خانواده برتر

مشورت در قالب پرسش و پاسخ در مورد ازدواج و مدیریت خانواده

إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

کانال خانواده برتر در ایتا: معرفی مطالب پر بازدید و پربحث

جستجو با گوگل در خانواده برتر

جدیدترین ها
مطالب کاربران
صفحات کاربران
به روز شده ها
جدیدترین نظرات کانال و گروه خانواده برتر حمایت از مطالبه گری
توهم عاشقی ... (۳۷۵۰ بازدید توسط ۲۷۵۸ نفر) - (۰ نظر)
تاوان یک عشق ... (۲۹۹۳ بازدید توسط ۲۱۸۹ نفر) - (۰ نظر)
بیا با کفش‌های من چند قدم راه برو... (۲۵۰۵ بازدید توسط ۱۸۴۴ نفر) - (۰ نظر)
زباله‌هایی که راه می‌روند ... (۲۸۴۲ بازدید توسط ۲۱۲۷ نفر) - (۰ نظر)
من بودم و ضربان قلبم ... (۲۵۵۰ بازدید توسط ۱۸۶۲ نفر) - (۲ نظر)
یک پک تلخ به سیگار تلخ ... (۱۹۴۰ بازدید توسط ۱۴۴۳ نفر) - (۱ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۳۱۱۹ بازدید توسط ۹۵۰۹ نفر) - (۹۶ نظر)
عجیب‌ترین حس در دنیا چیه؟ (۲۱۷۹ بازدید توسط ۱۶۱۱ نفر) - (۱ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۶۷۶۷ بازدید توسط ۵۰۴۹ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۶۸۹۰ بازدید توسط ۵۳۴۵ نفر) - (۱۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۷۱۹ بازدید توسط ۱۹۶۲ نفر) - (۱۰ نظر)
آثار منفی ابراز علاقه های مجازی پسر به دختر چیست؟ (۲۲۳۰ بازدید توسط ۱۶۱۶ نفر) - (۳۲ نظر)
درسی که از محرم امسال گرفتم (۲۳۰۱ بازدید توسط ۱۶۵۶ نفر) - (۲۷ نظر)
در حکومت دینی هر اتفاقی بیفته مقصر دین هست؟! (۳۳۵۶ بازدید توسط ۲۱۹۷ نفر) - (۱۰۸ نظر)
الگوی خانه داری، حضرت زهرا (علیها السلام) (۲۰۳۷ بازدید توسط ۱۳۵۸ نفر) - (۵۴ نظر)
علی نَفسِ محمّد - روز مباهله (۸۰۱ بازدید توسط ۴۸۴ نفر) - (۲ نظر)
احساسی پاک به سانِ دوست داشتن (۱۹۲۲ بازدید توسط ۱۳۲۳ نفر) - (۸ نظر)
ناتوانی در جویای کار بودن و عدم درآمد (۲۱۷۹ بازدید توسط ۱۴۷۳ نفر) - (۲۲ نظر)
واقعاً عادی شدن جسم زن راهکار درستی برای ادامه زندگی ماست؟! (۳۶۳۹ بازدید توسط ۲۴۴۵ نفر) - (۷۸ نظر)
برآورده شدن آرزو پس از مدت‌ها (۱۵۹۵ بازدید توسط ۱۰۰۸ نفر) - (۱۰ نظر)
دین خوبی که خوب آن را نفهمیدم (۱۲۰۷ بازدید توسط ۷۳۹ نفر) - (۴ نظر)
گلایه ای در مورد سانسور در خانواده برتر (۱۴۵۸ بازدید توسط ۹۵۷ نفر) - (۱۲ نظر)
موقع عقد، حتما حواس تون به این بند ها و نکات قانونی باشه - ویژه آقایان (۲۵۶۴ بازدید توسط ۱۸۲۸ نفر) - (۱۷ نظر)
آقایان ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۳۳۵۳ بازدید توسط ۲۴۸۰ نفر) - (۳۲ نظر)
خودمون با چادر خفه کنیم تا شما راحت باشید؟! (۳۸۹۸ بازدید توسط ۲۷۴۰ نفر) - (۵۳ نظر)
خانم ها ازدواج نکنید مگر اینکه ... (۴۵۴۹ بازدید توسط ۳۱۳۰ نفر) - (۸۹ نظر)
آقایون اگه این کارها رو انجام بدید برای همسرتون بهترین مرد دنیا میشید (۳۲۲۴ بازدید توسط ۲۲۷۹ نفر) - (۱۷ نظر)
فرهنگ‌سازی برای عابر پیاده (۹۸۱ بازدید توسط ۶۲۹ نفر) - (۳ نظر)
جادوی نوشتن و تأثیرات آن (۱۶۰۸ بازدید توسط ۱۰۳۶ نفر) - (۶ نظر)
ترک خانوادۀ سمّی (۲۵۳۶ بازدید توسط ۱۵۷۹ نفر) - (۱۰ نظر)
چهل سالگی ام مبارک (۳۵۸۴ بازدید توسط ۲۴۶۶ نفر) - (۴۴ نظر)
راهنمای دریافت غذای تبرکی حرم امام رضا (ع) (۲۱۳۸ بازدید توسط ۱۳۲۲ نفر) - (۱۶ نظر)
زرنگ باش (۲۴۴۹ بازدید توسط ۱۵۸۶ نفر) - (۲۰ نظر)
چند نکته به عنوان نصیحت برادرانه به دختران (۹۵۳۹ بازدید توسط ۶۷۰۴ نفر) - (۱۰۴ نظر)
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام (۱۳۷۴ بازدید توسط ۸۱۷ نفر) - (۹ نظر)
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم (۲۰۲۸ بازدید توسط ۱۲۰۹ نفر) - (۹ نظر)
