میدانیم، آنچنان که هر روز صبح با سلام به حضرت شروع میکنیم.
با عهد بستن با حضرت شروع میکنیم که «اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً» (بحارالانوار/ج53/ص95) خدایا من امروز صبح تا هر وقت که زنده هستم، با او عهد میبندم. هر روز صبحمان را با دعا برای سلامتی حضرت، برای سلامتی ایشان، یعنی هست و حضور دارد. یا صدقه دادن.
مرحوم سید بن طاووس در سفارشهایش به پسرش میگوید: محمدم! صبح به صبح دعا برای سلامتی حضرت و صدقه را فراموش نکنی. مقدم بر صدقه دادن برای خودت و فرزندانت و عزیزانت برای حضرت صدقهای بده و دعا کن، تا او به تو توجه کند و با احسان او روز تو، روز با برکتی باشد.
ما نگاهمان و دیدمان به حضرت آنچنان عینی هست که اگر یک مشکلی داشته باشیم، عریضه مینویسیم و بر امام زمان (ع) عرض حال میکنیم. دردهایمان را به او میگوییم. که در مباحث بعد بحث عریضه نویسی و آدابی که دارد را میگویم. یعنی اینقدر ما او را نزدیک میبینیم و در کنار خودمان حس میکنیم که مشکلات و عرض حال خودمان را به حضرت ارائه میدهیم و این برکاتی دارد که عرض خواهم کرد. وقتی شما اینقدر حضرت را نزدیک میبینی که در کنارت دارد زندگی میکند، چه برکات و آثاری در زندگیات دارد.
به هر حال این دیدگاهی است که ما نسبت به امام زمان (ع) داریم. اینکه شما نگاه کنید یک کسی آرزوی دیدن حضرت را دارد. یعنی حضرت را در همین جهان میبیند. میداند که میگوید: «اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَة» خدایا او را به من نشان بده. و بسیاری از افراد با عظمت، موثق، راستگو، به هر حال در طول تاریخ بودند که خدمت حضرت رسیدند و جزئیات شمایل حضرت و سیمای مبارک امام زمان (ع) را نقل کردند.
چشمش چطور بود؟ ابروهایش چطور بود؟ صورت مبارکش چطور بود؟ قد و قامتش چطور بود؟ چه لباسی تنش بود؟ ما حضرت را اینطور ملموس، عینی، در کنار خودمان و نزدیک و حی و حاضر میبینیم. در بین ما حضور دارد. ولو ظهور ندارد، شناخته شده نیست ولی حضور دارد و در بین ما زندگی میکند.
دلایل متعددی بر این مسأله داریم. من تقاضا میکنم دوستان اهلبیت، دوستان بزرگوار، مؤمنین، مسلمانان خوب ما، البته یک تعداد نسبتاً زیادی از علمای اهل سنت هم قائل هستند بر اینکه موعود زنده است. شاید حدود هفتاد نفر از آنها، که آیت الله صافی گلپایگانی در کتاب «منتخب الاثر» اسامی آنها و کتبشان را نوشتند. ولو اکثر علمای اهل سنت هم قائل هستند او هنوز به دنیا نیامده است. منجی در آخرالزمان به دنیا خواهد آمد، ولی یک تعداد آنها هم همین عقیدهی ما شیعیان را دارند که حی است و زنده است و در بین ما دارد زندگی میکند.
دلایل ما هم دلایل عقلی و هم نقلی است. من فقط به همان مقدار که در ذهن دوستان بماند و به هر حال اعتقاد راسخی نسبت به این مطلب پیدا کنند عرض کنم.
اولین دلیل این است که ما امام را حجت الله، خلیفة الله و انسان کامل میدانیم. نه صرفاً یک رهبر سیاسی و حاکم بر جهان. صرفاً برای این نمیآید. حضرت خلیفة الله و انسان کامل است. و او کسی است که عبد مطلق خداست و حق بندگی خدا را بر جای میآورد. هدف آفرینش خدا را او تأمین میکند.
ببینید خدا عالم را برای شیطنت نیافرید. عالم را برای فسق و فجور، برای فساد و خونریزی نیافرید. برای این چیزها که عالم را نیافرید. عالم دنیا را آفرید تا بندگی او، همانطور که «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56) تا بندگی صورت بگیرد و در آن بندگی رشد صورت میگیرد و آن کسی که بندگی کامل خدا را میکند، انسان کامل است. خلیفة الله است. او کاملترین بندگی را میکند.
پس ببینید هدف آفرینش اوست که در رأس همه او هست که بندگی خدا را بر جای میآورد. بقیه بندگیهایشان آنچنان کامل نیستند که حق بندگی را بر جای آورند. پس بنابراین اگر خدا به این عالم عنایتی میکند به واسطهی این هست که او در این عالم وجود دارد، در عالم دنیا. یعنی هدفش تأمین است. اگر حجت خدا و خلیفهی خدا در این دنیا نبود، آفرینش این دنیا دیگر لغو است. چون آن هدف تأمین نشده است. آن هدف الهی که بندگی کاملی باشد، تأمین نشده است.
بنابراین اگر عنایتی به این عالم میشود به یمن او است. «بیمنه رزق الوراء» که در دعای عدیله آمده است، « و بوجوده ثبتت الارض و السماء» (مفاتیح الجنان، دعای عدیله) این همان مطلب است.
