به نام خدا
با سلام
من دو ماه است که عروسی کرده ام و دقیقا دو ماه است که به خانه ی مادرم و همینطور خانه ی مادر همسرم نرفته ام . ما در شهری زندگی میکنیم که فقط ساعتی با شهر خانواده هایمان فاصله دارد . آنها مدام زنگ میزنند و میخواهند که ما به دیدنشان برویم . اما من به بهانه های مختلف در خواستشان را رد میکنم .
وقتی در دوران عقد بودم مادرم مدام میگفت به مادر شوهرت سر بزن و اگر یک ساعت می ماندم میگفت چرا بیشتر نماندی و زود آمدی ؟
در حالی که من خواهری دارم که او هم ازدواج کرده است ولی مادرم هیچ کاری به او ندارد اصلا با او خیلی بهتر است در حالی که او خیلی کم به مادر شوهرش سر میزند .
واقعا خسته شده ام دوران عقد مادر شوهرم همه اش به مادرم میگفت من نمی روم به دیدنش در حالی که من محصل بودم و خیلی کار داشتم و کنکوری . هر چقدر سعی کردم با مادرم صحبت کنم تا این مشکل حل شود او اصلا حتی ذره ای به من نگاه نمی کرد .
خیلی آزار دهنده است که در خانه ی مادری ات جایی نداشته باشی، رسما آنها مرا بیرون میکنند . حالا مادرم زنگ میزند و می گوید به مادر شوهرت زنگ بزن و احوالش را جویا شو .
من احوال مادر شوهرم را جویا میشوم و با او مهربانم اما واقعا از رفت و امد زیاد من دخالت های او هم شروع شده و درست همان روز عروسی گفت بچه بیارید این کنید و فلان کنید شب ها ساعت 11 زنگ میزد تا ببیند ایا من و شوهرم رابطه داریم یا نه . با این حال من در هفته دو بار زنگ میزنم و احوالش را جویا میشوم .
از شما میخواهم راه حلی برای صحبت با مادرم بگویید واقعا نمی دانم چگونه با او صحبت کنم ؟ مشکل من فقط با مادرم است همسرم و پدرم نمی توانند کمکی به ما بکنند و هیچ کس هم نیست که از او کمک بخواهم تا با مادرم حرف بزند . نمی دانم چرا من هیچ حقی در ارتباط با خانواده ی خودم ندارم .
خواهرم همیشه در خانه ی پدری ام است صبحانه ، ناهار و شام . آنجا می خوابد و شوهرش هم همیشه هست . خواهر شوهرم هم در خانه ی مادر شوهرم درست همان شرایط خواهر خودم را دارد . اما نه خانواده ی خودم و نه خانواده ی همسرم این حق را به من نمی دهند . خیلی دلم برای خانواده ام تنگ شده است .
لطفا اگر راه حلی دارید کمکم کنید ممنونم
التماس دعا
مرتبط:
به خاطر منت گذاشتن های خانواده م، نامزدم قصد جدایی داره
چطور رفتار کنم که مادر شوهرم تو زندگیم دخالت نکنه ؟
تشخیص استقلال فکری دختر و تمایز دخالت به جا از بیجای خانواده
چطور محترمانه به مادرم بگم، در زندگیم دخالت نکنید
چکار کنم که پدر و مادر شوهرم در زندگیم دخالت نکنن؟
مشکل ما دخالت پدر بزرگ و مادر بزرگ توی زندگی ماست
چطوری خانواده ی شوهرم رو قانع کنم که در زندگیم دخالت نکنن ؟
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) ← روابط عروس و مادر شوهر (۴۴ مطلب مشابه)
- ۳۴۵۸ بازدید توسط ۲۵۴۰ نفر
- چهارشنبه ۱۲ خرداد ۹۵ - ۰۹:۳۰