وضع مالی خوبم رو مخفی کنم؟

با سلام خدمت همه بچه های خانواده برتر

یه مساله ای چند وقته ذهنم رو مشغول کرده. من ۲۳ سال سنمه و پسر هستم؛ لیسانس دارم. چند ساله یه کار آزاد رو دنبال کردم بصورت حرفه ای و شکر خدا به درآمد خیلی خوبی رسیدم بعد از چند سال؛ که البته فقط و فقط لطف خدا بوده و بس.

یه مساله ای که خیلی باهاش درگیرم اینه که خیلی از اقوام و ... نزدیک ؛ اطلاع دارن که من کار میکنم اما از سطح درآمد من بی خبر هستن.

برام خیلی دغدغه س؛ که الان برای مثال من یه ماشین خوب بخرم؛ خیلی تو چشم فامیل و دوستان و .... میرم که خب چیز جالبی نیست.  الان یه دل بهم میگه چرا باید بخاطر حرف بقیه ؛ اون کاری که دوست دارمو انجام ندم . یه دل هم میگه لول زندگیم رو همینطور نرمال نگه دارم فعلا ...

نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.

ممنون میشم راهنمایی کنید منو .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

نشونه علاقه یه دختر محجوب و با حیا به یک پسر چیه ؟

سلام

پسری هستم 23 ساله که عاشق یه دختر خانم بسیار محجوب و باحیا و خجالتی شدم ، حدود یک ساله از این علاقه اطلاع داره و نشونه های خیلی زیادی هم برای اثبات علاقم بهش دادم ، اونقدر تلاش هام برای اثبات علاقم بهش زیاد و با جزئیاته که سرتون به درد میاد براتون تعریف کنم ، در همین حد از من بپذیرین برای اثبات اینکه چقدر برام مهم هست خیلی خیلی تلاش کردم البته با در نظر گرفتن همه ی موازین و حریم ها بدون هیچ رفتار بچگانه ای .

با دوستاشون در مورد اینکه ایشون به من علاقه دارن یا نه حرف زدم ، همیشه جواب سر بالا و گنگ دادن یعنی یi جورایی بهم رسوندن که باید صبر کنی .

ایشون به من گفتن که فقط به عنوان هم کلاسی به من نگاه میکنه و حسی در حال حاضر به من نداره ولی از طرفی همیشه برای صحبت کردن با من وقت میذارن ، بهم احترام میذارن ولی در اکثر اوقات در حرفامون من سوال کننده بودم ایشون پاسخ دهنده ....

به سوال هام با حوصله جواب میده ولی تا حالا نشده خودش سوال کننده باشه ... خلاصه کلام در حالت کلی بیشتر اوقات از من دوری میکنه تا اینکه سعی کرده باشه بهم نزدیک بشه ، ولی گاهی اوقاتم از دلنوشته ها توی پیجش که پست میکنه یه برداشت هایی میکنم نمیدونم شاید توهم باشه ولی توی همه ی دلنوشته هاش سعی کرده یه نفر رو امیدوار کنه .

واقعا توی یه حالت برزخی گیر کردم هیچ چیز صریح و واضح و روشن نیست موقعی که باهاش رو به رو میشم دست پاچه میشه و حول میکنه و اصلا نمیتونه بهم نگاه کنه ولی گاهی اوقاتم بهم خیلی بی تفاوتی میکنه ، نمیدونم چیکار کنم .

از طرفی هر رفتار خوبش برای من یه امید بزرگه از طرفی گاهی اوقات فکر میکنم توهمه ، اصلا نمیتونم از فکرش بیام بیرون ، هروقت تصمیم گرفتم قیدشو بزنم افسرده و داغون و گوشه نشین شدم و زندگی برام بی معنا شده ، در حال حاضر تنها امیدم این شده که میگن دخترای خجالتی معمولا از کسی که دوستش دارن دور میشن .

