بسم الله الرحمن الرحیم
بحثمان را از ویژگیهای حضرت و به هر حال از اولین ویژگی حضرت که زنده بودن و حی بودن بود، شروع کردیم که این ویژگی عرض شد که مخصوص مکتب اهلبیت است. یعنی در بین تمام ادیان و مذاهب مذهب شیعه است که این انتقاد را دارد که منجی و موعود زنده است و در بین ما دارد زندگی میکند و به هر حال خصوصیاتی که در جلسهی قبل عرض کردیم.
یکی دیگر از ویژگیها که در این جلسه لازم شود خدمت دوستان محترم عرض کنیم، رحمت واسعه بودن، مهربانی گسترده و رأفت بیکرانی از امام زمان (ع) که انصافاً اگر ما این مهربانی را بشناسیم، و بدانیم این قلب رئوف و چهرهی مهربان چه خصوصیتی دارد و چه رحمتی دارد، هر لحظه آدم لحظهشماری میکند که بتواند خودش را به زمان ظهور و در رکاب حضرت برساند.
رحمت واسعهی حضرت که در زیارت آل یاسین که یکی از بهترین زیارتهای حضرت است، من توصیه میکنم به دوستان بزرگوار که این زیارت آل یاسین را که خیلی هم زیارت مفصلی نیست، در پنج دقیقه میشود این زیارت را خواند. خود حضرت هم توصیه کرده که اگر خواستید ما را زیارت کنید و به ما سلام بدهید، با این زیارت ما را زیارت کنید. ابتدایش با سلام علی آل یاسین شروع میشود و در مفاتیح با دعای ندبه آمده است.
در این زیارت ارزشمند یک سلامی به حضرت در یک فرازی داده میشود که: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ» (بحارالانوار/ج53/ص171) سلام بر تو ای پرچم افراشته، و ای علم لبریز خدا! علم سرریز خدا «وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ» سلام بر تو ای فریاد رس و ای کسی که رحمت گستردهی پرودرگار هستی.
آقای شریعتی: این رحمت فراگیر و گسترده مخصوص امام عصر (ارواحنا فداه) است؟
حاج آقای عالی: اصل این گستردگی رحمت و این مهربانی بیحد و نهایتی که مظهرش وجود مقدس ولیعصر است، مخصوص این حجت خدا نیست، همهی ائمه معدن رحمت خدا بودند. ولی یک ویژگی در امام زمان (ع) است که آن ویژگی را ان شاءالله عرض خواهیم کرد. آن مخصوص خود حضرت است.
در بحث رحمت و رأفت اصل رحمت و رأفت برای همهی ائمه است، اما یک خصوصیتی امام زمان دارد که باید به آن پرداخته شود که ان شاءالله این نکتهی شنیدنی است که در خلال مباحث خواهی گفت.
متأسفانه یکی از جفاها و ظلمهایی که به امام زمان(ع) میشود همین است که چهرهی حضرت را بعضیها متأسفانه چهرهی خشنی شناختند.
حالا یا در اثر جهالتها و بیمعرفتیها، یا در اثر بد معرفی کردنها، یا در اثر غرض ورزیها، به هر حال هر چه که هست بعضیها این چهرهی نورانی و این دل رئوف و منور را خشن فرض کردند که خیلی سختگیر است و نعوذ بالله یک شمشیری در دستش هست که همینطور از کشته، پشته میسازد و جویهای خون راه میاندازد.
میدانید این نگاه به ولیعصر (ع) باعث می شود که میل به ظهور را در بعضیها بگیرد. بعضیها حتی دعا برای ظهور هم نمیکنند. بعضیها میگویند: ما آلوده هستیم، گناهکار هستیم. حضرت وقتی اینطور بخواهد بیاید، ظهور کند، برخورد داشته باشد و سختگیر باشد، طبیعتاً میخواهد با ما برخورد کند. پس برای چه دعا کنیم که بیاید؟ دعا کنیم که با ما برخوردی صورت بگیرد؟
یا حداقل اینطور میگویند که: چون گنهکار و آلوده هستیم، جزء یاران حضرت که نمیتوانیم باشیم. بنابراین جایگاه و موقعیت و ارزشی در حکومت و دولت حضرت نخواهیم داشت.
پس دیگر آمدن و نیامدنش برای ما چیزی ندارد. آمدنش برای ما حسنی ندارد. این نگاه خیلی نگاه اشتباهی است.
اگر دیده شود که سختگیری حضرت برای مردم نیست. برای یک عده علف هرزهایی است، معاند، لجوج، عنود که با وجود اینکه حق بر آنها آشکار شده و حجت بر آنها تمام شده مهلت به آنها داده شده که حقیقت را بفهمند، و همه گونه دلایل و براهن برای آنها آورده میشود یک عده کافر لجوج یا مشرک منافق یا امثال این تیپ افراد که علف هرزهای انسانیت هستند، اینها برداشته میشوند. و الا بقیهی مردم، حتی آنهایی که گناهانی داشتند، آلودگیها و اشتباهات و خطاهایی در اثر تربیتهای نامناسب اجتماعی داشتند، در اثر حکومتها و حاکمیتهای اشتباه بر جهان و ولایتهای ابلیسی داشتند، با همهی آنها با رأفت و رحمت برخورد خواهد شد و به گونهای که انسان از این رأفت شرمنده میشود.
