به خدا خوش‌ بین باش

استاد پناهیان :

می‌خواهید با هم این نوحه را بخوانیم و تکرار کنیم؛ «رَأْسُ الْعِبَادَةِ حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّه‏»(عوالی اللئالی/1/27)

امام رضا(ع) می‌فرماید: «أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّه‏»(کافی/2/72) ظنّ خودتان را به خدا خوب کنید. یعنی آدم باید بگوید که «نه! خدا، خوب است، کمکم می‌کند، هوای مرا دارد. نه! خدا من را رها نمی‌کند.»

اصلاً ابلیس یک-موجود- مکّاری است؛ به خدا قسم! می‌بیند شما چه‌طوری هستی؛ همان‌طوری رفتار می‌کند. مثلاً اگر ببیند من حسّ عرفانی دارم، می‌گوید: «آره حسّ عرفانی خوب است...» آناً برمی‌گردد. نامرد تا همین دو دقیقه پیش، داشت می‌گفت: «ول‌کن بابا!» اما وقتی می‌بیند تو حسّ عرفانی داری-برمی‌گردد و یک‌طور دیگری فریبت می‌دهد-

می‌گویی: خُب حالا بگو ببینم ابلیس! می‌گوید: «واقعاً، ما این‌قدر آلوده شده‌ایم! اصلاً خدا دیگر ما را می‌بخشد؟! لا‌اله‌الا‌الله!» بعد این آدم، با همین ابلیس وجودِ خودش-که دارد او را از رحمت خدا مأیوس می‌کند- به جلسۀ دعای کمیل می‌رود و می‌گوید: «خدایا! حداقل یک دانه از گناهانم را ببخش، خدایا! می‌دانم که تو هم نمی‌توانی ببخشی! ولی حالا دیگر کوتاه بیا!»

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

تحقیق در مورد رشته های حقوق نفت و گاز

سلام خدمت همگی

میخواستم لطفا اگه کسی از حقوق نفت و گاز کسی اطلاع داره به عنوان گرایش ارشد و اینکه کدوم دانشگاه بهتره برای این رشته بهم اطلاع بده . راستش سردرگم هستم نمیدونم برای ارشد حقوق چه رشته ای رو انتخاب کنم ! به نظرم نفت و گاز جالبه اما حیطه ی کاریش به غیر از شرکت نفت چی هست؟ و دوستانیم که تجارت بین الملل خوندن لطف کنن توضیح بدن . و اینکه شما کدومو پیشنهاد میکنید ؟ خصوصی ؟ جزا؟ حقوق پزشکی ؟ تجارت بین الملل ؟ اقتصادی ؟ ارتباطات ؟ عمومی ؟
پیشاپیش ممنونم از نظرات

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه)

دلایل سرد شدن بعضی از پسران در دوره آشنایی قبل از ازدواج

کاربران محترم

 سلام

ببخشید بدون مقدمه میرم سراغ سوالم

من با پسر عمو بابام تقریباً از ۲ ماه پیش شروع کردیم به صحبت برای ازدواج که البته معرف ما برای این ازدواج مادرم بوده. در کل پسر خوبی هست مشکل اخلاقی نداره  همون اولش که ما با هم صحبت میکردیم من گفتم شما کی تشریف میارید؟ 

چون اون موقع هم ما و هم ایشون موقعیت شون نداشتیم خودشون گفتن برا بعد از ماه صفر ما هم حرفی نداشتیم. اوایل زنگ زدنش و صحبت هاش زیاد بود ولی الان ۲ هفته هست که اون زنگ نمیزنه فقط من زنگ میزنم و ۲ بار که بهش گفتم که بیاد اون رو ببینم ولی اون بهونه اورده که کار داره و نیومده البته خودش ناراحت هم هست و عذر خواهی هم می کنه و میگه جلو مامان بابات نمیام ولی قبلاً که می امد قبلاً اگر زنگ می‌زدم که جواب نمی‌داد تماسم رو گوشیش که بود بعدش زنگ می‌زد ولی حالا نه. 