سه تا سوال :

1- به نظر شما چطوری مطمئن بشم هیچ حسی وجود نداره و تکلیفم مشخص بشه ؟ ( هر دو خانواده در جریان هستن ولی اگه خواستگاری رو پیشنهاد میکنین به نظرم نیاز به داشتن یه حداقل شرایط مالی داره که من فعلا فقط دانشجو هستم و فقط میخوام بدونم چقدر امیدوارانه به این قضیه میشه نگاه کرد ، چقدر میتونم دلمو امیدوار کنم به رسیدن بهش )

2- نشونه مشترک عاشق شدن توی دخترا چیه ؟

3- اگه به این باور رسیدم که علاقه ای نیست چطور میتونم باهاش کنار بیام حتی تصورش هم برای من به اندازه مردن درد داره (  اینو بدون اغراق میگم ) ..

ممنون میشم راهنمایی کنید دوستان ، از وقتی که برای ارسال نظرات میذارید صمیمانه تشکر میکنم . 

مرتبط:

دختر مورد علاقه م منتظر حرکتی از طرف من هستند؟

وقتی پسر مورد علاقه م رو می بینم ناخودآگاه تابلو بازی در میارم

وقتی از یه پسر خوشم میاد باید چی کار کنم؟

خانم ها، دختر همسایه داره بهم چراغ سبز نشون میده؟

یه دختر با حیا، چطور باید به پسر مورد علاقه ش چراغ سبز نشون بده؟

آقایون کدوم رفتارهای یه خانوم رو چراغ سبز تلقی میکنن؟

اگه دختری زیاد نگاهم کنه یعنی چراغ سبز نشون میده ؟

چطور به پسر مورد علاقه چراغ سبز نشون بدیم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)

در کنارش حس خوبی رو احساس می کنم شاید، عشق

سلام

من 21 سالمه ، شرایط شروع زندگی رو دارم و شرایط ازدواج کردن رو چه از لحاظ عقلی چه لحاظ مادی ... ( پس زیاد وارد جزئیاتش نمیشم تا بیشتر تمرکزتون بره روی اصل سوالم ) .
من یک دختر خاله دارم ، دقیق نمی دونم شاید 15 یا 16 سالش باشه ، اول هم بگم من اصلا آدمی چشم چرون یا اینکه دنبال رابطه با جنس مخالف باشم نیستم اصلا ...

ولی چون دختر خالم رو بالاخره اقوامیم اکثرا میبینم ، بدجوری مهرش افتاده توی دلم ، اصلا هم ملاک این حرفم زیبایی ظاهر نیستا ... شاید یکم تاثیر داره ولی بخدا اصلا بگم ملاکم فلان بوده نیست ...
اصلا دیدین بعضیا رو که کنارشون باشی باهاشون حرف بزنی یا صحبت کنن کلا به دلت بشینن ... من دختر خالمو که میبینم اصلا یه حس خوبی بهم دست میده یه جور آرامش روحی یه جور حس خوب که نمی دونم اسمش چیه ؟ اصلا هم تا حالا نه به خودش چیزی گفتم نه به خانوادش در این مورد .... چون یعنی اصلا روم نمیشه . اصلا هم تا حالا به هر شکلی بهش نرسوندم که بابا من دوستت دارم ...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ازدواج فامیلی (۸۹ مطلب مشابه) خواستگاری از دختران فامیل (۸ مطلب مشابه)

چطور به پدر و مادرم بفهمونم به من فکر نکنن

سلام
فرزند آخر یه خانواده 5 نفری ام که حدود 30 سالمه و پسر هستم مهندسم و به عنوان سرکارگر تو یه یه شرکت پیمانکاری کار میکنم . یه خواهر دارم که ازم 3 سال بزرگتره و مجرده . من خودم تا 4-5 سال پیش که وضعیت مالی خوبی نداشتم علاقه به ازدواج داشتم ولی الان نه .
نه برای این بگم که چون وضع مالیم بهتر شده ها ، نه ، برای این میگم که حس میکنم که دیگه اون شور و اشتیاق جوونی واقعا داره میره شایدم رفته مثلا از صدای گریه بچه اعصابم خورد میشه .
میل جنسی بالایی دارم و بعضی وقتا که یه کسی رو دوستام پیشنهاد میدن میرم تو فکر ولی ده ثانیه بعد فکرم میره تو این که چطور تو این ماه 200-100 تومن بیشتر در بیارم . به خاطر این که خواهر بزرگترم مجرد بود رو خیلی از موردهای که برام پیش اومد حتی فکرم نکردم و چسبیدم فقط به کار .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ازدواج و مسائل درک نشدگان (۱۰۲ مطلب مشابه)