امام سجاد(ع) فرمود: «بِنَا یُنَزِّلُ الْغَیْثَ» (بحارالانوار/ج23/ص5) به واسطهی ما بود که خدا باران را فرستاد. «وَ بِنَا یَنْشُرُ الرَّحْمَة» رحمت را نشر داد «وَ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْض» و برکات زمین را خارج کرد. ببینید شما نگاه کنید ما در روایاتمان داریم، گاهی مواقع به واسطهی یک مؤمن برکاتی و عنایات خدا در زمین سرازیر میشود و بلاهایی دفع میشود.
روایت در اصول کافی هست که امام صادق (ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لَا یُصَلِّی مِنْ شِیعَتِنَا» (کافی/ج2/ص451) خدا به واسطهی آن شیعهی نمازگزار، آن مؤمن نمازگزار بلا را از آنهایی که نماز نمیخوانند دفع میکند. «وَ لَوْ أَجْمَعُوا عَلَى تَرْکِ الصَّلَاةِ» اگر همه بینماز بودند، «لَهَلَکُوا» هلاک میشدند. «وَ إِنَّ اللَّهَ لَیَدْفَعُ بِمَنْ یُزَکِّی مِنْ شِیعَتِنَا عَمَّنْ لَا یُزَکِّی» خدا به واسطهی آن مؤمنی که زکات میدهد بلا را از مؤمنی که زکات نمیدهد هم دفع میکند. و او باید خیلی بلاها سرش بیاید. اگر همه بیزکات بودند، بر همه بلا نازل میشد. یعنی به واسطهی آن مؤمنی که اهل عمل است دیگران هم روزی میخورند، به دیگران هم برکاتی میرسد و بلاهایی دفع میشود.
حالا اگر یک مؤمن این چنین است که منشأ خیر شده و دفع بلا از دیگران میکند، انسان کامل و خلیفة الله که مؤمنترین انسان در عالم وجود است، او چطور؟ قطعاً به واسطهی او برکات نازل میشود. پس خداوند متعال به واسطهی او بر عالم نظر میکند.
در قم یک قبرستانی نزدیک حرم حضرت معصومه (س) هست به نام قبرستان شیخان، معروف است و قمیها میدانند. یک قبر بسیار با فضیلتی آنجا هست که قبَه و بارگاهی دارد و محل زیارت است، قبر یکی از اصحاب امام رضا و امام جواد (ع) به نام زکریا بن آدم که این بزرگوار به قدری با فضیلت و با جلالت بوده که در روایت دارد که امام رضا (ع) شبی را با او یک بحث علمی داشت تا طلوع فجر. که مرحوم محدث قمی در کتاب منتهی الآمال میگوید: ظاهر این روایت که تا طلوع فجر موقع نماز صبح با هم بحث علمی داشتند، نشان میدهد که امام رضا (ع) نافلهی شبشان را آن شب نخواند. یعنی چقدر مباحث مهمی و انتقال اسرار الهی به او بوده که حضرت مهمتر دانستند که ظاهر این روایت این هست که تا طلوع فجر بحث علمی میکردند.
میخواهم عظمت این شخص را بگویم. ایشان یک مرتبه به امام رضا (ع) عرض کرد که آقا من میخواهم از قم بروم. بعضی از کسانی که دور و بر ما هستند، آدمهای اهلی نیستند. امام رضا (ع) فرمودند: این کار را نکن. به واسطهی تو بلا از قم دفع میشود. همانطور که به واسطهی پدرم موسی بن جعفر بلا از بغداد دفع شد. ببینید یک مؤمن چه مقامی میتواند پیدا کند که امام رضا (ع) به آن فرد، از معصومین که نبود، یکی از اصحاب و شاگردانشان بود. فرمود: به واسطهی تو بلا دفع میشود. به واسطهی تو برکات نازل میشود.
خدا آیت الله کوهستانی را رحمت کند. بین ساری و بهشهر، یک منطقهای به نام کوهستان است، من رفته بودم. جایی هست که هنوز هم مدرسهی آیت الله کوهستانی هست. مرحوم آیت الله کوهستانی سال 56 تقریباً مرحوم شدند. ایشان فوق العاده بود. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی راجع به ایشان میگفت: لنگر زمین! باعث امنیت و امان میشود. در یک منطقهای، در یک سرزمینی، در یک بلادی، در حوزهای که خودشان هستند. خوب ببینید آدمهای مؤمن وقتی به چنین مقاماتی میرسند که خدا به واسطهی آنها عنایاتی میکند تا چه رسد به خلیفة الله!
پس بنابراین یک دلیل بر اینکه ما میگوییم: حجت خدا و امام عصر(ع) زنده است، این است که او انسان کاملی است که عبودیت و بندگی را که هدف آفرینش است محقق میکند.
دلیل دوم اینکه خداوند متعال فیضش را که به این عالم میدهد از طریق اسباب میدهد. «أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِأَسْبَاب» (کافی/ج1/ص183) خدا کار را با اسباب میکند.
یعنی فیضی اگر به این عالم میرساند اول به آن کسی میرسد که در وجود از همه کاملتر است. او میگیرد بعد او به مرتبهی پایین میدهد. به مرتبهی پایین، به مرتبهی پایین، یک نظام طولی برقرار هست. یک نظام اسباب و مسببی و علت و معلولی برقرار هست. طبیعتاً فیض خداوند متعال، هر فیضی حیات باشد، موت باشد، رزق باشد، علم باشد، هدایت باشد، شفا باشد، هر فیضی، اول به آن کاملترین وجود میرسد و کاملترین وجود در این عالم انسان کامل است، خلیفة الله است. قطعاً او بیواسطه از خود خداوند متعال میگیرد و بعد دیگر او این فیض و رحمت را تقسیم میکند.