یه کم مرموز شده دلیل این رفتارش چی می تونه باشه؟ راستی به جز مامان و بابای من و خودش  و من کسی از این قضیه خبر نداره البته میگیم وقتی که رسمی شد همه بودنن بهتره اینجوری نه اون دوست داره و نه ما. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

یه قرص تاخیری خوب معرفی کنید

سلام

لطفا یه قرص تاخیری خوب معرفی کنید که خودتون هم استفاده کردید و راضی بودید . من نمیخوام همیشه مصرف کنم شاید شاید ماهی یکبار ، یه قرص که انزال رو  10  20 دقیقه هم به تاخیر بندازه کافیه ، این قرص های سیدنافیلد و ویاگرا هم که میگن واسه اختلالات نعوظ هست . قرص های افسردگی چطوره فلوکستین و سرترالین ؟

ممنون میشم راهنمایی کنید

مطالب مرتبط با مسائل زناشویی آقایان:

نمیخوام حسرت یه رابطه ی جنسی حلال بمونه روی دلم

نیاز جنسی مرد کی تموم میشه شرش کنده بشه

آقایون بیشتر دنبال ارضاء نیاز جنسی هستن یا نیاز عاطفی؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تجربیات پزشکی (۳۲۲ مطلب مشابه)

بعد از قطع رابطه با یه پسر ،برام پاپوشی درست کرد که آبروم رفت

سلام دوستان

دو ماه پیش یکی از دوستای پسر عمه من به من پیام داد و ابراز علاقه کرد دو هفته بعد از من تقاضای مقداری پول کرد که من بهش قرض دادم پول زیادی هم بود ... من با این آقا به دلیل اینکه آدم درستی نبود قطع ارتباط کردم و خواستم که پول رو به من برگردونه ولی توجهی نکرد و جواب پیام منو نداد .

دو ماه گذشت من ابن موضوع رو با پسر عمم درمیون گذاشتم اون خودش پول و به حسابم ریخت و گفت از دوستش میگیره خلاصه رفته بود پیش پسره و پول و گرفته بود و پسره به اسم من اسکرین درست کرده بود که من باهاش چه کارا که نکردم ...

(تو رو خدا چقدر آخه آدم بی شرف باشه با آبروی دختری که این همه سال پاک زندگی کرده اینطوری بازی کنه) تو اسکرین ها یه سری عکس هم بوده ... پسر عمه من اومد منو دید به جای اینکه زده باشه تو گوش اون پسره از شرافت من دفاع کرده باشه برگشت پرسید تو چرا همچین کاری با اون کردی!!!!

از اون بدتر خدا شاهده اگه اینکارو انجام داده بودم این فامیل خدانشناس خوشحال تر میشد تا اینکه بگم انجام ندادم خودش روی پست فطرت های عالم و سفید کرده .... یعنی خودش رو من نظر داشت ... همش گرفت به مسخره بازی و حرف مفت زدن ... اسکرین درست کردن از چتای بقیه با اسمشون که کاری نداره که اون بی شرف بی همه چیز که من بهش لطف کردم و کمک مالی بهش کردم از من درست کرده بود...

آبرو برا من پیش این پسرعمه پست تر از خودش برام نذاشت .... که برگشت بهم گفت بیشتر با ما در ارتباط باش ....منم جواب ندادم به خدا قسم اگه این بی ناموس که با آبروی من اینطوری بازی کرد آبروش نره و یه بلایی سرش نیاد من دیگه این خدا رو نمیپرستم ...  حس میکنم تو این دنیا تنها و غریبم ...شما جای من بودین چه برخوردی با این پسر عمه میکردین ؟

بیشتر بخوانید :

چکار کنم که از پسران بدم بیاد؟!

