سلام خدمت دوستان
من یه دختر 21 سالم پارسال همین موقع ها عاشق یه پسری شدم خیلی دوسش داشتم عشقم بهش پاک بود حتی یکبارم دستاشو تو دستام نگرفتم همه زندگیم اون بود دلیل نفس کشیدنم همه چیم شده بود اون .
ولی اون خیلی راحت منو گذاشت کنار رفت با یکی دیگه ازدواج کرد بعد اون داغون شدم روزی هزار بار میمردم و زنده میشدم .
یک ماه اول که فقط تو شوک بودم بعدشم هر روز و هر شب کارم شده گریه. الان 10 ماهه از این قضیه میگذره ولی من هیچ تغییری نکردم هنوزم حالم بده نمیدونم کی این روزا تموم میشه.
اینم بگم بعد اون فهمیدم چقدر خوب شد که رفت چون تازه بعد رفتنش چشمام باز شد فهمیدم اون ادمی که من فکر میکردم نبوده و روزی هزار بار خدا رو شکر میکردم که چه خوب شد رفت ولی خب با همه اینا من شکست عشقی بدی خوردم...
الان مشکلم اینه بعد اون شکستی که خوردم دیگه هیچ وقت زندگی نکردم زنده بودم ولی زندگی نکردم از هیچ چیزی لذت نمیبرم هیچی خوشحالم نمیکنه زخم قلبم هنوز خوب نشده .
من اولین بار بود همچین عشقی رو تجربه میکردم تا حالا عاشق هیچ پسری نشده بودم... فقط زندم فقط نفس میکشم. دیگه نمیتونم هیچ کسی رو دوست داشته باشم به پسرا هیچ حسی ندارم نه اینکه متنفر باشم ولی هیچ حسی ندارم انگار که قلبم یخ زده انگار جایی واسه هیچ کس نداره...
شاید کسایی که درد منو تجربه کردن منو درک میکنن... زندگی برام هیچ شور و شوقی ندارم.. با گفتن این حرفا شاید فکر کنید افسرده شدم ولی اصلا اینطور نیس بعد رفتنش سعی کردم خودمو خوب کنم که موفقم شدم خودمو سرگرم میکردم حالا یا با دوستام یا با باشگاه رفتن هر روز بیرون رفتن و این جور کارا .
اصلا یه گوشه ننشستم کز کنم همش تو جمع بودم خودم به خودم کمک کردم تا خوب بشم تا زخمم خوب بشه رابطمو با خدا بیشتر کردم با خدا درد و دل میکردم فقط اون بود که حرفامو میشنید...
اونقدر به خودم میرسیدم انقد میگفتم میخندم که حتی یه نفرم شک نمیکرد من چه دردی تو دلم دارم ... نمیدونم شاید براتون مسخره باشه ولی یه وقتایی دلم برای اون قدیمای خودم تنگ میشه اینکه چقدر عاشق بودم اینکه واقعا چقد عشقم پاک و بی نهایت بود ولی حیف... من با این زندگی چیکار کنم؟؟؟ چرا خوب نمیشم؟؟؟ چرا همه چی برام بی روحه؟ تو رو خدا کمکم کنید .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)