حرف ها و دل نوشته های که فقط با خدا داریم رو این جا بنویسیم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ارتباط با خدا (۳۳ مطلب مشابه)
حرف ها و دل نوشته های که فقط با خدا داریم رو این جا بنویسیم.
سلام به همه ، شما رو به خوندن این مثنوی هفتاد من دعوت می کنم:
خب من تا قبل از این یادمه که بیشتر پست می ذاشتم ، گاهی اوقات که دیگه خیلی کم می آوردم تو زندگیم ، یا گاهی که سوالی ذهنم رو درگیر می کرد یا چیزی رو می خواستم به دیگران بگم.
من بیش تر از دو ساله که با خانواده برتر بودم و البته اکثر این مدت رو یه افسردگی شدید داشتم که زندگیم رو نابود کرده بود ، الآن می تونم بگم شرایط نه تنها بهتر نشده بلکه بدتر هم شده نسبت به آخرین حرف هایی که زدم ، ولی خب من خیلی خوشحال و با انگیزه و پر امید دارم زندگی می کنم و قبلا هیچ وقت این آرامش و حال خوب رو نداشتم.
من البته خیلی رو مشکلاتم فکر می کردم و همیشه برای حل شون تلاش می کردم و حتی پیش 6 تا روانشناس هم به مدت طولانی رفتم ولی خب اون افسردگی رو حل نکرد و فقط برخی مشکلات جانبی رو حل کرد ، با تلاش هام تمام مشکلاتم حل رو کردم ولی همه ی اون ها روی هم 5 درصد قضیه هم نبودن.
تا این که مثل فیلم ها یه اتفاق مسیر زندگیم رو به کلی تغییر داد. با یه آدم عجیب آشنا شدم ، یه آدم از فرهنگ دیگه و با یه زبون دیگه ، تمام اتفاقات به طور اتفاقی و تصادفی بود و این واقعاً لطف خدا بوده. و باز هم به طور تصادفی اتفاقاتی افتاد که با هم صمیمی شدیم و ...
سلام دوستان، وقت تون بخیر
نظرتون در مورد تحصیل در رشته حقوق پیام نور چیه؟، آیا مدرکش معتبره؟، سطح علمی دانشگاهش چطوره؟ آیا میشه بعد از فارغ التحصیلی در آزمون وکالت قبول شد؟، لطفاً اگه هر اطلاعاتی در این زمینه دارید در نظرات ذکر کنید.
پیشاپیش از تمامی دوستانی که وقت میذارن و نظر میدن تشکر می کنم.
سلام
من ۲۳ سالمه، کارشناسی رشته مهندسی خوندم و امسال کنکور ارشد علوم انسانی دادم و ان شاء الله اگه قبول بشم میرم دانشگاه. اخیرا به طور سنتی یک آقایی به من معرفی شده که ۴ سال از من بزرگتر هستند و ترم آخر پزشکی عمومی هستند و قصد گرفتن تخصص هم دارند. از خیلی جنبه ها به نظر میاد متناسب هستیم ولی من دو دل هستم درباره ایشون البته هنوز با هم صحبتی نکردیم.
به این خاطر دو دل هستم که، معلوم نیست کی می خوان امتحان تخصص بدهند و کی قبول بشن و بعدش تخصص بگیرند و طرح هم بگذرونند فکر کنم میشه ۵ سال دیگه!
۱- واقعاً نمی دونم حالا برم باهاشون رو در رو صحبت کنم؟ ارزش داره که با هم آشنا بشیم؟
من کلا اطرافیhنم یا علوم انسانی بودند یا مهندسی و تا حالا پزشک نداشتیم که از فرایند تحصیل و شغلش و سختی هاش اطلاع دقیقی کسب کنم.
می ترسم از این که ۵ سال سختی بکشم و همسرم شب ها خونه نباشن و نتونم به خاطر سختی ها بچه دار بشم و ...
۲- به من گفته شده که، ایشون معافیت طرح عمومی دارند به خاطر تک پسر بودن. تک پسر بودن و معافیتش چه معنایی داره میشه لطفاً توضیح بدید؟
سلام
من یه دختر 22 ساله و دانشجوام. تا حالا خواستگارانی داشتم که اصلاً به من نمی خوردن. تازگی ها یه آقایی خواستگار من هستن که به گفته خودشون زیاد مذهبی نیستن. نماز و روزه رو رعایت نمی کنن ولی به گفته خودشون آدم خوبی هستن و آزارش به کسی نمی رسه!
از نظر شرایط مالی هم ایشون هم خونه داره هم ماشین. خانواده من و حتی فامیل اصرار دارن که من پیشنهاد ایشون رو قبول کنم. به جز اعتقاداتش (که از من ضعیف تره چون من واجباتم رو انجام میدم) با من همخوانی داره از لحاظ سن و تحصیلات و درونگرا بودن و ... خودشون گفتن مشکلی با نماز و روزه من ندارن امّا من دو دلم که شاید رعایت نکردن ایشون باعث بشه منم بعد از ازدواج نسبت به عقایدم سرد بشم.