نمیتونم به پسرا رو بدم حتی به کسی که ازش خوشم میاد

به خاطر آبروی پدرم رابطمو با پسری که دوسش داشتم قطع کردم

بعد از قطع رابطه با دوست پسرم دو مشکل اساسی پیدا کردم

چرا بعضی از دختران و پسران ناگهانی رابطه دوستی رو قطع می کنند ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
قطع رابطه با جنس مخالف (۷۴ مطلب مشابه)

فکر نمی کنم خانمی از روی علاقه بخواد با من ازدواج کنه

سلام خسته نباشید

پسری 22 ساله هستم - قیافه زیبایی ندارم و از نظر خودم در چهره ام هیچ تناسبی نیست ، از هر کسی هم درباره چهرم می پرسم با کمی خجالت بهم میگه که زشتی ، به نظر من هیچ دختری حاضر نمیشه با من ازدواج کنه و اگر هم حاضر بشه به خاطر اینه که مطمئنه دیگه کسی سراغش نمیاد.

خلاصه فکر نمی کنم خانمی از روی علاقه بخواد با من ازدواج کنه. به خاطر همین تصمیم گرفتم هیچ وقت ازدواج نکنم و تا آخر عمر مجرد بمونم، هیچ جنبه مثبت دیگه ای هم ندارم تا یک خانمی دوستم داشته باشه نه پولدارم و نه بلدم با خانم ها حرف بزنم و به اصطلاح امروزی ها مخشونو بزنم تازه دو تا برادرم دارم که ناتوان ذهنی هستند. شما فکر می کنید کسی حاضره با من ازدواج کنه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

راهنمایی در مورد زندگی مسالمت آمیز با خانواده شوهر

باسلام
من خانومی هستم که چند ماه عقد کردم، از بیشتر خانوما شنیدم که زندگی با خانواده شوهر توی یک خونه سخته، من بعد از ازدواج قراره چند سال برم تو ساختمون خانواده همسرم و در طبقه ای جدا زندگی کنم تا شرایط مستقل شدن رو پیدا کنیم.

حالا سوال من اینه که چرا بیشتر عروس ها با خانواده همسرشون مشکل دارن؟؟ یا اغلبشون خودشون رو برای یک نزاع چند ساله اماده میکنن؟ با توجه به نظر اطرافیانم من دختر مهربان و سازگاری هستم اصلا هم اهل غیبت و خبرچینی و دعوا نیستم، خودمم اصلا دوست ندارم باهاشون مشکلی پیدا کنم، کسی تجربه اینو داشته که به شکل مسالمت امیز با خانواده همسرش زندگی کرده باشه و منو راهنمایی کنه؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

برای افشای عدم رسیدگی به حقوق اجتماعی مون باید چه کنیم ؟

سلام

برای اعتراض به عملکرد دولت ، به مالیات ها ، به وضعیت های نا به سامان موجود و برای داد خواهی و گرفتن حق خود ، باید به کدوم سازمان یا افراد مراجعه کرد ؟

نماینده مجلس ؟

رسانه ها ؟

یا ....

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه)

میگن خانم ها از پسرای مغرور خوش شون میاد، راسته ؟

سلام

 پسری هستم بیست و هشت ساله . خواهشا روشن کنید این قضیه رو میگن خانم ها از پسرای مغرور خوششون میاد راسته ؟

من تا به حال دو مورد داشتم که پیشنهاد دادم واسه ازدواج وبعد هر دو مورد خواستن  خورد کنن غرورمو بعدشم که موفق شدن من دیگه توانی برای ادامه نداشتم! البته این رو هم بگم من مغرور هستم اما اگه طرفم غرورشو کنار بذاره جونمو هزار بار واسش می دم. ولی واقعا واسم سواله  آیا خانم ها دوست دارن کسی که به عنوان همسر آیندشون بهش فکر می کنن غرورشو بشکونه قبل از همه چیز؟؟

 واقعا یعنی اینو می خوان چون من تو این دو مورد خیلی سعی کردم غرورم  حفظ بشه اما در آخر اونا موفق بودن بعدشم نمی دونم چه احساسی دارن؟ این سوالو واسه این می پرسم که اگه دوست دارن کسی که به عنوان همسر آیندشون بهش فکر می کنن غرورشو بشکنه... پس دیگه جای ناراحتی نداره واسه ما مردا غرورمونو به خاطرشون می شکونیم  و از اینکه شکسته ناراحتم نمی شیم و بلکه خوشحالم می شیم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

