سلام
خانواده شوهرم باهام بد نیستن حتی میشه گفت رفتارشون با عروساشون خوبه ، منم احترامشونو همیشه نگه داشتم حتی تا بحال به شوهرم هم ازشون حرف نزدم.
خانواده شوهرم باهام بد نیستن حتی میشه گفت رفتارشون با عروساشون خوبه ، منم احترامشونو همیشه نگه داشتم حتی تا بحال به شوهرم هم ازشون حرف نزدم.
ولی مشکلی که وجود داره اینه که عادت کردن توی زندگی پسراشون دخالت کنن و زیر سلطه ی اونا باشن، می بینم که قشنگ در کنار خوبی ها و محبت هاشون به عروسای دیگه شون واسشون تصمیم گیری هم میکنن و اونا هم هیچی نمیگن...
من عروس اخرم و توی عقدم و شوهرمم میبینم روی حرف خونوادش نه نمیاره و انگار حرفای اونا واسش حجته چون گاهی نظراتی که به من داده رو بعدا از زبون خونوادش شنیدم و فهمیدن نظر اونا بوده ، دلم نمیخواد یجوری بشه که بخوان توی زندگیمون دخالت کنن .
خانمای با تجربه لطفا بگین باید چطور برخورد کنم که این اجازه بهشون داده نشه و شوهرمم بتونه حقشو بگیره و خواسته هاشو بهشون بگه و همش در برابرشون تسلیم نباشه؟
من عروس اخرم و توی عقدم و شوهرمم میبینم روی حرف خونوادش نه نمیاره و انگار حرفای اونا واسش حجته چون گاهی نظراتی که به من داده رو بعدا از زبون خونوادش شنیدم و فهمیدن نظر اونا بوده ، دلم نمیخواد یجوری بشه که بخوان توی زندگیمون دخالت کنن .
خانمای با تجربه لطفا بگین باید چطور برخورد کنم که این اجازه بهشون داده نشه و شوهرمم بتونه حقشو بگیره و خواسته هاشو بهشون بگه و همش در برابرشون تسلیم نباشه؟
← مسائل زنان (۱۸۵ مطلب مشابه) ← ارتباط با خانواده شوهر (۶۴ مطلب مشابه)
- ۱۸۰۸ بازدید توسط ۱۳۴۰ نفر
- چهارشنبه ۳۱ خرداد ۹۶ - ۲۰:۵۳