خدا آیت الله بهاءالدینی را رحمت کند. این بزرگوار که فقیه عادل برجستهای بود و امام هم خیلی ایشان را دوست داشت، چون به یک صورت هم دوره با هم بودند، و فرزند حضرت امام حاج آقا مصطفی خمینی نزد ایشان شاگردی کرده بود. آیت الله بهاءالدینی یک تشرفی خدمت حضرت ولیعصر(ع) داشت که خودشان فرموده بودند: حضرت از همین در منزل ما وارد شدند، سلامی به من کرد که من که هشتاد سال از خدا عمر گرفته بودم، چنین سلام به این مهربانی و لطافت نشنیده بودم. اصلاً نفهمیدم که جواب سلام حضرت را چگونه دادم. واقعاً در آن رأفت گم شده بودند.
اولاً ما عرض کردیم که همهی اهلبیت معدن رحمت خدا بودند که در زیارت جامعهی کبیره «معدن الرحمة» یکی از فضیلتهایشان ذکر شده است. یعنی اینکه تمام رحمت خدا، که به عوالم پایین میرسد، نه عوالم دنیا، همهی عوالم وجود، عالم ملائکه، عالم جن، به تمام ملائکه که میرسد از کانال اهلبیت میرسد و بعد آنها تقسیم میکنند.
ما یک روایت معروفی است که بارها در این برنامه گفته شده است. در یک روایتی هست که خدای متعال فرمود: رحمت من صد جزء است که یک جز از آن صد جز رحمت خدا به عالم دنیا نازل شده است. 99 جز از آن گنجایش ندارد که در عالم دنیا نازل شود.
آن یک جز رحمت خدا که تازه در عالم دنیا تنزل پیدا کرده است، از اول تاریخ تا قیامت، هرچه مهربانی در این عالم هست، شما حساب کنید بین پدر و مادر و فرزندان، بین همسران با همدیگر، بین برادر و خواهر با همدیگر، بین ارحام، بین فامیلها، بین دوستان، هر چه مهربانی در این دنیا هست. نه فقط بین انسانها، بین حیوانات، رأفتها و مهربانیها، هر نوع رشتهی محبت در عالم دنیا هست محصول یک جزء از آن صد جزء رحمت خداست.
از ابتدای آفرینش تا قیامت! 99 مورد برای عالم بالاست، چون عالم پایین دیگر گنجایش ندارد. در عالم آخرت نمایان میشود. بعلاوه همان یک جز که اصلش آنجاست. یعنی باز همان صد جز آنجا ظهور پیدا میکند. تمام این صد جز رحمت خدا را اهلبیت گرفتند. چون معدن رحمت هستند. چون آنها در دنیا و آخرت این رحمت را میگیرند و تقسیم میکنند. نه فقط در دنیا!
اهلبیت فقط اینطور نیست که یک جز رحمت خدا در دنیا را واسطه باشند. در دنیا و آخرت هم همینطور! لذا در جلسات قبل عرض کردیم که در معراج وقتی به پیغمبر خطاب شد، «یَا أَبَا الْقَاسِمِ امْضِ هَادِیاً مَهْدِیّاً» (بحارالانوار/ج18/ص312) برو دیگر هدایت شده و هدایتگر مردم هستی، جبرئیل وقتی از پیغمبر پرسید، برای چه خدا به شما گفت: ابالقاسم؟ خود پیغمبر فرمود: جلالت پروردگارم مانع شد که من این سؤال را کنم که چرا به من ابالقاسم گفت؟ همانجا خطاب از خداوند متعال رسید که: رسول ما به تو ابالقاسم گفتیم، «لِأَنَّکَ تَقْسِمُ الرَّحْمَةَ مِنِّی بَیْنَ عِبَادِی یَوْمَ الْقِیَامَة» (بحارالانوار/ج18/ص315) چون رحمت من را در روز قیامت تو تقسیم میکنی. و البته قیامت ظهور دنیا است، ارتباط با دنیا دارد.
در همین دنیا هم او تقصیر کار است که رحمة للعالمین است. آن صد جز رحمت خدا که تصورش را شما وقتی یک لحظه بکنید، یک جز آن تمام مهربانیهای عالم دنیا میشود. آن صد جزء کانالش اهلبیت هستند. آنها تقسیم میکنند. منتهی من یک نکته را باز عرض کنم که خیلی دوستان توجه کنند. اینکه ما به اهلبیت میگوییم: رحمت خدا را تقسیم میکنند. یا علم را از خدا میگیرد، تقسیم میکند. هدایت را میگیرد تقسیم میکند. کانال فیض آنها هستند.
این واسطه بودن و کانال بودن نه مثل واسطه بودن کارمند بانک است که پول را از یک دست میگیرد و به یک دست دیگر میدهد. میلیونها تومان را رد و بدل میکند، فقط از یک دست میگیرد و میدهد. واسطه است اما خودش هیچ نصیبی ندارد. خود طوری نیست که از آن پول نصیبش شود. چه بسا حتی خودش هم فقیرانه زندگی کند. واسطه بودن اهلبیت اینطور نیست که رحمتی را بگیرد و به دیگری بدهد و خودش این وسط هیچ بهرهای نداشته باشد. علم را از خدا بگیرد، به دیگران بدهد و خودش هیچ بهرهای نداشته باشد.
بهترین مثالی که میشود اینجا زد، مثال شاگرد اول یک کلاس است. شاگرد اول با استعداد وقتی استاد مطالب سنگینی را میگوید، دیگران شاید متوجه نشوند، او میگیرد. او وقتی این را میگیرد، خودش اول از همه عالم میشود. قبل از دیگران علم را که میگیرد، خودش عالم میشود. بعد میورد به دیگران توضیح می دهد که او به استاد چه گفت، به دیگران هم میرساند. فقط یک ضبط صوت نیست که یک صدایی را گرفته و به دیگری داده، خودش این وسط عالم نیست. اهلبیت اینطور هستند.