یکی از کنیههای پیغمبر ابوالقاسم بود که در معراج در روایت هست وقتی که آنجایی رسید که با خداوند متعال خلوت کرد پروردگار عالم فرمود و بعد دیگر صحبتها تمام شد. فرمود: «یَا أَبَا الْقَاسِمِ امْضِ هَادِیاً مَهْدِیّا» (بحارالانوار/ج18/ص315) دیگر برو. برگرد در حالی که هم هدایت شده هستی، هم هدایت کنندهی دیگران.
پیغمبر وقتی که در مرتبهی پایینتری آمد و به جبرئیل مصادف شد، داستان گفتگوی خودش با خدای متعال را و اینکه با خطاب ابوالقاسم خدا به او خطاب کرد، این را مطرح کرد. جبرئیل عرض کرد یا رسول الله! نپرسیدی برای چه خداوند متعال به شما ابوالقاسم گفت؟ پیغمبر فرمود: من از عظمت پروردگار عالم حیا کردم که دیگر حرفی بزنم و بپرسم. همانجا خطاب رسید ای رسول ما! به تو ابوالقاسم گفتیم، «لِأَنَّکَ تَقْسِمُ الرَّحْمَةَ مِنِّی بَیْنَ عِبَادِی» چون تو تقسیم کنندهی رحمت هستی و این شأن را بعد از پیغمبر خلیفة الله بعدی، این شأن، شأن خلیفة الله است که تقسیم کنندهی فیض است. فقط برای شخص پیغمبر نیست. بعد از او خلیفهی بعدی آن انسان کامل، آن عبد مطلقی که هست که وصی و جانشین او است.
بنابراین دلیل دیگر ما که میگوییم: خلیفة الله، حجتالله و امام عصر زنده است، این است که اگر او در زمین نباشد، هیچ فیضی به زمین نمیرسد. این زمین میمیرد. مثل روح در پیکره است، که اگر روح در این پیکره نباشد، این بدن دیگر مرده است. اگر او حیات را نگیرد، رزق را نگیرد، علم و شفا و هرچیزی را نگیرد، به عالم دنیا چیزی نمیرسد. «لو لا الحجة لساخة الارض باهلها» او از یک دست از خدا میگیرد و با یک دست دیگر به این عالم میدهد. نه فقط به عالم دنیا، به همهی عوالم وجود، به ملائکه و تمام موجودات. ولی ما بحثمان در عالم دنیا است که خود حضرت حضور دارد.
آن حیاتی که بعداً حضرت میدهد، آن یک تربیتی هم خواهد کرد. یعنی این حیات حتی همین حیات ظاهری ما، نه آن حیات طیبه، آن حیات طیبه که به واسطهی ظهور حضرت و حکومت حضرت و تحت تربیت قرار گرفتن انسانها، آن دیگر حد اعلای حیات است، حیات متعالی است. ولی حتی همین حیاتی که الآن داریم. همین زندگی که الآن داریم، به یمن اوست.
آقای شریعتی: محبین حضرت یا همهی عالمیان؟
حاج آقای عالی: هیچ فرقی نمیکند. آن فیضی که حضرت از خداوند متعال میگیرد و در عالم پخش میکند، رحمتی که میگیرد، دو نوع است. یک رحمت عام است، یک رحمت خاص است. آن رحمت و فیض عام برای همهی عالمیان است چه او را بشناسند، چه او را نشناسند. چه او را قبول داشته باشند، چه او را قبول نداشته باشند؟ مثل خود خداوند متعال که «یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یَا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَة» (بحارالانوار/ج95/ص390) حتی آن کسی که خدا را نشناسد، و از او چیزی هم نخواهد خدا به او میدهد. از جنس همان رحمت است.
بله یک فیض و رحمت خاص است که برای آن کسانی است که او را بشناسند، ارتباط برقرار کنند، دستی دراز کنند، آن رحمت خاص گیرشان میآید. پس بنابراین دلیل دوم ما برای اینکه امام زمان(ع) حیّ است این است که در این زمان او تقسیم کنندهی فیض است و اگر نباشد فیضی به عالم نمیرسد.
خدا مرحوم جعفر مجتهدی را رحمت کند. ایشان از اولیای الهی بود. از بندگان صالحی بود، که در حدود بیست سال قبل زنده بودند. ایشان قم بودند، یک مدتی مشهد بود، قم بود، گاهی در بعضی از شهرهای دیگر بود.
یکی از دوستان ایشان که زمان دانشجوییاش در آلمان در شهر آخن درس میخواند، الآن دیگر ایشان دکتر هستند، میگفت: یک مرتبه من از محل کارم به خانه آمدم، دیدم روی میز من نامهای است. برداشتم دیدم جعفر آقا هست که گفته: احمد جان! این نامه که بدست تو رسید، بیا فلانجا من آنجا هستم. من تعجب کردم، جعفر آقا کجا؟ آلمان کجا؟ آن هم در این شهر. آن آدرسی هم که گفته بود بیا، یک جایی بود در حاشیه و حومهی شهر، یک جای برفگیر و تپهای بود.