چیکار کنم که قوی باشم و از زندگیم همون جور که هست لذت ببرم؟

سلام

من یه دختر بیست ساله ام. ظاهرم میشه گفت بد نیست ولی به گفته ی دور و اطرافیانم چیزی که خیلی توش خوبم شخصیت خوب و خاصمه ... البته من خودم زیاد به این قضیه باور ندارم و همیشه میگم که شخصیتم خوب نیست ولی خیلیا که منو میشناسن همیشه ازم تعریف میکنن و اگه چیزی رو نمیدونن از من میپرسن .. یکی از همکلاسی هامم بعد از سال ها اعتراف کرد که هر کاری میکرده که مثل من باشه در حالی که من همیشه فکر میکردم ازم متنفره.

خلاصه اعتماد به نفس من از شخصیتم خوب هست ولی از نظر ظاهر نه زیاد. البته اونقدرام برام مهم نیست که ظاهرم چطوره فقط خودمو همونجور که هستم قبول کردم .

مشکل اینجاست که من یه چند ماهیه که یه حسای عجیبی بهم دست داده که البته طبیعی هم هست. من دوران نوجونیم هیچ کدوم از خطا هایی معمولا بقیه دخترا میکنن رو نکردم و خیلی عاقلانه رفتار کردم. البته فکر نکنین که ادمی نیستم که با این چیزا حال نکنه، خیلی هم تو این موارد با دوستام شوخی میکنم و اطلاعاتم زیاده ، حتی خیلی واقع بین تر از اون دختراییم که وسط همین جریانات هستن. حالا برمیگردم سر مشکل اصلی: 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)

خیلی دوست دارم زن یه مرد مذهبی بخصوص خادم امام رضا بشم

سلام

من یه دختر نیمه مذهبی هستم یعنی مثلا نماز میخونم دعا میخونم حق الناسی زیاد نمیکنم اهل غیبت نیستم ...ولی مثلا خیلی با آقایون راحتم یکم بی حجابم.... ولی در کل دختر خوب و خوش اخلاقی هستم .

خیلی دوست دارم زن یه مرد مذهبی بخصوص خادم امام رضا بشم خودم اهل جنوبم 23 سال سن دارم از لحاظ تحصیلات و موقعیت خانوادگی هم خوبم خدا رو شکر ولی نمیدونم چطوری به این خواسته و آرزوی چندین سالم برسم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

در سن ازدواجم، میترسم مادرم دوباره باردار بشه

سلام

از پدر و مادرم متنفرم از اینکه انقدر ضایع رفتار میکنن که من میفهمم . نمیتونم تحمل کنم کاشکی من تو یه خانواده پول دار به دنیا می اومدم که خونه شون انقدر بزرگ بود که من اصلا این رابطه ها رو حس نکنم به شدت روم تاثیر گذاشته باعث شده از جنس مخالف زده بشم یه پسر میبینم میخوام بالا بیارم .

بعضی وقتا آرزوی مرگ میکنم دیگه خسته شدم از این وضع نمیدونم باید چکار کنم من به شدت آدم محتاطی هستم اما مامانم نه خیلی هم میترسم دوباره حامله بشه بعد من باید چکار کنم دیگه بچه جدید نمیخوام ؟

فکر آینده خودم و میکنم اگه ازدواج کنم جلوی خانواده شوهرم خجالت میکشم بگم مامانم تو چهل سالگی دو تا بچه آورد یه خواهرم دو سالشه یه برادر بزرگترم 24 . واقعا کاشکی بمیرم دیگه زندگی برام معنایی نداره 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)

چطور پسر همکلاسیم رو نادیده بگیرم و به درسم برسم ؟

سلام به همگی و پیشاپیش تشکر میکنم بابت نظراتتون.

من دختر دانشجویی هستم که به شدت درس خونه یعنی فقط فکرو ذکرش اینه که به یه جایی برسه و اون موقع که بقیه میرن صفاسیتی این دختر میره تو کتابخونه بکوب درس میخونه چون به پدرش قول داده که رشتشو تا اخر ادامه بده تحت هر شرایطی!