وقتی صد جزء رحمت خدا را میگیرند، خودشان مهربان میشوند. آن هم چه مهربانی! وقتی که علم را از خدا میگیرند، از معدن رُبابان معدن علم و خزانهی علم الهی هستند. خودشان عالم میشوند. همینطور صفات دیگر و اسماء دیگر را که میگیرند که مظهر اسماء و صفات هستند، و این الطاف خدا را در عالم جاری کنند.
حالا ما راجع به یک صفت خدا که رحمت و مهربانیاش است بحث میکردیم. حالا اینکه ما میگوییم: اهلبیت معدن رحمت هستند، واسطهی رحمت هستند، واسطه به این معنا که خودشان اول مهربان هستند. خودشان اینقدر ظرفیت دارند که همهی آن رحمت را جذب کنند، و اینگونه میشود که آنها معدن رحمت میشوند.
از آن یک جزء رحمتی که به عالم دنیا پایین آمده بود، و برای همهی موجودات عالم دنیا از ابتدا تا انتها بود، سهم مادرها که سنبل مهربانی هستند، یک جلوهای از آن یک جزء میشود که در کل تاریخ در کل دنیا پخش شده است.
مادر ضرب المثل مهربانی شده است. در داستانها، در ادبیات، در شعرها، مادر معیار محبت شده است. حالا آن پیغمبری که نه فقط جلوهای از آن یک جزء، بلکه یک جزء بعلاوهی آن 99 جزء، همه را گرفته است، آنوقت چه هست و که هست؟ این چهارده نفر چه رحمت و مهربانی دارند، واقعاً با این روایاتی که جزء جزء مطرح کرده تا ما بفهمیم، صد جزء و یک جزء و 99 جزء را یک مقدار میشود فهمید.
در زندگی پیغمبر هست که گاهی یک گوشه مینشستند و گریه میکردند. از ایشان سؤال میکردند: یا رسول الله! برای چه گریه میکنید؟ می فرمودند: «رَحْمَةٌ لِلْأَشْقِیَاء» (بحارالانوار/ج74/ص601) دلم رای اشقیاء میسوزد. دلم میسوزد میخواهند جهنم بروند. آدم میتواند این تصور را بکند که کسی دلش برای ابوجهل بسوزد!؟ کسی دلش برای ابولهب بسوزد؟ پیغمبر دوست ندارد یک نفر جهنم برود. یک نفر دچار عذاب بشود.
در جنگ احد سختترین روز بر پیغمبر بود. سختترین جنگ بر پیغمبر بود، که حامی بزرگ پیغمبر حضرت حمزه شهید شدند با آن طرز فجیع که او را مثله کردند. خود پیغمبر جراحتهای سنگین برداشتند. امیرالمؤمنین جنایتهای بسیار سنگین برداشت. بسیاری از مسلمانها شهید شدند. روز سختی بر پیغمبر بود.
اصحاب به پیغمبر گفتند: یا رسول الله! این قوم را نفرین کنید که این همه سختی بر شما وارد کردند. پیغمبر فرمود: من برای نفرین کردن و درخواست عذاب برای مردم نیامدم. «و لکنی بهثت داعیاً و رحمة» من آمدم دعوت به هدایت کنم. من آمدم برای مردم رحمت باشم. اگر هم یکجا در یک جنگی شمشیر میزد، مثل آن تیغی است که پزشک متخصص و جراح بر یک غدهای میزند که دارد یک بدن را فاسد میکند. آن هم از روی دلسوزی است. برای بشریت هست که آن غدههایی که دیگر قابل علاج نیستند، از بین بروند. مثل باغبانی است که برای اینکه باغ حفظ شود، علفهای هرز را از بین می برد.
بنابراین این خصوصیتی است که وجودات مقدس این معصومین، این چهارده نفر، که معدن رحمت خدا هستند، دارند. البته انبیای دیگر و اولیای دیگر هم همینطور بودند. ولی در رأُسشان این چهارده نفر که معدن رحمت الهی هستند و اینقدر ظرفیت دارند که تمام مهربانی خدا را جذب کردند. رحمتی هم که دارند، رحمت موصوله است.
یکی دیگر از فضایل اهلبیت که در زیارت جامعهی کبیره دوستان خواندند، این است که رحمت اهلبیت همیشه برقرار است. متصل است. منقطع نیست. در همهی عوالم استمرار دارد. در همه جا هست. ببینید بعضی از مهربانیها، مهربانیهای مقطعی است. یک زمان هست، یک زمان نیست.
مثلاً محبتهای غریزی که در عالم دنیا هست، محبت پدر و مادر به فرزندشان یک محبت غریزی است. این محبت داده شده برای آنکه امور دنیا بگذرد. چون بتوانند بچه را تر و خشک کنند تا نسل ادامه پیدا کند و الا اگر در دل مادر رحمتی نبود، اصلاً چه کسی میرسید به اینکه کارهای بچه را انجام بدهد؟ تر و خشک کند و بزرگ کند.
این یک محبت غریزی است که در انسانها قویتر است و در حیوانات هم در یک ردهی دیگری است. برای اینکه تکثیر نسل صورت بگیرد. برای اینکه ادامه پیدا کند. این محبت غریزی دیگر در آخرت نیست. در آخرت دیگر اینطور محبت بین پدر و مادر و فرزندان نیست. چون آنجا که به این شکل تکثیر نسل و بزرگ کردن بچه و تر و خشک کردن نیست.