تاهل ، در ادامه تحصیل همراه با کار اختلال ایجاد میکنه ؟

سلام

من تقریبا ۲۰ سالمه و دانشجو هستم٬ با یه خانمی آشنا شدم و به ایشون علاقه مند شدم٬ فکر می کنم که ایشون هم به من علاقه داشته باشه ( طبیعتا مطمئن نیستم چون هنوز پیشنهاد ندادم) .

سوال اولم از دخترا هستش٬ شما اگه به یه نفر علاقه داشته باشید و خب ۴ سال درستون و ۳ سال از درس پسر مونده باشه٬ منتظر می مونید تا بعد از اینکه درستون تموم شد، پسر اقدام رسمی کنه ؟ یا قیدش رو میزنید؟

چیزی که مد نظرمه اینه که بعد از لیسانس، فوق رو نخونم و یه مقدار کار کنم و با توجه به نیازی که دارم فوق رو بخونم یا اگه نیاز نشد اصلا نخونم، میخواستم از باتجربه تر ها بپرسم که تاهل کلا ادامه تحصیل همراه با کار رو غیر ممکن می‌کنه یا تاثیری نداره؟ ( با این پیشفرض جواب بدید که اجاره خونه ندم و بعد از لیسانس کار مرتبط با رشتم پیدا میکنم )

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه) رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)

برای انتخاب شغل علاقه مهمتر هست یا درآمد ؟

سلام به همه دوستان

بنده سوالی داشتم که خدمتتون عرض میکنم لطفا هر کس این پست رو میخونه نظر بده و راهنمایی کنه ...

من ۱۸ سالمه، امسال کنکور دارم ... ، میخواستم بدونم برای انتخاب شغل علاقه مهمتر هست یا درآمد ؟

خودم خیلی دوست دارم برم تو ارتش و تو نیروهای مخصوص، ولی خانواده و اقوامی که نظامی هستن بهم میگن بخون برای دندانپزشکی که علاقه ای نسبی دارم بهش.

تو اینجا هم گشتم فهمیدم خیلی ها دوست ندارن همسرشون نظامی باشه و این منو دو دل کرده. مشکلی هم با درس خوندن ندارم یعنی بخوام میتونم دندون بیارم ولی این فیلم های تکاورها رو میبینم باز نظرم میره رو نظامی شدن! از طرفی میترسم محیط ارتش اون جوری که من انتظارش رو داشتم نباشه.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) انتخاب رشته (۱۰۶ مطلب مشابه)

بیایید به زن بودن و مردن بودن خود قانع باشیم

سلام
مرد و زن هر کدام بسته به توانایی هایی که دارند ، باید نقش شان را در این دنیا ایفا کنند . عدالت خدا این نیست همه را به طور مساوی از نعماتش بهره مند کند. چون آن وقت باید ویژگی های انسان ها هم با هم تفاوتی نداشته باشد تا بتوانند از آن نعمات استفاده کنند .

اساسا ممکن نیست یک زن با استفاده از حقوق مردان و بلعکس به اهداف و جایگاه مطلوب خودش برسد . از زمانی که بعضی از زنان و مردان برای بهره مندی از حقوق و امتیازات طرف مقابل خیز برداشتند همه چیز به هم ریخت .

قانع نشدن به حقوق ذاتی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولت های ذاتی با هدف رسیدن به یک زندگی بهتر شرایطی را فراهم کرده که زن و مرد، طرف مقابل را متهم به زیاده خواهی می کنند . این عدم مسئولیت پذیری باعث شده مرد و زن برای اثبات بر حق بودن خود ، دست به مقایسه کردن هایی بزنند که قابل مقایسه نیستند . مثل مقایسه ی سختی دوران بارداری با سختی دوران سربازی !