خلاصه میگوید: من رفتم. یک تپهی برفی بود که گفتم: چه کنم؟ دیدم از بالای تپه یک صدایی میآید که احمد جان یا علی بگو و بالا بیا! میگوید: من در آن سرما و برف این راه را بالا رفتم، رفتم با ایشان روبوسی کردم و دیدیم یک کلبهای است. وارد کلبه شدیم، دیدیم پیرزنی است، یک جوانی که معلوم میشود تازه از یک بیماری بلند شده است. سلام و علیک کردم گفتم: حاج آقا برای چه اینجا آمدید؟ گفت: کاری بود آمدیم و باید میآمدیم. چند لحظه جعفر آقا بیرون رفت، من به زبان آلمانی از آن پیرزن پرسیدم: شما ایشان را میشناسید؟ گفت: نه! ولی گمان میکردم حضرت مسیح است. گفتم: چطور؟ گفت: من سه ماه است که متوجه شدم، هیچکس را در این دنیا ندارم، جز این جوان، این پسرم! سه ماه است که متوجه شدم سرطان حنجره دارد و این سرطان بدخیم هست. وقتی هم رفتیم دیدیم کار از کار گذشته و دکترها گفتند: دیگر زمان چندانی از عمر ایشان باقی نمانده است. فقط باید امیدوار باشید.
میگوید: تا اینکه دو سه شب پیش دیدم حال او فوق العاده بد شد و من دیدم که این پسر را اگر از دست بدهم من هم دیگر از دست میروم. دیگر کسی را ندارم! التماس کردم به حضرت مریم که ایشان را شفا بدهد. خیلی گریه کردم. وقتی خوابیدم شب حضرت مریم را در خواب دیدم. حضرت مریم فرمودند: دیگر ایشان عمرش به سر آمده و دیگر از دنیا میرود. گفتم: خانم فرزند شما مسیح مرده زنده میکرد. پسر من هنوز زنده است، نمرده است. شما یک عنایتی کنید.
حضرت مریم گفتند: در این زمان کار دست ما نیست. پیغمبر آخرالزمان اسمش محمد بود. او دختری به نام فاطمه داشت و آن دختر یکی از فرزندانش مهدی است که در این زمان او همهکاره است. از او بخواه!
میگوید: من از خواب بلند شدم، خیلی در خواب گریه کرده بودم. آن سه اسم در ذهنم ماند. محمد، فاطمه، مهدی! شروع به تکرار کردن کردم. به اسم آخر که میرسیدم چون فرموده بود که کار دست او هست، یک توجه دیگری داشتم.
میگوید: یک مرتبه در کلبه را زدند و این آقا آمد. آمد یک سلامی کرد و سراغ تخت پسر من که افتاده بود و حالش هم فوق العاده بد بود، دستش را زیر کمر او انداخت و یک اسمی برد، اسم چهارمی غیر از آن سه اسمی که در خواب به من یاد داده بود که بدن من لرزید و بعد از چند لحظه دیدم پسرم چشمش را باز کرد و کم کم حالش خوب شد و دیگر یواش یواش تا الآن که خیلی خوب شده و نشسته است و حس میکنم شفا پیدا کرده است.
من به دست و پای این آقا افتادم گفتم: شما مسیح هستی. گفت: من مسیح نیستم. گفتم: شما مسیح هستید. من دیدم که پسرم را که مرده بود و شما شفایش دادید. گفت: نه من مسیح نیستم. آن سه اسمی که به تو یاد دادم، آن اسم سومی چه بود؟ گفتم: مهدی! گفت: من یکی از نوکران او هستم که مأموریتی دارم بیایم و به هر حال یک شفایی به ایشان بدهم.
میگوید: در همین حین بود که جعفر آقا از بیرون کلبه داخل شد. وقتی وارد شد گفتم: حاج آقا آن اسم چهارمی که بردید چه بود؟ گفت: احمد جان با یک یاعلی کار را تمام کردیم! چون خیلی ایشان به امیرالمؤمنین علی (ع) علاقه داشت.
مقصود اینکه در این زمان حضرت هست که شفا، هدایت، عنایت، موت هر چه که هست تقسیم میکند. پس این دومین دلیل ما که حضرت واسطهی فیض است و به خاطر این ما او را حی و زنده میدانیم.
سومین دلیل از قرآن است. شما سورهی قدر را ببینید. سورهی «انا انزلناه» که در روایات ما گفته شده سید دین شما است. آقای دینتان است. و این سوره، سورهای است که میشود با آن اثبات کرد حجت خدا زنده است و این سوره را در نمازهایتان زیاد بخواند.
سورهی ولایت است. این در روایات ما هست. خوب در این سوره یک آیهای هست «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» (قدر/4) تمام ملائکه و روح که اعظم ملائکه هست، رئیس ملائکه هست در شب قدر پایین میآیند. اولاً از این آیه برمیآید که شب قدر هر سال هست. استمرار دارد. چون این به تعبیر ادبیات عرب صیغهی مضارع است. «تَنَزَّلُ» نمیگوید: «تَنَزَّلَ». یعنی در زمان پیغمبر فقط ملائکه نازل شدند و تمام شد. نخیر! نازل میشوند. یعنی شب قدر استمرار دارد.
در روایات هم هست «بل هی علی یوم القیامة» شب قدر تا روز قیامت هست. ثانیاً مهم این است که این تعداد ملائکه آن هم با آن مأموریتشان که مقدرات هرکسی را میآورند «مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» هر چیزی را میآورند. هر چیزی را عرضه میکنند، ملائکه بر چه کسی وارد میشوند؟ ملائکه موجودات مادی نیستند که روی زمین بیایند؟ بر روح وارد میشوند. مگر هر فاسق و فاجری میتواند، ملائکه مثل جبرئیل و میکائیل و اینها بر او نازل شوند؟ این نشان میدهد که حجت خدا زنده است.