اگر در اینجا این پدر و مادرهایی که محبت غریزی داشتند، محبتهای الهی هم داشته باشند، آنجا برقرار است. میگوید: «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ، إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (شعرا/88 و89) آنجا دیگر مال و فرزندان به درد کسی نمی خورد مگر به درد آن کسانی که قلب سلیم دارند و محبتشان الهی بوده است. و الا محبتهای غریزی جایش فقط اینجاست.
محبت اهلبیت که معدن رحمت خدا بودند، محبت الهی است چون صد جز رحمت خدا را گرفتند. همهجا برقرار است و برای همه برقرار است. رحمة للعالمین هستند. رحمت واسعه هستند. طبیعی است در عین حال که رحمت واسعه و گسترده برای همه هستند، در عین حال برای یک عده یک رحمت ویژهای و مهربانی خاصی هستند. دیگر اینها بستگی دارد ما جز کدام افراد ویژه باشیم، که آن کسانی که تبعیت خاص از اینها دارند، طبیعی است که یک عنایت خاص هم به اینها بشود. آن معلمی که در کلاس میآید و درس میدهد برای همه درس میدهد حتی برای آن بچهی بازیگوش. اما طبیعی است آن شاگرد اول زحمتکش بهرهی بیشتری میبرد. این مربوط به خود آن شاگرد است. و الا خود این استاد علمش را در اختیار همه میگذارد.
اهلبیت رحمتشلان مخصوص یک عالم و غیر از عالم دیگری نیست. در هر جایی آن دست رحمتشان برقرار است. در عالم دنیا یک شکل است، بلکه در عالم قبل از دنیا که ما وارد دنیا نمیشویم. در عالم دنیا به یک صورت دستگیری میکنند، در عالم آخرت دستگیریهایشان به شکل دیگری است.
در مباحث یاد مرگ روی همین دلیل بود که ما میگفتیم شفاعت اهلبیت در برزخ هم هست. چون معنا ندارد رحمت خداوند متعال در برزخ قطع شود. اگر رحمت خدا همه جا هست، اهلبیت هستند که واسطهی رحمت خدا هستند، و رحمت موصوله و متصلهی خدا هستند، آنجا رحمتشان قطع نمیشود. آنجایی که ما نیازمان هم بیشتر است. آنجا دلیلش را گفتیم که آنجا نمی گویند: که چرا شفاعت ما در برزخ نیست؟ گفتم یا به این دلیل هست که اصلیترین کارشان در قیامت است. آن شفاعت اصلیشان که در مقابل آن وحشتهای قیامت آنجا شفاعت اصلیشان نمایان میشود که دستگیریهای برزخ خیلی به چشم نمیآید.
یا اینکه نه در برزخ دستگیری و کمک هست ولی اصطلاحاً به آن شفاعت نمیگویند. کمااینکه در دنیا دستگیری اهلبیت است. اگر اهلبیت دست ما را نگرفته باشند، که بیچاره میشویم. اگر اینجا دست ما را نگیرند که بیچارهایم. ولی اصطلاحاً به این شفاعت نمیگویند. میگویند: کرامت و دستگیری و لطف. بنابراین رحمتشان، رحمت موصوله و متصل است. تا اینجا هر چه گفتیم راجع به چهارده معصوم بود. اما داستان در مورد حضرت ولیعصر(ع) است. وجود مقدس انگار طور دیگری است. انگار رحمتی که برای ایشان هست، یک خصوصیت و ویژگی برای خود ایشان دارد. مختص خود حضرت است.
من میخواهم روایتی را بخوانم که ما با همین وارد شویم که ببینیم آن خصوصیت امام زمان(ع) به چه صورت است. مرحوم علامه مجلسی در جلد 26 بحار، از عیون الاخبار الرضا نقل کردند. که خداوند متعال اسم پنج تن را بر ساق عرض نوشته بود. این اسمی مقدسه را به حضرت آدم نشان داد. حضرت آدم در ساق عرش این اسامی مقدسه را دید، و سؤال کرد که «یَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ» اینها چه کسانی هستند؟
خداوند متعال فرمود: «فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ» (بحارالانوار/ج11/ص164) اینها از بچههای تو هستند. از نسل تو هستند. «وَ هُمْ خَیْرٌ مِنْکَ وَ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِی» اینها از تو بهتر هستند. اینها از تمام خلایق و از تمام مخلوقات بهتر هستند. «وَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ» اگر اینها نبودند، تو را خلق نمیکردم. یعنی هدف خلقت آنها هستند. همان خلیفة الله و انسان کاملی که عبودیت و بندگی خودش را بر جای آورد. حق بندگی را بر جای آورد. «وَ لَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ» بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمیکرد، اگر آنها نبودند.
در یک روایت دیگر دارد که انوار بقیهی معصومین علاوه بر این پنج تن به حضرت آدم تا حضرت مهدی (ع) نشان داده است که حضرت آدم دید آن نفر آخر، حضرت ولیعصر(ع)، آن نور مقدسش، مردی است کهنسال که عمر طولانی دارد، بعد دارد که «کَمَا یَزْهَرُ کَوْکَبُ الصُّبْح» (بحارالانوار/ج21/ص311) نور او مثل ستارهی صبح بین انوار معصومین میدرخشد. ستارهی صبح در آن ابتدای شب که آسمان شفاف است، آن ستاره کاملاً پیداست که یواش یواش ستارهها پنهان میشوند.