باید بپذیریم که اگر مردان یک سری امتیارات دارند ، در عوض وظایفی هم متناسب با همان امتیازات بر گردنشان است . اگر زنان به واسطه ی زن بودن امتیازاتی دارند در مقابل، مسئولیت هایی متناسب با ویژگی های زنانه بر دوش شان است .

بیایید به زن بودن و مردن بودن قانع باشیم و چشم طمع به  حقوق جنس مخالف نداشته باشیم چون نمی توانیم در حد مطلوبی به اهداف زنانه و مردانه ی خود برسیم .

دین اسلام ، حقوق و وظایف مردان و زنان را به بهترین نحو بیان کرده ، بیایید به حق خود قانع باشیم و به وظایف خود عمل کنیم .

موفق باشید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) مطالب محسن نجفی (۱۴۰ مطلب مشابه)

موقع ازدواج به پرجمعیت بودن خانواده شوهرم توجه نکردم

سلام

خانمی هستم ۲۵ ساله و متاهل . یکساله ازدواج کرده ام. میخواستم به دوستان و عزیزانی که سوال ها و مشاوره های این سایت خوب رو دنبال میکنن چند تا نکته آموزشی بر حسب تجربه ام بدهم امیدوارم مثمرثمر باشه.

همسرم فرزند طلاقه . همسرم تنها .. برادر تنی داره. پدرش از ازدواج دومش ... تا فرزند داره. مادر همسرم از همسر دومش .. تا فرزند داره و همسر دومش .. تا فرزند داره بجز این ... تا.

خلاصه ناخواسته وارد خانواده پرجمعیتی شده ام که ارتباط داشتن یا نداشتن با این ها باعث مشکلاتی در زندگی ام شده. داشتن ارتباط با همه اون ها سخته و لاممکن، ضمنا هزینه شم بالاست. هزینه عروسی، هزینه کادو بردن، هزینه دید و بازدید و ... .

موقع ازدواج به اینها توجه نکردم و الان که وارد زندگی شده ام می بینم که گرفتار چه خانواده پرجمعیتی شده ام و در انتخابم خیلی اشتباه کرده ام. موقع خواستگاری باید تکلیف خودم را روشن میکردم و با همسرم در این مورد صحبت میکردم. دارم عذاب میکشم... لعنت به طلاق که باعث بوجود آمدن همچین مشکلاتی میشه و هر چند خودم گاهی به جدایی فکر میکنم تا از شر این همه آدم خلاص بشم .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

مغزم درد گرفته از بس تو نت دنبال مشکلاتم گشتم

سلام دوستان ان شاء الله سر حال باشید

مردی 25 ساله هستم دارای لیسانس حقوق ، سابقه نقص عضو در تصادف و شکست عشقی هستم . چند سال درگیره شکست عشقی بودم، با بدبختی لیسانس گرفتم، الان حوصله حرف زدن هم ندارم بی انگیزه و نا امیدم و اصلا دیگه دوست ندارم کاری بکنم که بشه یا نشه.

اعتماد به نفسم هم بخاطر نقص عضوم فوق العاده افتضاحه ، دیگه خودم دوست ندارم با دختری ارتباط برقرار کنم که بخوام اذیت بشم ،زنم نمیگیرم هیچوقت چون داغون ترم میکنه .

الانم بیکارم و بی انگیزه نه میتونم بخوابم نه میتونم غذا بخورم خلاصه که زندگیم سیاه و تاریک شده مغزم درد گرفته از بس تو نت دنبال مشکلاتم گشتم و هیچ فایده ای نداشته .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

چطور به دختر مورد علاقم ثابت کنم که قصد ازدواج دارم نه دوستی ؟

سلام

چند وقت پیش تو دانشگاه از دختری خوشم اومد ، اولش فکر کردم یه احساس عادیه اما ایشون فکر منو به خودش مشغول کرد و چند ماهی این مسئله ادامه پیدا می کنه . دوستان نزدیکم میگن عاشق شدی اما خودم نمی دونم ولی اینو می دونم که الان نه دانشگاه برام مهمه نه حتی شغلی که چند وقته پیدا کردم این مسئله هر روز منو اذیت می کنه .

