سلام به دوستان خانواده برتر
دختری هستم 19 ساله که از بچگی بصورت غیر علنی من و پسرخالم رو که سه سال از من بزرگتر هستن به اسم هم خوندن یعنی از بچگی هی از طرف خانواده ها و فامیل میگفتن که شما دو تا مال همین و باید در آینده با هم ازدواج کنید .
من چون بچه بودم اون زمان اصلا دوست نداشتم این حرفا زده بشه یعنی در واقع خجالت می کشیدم و به ظاهر ناراحت می شدم اما از همون بچگی ناخواسته یه حس علاقه ای نسبت به اون تو قلبم به وجود اومد .
این حرف ها و رفتار خانواده ها باعث شد یه حریمی بین ما بوجود بیاد که از همون موقع هیچ ارتباط صمیمانه ای بین ما شکل نگیره حتی به عنوان یه پسرخاله، اما کم کم این حرفا تموم شد و ما هم از اون بچگی بیرون اومدیم من همیشه حس میکردم اونم به من علاقه داره و از نگاهش اینطور میخوندم، فکر میکردم اونم مثل من خجالتیه چون شخصیتش طوری بود که زیاد با کسی صمیمی نبود و یه کمی هم مغرور تا اینکه از دو سه سال پیش من دیگه احساس کردم هیچ حسی به من نداره چون توی رفتارش حتی یه ذره هم من با بقیه فرقی نداشتم حتی با من سردتر از بقیه بود و این باعث دلگیری من شد.پیش خودم میگم اگه کسی حداقل یه ذره یه نفر رو بخواد باید رفتارش با اون صمیمانه و مشتاق باشه نه اینطوری .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج فامیلی (۸۹ مطلب مشابه) رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)