خداوند به حضرت آدم میفرماید: «وَ بِعَبْدِی هَذَا السَّعِید» با این بندهی سعادتمندم، «أَفُکُّ عَنْ عِبَادِیَ الْأَغْلَال» غل و زنجیرها را از بندگانم برمیدارم. «وَ أَضَعُ عَنْهُمُ الْآصَار» بارهای گران سنگ و سنگین را که کمرشان را خم کرده بود، من با او برمیدارم. «وَ أَمْلَأُ أَرْضِی بِهِ حَنَاناً وَ رَأْفَةً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ مِنْ قَبْلِهِ قَسْوَةً وَ قَشْعَرِیَّةً وَ جَوْراً» من این زمین را با این بندهی خودم که آخرین امام و آخرین هادی و رهبر است، با این پر از عدالت و رأفت و رحمت و مهربانی میکنم. یعنی فقط حضرت عدالت را گسترش نمیدهد. رأفت و مهربانی را هم گسترش میدهد. همانطور که قبلش جور و ستم و قساوت و نامهربانیها گسترش داشت و گسترده بود. این بندهی من عدالت و مهربانی را گسترش میدهد.
در مباحث بعد میگوییم که حضرت که رحمت و مهربانی و رأفت را گسترش میدهد که آن عجیب است که در خلال مباحث خواهیم گفت، در بستر عدالت است. وقتی عدالت گسترش پیدا کند، انوقت مهربانیها ظهور پیدا میکند. همه به همدیگر دل رحم میشوند.
بستر آن مهربانی گسترده، عدالت گسترده است. این عدالت است که باعث میشود انقلابی نه فقط در بیرون مردم، در دلهای مردم رخ میدهد. در افکار مردم رخ میدهد. اینکه در این روایت خدای متعال میفرماید: این بندهی من خواهد آمد و غل و زنجیرها را برمیدارد، این غل و زنجیرها، غل و زنجیرهای مادی نیست که به دست و پا بسته باشد.
این غل و زنجیرها همان است که در سوورهی اعراف وارد شده که در رابطه با هدف پیغمبر که «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِم» (اعراف/157) پیغمبر آمده که زنجیرها را از مردم بردارد. این غل و زنجیرها آن افکار شرک آلود، افکار جاهلی، آداب و رسوم غلط، سنتهای خرافاتی است که مثل بند شده، اینها را نگه داشته است و مانع رشدشان است.
وجود مقدس ولیعصر (ع) میآید این موانع رشد را برمیدارد. عقلها و دلها رشد میکند. لذا امام باقر(ع) فرمود: وقتی مهدی (ع) میآید، دستش را روی سر بندگان میگذارد، دست به معنای این دست مادی نیست. یعنی آن رحمت خودش، آن دست رحمت الهی را روی سر بندگان میگذارد و تحت تربیت او قرار میگیرند.
امام باقر(ع) فرمود: «وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ» (بحارالانوار/ج52/ص336) عقلشان متمرکز میشود. عقلهای پراکنده که درست کار نمیکرد، جمع میشود. «وَ أَکْمَلَ بِهِ أَخْلَاقَهُمْ» اخلاق مردم کامل میشود، هم عقلها متمرکز است. جمع شده است. کارآیی کامل خودش را دارد. هم اخلاق مردم کامل میشود. چرا؟ چون موانع رشدشان برداشته شد. آن آداب و رسوم غلط و افکار شرک آلود غلط، سنتهای خرافی برداشته شده است. خصوصیاتش به شکلی میشود که فرمودند: «وَ لَذَهَبَتِ الشَّحْنَاءُ مِنْ قُلُوبِ الْعِبَادِ» (بحارالانوار/ج10/ص104) کینه از دلها برداشته میشود. «أُلْقِیَ الرَّأْفَةُ وَ الرَّحْمَةُ بَیْنَهُم» (بحارالانوار/ج52/ص384)
این را عنایت کنید. اینکه اهلبیت میگویند: این اتفاق در زمان ظهور رخ میدهد، رأفت و رحمت بین مردم مطرح میکند و بزرگتر به کوچکتر رحم میکند و کوچکتر به بزرگتر رحم میکند، این در زمانی است که پیش از آمدن این دست رحمت خدا، پیش از آمدن ولیعصر مردم به هم رحم نداشتند.
در روایات ما هست به قدری ناهنجاری در اجتماع زیاد بوده که دلها از هم دور بوده است. پیوندهای دوستی، عاطفی، انسانی، قطع شده بود. من چند روایت را برای ترسیم قبل از ظهور عرض کنم.
امام صادق(ع) فرمود: قبل از ظهور امام زمان «رَأَیْتَ الصَّغِیرَ یَسْتَحْقِرُ بِالْکَبِیر» (کافی/ج8/ص38) کوچک، کسی که سناش کمتر است، بیاعتنایی میکند و به بزرگتر بیاحترامی میکند.
«وَ رَأَیْتَ الْجَارَ یُؤْذِی جَارَهُ وَ لَیْسَ لَهُ مَانِعٌ» همسایه، همسایه را آزار میدهد. هیچکس هم جلودارش نیست.
«رَأَیْتَ الْعُقُوقَ قَدْ ظَهَرَ» (کافی/ج8/ص40) عاق شدن، چه بچهها عاق والدین شوند، چه والدین عاق فرزندان شوند.
ما قبلاً گفته بودیم که عقوق، عاق شدن، یک طرفه نیست. اگر طوری باشد که بیاحترامی و ظلم به پدر و مادر کنند، عاق والدین شوند و مورد نفرین آنها قرار بگیرند. هم پدر و مادر اگر به بچهها ظلم کنند، در روایات داریم عاق فرزندان میشوند.