در مورد فتنه ی اخیر به بهانه ی فوت مهسا امینی (2) (۲۵۴۵ بازدید توسط ۱۷۱۰ نفر) - (۰ نظر)
لذّت با هم بودن رو به خاطر مسائل مادی برای همیشه از بین نبرید. (۵۸۰۰ بازدید توسط ۳۹۱۷ نفر) - (۱۱۶ نظر)
بیشتر به خودت فکر کن (۲۰۴۵ بازدید توسط ۱۳۹۵ نفر) - (۸ نظر)
من اگه دختر بودم از پسر خوب خواستگاری می کردم! (۴۶۹۰ بازدید توسط ۳۳۴۸ نفر) - (۴۷ نظر)
ارائه ی نمای کلی از دنیای پسر ها به دخترها (۵۹۷۰ بازدید توسط ۴۳۰۱ نفر) - (۲۵ نظر)
اگه دوست دارید محبوب دیگران باشید خوش اخلاق باشید (۲۹۸۵ بازدید توسط ۱۸۱۶ نفر) - (۱۵ نظر)
دختر انسان است عروسک نیست (۵۷۸۷ بازدید توسط ۴۱۰۴ نفر) - (۵۹ نظر)
علی باش فاطمه ات می شوم (۳۰۸۹ بازدید توسط ۲۱۲۷ نفر) - (۳۳ نظر)
خوبی هاتون رو با توجه به جنبه و ظرفیت افراد نثارشون کنید (۲۰۰۳ بازدید توسط ۱۳۴۴ نفر) - (۲۸ نظر)
تابویی به نام طلاق (۲۲۶۰ بازدید توسط ۱۵۴۴ نفر) - (۲۸ نظر)
برسد به دست دختران؛ عشق، کلمه ای فریبنده (۱۹۳۲ بازدید توسط ۱۳۳۱ نفر) - (۰ نظر)
شوهرم یه رفیق داره، که اون منم (۴۶۰۹ بازدید توسط ۳۱۵۳ نفر) - (۵۱ نظر)
خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن (۷۹۳۲ بازدید توسط ۴۴۱۲ نفر) - (۵۸ نظر)
اگه هنوز خودارضایی رو ترک نکردی بیا تو (۹۲۱۹ بازدید توسط ۶۲۶۹ نفر) - (۶۹ نظر)
صفحه شخصی Dady i baby (۱۲۲۶ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی اسکیزویید (۴۰۴۳ نمایش) - (۵۷ نظر)
صفحه شخصی "گمنامی عشق است" (۱۲۲۵ نمایش) - (۸ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۱۲۹۵ نمایش) - (۱۱ نظر)
Dady me baby (۱۹۴۵ نمایش) - (۶۲ نظر)
صفحه شخصی پرینازم ۷ (۱۹۹۵ نمایش) - (۶۶ نظر)
صفحه شخصی " پسر 52 " (۹۰۶۹ نمایش) - (۹۹ نظر)
صفحه شخصی آتنا مرادی (۱۶۱۵ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۲) (۱۲۷۲ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (2) (۲۲۵۸ نمایش) - (۴۵ نظر)
صفحه شخصی سبحان 83 (۵۴۲۷ نمایش) - (۲۷۱ نظر)
صفحه شخصی منتظر منتقم فاطمه"سلام الله" (۵۹۵۵ نمایش) - (۲۷۵ نظر)
صفحه شخصی پرینازم Four (۳۵۳۴ نمایش) - (۷۵ نظر)
صفحه شخصی گلی خانم (2) (۴۸۴۹ نمایش) - (۱۲۹ نظر)
صفحه شخصی مروان الشقب (۸۵۳۲ نمایش) - (۱۹۵ نظر)
صفحه شخصی شب (۱۹۵۸ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی 🌙 secret of my heart ⭐ (۱۰۰۴۶ نمایش) - (۴۰۴ نظر)
صفحه شخصی با نام عرفان (حافظ) (۷۱۶۸ نمایش) - (۱۸۶ نظر)
صفحه شخصی berelian (۹۲۶۵ نمایش) - (۲۶۵ نظر)
زندگی به شرط سید ! (2) (۴۹۵۴ نمایش) - (۱۳۰ نظر)
صفحه شخصی "زندگی ب شرط سید" (۲۴۱۸۸ نمایش) - (۴۵۸ نظر)
صفحه ی شخصی 2017 (۳۹۷۷ نمایش) - (۹۸ نظر)
صفحه شخصی DOKHTAR LOR (۱۷۳۲ نمایش) - (۱۷ نظر)
صفحه شخصی ساقی (۶۵۴۸ نمایش) - (۲۰۱ نظر)
صفحه ی شخصی "مردی در بیابان های خلوتِ خدا" (۲۲۲۷ نمایش) - (۳۲ نظر)
صفحه ی شخصی Angel girl (۱۶۸۰ نمایش) - (۱۳ نظر)
صفحه شخصی "دختران حتما بخوانند" (۵۱۱۸ نمایش) - (۱۵ نظر)
صفحه شخصی رضا alone "احادیث و موضوعات مختلف" (۴۱۰۲ نمایش) - (۱۳۶ نظر)
صفحه شخصی فرشاد (۱۵۴۵ نمایش) - (۱۰ نظر)
صفحه شخصی Holy Mind (۳۳۹۵ نمایش) - (۱۲۲ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (4) (۸۴۰۰ نمایش) - (۵۱۹ نظر)
صفحه شخصی خانم M&M (۶۷۶۲ نمایش) - (۳۴ نظر)
صفحه شخصی ماه تی تی (۱۰۷۶۲ نمایش) - (۶۲۳ نظر)
صفحه شخصی رضا alone پُست دوم (۹۶۲۸ نمایش) - (۲۴۲ نظر)
صفحه شخصی شب ماه (۲۰۱۱۵ نمایش) - (۷۳۶ نظر)
صفحه شخص گلی خانم (۱۸۵۹۶ نمایش) - (۶۲۶ نظر)
صفحه ی احادیث گیاهی و درمانی🌾 (۵۰۲۰ نمایش) - (۵۹ نظر)
صفحه شخصی غضنفر (3) (۳۳۲۸۲ نمایش) - (۱۰۶۸ نظر)
صفحه شخصی Ata MST (۱۱۰۰۰ نمایش) - (۳۶۷ نظر)
