سلام خدمت برادران و خواهران گرامی
من مردی بیست و اندی ساله و دانشجوی پزشکی هستم، الحمدالله تو جامعه از یه احترام خوبی برخوردارم، منتها مشکل من با خانواده م هستش، علی الخصوص مادرم که منو تحقیر میکنن و توانایی و موفقیت های منو به سخره میگیرن. حتی بعضا شده در جمع منو به سخره گرفتن...
واقعیتش وقتی رفتار دیگر مادرها با فرزندان شون رو میبینم غبطه میخورم که چرا مادر من با من اینگونه تو جمع رفتار نمیکنه...، بارها شده به کارهاشون اعتراض کردم ولی بعد یه مدت همون آش و همون کاسه... به نظر شما چیکار کنم که خانواده م به من بیشتر به دیده ی احترام نگاه کنن...
ممنونم
مرتبط با ناراحتی از مادر:
مادرم با به دنیا اومدن برادرم، منو از یاد برد
الان که از مادرم بدم میاد راحت ترم
دخترتون باید آبروتون رو ببره تا بفهمین نیاز جنسی فقط مال پسران نیست
اظهار نظرهای خانم ها در مواقع عصبانیت رو جدی نگیرید
چه گناهی کردم که بچه ی یه مادر بی عاطفه شدم؟
نمیتونم حتی یه حرف دخترانه با مادرم بزنم
مادرم با من رفتار سردی داره ، نمی دونم چرا ؟
دیگه تحمل زندگی با پدر و مادرم رو ندارم
مادرم یه بارم از داشتن من ابراز رضایت نکرده
حرف های پدر و مادرم آزارم میده
کاش مادرم حرف های منو میفهمید و درکم میکرد
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۱۹۱۲ بازدید توسط ۱۳۰۳ نفر
- شنبه ۲ فروردين ۹۹ - ۱۸:۰۱