سه سوال که می خوام پسرها بدون دلسوزی جواب بدن

سه تا سوال از آقا پسرا دارم خواهش میکنم دلسوزی نکن و راستشو بگن:
من یه دختر بین 20-24 سالم ،دانشجو، با ظاهر معمولی بدون آرایش ( و البته با آرایش زیبا وجذاب که دوست دارم فقط برای همسرم باشه)و حجاب مانتویی البته نه چسبان ونه ساپورت ولی مناسب سایز خودم  شوخ ومهربون البته بیشتر با دخترا ومعمولی یکم مهربون در حد عرف با پسرای نجیب که میشناسم

خانواده مهربون و با اخلاق جز بابام که بر عکسه وکمکم داره مارو ول میکنه از هر لحاظ چه پول چه عاطفه به همین خاطر میتونم بگم وضع مالی زیر متوسط

اما دوباره من اینبار دختری که از 10-12 سای پیش شایدم زودتر درگیر یه عشق واقعی از همونا که آخرش به خدا رسید با یکی از پسرای فامیل درجه یکمون  شدم که اون پسری نجیب مهربون خوش اخلاق و خوش تیپ...همه چی تموم! با چند سال اختلاف سنی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

در دانشگاه همیشه در برابر پسران خیلی مغرورم

سلام
من یه دختر 23 ساله چادری هستم که تازه وارد دانشگاه شدم. تو دانشگاه همیشه در برابر پسرا خیلی مغرورم و هیچوقت بهشون سلام نمیکنم و هر موقع ببینمشون سرمو میندازم پایین و از جلوشون رد میشم. البته اگه کسی بهم سلام بده یا سوالی بکنه جوابشو میدم.

ولی در حالت کلی خودم هیچوقت چیزی نمیگم. حتی سوال درسی هم اگه داشته باشم سعی میکنم از دخترا یا از استادمون بکنم. حالا به نظرتون این رفتارم درسته؟ من میبینم خیلی از دوستام واقعاً با پسرا گرمن و شوخی میکنن. ولی حس میکنم با این رفتاری که من دارم همه ازم متنفرن.

حقیقتش من از همشون بزرگترم و هیچکدوم از همکلاسی هامو برای ازدواج قبول ندارم، اصن به نظرم وظیفه ی اوناست که به من سلام بدن. ولی نمیدونم چرا حس میکنم همه به چشم یه آدم خودخواه به من نگاه میکنن و از من بدشون میاد.بنظرتون من رفتارم اشتباهه؟
پیشاپیش از دوستانی که راهنماییم میکنن ممنونم.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) نوع رفتار در دانشگاه (۱۲۲ مطلب مشابه)

دمدمی مزاج بودن در ازدواج

سلام

دوستانی که واردن راهنماییم کنن لطفا
در مورد مسئله ازدواج بشدت دمدمی هستم. این رفتارم دست خودم نیست و خیلی منو آزار میده.
شدتش هم خیلی زیاده، یعنی صبح از انتخابم راضی ام، ظهر افسرده میشم که چرا اینکارو کردم و باید تمومش کنم حتما. شب باز حالم خوب میشه میگم بهتر از این شخص وجود نداره و باز فردا صبح با احساس بدی بیدار میشم و باز ...!
تو مسائل دیگه اینطور نیستم اصلا فقط در مورد ازدواج.
تا بحال باعث شده چندین بار خواستگارام رو از دست بدم. تا بهشون کمی نزدیک میشم برای آشنایی بیشتر دچار این رفتارها میشم. و حتی کوچکترین مسائلم یک لحظه به نظرم ایراده بزرگیه و چند ساعت بعد برام حل میشه کامل.
خیلی خیلی در عذابم. دوستان اگه نظری دارن بدن ممنون میشم. و اینکه روانپزشک برای مشکل من بهتره یا روانشناس؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) رد کردن خواستگار (۱۴۳ مطلب مشابه)

من تا حالا رنگ خواستگار رو به چشمم ندیدم

سلام...
من یه دخترم که مدت هاست احساس میکنم راه ازدواج تو زندگی برام بسته است. از خودم بخوام بگم، بیست و چند سالمه، قد و وزنم میشه گفت متناسبه اما قدم بلند نیست. قیافم بد نیست بنظرم متوسط رو به بالاست. حداقل تا حالا هیچ کس بهم نگفته زشتی. خودمم قیافمو دوست دارم. با حجاب و مانتویی هستم، با وجودی که سعی میکنم جلب توجه نکنم اما همیشه خوش پوش و مرتب از خونه بیرون میرم.