صفحه شخصی رضا alone (۱۷۳۶۲ نمایش) - (۸۷۵ نظر)
صفحه شخصی پسر آریایی (۱۰۷۵۶ نمایش) - (۳۱۲ نظر)
صفحه برنامه ‌نویسان خانواده‌ برتر (۲۸۸۰ نمایش) - (۵ نظر)
صفحه شخصی دختر قمی (۳۵۸۱ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی .•.•.•امیرخان•.•.•. (۴۳۵۹ نمایش) - (۱۴ نظر)
صفحه شخصی مشکات (۵۴۸۲ نمایش) - (۱۷۶ نظر)
صفحه شخصی سکوت شلوغ (۳۸۰۹ نمایش) - (۴۲ نظر)
صفحه مرد شب ویژه پرسش و پاسخ خصوصی (۴۴۲۳ نمایش) - (۴ نظر)
صفحه شخصی آیدا 👑👩‍⚕️💐 (۹۱۶۳ نمایش) - (۱۲۷ نظر)
صفحه شخصی Ali Piroozi (۴۷۹۲ نمایش) - (۱۶۰ نظر)
صفحه شخصی 12 12 (۲۰۴۶ نمایش) - (۹ نظر)
چه مدل چادری بهم میاد ؟ (۱۵۰۳۵ بازدید توسط ۱۱۴۷۶ نفر) - (۲۲ نظر)
نماهنگ نیمه شعبان با صدای امیر عارف (۲۵۹۱ بازدید توسط ۲۰۲۰ نفر) - (۲ نظر)
اگه در گذشته دوست پسر داشتی زن من نشو ... (۳۳۰۶۰ بازدید توسط ۲۴۴۵۰ نفر) - (۹۴ نظر)
خانم ها، معمولا چه قدر خرید میکنید ؟! (۱۴۵۹۰ بازدید توسط ۱۰۹۹۰ نفر) - (۷۳ نظر)
اگه روی تو غیرت نداره یعنی براش مهم نیستی (۱۲۶۳۲ بازدید توسط ۸۷۰۸ نفر) - (۶۷ نظر)
نمی خوام دیگه کسی تو زندگیم به اسم دوست پسر باشه (۱۳۴۲۹ بازدید توسط ۹۹۱۶ نفر) - (۵۱ نظر)
فانتزی های جالب و خنده دار در مورد ازدواج (۲۲۶۶۱ بازدید توسط ۱۶۷۴۴ نفر) - (۱۰۷ نظر)
خطاب به دخترهایی که به خاطر کنجکاوی تمایل دارن با پسرها دوست بشن (۱۰۹۶۹ بازدید توسط ۷۹۴۹ نفر) - (۶۶ نظر)
چند مورد از رازهای پنهان انگیزه ی دوستی پسرها با دخترها (۱۳۱۱۹ بازدید توسط ۹۵۰۹ نفر) - (۹۶ نظر)
بهترین غذایی که درست کردی چی بوده؟ (۱۰۸۷۹ بازدید توسط ۸۰۴۴ نفر) - (۸۸ نظر)
می خوام به آشپزیم تنوع بدم (۷۱۰۷ بازدید توسط ۵۰۷۲ نفر) - (۷۹ نظر)
مصادیق جزئی که در انتخاب همسر باید حتما آنها را مد نظر داشته باشید (۴۷۷۳ بازدید توسط ۳۸۰۵ نفر) - (۲۶ نظر)
انواع تفریحات یه زن و شوهر با امکانات کم (۵۸۳۶۰ بازدید توسط ۴۴۲۱۹ نفر) - (۵۱ نظر)
به داد مستاجران برسید (برسیم) (۳۵۰۶ بازدید توسط ۲۶۰۴ نفر) - (۱۳ نظر)
خاطرات خنده دار دختر خانم ها از خواستگاران شون (۱۰۶۳۴ بازدید توسط ۸۱۶۸ نفر) - (۱۳ نظر)
1000 تا دوست دختر داشتم ولی الان امام زمان می خوام (۵۶۸۵ بازدید توسط ۴۵۰۱ نفر) - (۷ نظر)
شوهر بد اخلاقم رو عاشق خودم کردم (۲۱۲۲۳۹ بازدید توسط ۱۶۲۹۳۷ نفر) - (۶۹ نظر)
دروغگویی بعضی از دختران دوست پسر دار به خواستگار (۱۲۹۲۰ بازدید توسط ۹۵۰۷ نفر) - (۴۹ نظر)
از تجربیات تون در مورد خانه دار شدن بگید (۷۰۷۰ بازدید توسط ۴۷۲۰ نفر) - (۲۰ نظر)
سرگرمی تون وقتی تنها هستید چیه؟ (۴۴۷۴ بازدید توسط ۳۳۵۱ نفر) - (۳۳ نظر)
دوست دارید چه نیرو، توانایی یا هنر خارق العاده ای داشته باشید؟ (۲۹۷۳ بازدید توسط ۲۰۴۲ نفر) - (۳۸ نظر)
به خاطر فشارهای اطرافیان، تصمیم گرفتم دوست پسر بگیرم اما ... (۶۷۶۷ بازدید توسط ۵۰۴۹ نفر) - (۱۸ نظر)
این جوری همسرِ مناسب پیدا کن! (۶۸۹۰ بازدید توسط ۵۳۴۵ نفر) - (۱۶ نظر)
اگه از دختری خوشم اومد، چکار کنم که همون اول جواب رد نگیرم؟ (۵۴۴۴۸ بازدید توسط ۴۱۳۸۸ نفر) - (۷۲ نظر)
دخترهای خوب و سنگین، راه پسرها رو برای ازدواج باز بذارید (۱۲۶۸۴ بازدید توسط ۸۹۷۴ نفر) - (۸۱ نظر)
چند سوال در مورد ازدواج از دخترانی که رشته های پزشکی خوندن (۷۶۶۷۴ بازدید توسط ۵۹۷۷۹ نفر) - (۲۱۷ نظر)
معایب و مزایای ازدواج با یک فرد مشهور چیه؟ (۳۱۹۲ بازدید توسط ۲۳۲۴ نفر) - (۱۹ نظر)
دختر مذهبی کجایی ، دقیقا کجایی ؟! (۳۱۷۳۲ بازدید توسط ۲۰۹۱۰ نفر) - (۱۲۶ نظر)
جامعه خانواده ی بزرگتر ماست، آبروی جامعه مون رو حفظ کنیم (۲۷۱۹ بازدید توسط ۱۹۶۲ نفر) - (۱۰ نظر)
از خاطرات خوب و خنده دار دوران مدرسه و دانشگاه بگید (۹۳۳۰ بازدید توسط ۶۵۹۷ نفر) - (۲۹ نظر)