ببینید ما این دلایل را اگر داشته باشیم، یعنی یکی از راههایی که خلیفة الله هدف خلقت را تأمین میکند باید باشد. دوم اینکه واسطهی فیض است، باید باشد. سوم اینکه سورهی قدر که میگوید: هر سال ملائکه میآیند، باید باشد تا بیایند و آن مأموریت را بر او عرضه دارند. از این جهت ما حجت را زنده و حی میدانیم که با همین جسم فیزیکی در بین خودمان دارد زندگی میکند. و این دیدگاه بسیار متفاوت هست با آن دیدگاهی که بگوییم: موعود در آینده خواهد آمد. منجی در آخرالزمان خواهد آمد و فقط یک نگاه آرمانی داشته باشیم، نخیر! حجت در بین ما است. آنوقت آثار اینکه ما حجت را در بین خودمان، امام زمان را در بین خودمان بدانیم، آثار فوق العادهای است.
یکی از آثار که طبیعتاً به ذهن هرکسی میآید وقتی ما بدانیم امام زمان آن هم با این قدرتی که به اذن خدا دارد، یعنی واسطهی تمام فیضها هست، با این قدرت و عنایت که خدا همهی کارش را به واسطهی او انجام میدهد. ایشان درست است مافوق انسان نیست، ولی انسان مافوق است. انسانی متکامل و کامل است. آنوقت شما نگاه کنید. اگر این را باور داشته باشید، که این مهربان در بین ما دارد زندگی میکند، با غم ما غمناک میشود، با شادی مؤمنین شاد میشود. بیخبر نیست. اینطور نیست که در قلهی قاف و در عالم دیگری باشد، در همینجا است.
امیرالمؤمنین(ع) یکی از اصحابش به نام رُمیله بود. میگوید: من خیلی مریض بودم و تب شدیدی داشتم. روز جمعه شد دیدم یک مقداری آرام شدم. گفتم: خوب است نماز جمعه بروم و از خطبههای حضرت امیر استفاده کنم. رفتم نماز نشستم، بین خطبهها تبم برگشت و حال من خیلی خراب شد. ولی خودم را نگه داشتم که بتوانم نماز را بخوانم و بروم. نماز که تمام شد از مسجد کوفه بیرون میآمدیم، امیرالمؤمنین(ع) ایستاد، فرمود: رمیله چه بود؟ مریض بودی؟ ما هم ناراحت بودیم. تو مریض بودی ما هم ناراحت بودیم.
بعد حضرت فرمود: مگر نمیدانی «لَیْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ یَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا بِمَرَضِه» (بحارالانوار/ج65/ص167) هیچ مؤمنی نیست که مریض شود مگر اینکه ما هم مریض شویم. «وَ لَا اغْتَمَّ إِلَّا اغْتَمَمْنَا لِغَمِّه» غمناک نمیشود مگر اینکه ما هم اندوهناک شویم. در یک روایتی دارد شاد نمیشود مگر اینکه ما هم خوشحال شویم. دعا نمیکند مگر اینکه ما آمین بگوییم. ساکت نمیشود مگر اینکه ما برایش دعا میکنیم.
خوب یک چنین حجت دلسوزی وقتی هست چقدر مایهی دلگرمی و آرامش است. اینطور نیست که بیخبر از ما باشد.
در طوقی و نامهای که به شیخ مفید نوشت فرمود: اینطور نیست که ما شما را رها کرده باشیم. بیتوجه به شما باشیم. از شما خبر نداشته باشیم. «وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم» (بحارالانوار/ج53/ص174) و اگر ما به شما توجه نداشتیم که «لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاء وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاء» بلاها بر شما وارد میشد، دشمنان شما را ریشهکن کرده بودند.
نگویید که خوب حاج آقا پس چرا الآن بلاها بر ما نازل میشود؟ ما الآن بلا میبینیم. گرفتاری داریم، بلا داریم، قرض داریم، مریضی داریم، مشکلات داریم، مگر امام زمان نگفت که بلاها را دفع میکنیم. نه دقت بکنید! امام زمان که سنتهای خدا را عوض نمیکند. عالم دنیا با همین گرفتاریهایش دنیا است. اینها امتحان است. کورهی امتحان الهی را همین چیزها گرم میکند. جملهی حضرت را دقت کنید. حضرت فرمود: اگر ما نبودیم بلایی میآمد که ریشهکن میشدید. یعنی آن بلاها را دفع میکند. بلاهایی که بنیان کن است نسبت به مؤمنین. از بین میبرد.
در جنگ جهانی اول که ایران محل تاخت و تاز متفقین و متحدین و گروههای مختلف و روسها و انگلیسها، از جهات مختلف، قحطی شده بود. کشتارهای متعدد در این کشور به وجود آمده بود، مرحوم آیت الله نائینی که به هر حال همهی بزرگواران این عالم با عظمت را میشناسند. میگفتند: ایشان خیلی نگران بود، خیلی غصه میخورد که کشور امام زمان محل تاخت و تاز شده است. چه اتفاقی دارد رخ میدهد؟ با همین نگرانی شبی بود که در خواب دید که یک دیواری است به شکل نقشهی ایران که این دیوار دارد میافتد و سقوط میکند و زیر این زن و بچههایی نشستند. در همین حین که دید این دیوار دارد سقوط میکند، فریاد زد که خدایا به داد برس! خودش میگوید: در این حین دیدم که وجود مقدس امام زمان(ع) که به من الهام شد که حضرت ولیعصر است، تشریف آوردند با یک انگشت اشاره به نقشه کردند، او را به جای خودش برگرداندند. فرمودند: ممکن است خطر باشد، بشکند، ما اجازه نمیدهیم ایران سقوط کند. آن بلاهای بنیانکن را خود حضرت فرمود و دست مقدسش هست و کمک میکند. این خیلی دلگرمی میآورد. این یک اثر است.