با مردا سر سنگینم ولی با دوستام شوخ و بگو بخندم. تو مهمونیام رفتارم خانومانست. خانواده خوب، با وضع مالی معمولی دارم. درسته پول دار نیستیم ولی همه خانوادمونو قبول دارن. تا الان دوست پسر نداشتم. موقعیتشو داشتم اما اول برای رضای خدا با هیچ کس دوست نشدم، دوم برای اینکه میخواستم عشق اولو اخرم همسرم باشه. 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

تاسیس یک سایت همسریابی

سلام
بنده در همین سایت چندین و چند بار شاهد بودم که دختری گفته کسی با شرایط من ایا حاضر به ازدواج با من هست و در بین نظرات پسری بوده که جواب داده من چندین ساله که دنبال دختری با شرایط شما هستم  و... ! و یا برعکس پسری نالیده از پر توقعی بعضی خانم ها و خانواده هاشون و چند ساله می ره خاستگاری و ... و درمونده شده و این جا دخترانی می یاند نظر می زارند که دقیقا همون چیزیه که آقا دنبالش بوده ...
در حال حاضر چندین سایت همسر یابی وجود داره که عملا این طرح به شکست انجامیده بنا به دلایل مختلف که مهمترینش سودجویی و نه دلسوزی مدیران این سایت های عموما بدون مجوز بوده ...
بنده بار ها و بار ها شاهد بودم که پسری دنبال دختری با شرایط خاصی بوده و سال ها گشته و نتونسته پیدا کنه هم کفو خودشو و دنبال این و اونه که بهش دختری رو معرفی کنند و ... , یا همین طور برای انبوه دختران مجرد که خوب هر کدوم شرایطی دارند که متاسفانه نه امکان پیشنهاد دادن دارند نه خواستگاران هم کفوی دارند و روز به روز سنشون بالا می ره و کلی مشکلات دیگه...
به نظر بنده با توجه به سابقه ی خوب شما در ابن چند مدت  ... دنبال تاسیس یک سایت جدید جامع و استاندارد باشید و مجوزم که ان شاء الله بهتون میدن , برای مسائل فنیش هم مطمئنا دوستان واردی هستند که از خوانندگان همین سایت هستند و مطمئنا هر کمکی از دستشون بر بیاد انجام می دن .
به نظرم اگر یک سایت با استاندارد های بین المللی و هزینه ی استفاده ی رایگان کم کم مثل همین سایتون جاشو تو جامعه باز می کنه و می تونه خیلی از دختر ها و پسر ها رو به هم برسونه .
یعنی مثلا پسری دنبال دختری هست با فلان شرایط سنی,مالی, تحصیلی,خانوادگی , خلاقی,سطح فکر و اعتقادت خاص و ... و با یک سرچ کوچیک می تونه چندین دختر رو پیدا کنه و از بین همه ی اونا اونی که بیشتر به دلش می شینه رو انتخاب کرده و با خوندن جزئیاتش و دیدن عکسش و نوع پوشش می تونه بفهمه ایا باهاش هم کفو هست یا نه , از طرفی دختر هم می تونه ببینه کیه که داره بهش پیشنهاد می ده , فقط چند تا مشکل داره که یکی اینه یک عده دنبال دوستی هستند و نه ازدواج و  سو استفاده که خوب دختره راحت می فهمه و ادامه نمی ده , مشکل بعدی اینه که طرف دروغ بگه در رابطه با مشخصاتش و ... که خوب بازم با چند جلسه صحبت راحت مشخص می شه و ... ( البته مشکلات دیگه ای هم هست که دوستان می تونند اشاره کنند و راه حلشم بگند )
به نظرم در حل حاضر با توجه به شرایط خاص ایران و جامعه ی ما وجود همچین سایت های مطمئن و جامعی که کاربر های زیادی داشته باشه تا با یک سرچ ساده چندین نفر هم کفو آدم پیدا بشه و از بین اونا چند نفر هم شما رو بپسندند و با یکیشون بشه و تفاهم کامل رسید کاملا نیاز می شه ...
لطفا اینو پست کنید تا نظر بقیه کاربر ها رو هم بدونیم .
با تشکر