ممکن است آن فرزند چون کوچکتر هست، نتواند چیزی بگوید، رویش نشود و ملاحظه کند، ولی عاق او هم اثر میگذارد. روایت پیامبر است و در روایات متعدد دیگر هم داریم که پدر و مادرها هم عاق فرزندان میشوند.
اگر حق فرزندان را رعایت نکنند و ظلم به اینها کنند. این عقوق را امام صادق میفرماید: عاق طرفین در زمان اخر الزمان و پیش از ظهور اتفاق میافتد. این از ناهنجاریهای آن اجتماع هست.
«وَ رَأَیْتَ الْأَرْحَامَ قَدْ تَقَطَّعَت» ارحام و خویشاوندیها قطع شده است. عاطفهها کم شده است. این آسیب برای قبل از ظهور است. آنوقت با آمدن حضرت یک مرتبه ورق برمیگردد. این چنین دلها به هم مهربان میشود که «أُلْقِیَ الرَّأْفَةُ وَ الرَّحْمَةُ بَیْنَهُم» بینشان رحمت و رأفت «فَیَتَوَاسَوْنَ» از هم برای دیگری میگذرند. فداکاری و مواسات برای دیگری میکنند.
حضرت صرفاً معجزه ندارد. اینطور نیست که بیاید یک معجزه کند و همه زیر و رو شود. نه! حضرت یک عدالتی را گسترش میدهد، و بعلاوه عملاً خودش و کارگزارانش با یک عطوفت و مهربانی که نسبت به مردم دارند که وقتی عملاً میبینند، اینها مربیانشان قرار میگیرند. چرا ما آنگونه نبودیم. طبیعتاً اینگونه خواهند شد. یعنی در واقع برگشت به فطرتها، یک بهشتی قبل از بهشت آخرت در این دنیا جلوه میکند و عجیب اینجاست که نه فقط در عالم انسانی این اتفاق رخ میدهد، حتی در حیوانات، گیاهان و جمادات یک حیات برتری به وجود میآید.
شما نگاه کنید در بهشت آخرت گیاه دارد؟ بله. جمادات و سنگ ریزه است، آب هست، قصرهایی است که آجر دارد. اما جماداتش، آبش، درختش، اگر حیوانی آنجا در بهشت است، آیا مثل همین دنیا است؟ یعنی مثلاً حیوان را آنجا گاز بگیرد، حیوان آنجا اذیت میکند، گیاهان آنجا مثل گیاهان اینجا یک حیات برتری است. قطعاً حیات برتری است. در زمان ولیعصر(ع) یک جلوهای از بهشت در عالم دنیا به وجود میآید، این حیات برتر شامل حال حتی حیوانات و گیاهان و جمادات خواهد بود. یعنی آن رحمت گستردهای که دلهای مردم را منقلب میکند، درنده خوییها، گزندگیها در حیوانات و آزار و اذیت آنها را هم از بین میبرد.
آقای شریعتی: بسیار خوب، آقا خیلی ممنون و متشکرم. خیلی مباحث خوبی شنیدیم. انشاءالله در آن بهشتی که حاج آقا ترسیم کردند، در روزگار آمدن و در عصر ظهور باشیم. خیلی ممنون از توجه شما. به قرار روزانهی امروز می رسیم. صفحهی 52 قرآن کریم در برنامهی سمت خدای امروز تلاوت می شود. آیات شانزدهم تا 22 سورهی مبارکهی آل عمران. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ(16) الصَّبرِِینَ وَ الصَّدِقِینَ وَ الْقَنِتِینَ وَ الْمُنفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ(17) شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ وَ الْمَلَئکَةُ وَ أُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائمَا بِالْقِسْطِ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ(18) إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلَامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیَا بَیْنَهُمْ وَ مَن یَکْفُرْ بَِایَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِْسَابِ(19) فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِىَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ وَ الْأُمِّیِّنَ ءَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّ إِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَ اللَّهُ بَصِیرُ بِالْعِبَادِ(20) إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بَِایَاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّنَ بِغَیرِْ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ(21) أُوْلَئکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فىِ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَةِ وَ مَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ(22)»
ترجمه آیات:
«کسانى که مىگویند: اى پروردگار ما، ایمان آوردیم. گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش حفظ کن، (16) شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و آنان که در سحرگاهان آمرزش مىطلبند. (17) اللَّه حکم کرد- و فرشتگان و دانشمندان نیز- که هیچ خدایى بر پاى دارنده عدل جز او نیست. خدایى جز او نیست که پیروزمند و حکیم است. (18) هر آینه دین در نزد خدا دین اسلام است. و اهل کتاب راه خلاف نرفتند، مگر از آن پس که به حقّانیّت آن دین آگاه شدند، و نیز از روى حسد. آنان که به آیات خدا کافر شوند، بدانند که او به زودى به حسابها خواهد رسید. (19) اگر با تو به داورى برخیزند بگوى: من و پیروانم در دین خویش به خدا اخلاص ورزیدیم. به اهل کتاب و مشرکان بگو: آیا شما هم به خدا اخلاص ورزیدهاید؟ اگر اخلاص ورزیدهاند پس هدایت یافتهاند و اگر رویگردان شدهاند، بر تو تبلیغ است و بس، و خدا بندگان را مىبیند. (20) کسانى را که به آیات خدا ایمان نمىآورند، و پیامبران را به ناحق مى کشند و مردمى را که از روى عدل فرمان مىدهند مىکشند، به عذابى دردآور بشارت ده. (21) اعمال اینان در دنیا و آخرت تباه شده است و هیچ یاورى ندارند. (22)»
آقای شریعتی: تلاوت آیات را از مسجد مقدس جمکران دیدیم و شنیدیم. از قاری محترم جناب آقای فروغی تشکر میکنیم. اشارهی قرآنی را امروز را بفرمایید و بعد هم انشاءالله خدمتشان باشیم.