۱۸۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

به معنای واقعی در مونده شدم

سلام

شاید پست بیشتر جنبه درد دل باشه، کسی که حوصله ندارن نخونن ، کنکوری ام،  رشته تجربی ،
هشت ماهه مثه چی دارم میخونم اخرشم هیچی نشدم . از هدفم بگم،  هدف من پزشکیه ، فقط هم بخاطر پولش،  خواهشا شعار ندید .

تو کشور من شهرت و منزلت برای پولداراس، دختر های خوشگل برای پولداراس و… اره،  من میخوام پزشک شم تا با پولش به این چیزا برسم، مثله بقیه هم شعار نمیدم از بچگی عشق پزشکی بودم  .

الان به معنای واقعی کم اوردم،  اصلا دلم به درس خوندن نمیره،  دو ماه مونده به کنکور داغونم ، فشار خیلی زیادی رومه،  هیچکی رو هم ندارم باهاش درد دل کنم،  از تمام دنیا یه پدر مادر پیر دارم که حرفامو نمیفهمن ، چندین خواهر برادر ناتنی دارم که بیشتر دشمن خونی ام هستن تا خواهر برادر ، به دلیل روابط فامیلی ضعیف با بچه های فامیل هم صمیمی نیستم بتونم چیزی بهشون بگم . دوست های مدرسه ام هم بدرد دیوار میخورن …

تا قبل عید خوب بودم،  اما عید با برادر خواهرام دعوا شد و متعاقبا دعوای بین پدر مادرم،  از اون روز نتونستم مثل ادم درس بخونم . هر روز تو خونمون دعواس،  بدبختی اینه پدر مادرم میان درد دلاشونو به من میگن، منم فورا اعصابم خورد میشه .

هی. جایی ندارم برم،  تو یه شهر بسیار کوچکم،  کتابخونه تا ظهر هست و دورم هست،  حتی یه پارک که توش سایه باشه هم نیس ، فامیلم که حرفشونو نزنم سنگین ترم،  اتاق جدا هم ندارم،  باید هی بشینم دعوا این دو تا رو ببینم،  از بس هم صداشون بلنده حتی پشت خونه هم برم بخونم صداشونو میشنوم .

بعد تازه وقتی میگم من درس دارم میگن تو درستو بخون چیکار ما داری، یعنی اون لحظه چنان به شدت جنون میرسم که ، از بس مشت تو سرم زدم تا یه چیز میخونم یاد نمیگیرم فورا اعصابم خورد میشه و سر درد میگیرم .

از اون طرف همه فامیل حتی اونایی که سال تا سال خونه ما نمیان هم توقع پزشکی دارن ازم ، خلاصه اینکه نمیدونم دقیقا باید چه غلطی بکنم، هنوز درسا تموم نشدن،  اینم وضع زندگیم،  استرس فوق العاده ای دارم تحمل میکنم .

از اون ور هم جسمی هم روحی خیلی خستم،  تو این هشت ماه تقریبا هیچ جا نرفتم و به شدت منزوی شدم، البته جایی نداشتم برم ، تا میرم درس بخونم ذهنم مقاومت فوق العاده ای از خودش نشون میده، دل و دمق درسو ندارم .

چه غلطی بکنم اخه؟ خواهشا نگید نماز بخون،  نمیتونم ، نگید برو پارک یا خیابون قدم بزن،  که بازم نمیتونم چون پارکاش بیشتر شبیه بیابونن، قدم زدنم مشکلی رو حل نمیکنه ، یه روز،  نصف روز هم چندین بار استراحت کردم مشکل حل نشده


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۴)
    • ۲۰۱۳ بازدید توسط ۱۵۱۳ نفر
    • جمعه ۱۷ ارديبهشت ۹۵ - ۰۸:۰۲

    اولویت بندی اعضای خانواده بر اساس میزان علاقه به اون ها

    سلام

    میخواستم نظر همه مردها و زن های مجرد و متاهل رو در مورد این سوالم بدونم:

    موارد زیر رو به ترتیب عشقی که بهشون دارین، مرتب بکنین، یعنی بگین که کدوم رو بیشتر از همه تو زندگیتون دوست دارین یا خواهید داشت، دلیلش رو هم بگین اگه امکانش هست، در ضمن، خواهشا جنسیت خودتون رو هم مشخص بکنین، خیلی خیلی ممنون.

    مادر و پدر - همسر (شوهر یا زن) - فرزند.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۱۶)
    • ۵۷۸۵ بازدید توسط ۴۱۰۶ نفر
    • چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۱۸

    دنبال درمان و جلوگیری از سفیدی مو هستم

    سلام
    دختری هستم که از سنین دبیرستان چند تار موی من سفید شد دکتر هم رفتم آزمایش دادم و شکر خدا کم کاری تیروئید نداشتم الان که سال آخر دانشگاه هستم موهام بیشتر سفید شده واقعاً دنبال درمان و جلوگیری از سفیدی مو  هستم خواهشا هر کدوم از شما اطلاعاتی در مورد سوال های من دارین ممنون می شم جواب بدین .
    اینکه درمان و جلوگیری از سفیدی مو از طریق طب سنتی چه جوریه ؟ کسی جواب گرفته؟
     تغییر برنامه غذایی تونسته به سلامت مو کمک کنه؟
    اگر خودتون یا نزدیکاتون برای این موضوع به پزشک مراجعه کردین ، پزشک علت رو در چی ریشه یابی کرده ؟ و چه داروها و آزمایش هایی برای شما نوشته؟
    در کل هر نکته ایی که در این باره می دونید ممنون میشم به اشتراک بگذارید


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۴۴)
    • ۱۸۴۱۶ بازدید توسط ۱۳۵۷۸ نفر
    • چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۱۲

    ارزشیابی اخلاقی، فرهنگی،عقیدتی کاربر HIIS

    برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مربوط به خانواده برتر (۵۹۹ مطلب مشابه)

    • ۵۰۱۹ بازدید توسط ۳۴۶۳ نفر
    • چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۰۳

    نامزدم در زمان پریود میگه جدا بشیم ولی بعدش میگه عصبی شدم

    سلام

    پسری 23 ساله ترم اخر کارشناسیم . یکسال پیش با یکی از همکلاسیام در مورد معیارای ازدواجمون حرف زدیم البته خانوادشون در جریان بودن. بعد از دو هفته من هم از بعضی معیاراشون و هم از همسن بودن مردد شده بودم که تو یه ملاقات حضوری خواستم تموم کنم که ایشون گریه کردن و گفتن شما بهترین مورد من هستین که هم تحصیلات دارین هم اینده خوبی.