پاسخ :
سلام
بنده شرایطش رو ندارم .
http://moshaver.msy.gov.ir/general/44727.html
موفق باشید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)

ادامه تحصیل بدم یا منتظر خواستگار بمونم ؟

سلام
خوشحالم که میتونم مشکلم رو با شما و دوستان در میون بذارم و از هم فکری شما و دوستان استفاده کنم چون خیلی محتاج راهنمایی و هم فکری هستم و کسی هم نیست که یه مشاوره خوب و به درد بخور بهم بده.
من 30 سالمه و مجرد مثل خیلی از دخترا ، سال قبل خیلی تلاش کردم که کنکور دکترا قبول بشم و کلی هم زحمت کشیدم اما متاسفانه نتیجه نداد ، الان بعد از اون شکست، هم خیلی خسته م از درس خوندن و برام مشکل شده دوباره برم طرف درس و کتاب، هم اینکه تصمیم گرفتم که درس خوندن تو این مقطع رو بذارم کنار و به زندگیم برسم که شاید فرجی بشه و ازدواج کنم .
اما از بیکاری و هدر رفتن وقتم هم خیلی می ترسم و نگران اینم که مبادا به امید ازدواج یک سال دیگه از عمر جوونیم تلف بشه و ازدواج هم نکنم، الان حدودا 2 ماهه که در یک بلاتکلیفی عجیب به سر می برم، هر روز تصمیم می گیرم که برم مجدد شروع کنم اما دوباره می ترسم و ضمن اینکه کفر نباشه هیچ امیدی هم به ازدواج ندارم چون هیچ کسی تو زندگیم نیس.
خونواده مدام ازم می پرسن که چرا از الان شروع نمی کنی به خوندن برا کنکور اینده و من روم نمیشه بهشون بگم که دیگه نمیخوام ادامه بدم و به نوعی منتظرم یه دری به روم برای ازدواج باز بشه...
خواهش میکنم عاجزانه ی عاجزانه هم از شما و هم از باقی دوستان که اگه تجربه ای دارین و حرفی که بهم کمک کنه مسیر مستقیم و کار بهتر کدومه ، ازم دریغ نکین، خودم به تنهایی نمیتونم با این مسئله کنار بیام .
لطفا راهنمایی م کنین با تشکر از زحمات شما

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

مادر شوهرم بر خلاف نظر ما بچه می خواد

سلام
نزدیک به سه ساله که ازدواج کردیم و منو شوهرم هر دو فعلا قصد نداریم بچه دار شیم البته بیشتر تصمیم دست شوهرمه, یعنی من سپردم دست اون هر وقت اون خواست, خدا رو شکر روابطمونم خیلی خوبه و یجورایی زن و شوهر فانتزی هستیم و از کوچیکترین کارا تو زندگیمون لذت میبریم و اما مادر همسرم عوض اینکه خدا رو شکر کنه که روابط ما خوبه, دایم به من گیر میده بچه بیارید مادرشو دوس دارم اما هربار که این موضوعو مطرح میکنه منو ناراحت میکنه, به شوهرمم گفتم یکی دوبار گفتم,ا بهم گفت هر کسی که گفت بگو شوهرم نمیخواد اما هربار که به مادرش این جوابو دادم بهم میخندید و باحالت مسخره میگفت مگه باید پسرم بخواد
آدم کینه ای نیستم اما هربار که کله منو میبینه این موضوعو میگه و نارحتم میکنه منم آدمی ام که به حرف حساسم 

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
بارداری و زایمان (۱۱۳ مطلب مشابه) روابط عروس و مادر شوهر (۴۴ مطلب مشابه)