حاج آقای عالی: در آیهی 19 سورهی مبارکهی آلعمران خدای متعال میفرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلَامُ» پیش خدا آن دینی که مقبول هست، دین اسلام است. «وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیَا بَیْنَهُمْ وَ مَن یَکْفُرْ بَِایَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِْسَابِ»
اگر اهل کتاب اختلافی کردند در این مسأله، بعد از اینکه حجت بر آنها تمام شد، از باب ظلم و از باب گردن کشی و تمرد بوده است. والا آنچه که دین حق هست، دین حق اسلام است. اسلام در اینجا به معنای تسلیم بودن است.
روح دین و حقیقت دین نزد خدا تسلیم بودن است. منتهی تسلیم بودن در هر زمان اقتضای خودش را دارد. در زمان حضرت موسی تسلیم حق بودن این است که به دین موسی گرایش پیدا کنند. در زمان حضرت عیسی تسلیم حق بودن و تسیلم خدا بودن، این است که به دین حضرت عیسی گرایش پیدا کند.
و در زمان پیغمبر اکرم تسلیم بودن و آن دینی که خدا پسندیده است، که همین تسلیم بودن است، این است که دیگر ادیان قبلی از بین میرود، و به این دین تسلیم میشود. روح دیانت تسلیم بودن نسبت به حق است. هم راجع به اصول دین، هم راجع به جزئیات زندگی، اگر کسی بخواهد جایی مسلمان بودن خودش را محک بزند، ببیند چقدر تسلیم حق است. اگر کسی حرف حق زد، که حرف حق بود، مطابق با قرآن و روایات بود، مطابق با عقل بود، اگر تو تسلیم او شدی، این معلوم میشود که روح دیانت در او هست. اگر در یک اختلاف و نزاعی طرف مقابل تو حق داشت، توانستی روی خودت پا بگذاری، معلوم میشود روح دیانت در او هست. مقدار دیانت خودمان را با این محک بزنیم. «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلَامُ» آن دین پیش خدا تسلیم حق بودن است. هرچقدر تسلیم حق باشی، بیشتر دیندار هستی .
آقای شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. اگر نکتهای هست، بفرمایید.
حاج آقای عالی: رحمت گستردهی امام زمان فقط شامل حال انسانها نخواهد بود که تحولی در دلها و قلبها ایجاد کند و همه را نسبت به همدیگر مهربان کند، بلکه یک انقلابی در ماهیت موجودات دیگر هم گویی رخ میدهد. در حیوانات، در گیاهان، در جمادات، الآن ما در دورهای که زندگی میکنیم، متأسفانه دوران غیبت امام زمان در روایات دوران غضب شمرده شده است.
امام باقر فرمود: وقتی خدا غضب میکند ما اهلبیت را از مردم دور میکند. چرا دوران غضب؟ چون دورانی هست که کفران نعمت شده است. یعنی بزرگترین نعمت خدا در این عالم که نعمت امام است، که او ولی نعمتها و واسطهی نعمتها است، خودش نادیده گرفته شده است. یعنی قدر امامت و ولایت را ندانسته است.
خود او واسطهی همهی نعمتهای ما است. خود او ولی نعمت است و خیرات به واسطهی او به ما میرسد. آنوقت به خود او بیتوجهی اگر باشد، آنوقت این کفران نعمت است و خیلی ظلم است. و بنای خدا این است که اگر ظلمی در جایی باشد، بیبرکتی خواهد بود. ظلمها، گناهان، ستمها، کفران نعمتها بیبرکتی میآورد. مشکلات زندگی میآورد، گره در زندگی میاندازد. ناامنی میآورد، اینها واقعاً چیزهایی هست که شما در دعای کمیل میخوانید.
«اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النعم»، «تغیر النعم»، «تحبس الدعا»، «تنزل البلاء» گناهان و ظلمها پیامد دارد. پیامدش در همین دنیا بیبرکتیها و مشکلات و گرانیها و سختیها است. ما منکر نیستیم. شکی نیست که بخشی از گرانیها و مشکلات به خاطر سوء مدیریتها و ضعف مدیریتها است.
اما بخشی هم ستمها و ظلمها و آلودگیها و گناهان است. حتی بیماریها، امام رضا(ع) فرمودند: هر گناه جدید یک بیماری جدید به دنبال دارد. خوب این مشکلات، مشکلاتی است که در اثر ظلم به وجود آمده است. آنوقت حساب کنید آن بالاترین ظلم که کفران آن نعمت ولی نعمت است، چقدر مشکلات در این عالم ایجاد میکند، و باعث میشود این عالم با مردم چنگ و دندان نشان بدهد. برکاتش را عرضه نکند. زمین و آسمان برکات خودش را نشان نمیدهد. اگر چیزی هم به مردم میرساند، به صورت قهر و غضبی است. به صورت سیل است، به صورت زلزله است.