اثر دوم همان است که گفتیم، بودن حضرت و دعای حضرت برکات نازل میکند. اثر سومش این است که ما وقتی ببینیم رهبر ما در بین ما است، این اثر اجتماعی است. رهبر یک لشگر وقتی در آن لشگر است، آن لشگر نمیپاشد. مدیر یک اداره باعث انسجام آن اداره است. رئیس یک گروه باعث انسجام آن گروه است. رهبر یک امت مثل یک نخ تسبیح است.
این دانهها را نگه داشته است. باعث انسجام و اتحاد آن گروه است. شما نگاه کنید در جنگ احد یک شایعهای پخش کردند که پیغمبر کشته شد. «قُتِلَ محمد» تا این شایعه پخش شد، یک عده فرار کردند. یک عده از مسلمینی که متأسفانه آن شجاعت لازم را نداشتند، فرار کردند. یک عده به لشگر دشمن پناه بردند. لشگر مسلمین پاشیده شد تا اینکه یک کسی فریاد زد نه زنده است، که برگشتند. واقعیت همین است. که رهبر یک امت باعث انسجام و اتحاد اوست و دور او جمع میشوند.
شما نگاه کنید حضرت امام قبل از انقلاب ولو تبعید بود، ولی چون بود حول محور او مردم جمع بودند و منسجم بودند. این هم سومین اثر، انسجام و اتحاد یک امت.
چهارمین اثر این است که وقتی بدانیم امام ما بین ما هست، تلاشی مضاعف خواهیم کرد. وقتی بدانیم امام ما در حبس است چه کار میکنیم؟ امام راحل ما قبل از انقلاب در تبعید بود. مردم چقدر زحمت میکشیدند و کاری کنند او برگردد. اگر بدانیم امام ما حی است، هست ولی در حبس غیبت است. محبوس است. این کلمهی حبس را خود امام زمان در نامهاش به شیخ مفید فرمود: «فما یحبسنا عنهم» هیچ چیزی ما را محبوس از مردم نکرده است مگر آن کارها و مشکلات و خلافها و گناهان و ظلمها و اینها. حضرت در حبسی است. خوب آدم وقتی این را بداند که محبوبش آن کسی که تمام فیضها از او میرسد، در زندان است، و کلید آن زندان هم دست تو است. چه مسؤولیتی بر گردن آدم میآید؟
اینها بعضی از آثار است و اهم آثار این است که ما حجت را در بین خودمان ببینیم و به علاوه وقتی ما میبینیم هست سعی میکنیم کسب رضایت او کنیم. سعی میکنیم آن چیزی که او میخواهد مثل او شویم. یعنی خودمان را با او تنظیم کنیم. یعنی خیلی متفاوت است با آن دید آرمانی که اصلاً بین ما حجتی نیست. این آثار، امید، دلگرمی، آرامش، نزول برکات، انسجام و اتحاد امت است. اینها آثار حیّ و حاضر دیدن حجت است.
آقای شریعتی: بسیار خوب، آقا خیلی ممنون و متشکرم. حالا شاید بیشتر معنی آن بیت معروف را بفهمیم که شاید بارها شنیدیم، «یک پلک زدن غافل از آن ماه نباشم *** شاید که نگاهی کند و آگاه نباشم» خدا کند که انشاءالله با این نکاتی که گفتند: حواسمان از این به بعد بیشتر جمع باشد و انشاءالله نگاه حضرت هم شامل حال ما شود. قرار روزانهی امروز ما تلاوت صفحهی 31 قرآن کریم خواهد بود. تلاوت این آیات را از مسجد مقدس جمکران خواهیم شنید. آیات 197 تا 202 سورهی مبارکهی بقره را جناب آقای فروغی عزیز برای ما تلاوت میکنند. برمیگردیم و خدمت شما هستیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الحَْجَّ فَلَا رَفَثَ وَ لَا فُسُوقَ وَ لَا جِدَالَ فىِ الْحَجِّ وَ مَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیرٍْ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیرَْ الزَّادِ التَّقْوَى وَ اتَّقُونِ یَأُوْلىِ الْأَلْبَابِ(197) لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلًا مِّن رَّبِّکُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکُرُواْ اللَّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ اذْکُرُوهُ کَمَا هَدَئکُمْ وَ إِن کُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ(198) ثُمَّ أَفِیضُواْ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(199) فَإِذَا قَضَیْتُم مَّنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُواْ اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ ءَابَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا وَ مَا لَهُ فىِ الاَْخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ(200) وَ مِنْهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فىِ الاَْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ(201) أُوْلَئکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِّمَّا کَسَبُواْ وَ اللَّهُ سَرِیعُ الحِْسَابِ(202)»
ترجمه آیات:
«حج در ماههاى معیّنى است. هر که در آن ماهها این فریضه را ادا کند باید که در اثناى آن جماع نکند و فسقى از او سر نزند و مجادله نکند. هر کار نیکى که انجام مىدهید خدا از آن آگاه است. و توشه بردارید، که بهترین توشهها پرهیزگارى است. اى خردمندان، از من بترسید. (197) اگر به هنگام حج طالب روزى خدا باشید، مرتکب گناهى نشدهاید، و چون از عرفات بازگشتید خدا را در مشعر الحرام یاد کنید، از آن رو که شما را هدایت کرده، در حالى که پیش از آن گمراه بودهاید. (198) سپس از آنجا که دیگر مردم بازمىگردند، شما نیز بازگردید و از خدا آمرزش بخواهید که آمرزنده و مهربان است. (199) چون مناسکتان را به جاى آوردید، هم چنان که پدران خویش را یاد مىکردید- حتى بیشتر از آن- خداى را یاد کنید. برخى از مردم مىگویند: اى پروردگار ما، ما را در دنیا چیزى بخش. اینان را در آخرت نصیبى نیست. (200) و برخى از مردم مىگویند: اى پروردگار ما، ما را، هم در دنیا خیرى بخش و هم در آخرت، و ما را از عذاب آتش نگه دار. (201) اینان از آنچه خواستهاند، بهرهمند مىشوند و خدا به سرعت به حساب هر کس مىرسد. (202)»
آقای شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. حاج آقای عالی اشارهی قرآنی را امروز را بفرمایید و بعد هم انشاءالله خدمتشان باشیم.