رسما گردنم میذاره که ازش چیزی نخوام

دختری *2 ساله هستم. تقریبا یکسال میشه که عقد کردم. به روش سنتی ازدواج کردم. تقریبا سه ماه دیگه مراسم ازدواجمون برگزار میشه. خونواده من از نظر مالی غنی هستن و خانواده نامزدمم همینطور ولی اونا زیاد واسه ظواهر خرج نمیکنن. خونشون برین یه خونه قدیمی از نظر مبل و اثاثیه منظورم هست ولی مادر من به وضع خونه میرسه. نامزدم شغل ثابت داره. درسته حقوقش هم به نسبت خوبه. منم انتظار مالی ازشون ندارم ولی چیزایی که تا حالا واسم خریده خلاصه شده در هدیه تولد و اعیاد که واسه عروس کادو میبرن.
در صورتی که مادر من مدام واسش خرید میکنه. کاپشن، شلوار، بلوز و ..... کارش هم تو شهرستانه دو هفته ای، یه بار میاد شهرمون. دو سه روز میمونه. تو این دو روزم منو میبره خونه پدرش و زیاد بیرون نمیبره.
بعضی وقتا هم فقط یا خونه ما هستیم یا خونه اونا. نهایتا یه وعده ببره بیرون ساندویچ یا پیتزا بخره . وقتایی هم که خونشون هستیم منو میبره اتاقش و همه نیاز های جنسیشو رفع میکنه. گاها احساس میکنم منو فقط واسه این کار میخواد.
از اطرافیانشون که از دوستای ما هم هستن شنیدم که قبل از من کلی خواستگاری رفتن و خیلی سختگیر بودن رو ظاهر دخترا و معیاراشم همه میدونن که مثلا دوست داشته چشای دختره فلان رنگ باشه یا موهاش فلان رنگ باشه و جالب اینکه من دقیقا بر عکس اون تیپی هستم که دنبالش بوده و حتی اون روزی که خواستگاری من اومده بود همزمان تو همون روز خواستگاری یه دختر دیگه هم رفته بوده که اون دختر خانم بهش جواب رد میده بعد به ما زنگ میزنن واسه جواب. یعنی تو نگاه اولم عاشقم نشده بوده.
در ضمن اختلاف سنی ما بالای ده سال هست. تو جمع زیاد پیشم نمیشینه و بیشتر با خونوادش مشغوله. اصلا از ظاهرم تعریف نمیکنه که مثلا این لباسو پوشیدی چه خوشگل شدی و ..... فقط از اخلاقم تعریف میکنه اونم بیشتر تو زمینه مالی که به همه میگه خانوم من خیلی رعایتم میکنه و ....
رسما گردنم میذاره که ازش چیزی نخوام. تو مراسم اعیاد واسم هیچی طلا نیاوردن بیشتر سکه میاوردن که سرمایه پسرشن باشه. . از طرف مادرمم تو فشارم بهم میگه چرا هیچی واست نمیخره. میدونین بحث خرید کردن نیستا من بحثم سر ارزش گذاشتنه. یا میترسم خسیس باشه.
الانم که چند ماه مونده به عروسی بازم واسم هیچی نخریده. حتی روم نمیشه بهش بگم بریم واسم لوازم ارایش و .... بخره. حتی غیر مستقیم بهم میگه مثلا یخچال فلان مارک خوبه و... یعنی حواسش به جهازم هست. چون از نظر ظاهر زیبا نیستم و ایشون خیلی ازم خوشگلتره بعضی وقتا احساس میکنم به خاطر پول پدرم اومده سراغم.
در ضمن یک مورد قبل از منم جدی بوده مراسم بله برونم گرفته بودن حلقه خریده بودن ولی سر بعضی مسایل که بعدا فهمیدم مالی بوده و سر خرید عقد به هم خورده بوده. البته من نمیدونستم به خاطر چی بهم خورده.
اگه راهنماییم کنین ممنون میشم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

مامانم دوس نداره شوهر کنم

من پدرم فوت شده با مادرم زندگی میکنم 24 سالمه مادرم چون وسواس به خرج میداد و به جز تهران هیچ شهری رونمیذاش برم منم همچنان کنکور میدادم ولی چون همه فامیلا فک میکردن خنگم چیزی قبول نمیشم فک کنین من 7000 شدم ولی پزشکی تهران زدم به خاطر مادرم اونوقت دختر خالم مهندس کشاورزی پیام نور قبول شد مدام پز میداد.