این گرهها در اثر یک کفران نعمت بزرگی است، که آن ولی نعمت نیست. در حبس است و دستش بسته است. کاری کردیم که او نیاید. عالمی که در آن داریم زندگی میکنیم، بیدار است. هوشیار است. زنده است. ما خیال میکنیم این در و دیوار و این سنگ و چوب و گیاه و امثال اینها، مرده هستند. نه واقعاً بیدار هستند. مثل ماشینهایی که دزدگیر دارند که کسی یک لگدی به آنها میزند، واکنش نشان میدهد و آژیر میکشد. این عالم اگر کسی لگد پرانی به خدا و دین بکند، این عالم واکنش نشان میدهد. اگر کسی لگد پرانی کند و ظلم کند به دین خدا، به خدا و ولی خدا عالم واکنش نشان میدهد. واکنشاش به شکل همین مشکلات و سختیها است.
وقتی ولیعصر(ع) میآید، آنوقت عالم آشتی میکند. زمین و آسمان برکاتشان را میدهند، نه فقط زمین و آسمان، گیاهان در روایات داریم که اینها آن محصولاتشان مضاعف میشود و برای مردم دو چندان میشود.
حیوانات درنده خوییشان را کنار میگذارند. با هم صلح میکنند. یک حیات برتری به وجود میآید. در عالم دنیا بالاترین حیاتی که قبل از آخرت در دنیا امکان پذیر است، ایجاد میشود، ماهیت موجدات عوض میشود.
عرض کردیم شبیه بهشت که در بهشت ماهیت موجودات یک حیات برتری پیدا میکنند. در عالم ظهور و زمان ظهور که یک مرحله به سمت بهشت رفتن و عالم آخرت رفتن است، این حیات برتر باعث میشود که حیوانات با همدیگر آن درندگی و گزندگیشان را کنار میگذارند. روایت داریم که «اصْطَلَحَتِ السِّبَاعُ وَ الْبَهَائِم» (بحارالانوار/ج10/ص104) بهائم با هم صلح میکنند. در یک روایتی که در صحف ابلیس در روایات ما نقل شده است، «وَ أُلْقِیَ فِی تِلْکَ الزَّمَانِ الْأَمَانَةُ» (بحارالانوار/ج52/ص384) ایمنی به وجود میآید. نه حیوانات از همدیگر احساس خطر میکنند، نه انسانها از حیوانات احساس خطر میکنند.
گزند و آسیبی به کسی نمیرسد. «فَلَا یَضُرُّ شَیْءٌ شَیْئا» چیزی به چیز دیگر ضرر نمیزند. «وَ لَا یَخَافُ شَیْءٌ مِنْ شَیْء» چیزی از چیز دیگر نمیترسد. این چیز یعنی نه انسانی از انسان دیگر، نه حیوانی از حیوان دیگر، نه انسانی از حیوان، نه حیوانی از انسان، این یک رشد است. این برای چه به وجود آمده است. این مهربانی، رفتن کینه و درنده خویی، رفتن گزندگی، به واسطهی آن رحمت واسعه و گسترده همهجا به فعلیت رسیده است و آن ویژگی است که عرض کردم. در زمان ولیعصر آن رحمت گسترده به فعلیت میرسد و تحقق پیدا میکند.
در زمان پیغمبر اکرم و اهلبیت اینها داشتند، ولی موقعیت فراهم نشد که همه جا این رأفت و رحمت گسترش پیدا کند. اما در زمان ولیعصر نه فقط در عالم انسانی، در تمام موجودات این بالفعل میشود.
آقای شریعتی: انشاءالله در هفتهی آینده یادی از امام عصر (ع) را دنبال میکنیم. خیلی ممنون از توجهتان. حاج آقای عالی دعا بفرمایید و بینندههای خوبمان هم انشاءالله آمین بگویند..
حاج آقای عالی: من فقط یک تشکری از مردم بزرگواری که این چند روز در خدمتشان هستیم، و انشاءالله خدا همهی ما را، همهی دوستان اهلبیت، همهی دوستان بیننده، همهی کسانی که به هر حال محبت ولیعصر(ع) در دلشان هست که نشان این است که حضرت دوستشان دارد، همه از یاوران ولیعصر (ع) باشیم.
آقای شریعتی: مثل همیشه بهترینها را برایتان آرزو میکنم. دوباره میآییم و زیرهی عشق به کرمانتان میآوریم. والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.
" مباحث یادی از امام زمان عج الله - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
مباحث مربوط به امام زمان (عج):
آیا در بین یاران خاص امام زمان علیه السلام، خانمها هم هستند ؟
توضیح ویژگی زنده بودن امام زمان عج الله
دلایل زنده بودن امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
توضیح در مورد رحمت، رأفت و مهربانی گسترده امام زمان (ع) (2)
توضیح در مورد ویژگی غایب بودن امام زمان (ع)
دلایل غیبت امام زمان علیه السلام
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت - (1)
راه های ارتباطی ما با امام زمان (ع) در عصر غیبت (2)
رابطهی امام حسین ( علیه السلام ) و امام عصر ( علیهالسلام )
بررسی عدالت گستری امام عصر(عج) (1)
وظایف فردی منتظران در عصر غیبت امام زمان عج الله
در محضر امام زمان عج الله بی ادبی نکنیم
وظایف منتظران – ادب زمان و مکان (1)
تجدید عهد روزانه با امام زمان علیه السلام (1)
چرا امام زمان عج الله به داد فقیران و گرفتاران نمی رسد ؟!
تبعیت از جانشینان امام زمان عج الله (1)
علائم ظهور و وظیفه منتظران (1)
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← مباحث یادی از امام زمان (عج) (۴۶ مطلب مشابه)
- ۱۹۰۱ بازدید توسط ۱۴۵۲ نفر
- جمعه ۱۳ شهریور ۹۴ - ۱۲:۰۰