سلام دوستان
امیدوارم حال تون خوب باشه، مشکلی که من دارم شاید به نظرتون خنده دار و بی اهمیت بیاد ولی برای من واقعاً نگران کننده شده، اول از خودم میگم، دختر هستم و ۲۶ ساله. فارغ التحصیل ارشد.
نه خجالتی هستم نه ترسو نه از جمع میترسم نه از صحبت کردن. توی مهمونی ها معمولاً کسی که با همه صحبت می کنه و باعث خنده بقیه میشه منم. در کل بیشتر از ۵ دقیقه نمی تونم جدی باشم البته جا و مکانم رو میشناسم و رعایت میکنم، امّا در کل آدم عبوسی نیستم، معمولاً انرژی میدم و آدم ها رو با حرف هام شاد میکنم، شاید فکر کنید خیلی آدم بی مشکل و راحتی هستم در صورتی که اصلاً این طور نیست مثل همه آدمها مشکلات و استرسهای خودم رو دارم امّا سعی میکنم خیلی به ناراحتی و غصهها و ناامیدی دامن نزنم وقتی دل همه به اندازه کافی گرفته هست.
خلاصه به لحاظ مذهبیم متوسطم و رشته تحصیلیم هم یک رشته تقریباً مردونه هست که اتفاقاً نیاز به جدیت زیادی هم داره (چون روی رشته م تعصب دارم و براش زحمت کشیدم استثنا توی دانشگاه و موقع درس کاملاً جدی میشم)
و امّا مشکل بنده ترس از خواستگار هست. نه از خودش!، ترس من از حرف زدن با خواستگار هست به خدا این قدر میترسم که به محض فکر کردن به اینکه قراره با کسی حرف بزنم و بشینم خودم رو معرفی کنم چهار ستون بدم که چه عرض کنم تمامی ستونهای بدنم به لرزه می افته. شاید بگید توی جامعه همینطورم در صورتی که می تونم ساعتها با همکار یا همکلاسی یا اساتید مرد صحبت کنم بحث علمی کنم و مشکلی نداشته باشم امّا به محض اینکه بفهمم طرف خواستگار هست یا قراره راجع به ازدواج باهاش حرف بزنم نفسم و در کل تمامی علایم حیاتم قطع میشه. رنگم سرخ و کبود میشه و صدام به وضوح شروع به لرزیدن می کنه. نمی دونم علتش چیه.
از ازدواج بدم نمیاد البته چند ماهه که تصمیم گرفتم بهش فکر کنم و برای راه دادن و صحبت کردن با خواستگارم خیلی حساس هستیم و با همه صحبت نمیکنم این خودش شاید باعث شده حیلی کم تجربه باشم تو این زمینه.
با اخلاقی که من دارم و این قدر ساده ام تو این زمینه که کلاً باید قید ازدواج غیر سنتی رو بزنم. ازدواج سنتی هم مثل مصاحبه میمونه، فکر اینکه بشینم از اول نام و نام خانوادگی محل زندگی و از ابتدا در کجا زاده شدم و چه مراحلی را تا کنون طی نموده ام فکر کنم واقعاً هم خندم می گیره هم استرس میگیرم میگم کاش میشد بخوابم یک دفعه از وسطای ازدواج وارد میشدم اون مراحل اولش خدایی خیلی وحشتناکه چه جوری بعضیها هر روز با یکی می نشینند و صحبت می کنن؟
خلاصه که الآن این مشکل بنده باعث شده موجبات شادی و شعف خواستگاران فراهم بشه و بادی در غبغب انداخته فکر کنن خیلی خوبن که من اینجوری جلوشون سرخ و سبز و بنفش شدم و صدام روی ویبره ست.
لطفاً بگید چکار کنم؟
تجویز روزی ده جا خواستگار دیدن و اینها رو هم نکنید چون اصلاً با این وضع بنده بعد دو سه مورد به یک عدد استخوان با روکش تبدیل میشم خدا می دونه طاقتش رو ندارم اصلاً می خوام با اولین نفری که این قدر استرس براش کشیدم ازدواج کنم به شرطی که با این وضع من فکر نکنه از کره مریخ اومدم و فرار نکنه!
پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگزارم. در پناه خدا شاد باشید و لبخند هم فراموش نشه.
التماس دعا
مرتبط با اولین جلسه خواستگاری یا قرار آشنایی:
کسب شناخت از دختر در اولین جلسه خواستگاری
برای شناخت ، یک جلسه خواستگاری بهتره از چند سال دوستی است
روش افزایش شناخت از دختر در یک جلسه خواستگاری
خواستگاری راهی درست برای شناخت
نوع پوشش دخترها و شناخت ذائقه پسرهای دم بخت
در جامعه ما آقایون و خانم ها شناخت ناقصی از هم دارند
در خواستگاری بهتر میشه طرف رو شناخت یا در دوستی ؟
شیوه ی برگزاری جلسه اول خواستگاری
نوع لحن و نحوه برخورد در جلسه اول آشنایی برای ازدواج
خانم ها در جلسه اول خواستگاری به چه چیزهایی توجه می کنن؟
در جلسه اول خواستگاری آقایون به چه چیزهایی توجه میکنند ؟
برگزاری جلسه اول خواستگاری در بیرون از خونه دختر
اگر خواستگاری در جلسه اول به دلتون نشینه، بازم ادامه میدید؟
بعد از جلسه اول خواستگاری چطور بگیم که مایل به ادامه هستیم ؟
در جلسه اول آشنایی چطور میشه سنگین، منطقی و با احساس بود ؟
رفتار پسر در جلسه اول خواستگاری چطور باید باشه ؟
نوع لحن و نحوه برخورد در جلسه اول آشنایی برای ازدواج
شرح واکنش های مراحل اول آشنایی برای ازدواج
در جلسه آشنایی بین پدرم و خواستگارم بحث شد
در جلسات آشنایی ازدواج خودِ واقعی مون رو معرفی کنیم
مدیریت اولین قرار آشنایی برای ازدواج
آداب بیرون رفتن در مرحله آشنایی قبل از ازدواج چیه؟
در خواستگاری چطوری باشیم که خوب دیده بشیم؟!
رفتار پدر و مادر دختر توی خواستکاری باید چه طور باشه؟
← اولین جلسه خواستگاری یا قرار آشنایی (۲۷ مطلب مشابه)
- ۵۲۲۵ بازدید توسط ۴۱۴۱ نفر
- دوشنبه ۱۹ مهر ۰۰ - ۰۷:۲۹