    من نمیدونم شاید دچار حس ترحم شدم و ما به صورت رسمی نامزد کردیم تا موقعی که درسمون تموم شد عقد کنیم. اما تو این یک سال من و ایشون بیشتر به بعضی اختلاف تفکریمون پی بردیم که ابته بعضا در هر زندگی پیدا میشه اما یه چیزی خیلی فکرمو مشغول میکنه اونم اینکه ایشون خیلی حساسه.

    اینو حتی مشاورم گفت بهم. و یه مشکله دیگه هم اینه که ایشون در عرض یکسال 6-7 بار به من گفتن تموم کنیم اما فرداش میان میکن من عصبی شدم معذرت میخوام که این حرفام بیشتر در زمان عادت ماهانشون بوده .
    بنظر شما به خصوص خانمها این رفتار چه معنی داره ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۸)
    • ۴۸۹۱ بازدید توسط ۳۵۵۴ نفر
    • چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵ - ۲۰:۵۶

    نمیتونم دروغ بگم اگه راستشو نگم میترکم

    سلام
    من دختری 23 ساله هستم ، مشکلم اخلاقم هست مثل بعضی ها دو رو نیستم میدونم دو رو بودن خوب نیست اما در بعضی مواقع دردسر میشه برام کلا جدا از دو رو بودن مشکل اصلی اینه که من هیچ سیاستی ندارم یعنی هر چیز و باید با داد و هوار و جیغ و .. حلش کنم و اخرش هم به نفع من تموم نـــمیشه  .
    واس همین نه کسی جذبم میشه و نه کسی از من خوشش میاد بذارید واستون یک مثال بزنم؛ چند وقت پیش یکی از آشناها که خانمی هستند موهاش رنگ کرده بود و از ما نظر خواست منم نظر واقعیم رو گفتم .
    از نظر من خیلی زشت و بد بود مودبانه گفتم به خاطر فلان و فلان بدم میاد و جالب نیس اصلا هم مسخره نکردم ! ایشون با من سرسنگین شدن و به زور جواب سلام منو میدن در صورتی که یکی دیگه آشناها که اونم خانوم هست اینقدر ازش تعریف کرد و زبون ریخت بعدش که اومدیم از خونش بیرون شروع کرد به مسخره کردن طرف ! هر کاری میکنم نمیتونم دروغ بگم اگه راستشو نگم میترکم .
    تقریبا تمام آدم های دور من همین شکلی ان جلوی طرف عالی اند و خودشون رو فرشته نشون میدن و به محض اینکه طرف رو نمیبینن شروع میکن به غیبت و بدگویی .. در صورتی که من ظاهر  و باطنم یکیه هر چی باشه راستشو جلوی خودش میگم نه پشت سرش .
    واقعا خسته شدم نمیدونم چطوری با سیاست باشم ، که هم مردم جذب بشن و از من بدشون نیاد هم بتونم حرف خودمو با خوش اخلاقی به کرسی بشونم نه داد و بیداد !
    اینکه میگم با داد و جیغ و اینا چون که خودم دروغ گو  و دو رو نیستم وقتی یکی  بهم دروغ میده و من میدونم داره دروغ میده و بهش میگم تو داری دروغ میدی و اون به هیچ وجه قبول نمیکنه خیلی عصبی میشم و شروع به داد زدن میکنم که من احمق نیستم و  داری به من دروغ میگی .
    همین باعث کدورت و دعوا میشه  نمیتونم هم چشمم رو هم پشت دروغ ها و دو رو بودن های مردم ببندم توقعم هم اصلا نــمیشه فقط خیلی میسوزم که یکی منو احمق فرض کنه و خودش رو زرنگ به خاطر دروغی که میگه .

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۰)
    • ۳۰۲۴ بازدید توسط ۲۱۳۳ نفر
    • چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵ - ۲۰:۴۹

    ای کاش من واسه زندگیم تلاش میکردم

    سلام خدمت تمام بزرگواران
    دخترم و متولد 73  یه زندگی بی هدف دارم و تمام روزام تکراری و شبیه هم و بی نتیجه.  من هنوز نه دانشگاه رفتم نه ازدواج کردم در صورتی که تمام دوستام سرو سامون گرفتن و بسیار غبطه میخورم به حالشون .
    میدونم تقصیر خودم بود از بس تنبلی کردم و همینطور بلند پروازی کردم نرفتم دانشگاه به امید اینکه بتونم یه رشته خوب قبول شم در صورتی که هیچ تلاشی نکردم براش .
    امسالم دوباره واسه کنکور ثبت نام کردم به امید اینکه دیگه امسال جبران میکنم ولی امسال بدتر از پارسال بودم واقعا دلزده شدم و بسیار نگران آینده ام خودم با دست خودم 4 سال از زندگیم و تباه کردم .
    در صورتی دختری به سن من نرمالش این بود که لیسانس داشته باشه و ازدواجم کرده باشه ولی من چی هیچ کدوم ندارم  دلم برا خودم میسوزه الان 70 روز تا کنکور مونده و من هیچم و بسیار نگران و از شدت استرس نمیتونم  هیچ کاری کنم .
    امید و انگیزه مو از دست دادم  ای خدا  ای کاش  من واسه زندگیم تلاش میکردم تا  و الان اینقدر نگران نبودم :(

    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۷)
    • ۳۴۹۴ بازدید توسط ۲۳۳۶ نفر
    • چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵ - ۲۰:۴۳