اما درباره اون خانم  ایشون از من چند ترم بالاترن و به همین دلیل تنها در یک درس با ایشون تونستم هم کلاس باشم و شناختی خاصی بین ما به وجود نیومد البته از لحاظ سنی فکر نکنم تفاوت چندانی باشه چون من وقفه ای رو در دانشگاه رفتن داشتم .

با این حال من تو همون یک کلاس ، ایشون رو دیدم و ازشون خوشم اومد ، بعد از گذشت زمان و مطمئن شدن از تصمیم خود در رابطه با این خانم  تصمیم به دادن پیشنهاد برای آشنایی بیشتر و صحبت کردن گرفتم اما به دلیل همون مسئله نبودن در کلاس های یکدیگر منتظر یک موقعیت خوب بودم که بتونم با ایشون صحبت کنم در نهایت تو موقعیت تقریبا بدی البته به نظر خودم این کار رو انجام دادم .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)

یه پسر خجالتی هستم، چطور ازدواج کنم؟!

سلام دوستان
بعضی پست ها دیدم همش از خجالتی بودن خانوما بود یعنی هیچ پسری مثل من خجالتی و کم حرف نیست .

مشکل من خجالتی بودن هست از بچگی این جوری بودم ، تو مدرسه زیادی کم حرف ، حتی بعد مدرسه هم  تو خونه بودم ، اما دوستام بیرون هر جا میرفتن، حالا که سنم به ۲۵ رسیده میخوام ازدواج کنم .

چه جوری با همسرم رابطه داشته باشم ، چشم تو چشم بشم ، باهاش حرف بزنم ، تو خانواده چطور برخورد داشته باشم ؟ اعصابم بهم ریخته . همش استرس و اضطراب .

لطفا کمکم کنید

مرتبط با خجالتی بودن:

از چیزهایی که خجالت آور نیستند، خجالت میکشم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

لاغرم، می خوام برم باشگاه ولی خجالت میکشم

سلام دوستان

پسر هستم ، سریع می رم سر اصل مطلب؛

من چون قدم یه خورده بلنده ولی یکم لاغرم زیاد نه یه کم ، برای همین تصمیم گرفتم برم باشگاه بدنسازی و میخوام یکم به هیکلم برسم . چون از کسایی که میرن باشگاه پرسیدم میگن افراد لاغر اتفاقا خیلی بهتر باشگاه بهشون می سازه چون وقتی چاق باشی زیاد باید کلی وقت صرف سوزوندن چربی های اضافی بکنیم ، این ها باعث شد تصمیم بگیرم برم باشگاه .

مشکل اصلی من اینه که ؛

از باشگاه رفتن خجالت می کشم ، شاید بگین چرا آخه من خجالت می کشم برم باشگاه ؟ چون لاغر هستم و اونجا همه هیکلی ان ، میترسم برم مسخرم کنن . میترسم برم اون جا همه بهم بخندن بگن آخه تو  و چه به باشگاه ؟  از همه بیشتر از میترسم مورد تمسخر دوستان و اطرافیانم قرار بگیرم ، اگه میشه راهنماییم کنین که خیلی برام چالش شده .

هر دفعه میخوام باشگاه رفتن رو شروع کنم ولی خب همین چالش ذهنیم از رفتن به باشگاه خجالت می کشم . 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) لاغری، چاقی و تناسب اندام (۸۰ مطلب مشابه)

چطوری میشه عشق رو از خودخواهی تمیز داد ؟

سلام به همه دوستان
یه سوال برام پیش اومده که می خوام بدون گول زدن خودمون و رک و راست جواب بدین . خود خواهی یعنی چی؟ عشقم میشه یه نوع خودخواهی ؟

این که من کسی رو می خوام که قبلا با کسی نبوده باشه، فقط عاشق من باشه، فقط به من فکر کنه و منو با بقیه مقایسه نکنه حتی نباید به سلبریتی ها فکر کنه یا در ذهنش ازشون خوشش بیاد. چطوری میشه عشق رو از خودخواهی تمیز داد ؟

اینا که همش میشه من من من . با من باشه ،بدون من نباشه، فقط به من فکر کنه، رو حرف من نه نیاره، هر جا من رفتم بره، هر جا من نرفتم نره، کاری که من دوست ندارم نکنه ، اونی که من دوست دارم انجام بده .