مورد دوم اینکه من نسبت به قیافه ایشون خنثی هستم یعنی نه دوسش دارم نه اونجوریه که ازش بدم بیاد امّا چون هیچ حسی ندارم حتی نمی تونم تصور کنم که دست ایشون رو بگیرم (اگر ازدواج کنیم) یا نمی تونم تصور کنم تو بغلش باشم. کلا هیچ کششی بهش ندارم. به نظرتون این می تونه بعد ازدواج مشکل آفرین باشه؟
سلام
دختری هستم در آستانه 35 سالگی؛
می خوام کمی درد دل کنم، اگر چه در واقعیت بروز نمیدم و اطرافیان منو یک دختر شاداب، پر انرژی و موفق که خیلی کمتر از سنش میزنه میبینن در حدی که دخترهای اطرافم و حتی یکی از دوستان متاهلم می خوان جای من باشن. ولی حیف نمی دونن درونم چه خبره. دلم می خواد بگم اصلاً موقعیت جالبی نیست ولی نمی تونم ... امّا اینجا میگم.
مدتی هست احساس می کنم از همون اول در تقدیر من ازدواج و فرزند وجود نداشته و بعد از این هم نخواهد بود. حس می کنم حقم نبود. چون جوانی هم نکردم عین بقیه. احساس دلشکستگی برای اولین بار سراغم اومده.
بعد از سال ها مجردی خوب، پر از تلاش، تفریح، مسافرت، موفقیّت، رشد، ارتقا و ... الآن با داشتن شغل و موقعیت خوب حس شکست می کنم.
دیگه موفقیّتی نمونده کسب نکرده باشم امّا دوست داشتم لذّت شیرینی این موفقیّت ها رو با کسی شریک باشم، دوست داشتم در همه این سال ها تلاش و سختی کنار کسی بودم امّا نشد حتی موفقیّت هام و لذّت های دیگه مثل مسافرت، تفریح و ... هم در تنهایی و با هم جنس بود.
سلام خدمت خانواده برتری
لطفاً اگه کسی اینجا می دونه یا اطلاعات داره یه شغلی پیشنهاد بده که این ویژگی ها رو داشته باشه:
زیاد ارتباط با مردم نداشته باشه تا هی با مردم سر و کله بزنی و درآمدش قابل قبول باشه، می دونید چون من اصلاً سر و کله زدن و غرغر کردن های مردم رو دوست ندارم و اعصابش رو هم ندارم برای همین می خواستم بدونم شغلی باشه که کمتر با مردم ارتباط داشته باشیم.
لطفاً پیشنهاد بدید، ممنون میشم
عرض سلام و خسته نباشید دارم خدمت همه شما خوبان که این پست رو می خونید.
راستش من اهل ایران نیستم. از همسایگی شما (افغانستان) این پست رو می ذارم. یک پسر ۲۱ ساله ای هستم که یک پرسشی الآن توی ذهنم پیدا شده و خواستم با شما در میان بذارم و نظر هر کدومو شما رو داشتم باشم..!
دومین پستم هست که تو این وبلاگ می نویسم!
می دونم هر کدوم شما توی این مورد چیزی برای گفتن دارید، حالا اگه میخواهید بگید؛ اگه هم مایل نیستید، اشکالی نداره..! اول این پرسش رو خلاصه می نویسم.
اگه یه ماشین زمان داشتید که می تونست شما رو ببره به سن من؛ چه کار ها رو جدی میگرفتید و دنبالشون می کردید!》
نمی دونم یهویی این پرسش تو ذهنم اومد. مشوره و نظر شما می تونه بهم کمک کنه که خوب زندگی کنم، دل کسی رو نشکنم، به کسی آسیب نزنم و وقتی هم که تو سن ۶۰ یا ۷۰ رسیدم که اگه زندگی باشه، از زندگی که کردم راضی باشم.
ما می خواهیم در مورد مهمترین بخش زندگی مان بحث بکنیم یعنی درست است که ما پاره ای از زندگی مان را دنیا می دانیم ولی بخش اعظم و مهم زندگی ما پس از مرگ است .
ما می خواهیم در رابطه با مرگ و مسائل پیرامون آن بحث بکنیم . این بحث بسیار مهم است . بالاخره ما معتقد هستیم که یک ابدیتی در پیش داریم . ابدیتی که تمام زندگی دنیا در مقابل آن به اندازه ی پلک زدنی هم نیست .
اگر فکر کنیم که ابدیت یعنی چه و بدانیم که ابدیت میلیون ها و میلیاردها سال نیست بلکه چیزی است که انتها ندارد . شاگردان علامه طباطبایی تعریف می کردند که ایشان در بین درس و بی مناسبت می فرمود که آقایان ما ابد در پیش داریم . و این را تکرار می کردند .