حاج آقای عالی: در آیهی 200 و 201 سورهی مبارکهی بقره خدای متعال مردم را دو دسته نام می برد که دستهای از مردم کسانی هستند که همتشان خیلی کم است. معلوم است که خدا را قبول دارند، از خدا چیزی میخواهند. ولی از خدا وقتی میخواهند دنیا را میخواهند و کاری به خوب و بد و حلال و حرامش هم ندارند. ببینید تعبیر این است. «فَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا» خدایا در دنیا به ما بده. چه به ما بدهد؟ حلال، حرام، خوب، بد، حسنه، سیئه، فقط در دنیا به ما بده. خدا میفرماید: اینها «وَ مَا لَهُ فىِ الاَْخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ» اینها در آخرت نصیب ندارند. یعنی میشود کسی باشد که در عین حال که خدا را قبول دارد، چون از خدا میخواهد. ولی چون همتش فقط دنیا است، و خدا را فقط وسیله کرده است برای دنیا و کاری به حلال و حرامش هم ندارد، مشرکانه میخواهد.
این یک نوع شرکی است. و چه بسا این نصیبی از آخرت نداشته باشد. آنچه مطلوب خدا و دین هست، همانی است که در قنوتهایتان مردم متدین میخوانند و این را خداوند متعال به ما یاد داده است که «وَ مِنْهُم مَّن یَقُولُ» بعضی از مردم اینطور میگویند: «رَبَّنَا ءَاتِنَا فىِ الدُّنْیَا حَسَنَةً» خدایا به ما در این دنیا بده، اما یک قسمت دنیا، آن حسنه و خوبش را بده. حلالش را بده، پاکش را بده. «وَ فىِ الاَْخِرَةِ حَسَنَةً» ما در آخرت هم خوبش را میخواهیم. چون در آخرت هم میتواند عذاب باشد. بدی باشد، این نگاه، نگاه درستی است که «وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ» و ما را از عذاب جهنم نجات بده. بنابراین همتی که بلند است وقتی هم از خدا چیز دنیایی میخواهد، دنیای حلال میخواهد که در عین حال آخرتش هم محفوظ باشد.
آقای شریعتی: بسیار خوب، خیلی ممنون و متشکرم. فایلهای صوتی و متنی برنامهی ما را میتوانید در سایت ما ببینید. Samtekhoda.tv3.ir یک اتفاق خوبی هم افتاده که این به عنوان هدیهی نوروزی برنامهی سمت خدا است. فایلهای متنی برنامه ما که دوستان زحمت کشیدند و بسیار هم زحمت کشیدند که من صمیمانه تشکر میکنم. فایلهای متنی برنامهی ما در قالب یک نرم افزار با قابلیت جستجو انشاءالله به زودی رونمایی خواهد شد، برای اطلاع از جزئیات بیشتر هم شما میتوانید به سایت ما مراجعه کنید و این نرم افزار را به صورت رایگان تقدیم شما خواهد شد که باز هم صمیمانه از دوستان تشکر میکنم.
حاج آقای عالی: اصل بحث همان سه دلیلی بود که ما بر حیّ و زنده بودن حجت خدا مطرح کردیم که دو موردش دلیل عقلی بود. یکی هم همان دلیل سورهی قدر بود. که نشان دهندهی این است که حجت خدا در بین ما هست و زنده است، و زندگی میکند و آثاری که به هر حال این عقیده برای ما به دنبال خواهد داشت.
من فقط میخواستم یک نکته را که جلسهی قبل خیلی گذرا به آن اشاره کردیم، بیان کنم که با توجه به این مباحث آن چیزی که عرض کردم روشن میشود. وجود مقدس ولی خدا و حجت خدا مثل روح است برای عالم وجود. چطور روح ما نسبت به پیکر ما حیات را به ارمغان میآورد. اگر روح کاری به این پیکر نداشته باشد، این را مدیریت نکند و جدا شود، این بدن مرده است و افتاده است. وجود مقدس ولیعصر(ع) هم نسبت به عالم، در هر عالمی است، اگر در عالم دنیا است، برای این عالم دنیا روح کلی این عالم است که اگر نباشد، زنده نباشد، این عالم نخواهد بود.