همه فک میکردن من اصلا مجاز نشدم مامانم الکی به همه گفت من پزشکی میخونم ولی من که اصلا دانشگاه نمیرم من خواستگار زیادی دارم که مامانم تا حالا که 24 سالمه جلو من الکی میگه اره چیکار کنم ستاره راضی نمیشه من حسرت به دل موندم با یکی از خواستگارام حرف بزنم .

مامانم میگه خوب نمیشه که همه فک میکنن تو دکتری ولی من چیکار کنم مامانم بیش از حد ازم انتظار داره .

عید رفته بودم خونه عمم خواهر زاده شوهر عمم منو دید بعد 10 دقیقه خالشو فرستاد واسه خواستگاری ولی مامانم گفت نه ستاره راضی نمیشه میخواد درس بخونه منم تو دلم به خودم بد و بیراه گفتم که من غلط میکنم که پسره دوباره به عمم گفته بود تماس بگیره که مامانم جواب رد داد که عمم گفت تابستون مزاحم میشیم که امتحان ستاره تموم شه

پسره مهندسه خونه داره ماشین داره من شوخی شوخی به مامانم گفتم میخوام ولی مامانم گفت نه بابا شوخی نکن گفتم میخوامش مامانم اخماش رفت تو هم شروع کرد به مسخره کردن خواستگار کارش همینه همه خواستگارامو از خونواده گرفته تا خودشونو مسخره میکنه .

همسن نای من حتی کوچیکترا ازدواج کردن . مامانم الکی میگه صبر کن یکی خوب تر بیاد میری ولی اخه تا کی من دوس ندارم تو سی سالگی برم مامانم دوس نداره شوهر کنم ولی با سیاست کار میکنه که نگن دختره رو برا خودش نگه داشته .

من نمیتونم به کسی چیزی بگم چون خونواده مادریم از لحاظ قیافه زیاد تعریفی نیستن به طوری که هیچ کس باور نمیکنه من واقعا دختر مادرمم میگن شوخی میکنی حتی همسایمون چند بار گفته ستاره دختر واقعیته ؟ پس چرا شبیه خودت نیس

که من کاملا شبیه  پدرمم و هم این که از پدرم اموال زیادی داریم که خانواده مادری میگن شانس دادنی به ادم مثل تو بده زیبایت به پدرت رفته اموال زیادی که بهت رسیده میخوام برم یه رشته پایین به پسره هم بگم از پزشکی خوشم نیومد به نظر شما چیکار کنم من واقعا نیاز دارم ازدواج کنم راهنمایی کنید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

بزرگترین حماقت زندگیم و انجام دادم

سلام

من دختری هستم که بزرگترین حماقت زندگیم و انجام دادم من با پسری از طریق چت آشنا شدم اولین بار که همچین اشتباهی کردم، با حجاب و چادریم و تا حالا هیچ کار بدی نکردم این بزرگترین اشتباه من بود اون پسر بعد از یه مدت که من بهش علاقه پیدا کرده بودم بهم گفت از قیافم خوشش نمیاد خب من دختری هستم که همه همیشه از قیافه و هیکلش تعریف میکنن و حالا احساس میکنم که خیلی زشتم، افسرده شدم از خودم متنفرم همش گریم میگیره

شما میگید چی کار کنم تا دوباره مثل قبل شاد باشم حتی الان دام گریه میکنم چون تک فرزندم خیلی احساس تنهایی میکنم روحم آسیب دیده خستم الان موقع امتحاناتم من ارشد فیزیک درسام سخته ولی اصلا روحیه ندارم اعتماد بنفسمو از دست دادم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