    شوهرم منو مثل یه ملک یا ماشین خودش میدونه

    سلام دوستان
    من 19 سالمه و حدودا یک ساله که عقد کردم. تو این مدت به نامزدم اصلا علاقه مند نشدم که هیچ، یه جورایی ازش زده هم شدم. من این مسئله رو عینا بهش نگفتم و سعی کردم متوجه نشه ولی حدس میزنم که متوجه شده ( یقینا متوجه شده ). ولی او همیشه میگه که منو خیلی دوست داره.
    اینکه از من همیشه توقع داره که من کامل باشم ولی او حتی زحمت یه ملاحظه کوچیک رو هم به خودش نده و اگر من کم کاری کنم بدترین ادمم ولی اون هیچ ایرادی نداره و خیلی رک به من میگه این رفتارایی که از من میبینی رو فراموش کن و فکر کن من یه ادم دیگه ایم . من نمیتونم با این خلقیات کنار بیام .
    احساس میکنم منو مثل یه ملک یا ماشین خودش میدونه، که هر وقت دلش خواست بیاد سوار این ماشین بشه و بعد بذارتش بره. انگار هیچ امور دیگه ای با من نداره. من فوق العاده از این رفتارها عصبانی میشم و اینا باعث شده به مرور ازش زده بشم، واقعا نمیدونم باید چکار کنم. و این زده شدن به مراتب باعث شد من این ذره بین رو ( ناخوداگاه ) بیشتر به دست بگیرم. این رفتاراش واقعا لج منو در میاره.
    من به مشاور مراجعه کردم،یکی میگه جداشو یکی میگه متحول شو و برو زندگی کن. این عدم علاقه باعث شده من از هیچی لذت نبرم؛ از رابطه جنسی ( نامزدم هم تلاشی برای ارضای من نمیکنه و هر دفعه میگه تایم نداریم یا به خاطر اینه که دخول نداریم یا.... )، از با هم بودن،حتی یه شام خوردن ساده..!
    لطفا کمکم کنید. ایا من اشتباه میکنم و سخت میگیرم؟>>>
    کمکم کنید دید و نظرم رو تغییر بدم . یا چطور سعی کنم بهش علاقه مندشم که حداقل خودم اینقدر اذیت نشم. یا چطور به او منتقل کنم که چطور منو به خودش علاقه مند کنه؟

    پیشنهاد :
    آیا علاقه بعد از ازدواج می تونه به وجود بیاد ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۲۵)
    • ۲۹۳۱ بازدید توسط ۲۴۰۶ نفر
    • چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۵ - ۲۰:۴۰

    خوشحالم که خودارضایی رو ترک کردم ولی ...

    سلام

    من 18 سالمه از سن کم خود ارضایی میکردم اما الان ترک کردم . خوش حالم ترک کردم اما چند تا چیز اذیتم میکنه :

    1_من پوست صورتم خیلی بد شده اعضای صورتم خوبه ولی پوستم انقدر بد شده مثل ( گودی و پف بیش از حد ، جوش های خیلی زیاد ف کدر بودن صورتم و.....) اینا باعث میشه فک کنم همون دختر کثیف و گناه کار قبلم و خیلیییی دیوونم میکنه چون من خودم باعث اون کار بودم و هر روز خودمو لعنت میکنم که این کارو کردم

    2_با این که نماز و دعا زیاد میخونم اما احساس میکنم هنوز خدا منو نبخشیده اخه همه چیز مثل قبله و حتی گاهی بدتر ، مگه نمیگن بهترین زمان توبه نوجوانی است و خدا توبه کنندگان و دوس داره پس چرا من هیچ چیزی حس نمیکنم ؟


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    ترک خودارضایی (۱۲۷ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۴)
    • ۸۴۳۵ بازدید توسط ۶۴۲۵ نفر
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۵۷

    امکان نداره بتونیم تحمل کنیم با هم حرف نزنیم

    سلام
    یه دخترم ، ۲۰ سالمه و تا الان اصلا با جنس مخالف ارتباط نداشتم ، نکه چشم و گوش بسته باشم نه !! ولی خودم نخواستم ، چون عقیدم اینه ادم با کسی که واقعا مطمئنه ازدواج میکنه فقط حق حرف زدن داره !!

    راستشو بخواین یه مدت طولانیه با یه اقا پسری ارتباط دارم ، البته ارتباطمون بخاطر دوستی و خوشگذرونی و اینا نبود ، ما یه داستان عاشقانه ای داریم که اگه بخوام واستون تعریف کنم که چجوری عاشق شدیم و باعث ارتباط اتفاقیمون شد از تعجب شاخ در میارین و از این بابت همیشه خدا رو شکر میکنم که به گریه هام و دعاهام جواب داد و به طرز کاملا غیر قابل باوری جوری ما رو به هم رسوند که هنوزم باورمون نمیشه.

    چون من عاشقش بودم و میگفتم امکان نداره منو بخواد ، از طرفیم اونم دقیقا همینو راجع به من فکر میکرد ! حالا بگذریم ، بحثم سر اینه که ارتباطمون الکی نیس و امکانم نداره بخوایم ارتباط نداشته باشیم ، از طرفیم خونواده هامون جز خونواده های سرشناس شهرن و هیچکدوم اینجوری نیستن که ارتباط قبل از ازدواجو درست بدونن ! از طرفیم شرایط ازدواج تا چهار پنج سال دیگه جور نیست چون ایشون دندونپزشکی میخونه و میگن تا سرکار نرفتی واست زن نمیگیریم و ما واقعاااا نمیتونیم همینجوری دست رو دست بذاریم و با هم حرف نزنیم ، ارتباطمونم فقط تلفنی و چت هس !
    ولی گویا مادر این اقا از قضیه دوستیمون بو برده و همش پسرشو تهدید میکنه ، من اون دختری که باهاش حرف میزنیو واست نمیگیرم و میرم پیرینت خطتو میگیرم ، میرم دم در خونه دختره ، میگم پسرم اشتباه کرده ، بچگی کرده ، نمیخوام دخترتونو واسش بگیرم و ... ( اینم بگم من اصلا جای ایرادی ندارم که کسی بخواد ازم ایراد بگیره ، چه از نظر زیبایی که خودم نمیگم ، اشناها میگن بیش از حد خوشگلی و خیلیم پاکم و باحجاب و سنگین و خونوادمم که گفتم ...

    ولی واقعا نمیخوام جوری بشه این اتفاق بیفته که مثلا مادرشون بیان دم خونمون و اگه خونوادم بفهمن ، منو نمیکشن یا که دعوا و اینا ، درسته تنبیه میکنن ولی منطقیم برخورد میکنن ، ولی مشکلم اینه نمیتونم سرمو جلوشون بالا بگیرم و واااقعا ترجیح میدم برم خودمو بکشم ، ولی جوری نشه تو چش مامان بابام نگاه کنم و بگم با این پسره حرف زدم و دوسش دارم .