حالا شاید شما بگین در خودخواهی همش من هست ولی عشق که بیاد وسط ایثار هم میاد. ولی باید بگم توی همون ایثار هم یک طرف باز به منیتش میرسه.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

در مقابل برخوردهای بد دیگران چکار می کنید ؟

سلام

لطفا همه جواب بدین و خواهش میکنم کمکم کنین

یه مشکلی این روزا سخت روی ذهنمه الانم که دارم اینو مینویسم بعد از دو تا جر و بحث اساسیه . یه پسر ۲۳ ساله ام . برای شما هم پیش اومده که برین مغازه و فروشنده بد جوابتون رو بده ؟

من امروز رفتم داروخونه و مرده خیلی بد و با غرور جواب منو داد میگفت یه کپی از نسختون بده منم دادم و گفتم معمولا کپی نمیخوانا ، اونم گفت ما میخواییم ، خودتم میدونستی که گذاشتی پیشت ، منم شدیدا بهم برخورد و گفتم اولین بارم نیست که میرم داروخونه و اینو برای دکتر گذاشتم پیشم و شما هم برو داروهاتو بیار ، که بعدش بحث بالا گرفت و واقعا میخواستم بزنمش ...

یا یه بارم رفتم لباس بگیرم اولش که زبون میریخت تا بخریم بعد که نخریدیم بهش برخورده میگه بسلامت ! یعنی اگه خواهرم همراهم نبود قطعا قطعا باش دست به یقه میشدم . میفهمن که ادم وقتی با خانوادس مجبوره کوتاه بیاد زبونشون دراز میشه ، در صورتی اگه تنها میرفتم اینقدر جرات نداشت . داغونم داغون ، اگه عکس العمل نشون بدم که اعصابم و فکرم تا مدت ها درگیره ، اگه واکنش نشون ندم که همش فکر میکنم که ترسو ام و یه چیزی تو ذهنم بهم میگه تو جرات نداشتی جوابشو بدی .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)

ریش و سبیل من خیلی پراکنده در میاد

سلام

ممکنه سوالم کمی از نظر شما عجیب بیاد ولی واقعا نمی دونستم این سوالم رو باید از کی بپرسم .

من ۲۲ سالمه ، ریش و سبیل من خیلی پراکنده در میاد ، یعنی مثلا از ریشم فقط دو طرف زیر خط ریش کمی در میاد با زیر چونه فقط ، خلاصه اگه بذارم کمی بلند بشه احساس می کنم که خیلی زشت میشه برای همین یکی از کارام هر روز‌ بعد بیدار شدن از خواب اینه که‌ صورتم رو کامل میتراشم و صاف میکنم شاید باورتون نشه ولی هنوز کمی ریشم در میاد یعنی این قدری که دست میزنم به صورتم احساس میکنم ریشم داره در میاد میرم صورتمو می تراشم .

یعنی بلا استثنا هر روز شده کارم اصلاح صورتم ، این باعث شده که واقعا کلافه بشم دیگه ، سر همین موضوع اگه مثلا بخوایم مسافرتی بریم یا جایی خانه کسی بخوام چند شب بمونم سر همین قضیه اصلاح روزانه اعصابم به هم میریزه ، هی میگم اگه نتونم اصلاح روزانم رو مثلا خانه اقوام باشیم انحام بدم اگه ریشم در بیاد و منو با این ریش پراکنده ی مسخره ببینن چی میشه ؟ برای همین کلا ترجیح میدم جایی نرم ؛همین مشکل اصلی منه 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)