خانواده همسرم به من توجهی ندارند

سلام
به نظر شما با خانواده ای که فقط به فکر دخترشون هستن و به دامادشون توجه ندارن چه باید کرد؟
من هر کاری از دستم اومده برای خانواده همسرم کردم. ولی کلاً آدمهای بی محبتی هستن. این بی محبتی تا حدودی در همسرم هم هست. متاسفانه بدلیل رابطه نه چندان خوب مادر خانمم و پدر خانمم با هم، همسرم رابطه عاشقانه و محبت آمیز رو یاد نگرفته. خیلی باهاش حرف زدم و بهش گفتم که نیاز به توجه دارم. ولی رفته رفته احساس کردم که این نیاز به توجه رو پای ضعف من گذاشته. الان 3 ساله که بچه دار شدیم. خودش و خانوادش هر کاری واسه بچه من میکنن ولی برای خود من نه.
نمیدونم خواسته من طبیعیه یا ضعف؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)

طلاق عاطفی تحصیل‌ کرده‌ ها ۳ برابر است!

طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته می‌شود که در این رابطه، ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر منجر می‌شود به سردی تمامی روابطی که یک زوج می‌توانند با هم داشته باشند، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری.

وجود این مشکل در یک رابطه باعث بی‌مهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده می‌شود. زوج‌ها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شده‌ اند و فقط برای هم حکم یک هم‌خانه که به هم عادت کرده‌اند را دارند. درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیات طرف مقابل و عاقبت بی‌ علاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه ‌دست به دست هم می‌دهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوج‌ ها به‌ وجود آورد.

دکتر مجید ابهری، در همین راستا در گفت‌ و‌ گو با ایسنا، با تاکید بر اینکه طلاق عاطفی در بین تحصیل کرده‌ها سه برابر خانواده‌های عادی است، گفت: جدایی عاطفی میان زن و شوهر به شکل زندگی در یک خانه بدون هیچ ارتباطی به غیر از مکالمات ضروری، طلاق عاطفی نامیده می‌شود.

این متخصص علوم رفتاری تصریح کرد: در این نوع از جدایی تنها مسائل فرهنگی یا خانوادگی، وجود فرزندان و شرایط اجتماعی مانع طلاق می‌شود و زوجین به اجبار در کنار هم زندگی می کنند و یکی از عوارض این نوع زندگی ایجاد روابط فرا خانوادگی و فرا زناشویی است.

وی یادآور شد: 70 درصد از موارد طلاق عاطفی به صورت روابط فراخانوادگی و فرازناشویی ادامه می‌یابد که خطر جدی برای پاکی خانواده و صداقت اجتماعی دارد و 30 درصد از موارد به جدایی و طلاق تن می‌دهند.

مشاوره‌های خانوادگی بهترین روش پیشگیری از طلاق عاطفی

این رفتار شناس و آسیب شناس اجتماعی بهترین روش برای پیشگیری از طلاق عاطفی و مشکلات ناشی از آن را مراجعه به مشاوره‌های خانوادگی و کمک گرفتن از افراد با تجربه دانست و گفت: پیش از طلاق عاطفی، طلاق روانی یعنی دلخوری و ناراحتی‌های مختلف زوجین از یکدیگر به دلایل مختلف اتفاق می‌افتد.

ابهری افزود: کاهش توقعات، تغییر سبک زندگی به الگوی اسلامی-ایرانی، گفت و گو و تبادل نظر از جمله کارآمدترین روش‌ های پیشگیری از طلاق عاطفی است.

غرور کاذب افراد تحصیل کرده از علل طلاق عاطفی است

وی با تاکید بر اینکه غرور کاذب و عدم قبول نظریات منطقی زن و شوهر در میان افراد تحصیل کرده از علل افزایش طلاق عاطفی است، افزود: عدم پذیرش راهنمایی و کمک بزرگترها از جانب افراد تحصیل کرده، عدم اعتقاد به مشاوره، اشتغال زوجین، مشکلات جنسی و اختلافات مالی ریشه‌های اصلی رفتاری در بروز طلاق عاطفی است.