    خیلی واسم عذابه و احساس میکنم با این اتفاق دیگه اون دختری نیستم که فک میکردن :( حالا حرفم اینه ، خونواده من امکااان نداره متوجه شن ، چون خیلی حواسم جمعه ، تنها مشکلمون  مادر اون اقاس ، اگه مشکلی ایجاد نکنه ، مشکلی پیش نمیاد ...

    اینم بگم تا الان خیلی غیرمستقیم به پسرش گفته که میدونه که منم  و ایشون هم همش انکار کرده و گفته خبری نیس ، خودت شلوغش میکنی ، با کسی ارتباط ندارم ... ولی درواقع مادرش مطمئنه که چه خبره و کم کم اوضا داره خطرناک میشه ، حالا ایشون میخواد اگه بازم مادرش چیزی گفت باهاش صحبت کنه و قانعش کنه این کارِ غلطیه بره خونه مردمو ... سوال من اینه به نظرتون چی بهش بگه ؟؟

    یا کلا چیکار کنیم ؟

    اخه امکان نداره بتونیم تحمل کنیم با هم حرف نزنیم ، از این دنیا فقط همینو میخوام :( تروخدا بگین گناهه؟؟ مگه چی میشه باهم حرف بزنیم؟ ما هم دل دارم ، ادمیم ، بت یا سنگ یا گوسفند که نیسیم ... واقعا ممنون میشم که افتخار بدین نظرتونو بگین ، واقعا به کمکتون نیاز دارم .... مرسی


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۸۵)
    • ۴۲۷۲ بازدید توسط ۲۹۸۴ نفر
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۵۳

    من یه دختر ترسو هستم و خیلی میترسم گذشته م لو بره

    سلام
    اول از همه عذرخواهی میکنم بخاطر متن طولانیم دوم از تمام کاربران خانواده برتر خواهش میکنم شده 5 دقیقه وقت بذارن و نوشته هام رو مطالعه کنن اگر راهنماییم کنین بشدت ممنون تون هستم،  نخواستین هم حداقل از تجربه ی من درس بگیرین، خواهش میکنم حتما مطالعه بفرمایید .

    من دخترم 18 ساله. سوم راهنمایی بودم یه پسر از فامیل بهم ابراز علاقه کرد با تلفن عمومی با هم حرف میزدیم قهر کردیم من اون موقع خیلی بچه بودم حرفایی هم که بهش میگفتم همونایی بود که به دوستام که همجنسم هستن میگفتم بچه بودم .

    بعد از اون یکی از پسرهای فامیل بشدت ابراز علاقه میکرد بهم، من اصلا توجهی بهش نداشتم تا اینکه با تموم کردن حرف زدنم با اون پسر اولی حس نخواستن کردم همه ش گریه میکردم که من چمه چرا گفت نمیخوامت و ...

    اون فقط حرف میزد من فقط ساکت بودم و به اون پسر اولی که اون موقع فکر میکردم عاشقشم فکر میکردم کم کم از فکرش در اومدم و سعی کردم شکستم رو پنهون کنم و به پسر دومی روی خوش نشون دادم خانواده اش در جریان بودن که منو میخواد و با خانواده ام صحبت کردن و بابام موافقت نکرد منم ولش کردم.

    یادمه از سوم راهنمایی تا دوم دبیرستان فقط گریه میکردم همه ش خودم رو سرزنش میکردم که چرا خطا کردم، چرا اونم نه یه پسر دو تا پسر، من تو فامیل به دختر محجوب و خوب و سر سنگین معروفم و اصلا بعد از اون خطایی که سوم راهنمایی کردم که خودم و خدا  و چند نفر از آدم های اطرافم بخاطر دهن لقی و بچه بودنم فهمیدن، سعی کردم مثل یه دختر عاقل و بزرگ شده برخورد کنم و دیگه بشدت اخمو شدم این ناخودآگاه دیواری شد که هر کسی اجازه ورود نداشته باشه.

    به خدا من بچه بودم، دقیقا همون برخورد و حرف هایی که با دوستانم داشتم با اون ها هم داشتم انگار دوسته همجنسم بودن نه چیزه دیگه ای، فقط به اون پسر اولی علاقه هم داشتم.

    وقتی خواستم بیام دوم دبیرستان پسر عموم که شماره م رو از گوشی بابام درآورده بود بهم پیام داد وقتی از تو گوشی مادرم فهمیدم آشناست خیلی بد جوابش رو دادم و تهدیدش کردم اگه دیگه پیام بده نشون بابام و باباش میدم و شب همه پیام هاش رو نشون بابا و مامانم دادم .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) عواقب ازدواج بر پایه دوستی (۲۴ مطلب مشابه) مضرات دوستی با جنس مخالف (۴۶ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۶۵)
    • ۱۴۰۹۴ بازدید توسط ۱۰۴۶۹ نفر
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۴۹

    یعنی به همین راحتی ولم کرد؟

    سلام

    چند وقت پیش با یه اقا پسری اشنا شدم که چهار سال از من کوچکتر بودت یعنی21. این اقا خیلی به من ابراز علاقه کردن و قرار شد همدیگه رو ببینیم. راستش من تو یه گروه پنج شش نفری تو تلگرام باهاش اشنا شدم. یعنی دوستم منو برد اون گروه و من خیلی اتفاقی دیدمش.

    بعد از یه هفته ما با هم قرار گذاشتیم و همو دیدیم. چند هفته ای گذشت و ما علاقه مون به هم خیلی زیاد شد. راستش من قبلا ارتباط زیادی با پسرها نداشتم و یه جورایی حس خوبی بود برام.

    حس میکردم تو 25 سالگی وقتش بود که رابطه رو شروع کنم. من خیلی زود دلبسته این اقا پسر شدم. البته اونم منو دوست داشت و من اینو حس میکردم.

    بعد چند وقت کم کم اخلاقاش عوض شد. بنای ناسازگاری گذاشت که ما اینده ای با هم نداریم. در صورتی که من خودم قبلا اینو خیلی بهش گغته بودم و اونم چون یه رابطه شکست خورده داشته گفت من فقط احساستو میخوام سن و اینده برام مهم نیست و هر وقت خواستگار خوبی داشتی برو.