انسان در لابلای زندگی اش نباید دچار غفلت بشود و فراموش کند که چه چیزی را در پیش دارد . ده ها برابر عمر زندگی نوح در مقابل ابدیت پلک زدنی بیش نیست . نقل می کنند که وقتی حضرت عزرائیل برای قبض روح کردن حضرت نوح آمده بودند ، حضرت نوح پرسید که وقت اجل رسید ؟ حضرت نوح با تعجب فرمود که چقدر زود تمام شد .با اینکه عمر نوح خیلی طولانی بود و قرآن دوره ی نبوت ایشان را 950 سال ذکر کرده است .
شنیدم عشق فقط به خداست و عشق های امروزی ( به جنس مخالف ) بعد از ازدواج از بین میره .
موافقید شما هم ؟ ایا عشق بعد از ازدواج از بین میره ؟
و اینکه من نمیتونم باور کنم یه مرد بتونه زنی رو دوست داشته باشه و فک میکنم اگه وجود داشته باشه هم از بین میره . عقیده من درسته ؟ و اینکه عقیده دارم که مردا فقط برای نیازشون زنا رو میخوان و عشق های امروزی چیزی جز تلقین وهوس نیس.
من اشتباه می کنم؟ همه میگن دیوونه ای و اشتباه فک میکنی . اما نمیتونم عشق یه مذکر به مونث رو بپذیرم .لطفا با یه دلیل منطقی جواب بدین .
سلام
من یک جوان هستم که به تازگی 20 سالگی رو تموم کردم و دانشجوی یکی از رشته های مهندسی هستم. حقیقتش اومدم اینجا تا یک تاپیک رو ایجاد کنم تا هم من و هم امثال من بتونیم از تجربیات دیگر دوستان بهره ببریم.
سوال من اینه که از این سن چکار کنیم تا بتونیم در آینده موفق باشیم. از الان چه کار و چه کارهایی انجام بدیم تا در سن های بالاتر بتونیم از پس خرج خودمون بر بیایم و بتونیم تشکیل خانواده بدیم و درآمد و شغل داشته باشیم و بیکار نباشیم.
میدونم که بازار کار رشته های مهندسی و بقیه رشته ها اکثرا خرابه و نمیشه روی رشته به تنهایی تکیه کرد . دوستانی که سن شون بالاتره و تجربیاتی دارن که میتونن با ما اشتراک بذارن لطفا این کار رو انجام بدن تا من و همسن های من از تجربیات شون استفاده کنیم . هم تجربیات مثبت و چه منفی . در زمینه بدست آوردن شغل و درآمد و دانشگاه و خانواده و ...
سلام
کودک درون شما به چه کارهایی علاقه داره ؟ چه کارهایی هست که دوست دارید انجام بدید ولی می ترسید مسخره بشید یا می ترسید که از نظر دیگران سبک یا ... جلوه کنید ؟
بالاخره گاهی آدم دوست داره بچگی کنه ! خاک بازی ، جیغ زدن در تونل ، سرسره بازی و ... . اگه خاطره ای در این مورد دارید برامون بگید .
شده تا حالا دل تون بخواد کاری انجام بدید ولی از ترس عکس العمل همسر ، پدر و مادر و ... ازش صرفه نظر کنید ؟!
سلام و وقت بخیر
امیدوارم همگی در صحت و سلامت باشید.امروز می خواستم درباره موضوعی من باب کرونا و وضعیت کنونی حرف بزنم.
همون طور که می دونید و نیازی به تکرار مکررات نیست، اوضاع خوب نیست و حتما همگی شما کسانی رو می شناسید که جون نازنین خودشون یا عزیزان شون یا سلامتی شون رو از دست دادند یا بابت درمان کرونا فشارهای روحی و روانی و حتی مالی زیادی رو متحمل شدن.
ستاد کرونا مدام به رعایت بهداشت، ماسک زدن، شستشوی دست ها و از همه مهم تر عدم حصور در اجتماع و مراسم ها توصیه می کنه امّا همچنان جملاتی مانند پیوست رو مدام می شنویم. بیاین برخی از این تصورات غلط درباره کرونا رو با هم مرور کنیم:
"اشکال نداره بریم خونه شون نه اون ها کرونا دارن نه ما"
-از کجا می دونید نه شما کرونا دارید نه اون ها؟
" نه اون ها علائم دارن نه ما"
سلام
کسی اینجا دوره ی تکنسین داروخانه (نسخه خوانی) رو رفته؟ من به این کار علاقه دارم، می خواستم بدونم آینده ی کاریش چه جوریه؟، راستی پارتی و آشنا هم ندارم، و اینکه اگه دوره هاش رو بگذرونم، کامل همه چیز رو یادم میدن یا بعدش خودم باید بیشتر بخونم؟