و البته موفقیت هایی هم به دست اورده. توی کلاسمون یه آقا پسری هست که من دو ساله میشناسمشون ایشون هم دقیقا مثل من سرشون تو کتابه و شخصیت بسیار متین و مودب و پخته و سر به زیری دارند به حدی که محبوب اساتید و دانشجو ها شدن.

من تا حالا کوچک ترین رفتار ناشایستی از ایشون ندیدم من تو کلاس اول میشم ایشون دوم. این آقا از میون یه جمع 40 نفری فقط و فقط با من خوب حرف میزنن با بقیه کاملااا ربات گونه و دیوار گونه اند!

ولی هر بار که ایشون به من ابراز احترام و علاقه کردن و به اصطلاح چراغ سبز دادن من جواب سر بالا دادم البته در نهایت ادب یعنی کاملا خشک برخورد کردم و اصلا روحشونم خبر نداره که من چقدر دوسشون دارم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
زندگی دانشجویی (۳۹ مطلب مشابه) نوع رفتار در دانشگاه (۱۲۲ مطلب مشابه)

چطور رفتار ناشایست رئیسم رو بدون اخراج شدن اصلاح کنم ؟

سلام

دوستان میخوام اقایون کمک کنن لطفا

در محیطی کار میکنم که اکثر کارمنداش اقا هستند و فقط دو تا خانم هستیم. من مدیر یه بخشی ام و یکی از همکارام که روابط عمومی هست و دو تامونم مجردیم. کار مختلط نیست و تقریبا مشکلی با کار ندارم حقوقم هم متوسطه حدود یک و هشتصد.

محیط کار و رفت و امد برای من امنه و این بزرگترین مزیت کاره برام و تا حالا هم به خاطر این تحمل کردم. تنها چیزی که به شدت سوهان روح شده و بیشتر از همه من رو اذیت میکنه اون خانم و رئیسمون هست. کلا رئیسمون ادمیه که ثروت از باباش مونده براش و نظارت چندانی روی کار نداره.

سرپرست تولید شرکت و من اکثر فشار کار رو تحمل میکنیم و بارها و بارها گوشزد کردیم که اگر شرکت خودتون برای شما مهم نیست از ما انتظار نداشته باشین برای شما معجزه کنیم. هزار بار شده مشکلی در انجام و روند کار پیش اومده با کمک سرپرست حل کردیم و وقتی پیش رئیس میریم ایشون اصلا اصلا براشون مهم نیست. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه)

چیکار کنم که ازش جدا بشم ولی دلش رو نشکنم

سلام

من مدت یه ساله با یه آقا پسری دوستم. ایشون از همون اول قصدشون ازدواج بود. ولی جدیدا خیلی پیگیرتر شدن و میخوان با خانواده شون در میون بذارن. منم قصدم ازدواج بود‌. ولی راستش نمیدونم چرا دلمو زده ؟

اصلا دلم براش تنگ نمیشه،برام فرقی نداره ببینمش یا نه. میخوام رابطه مونو بهم بزنم ولی اون خیلی حساسه.خیلی.

اگه مصادیق حساسیتشو بگم خودتون میفهمید. یه نمونش اینکه فقط کافیه یه قهر کوچولو باهاش بکنم. گریه که هیچ کارش به بیمارستان میکشه. دروغم‌ نمیگه چون با هم‌ آشناییم و کل خبراشو دارم خخخ

کار بدی هم نکرده ها. اخلاق بدی هم نداره. مدام در حال محبت و ابراز علاقست. یعنی بخدا هر چی فکر میکنم یه خصلت بد نمیتونم پیدا کنم. ولی نمیدونم چرا دیگه بهش حس خاصی ندارم.

حالا با این اوصاف چیکار کنم که بدون اینکه بهش ضربه بخوره رابطه رو تموم کنیم؟ بازم یادآوری میکنم خیلی احساساتیه. خیلیم روم‌ حساسه. بگید چیکار کنم؟

فقط نگید که پسر خوبیه ولش نکن و اینا. چون برای ادامه یه رابطه باید حس دوطرفه وجود داشته باشه که متاسفانه نیست.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
قطع رابطه با جنس مخالف (۷۴ مطلب مشابه)