    این مساله و بداخلاقی ها و بی توجهی هاش شروع شد. راستش تو اول رابطه مون اون منو خیلی بیشتر دوس داشت اما به مرور کمتر شد و این من بودم که با گذشت زمان هی بیشتر علاقه مند میشدم بهش...خیلی اذیتم کرد به خصوص اینکه میدونست من بهش علاقه دارم و تحت هیچ شرایطی ترکش نمیکنم.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۵۱)
    • ۲۸۳۶۹ بازدید توسط ۲۱۳۲۳ نفر
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۳۸

    در کنار همه ی خوبی هایی که دارم به دیابت مبتلا هستم

    سلام 

    من دختری 25 ساله هستم . از خانواده ای با وضع مالی متوسط رو به بالا و تعریف از خانوادمون نباشه مقید، اصیل و محجبه ، البته مدرن و جد اندر جد ما آدم های درستی هستند. نماز روزه محرم نامحرم ، حلال حروم سرمون میشه، تحصیلات عالیه داریم.مواد مخدر و سیگاری و مشروبی دورو برمون نیس. تمام سعیمون اینه که خوب باشیم.

    اما هیچ وقت همه ی خوبی ها با هم جمع نمیشه. و من توی این خانواده در کنار همه ی چیز های خوبی که دارم. از جمله تحصیلات خوب، قیافه و هیکل بی نقص و ظاهر مدرن و شیک ام ، دارای بیماری دیابت نوع 1 هستم. و از 18 سالگی مبتلا شدم. و انسولین تزریق می کنم.تنها غصه ی خانواده ی من تو زندگی همین هست و لاغیر .

    وقتی مبتلا شدم اصلا فکر نمیکردم دقیقا چه بلایی  سرم اومده نمیفهمیدم یعنی چی؟

    و اصلا فکر نمیکردم با این شرایط در آینده باید چکار کنم؟ تا اینکه تو این سن ،از اطرافیان می شنوم که میگن چرا ازدواج نمیکنی؟ سنت داره میره بالا - شانست کم میشه و هزار تا حرف دیگه که آزارم میده .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

  • ۰ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۳۹)
    • ۴۳۰۵ بازدید توسط ۲۹۵۹ نفر
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۳۱

    زنی 36 ساله هستم که عاشق پسری 25 ساله شدم

    سلام

    من زنی هستم 36 ساله و استاد دانشگاه . مدتی است به یکی از دانشجویان خودم علاقه مند شده ام که حدود 25 سال سن دارند . حدود دو سه سالی که در ترم های مختلف ایشان با من درس داشتند شناخت بنده از ایشان بیشتر شده .

    من حدود پنج سالی است که از شوهر قبلیم جدا شدم و تنها زندگی میکنم . میخواهم صادق باشم هم احساس تنهایی شدید و هم نیاز شدید جنسی خیلی مرا ازار میدهد .

    اما باور کنید اینها تنها دلایل من برای ازدواج نیستند نه . عرض کردم من 36 ساله هستم و بچه نیستم که چشم بسته وارد یک زندگی جدید شوم با توجه به انکه یک بار تجربه داشته ام .

    از جهات مختلف و شخصیت ایشان مناسب بنده هستند . اما حال نمیدانم چه طور این مسئله را به ایشان مطرح کنم . این را هم عرض کنم طی بعضی صحنه ها که خود شاهد بوده یا از سایر دانشجویان دخترم شنیدم ایشان ازدواج با خانومی بزرگتر از خود را اشکالی در ان نمی ببینند و خودشان گفته اند که مادرشان چند سالی از پدرشان بزرگتر بوده . از این جهت خیالم راحت است . لطفا خواهران گرامی کمکم کنند . چه طور علاقه خودم را به ایشان ابراز کنم .


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    ازدواج با پسر کوچکتر از خود (۲۱ مطلب مشابه) ازدواج زنان مطلقه یا بیوه (۷۷ مطلب مشابه)

  • ۲ موافق ۱ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۱۳۶)
    • ۲۹۲۱۷ بازدید توسط ۲۲۰۲۵ نفر
    • سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۱۵

    میخوام آزاد باشم، آزاد و بی ریا با خدای خودم

    سلام

    راستش من قبلا در گذشته دختر تقریبا مذهبی بودم و بشدت به نماز و دعاهای مختلف و حجاب مقید بودم. ولی الان واقعا از ته قلبم اعتقاد ندارم. و حتی فلسفه و دلیل این اعمال رو هم نمیدونم .

    من درباره حجاب کلی مقاله خوندم و راستش فقط به حجاب بدن و اندام اعتقاد دارم چون واقعا باعث جلب توجه و گرفتن ارامش میشه ولی به حجاب مو اعتقاد ندارم.

    دیگه نمیخوام حجاب داشته باشم. مادرم بشدت محجبس و پدرم هم شدیدا متعصب. از زمان کودکیم فقط بهم سخت گرفتن و اذیتم کردن که از همه چادریا متنفرم.

    اونا خودشونو فرشته میدونن .همیشه وقتی یک تار موم پیدا بود چنان نگاه غضبناکی بهم میکردن و بهم توهین میکردن که به گریه می افتادم. میگفتم مگه من چیکار کردم؟ میگفتن خجالت بکش دختره ی  بی حیا. و من از بچگی همیشه این خاطرات تلخ و از این ادمای خشک مذهب ریاکار داشتم .

    جالبه که این زن ها همیشه مجالس غیبت و تهمتشون به راهه و از بقیه گناها ابایی ندارن فقط یک تارموی من شده اسباب جهنم خدا. واقعا که از همه چادریای خشک مقدس جانماز اب کش و این مردای ریاکار که خودشونو حاج اقا میدونن و همه رو نصیحت میکنن و خودشون همه جور کثافت کاری می کنن متنفرم.

    من میخوام ازاد باشم ازاد و بی ریا با خدای خودم. بخدا الان انگار به ارامش رسیدم .انقد ارومم با خدا در ددل میکنم. حتی نمازامو عاشقانه میخونم وقتایی که احتیاج به در ددل با خدا دارم نماز میخونم نه با بیحوصلگی و غر زدن.. ولی دیگه نمیخوام درگیر این افکار مسخره اونا بشم.


    ↓ موضوعات مرتبط ↓ :
    مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

  • ۱ موافق ۰ مخالف
  • پاسخ های کاربران (۸۵)
    • ۴۴۰۴ بازدید توسط ۳۰۷۵ نفر
    • دوشنبه ۱۳ ارديبهشت ۹۵ - ۲۱:۴۵

    برو بالا