به علاوه اینکه همانطور که روح ما نه فقط مایهی حیات ما است. روح ما به جزء جز بدن ما اشراف دارد. به تمام اجزاء بدنتان الان روح شما اشراف دارد. نمیشود یک ضربهای، به یک جایی بخورد و روح متوجه نشود. اگر یک چنین چیزی باشد، آن قسمت دیگر مرده است. تمام انسانهایی که در عالم زمین و این کرهی خاکی هستند و در عوالم دیگری هستند، تحت اشراف و نظارت حجت خدا و ولی خدا هستند. او شاهد بر همه است. ناظر بر همه است.
دعبل خزایی خدمت امام رضا(ع) رسید. خواست آن اشعار معروف خودش، «مدارس آیات خلت من تلاوة» که خیلی اشعار زیبایی است، خواست آن اشعار را بخواند، یک مرتبه حضرت شروع کرد چند بیت را خواند. اطرافیان یک نگاه معناداری به دعبل کردند که این شعرها برای خودت نبود. مثلاً از کسی دیگر گرفتی و اینجا آمدی. دعبل بندهی خدا یکباره ماند. گفت: آقا من این شعر را دیشب گفتم. پیش کسی هم نخوانده بودم. اول از همه اینجا آمدم. حضرت فرمود: بله! آن چیزی که تو در ذهنت بود را من ارائه دادم. از نیات آگاه است. مشرف بر نیات است.
من میخواهم بگویم که این وجود مقدس که این چنین است، نبینید به عنوان اینکه یک پلیس بالای سر ما است، که مراقب ما است. ببینید به عنوان اینکه یک پدر دلسوز بالای سر ما است. نبینید یک رقیب بالای سر ما است که فقط میخواهد مچ گیری کند، ببینید یک رفیق ناظر بر ماست که میخواهد دستگیری کند.
همان که امام رضا فرمود: «الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیر» (کافی/ج1/ص198) یک چنین کسی است. حیف نیست با این امام مهربان آدم انسش، رابطهاش، صمیمیتش بیشتر نباشد. خیلی از خوبان ما بودند، به هر حال جمکرانشان رها نمیشد.
به هر حال شهرهای دوری است، جاهایی هست که همهی دوستان بزرگوار نمیتوانند بیایند، اما نیت کنند، سعی کنند. اولاً همان جایی که هستند ارتباطشان را روزانه با حضرت بیشتر کنند. بیشتر به یاد حضرت باشند. و ثانیاً اماکن و جاهایی که بعدها خواهیم گفت که منسوب به حضرت است، از جمله جمکران که به هر حال خوبانی اینجا چیزهایی دیدند و انشاءالله فرصت شود میگویم اینجا چه بوده و چه خصوصیاتی داشته است، ارتباطتان را بیشتر کنید که انشاءالله دست مقدس ان ولی مهربان خدا به طور خاص بر سر ما کشیده شود...
حضرت یکی از القابش این است که منتَظَر است. یکی دیگر از القابش منتظِر است. او منتظر ما است که ما کاری کنیم. او که کامل است. عرض کردیم در حبسی است که کلیدش دست ماست. ما باید میلیمتر، میلیمتر، سانتیمتر، سانتیمتر به سمت او برویم. به سمت ظهور برویم. ما باید خودمان را لایق او کنیم و الا او که لایقترین فرد است. از این جهت هست که خدایا از تو میخواهیم که ما را لایق او کن و به ما سعی و تلاش و کوشش مناسب برای اینکه در مسیر ظهور گام بردارم به همهی ما عنایت بفرما.
آقای شریعتی: خیلی ممنون و متشکر هستم. یاد نامهای افتادم که حضرت به شیخ مفید نوشتند و فرمودند: اگر شیعیان ما در اجرای عهدی که با ما بسته بودند همدل و هم پیمان میشدند، هیچ وقت توفیق دیدار ما از ایشان سلب نمیشد. سهم ما چقدر است؟ اللهم عجل لولیک الفرج.
" مباحث یادی از امام زمان عج الله - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
مباحث مربوط به امام زمان (عج):
آیا در بین یاران خاص امام زمان علیه السلام، خانمها هم هستند ؟
توضیح ویژگی زنده بودن امام زمان عج الله
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (1)
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (2)
توضیح در مورد ویژگی غایب بودن امام زمان (ع)
دلایل غیبت امام زمان علیه السلام
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت - (1)
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت (2)
رابطهی امام حسین ( علیه السلام ) و امام عصر ( علیهالسلام )
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (1)
وظایف فردی منتظران در عصر غیبت امام زمان عج الله
در محضر امام زمان عج الله بی ادبی نکنیم
وظایف منتظران – ادب زمان و مکان (1)
تجدید عهد روزانه با امام زمان علیه السلام (1)
چرا امام زمان عج الله به داد فقیران و گرفتاران نمی رسد ؟!
تبعیت از جانشینان امام زمان عج الله (1)
علائم ظهور و وظیفه منتظران (1)
← مباحث یادی از امام زمان (عج) (۴۶ مطلب مشابه)
- ۱۷۵۲ بازدید توسط ۱۴۱۲ نفر
- پنجشنبه ۱۲ شهریور ۹۴ - ۱۲:۰۰