ازدواج بر پایه تفاهم، به طلاق عاطفی نمی‌انجامد

دکتر ربابه غفار تبریزی، دکترای روانشناسی بالینی نیز در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه در صورتی که ازدواج بر پایه تفاهم، محبت، صداقت و مراقبت باشد و زوجین برای رفع مشکلات خود به مشاوره مراجعه کنند؛ هرگز به طلاق عاطفی نمی انجامد، گفت: اگر ازدواج براساس مادیات و نبود محبت باشد؛ خشونت به وجود می‌آید و در صورت عدم مراجعه به مشاوره این اختلافات بر روی هم انباشته و منجر به کمرنگ تر شدن روابط عاطفی می‌شود.‌

ادامه زندگی به دلیل فرزند راه اشتباهی است

این دکترای روانشناسی بالینی کنار هم قرار گرفتن زوجین صرفا به دلیل فرزند را بدترین راه حل دانست و گفت: این گونه زندگی کردن الگوی بدی برای کودک است و طلاق عاطفی منجر به افسردگی، اضطراب، تنش و عصبانیت در زوجین می‌شود.

وی در خصوص علل و راهکارهای مقابله با این مشکل اظهار کرد: فرهنگ سازی از طریق رسانه‌ها، ارائه خدمات مشاوره‌ای، مراجعه به مشاور در هنگام بروز مشکلات از ابتدا، صرف کردن زمانی مشخص توسط زوجین باهم مانند فیلم نگاه کردن با یکدیگر از عواملی هستند که باعث می‌شود زوجین کمتر از هم دور شوند و طلاق عاطفی کاهش پیدا می‌کند.

مشکل جنسی از مهم‌ترین علت‌هاب طلاق عاطفی

غفار تبریزی با تاکید بر اینکه مشکلات جنسی مهم‌ترین عامل طلاق عاطفی است، گفت: افراد پیش از ازدواج باید به مشاوره مراجعه کنند و صرفا به دلیل خوب بودن فرد با هم ازدواج نکنند، بلکه باید میان زوجین علاقه نیز وجود داشته باشد و مراقبت پس از ازدواج نیز حائز اهمیت است.

برچسب زدن به زنان مطلقه در جامعه ما عامل ترس از جدایی است

دکتر نرگس کرم قدیری، دکترای روانشناسی بالینی نیز با بیان اینکه طلاق عاطفی به معنای جدایی روحی و معنوی زوجین از یکدیگر است، گفت: در این شرایط تعهد زوجین نسبت به یکدیگر از بین می‌رود و علت اصلی ماندن آنها در کنار هم صرفا به دلیل کودکشان است که می‌تواند تاثیرات بدی بر روی کودک بگذارد.

این دکترای روانشناسی بالینی سلامت، ننگ و برچسبی که به ویژه به زنان پس از طلاق می‌زنند و سوء استفاده‌هایی که از زنان مطلقه در جامعه می‌شود را از علل عدم جدایی و طلاق زوجین دانست و گفت: مسائل اقتصادی و وابستگی زنان به همسران خود از عواملی است که باعث می‌شود زنان از طلاق دوری کنند و بدون هیچ تعهدی نسبت به یکدیگر؛ در کنار هم زندگی کنند و طلاق عاطفی صورت بگیرند.

وی یادآور شد: طلاق عاطفی منجر به بد آموزی و الگوسازی منفی برای کودکان می شود. این نوع طلاق راه بهینه و درستی نیست؛ بلکه تاثیرات منفی بر کودکان می گذارد.

ازدواج غلط زیربنای اصلی طلاق عاطفی است

کرم قدیری با اظهار اینکه زیربنای اصلی طلاق عاطفی ازدواج غلط است، گفت: ازدواج زودرس و ناخواسته، ازدواج برای آزادی و رهایی از سخت گیری ها و محدودیتهای خانواده یا به دلیل حرف مردم، تغییر تفکر، دیدگاه و معیارهای ازدواج افراد در جامعه امروزی از عواملی است که به افزایش آمار طلاق عاطفی منجر شده است.

اصرار زوجین برای تغییر یکدیگر اشتباه است

این دکترای روانشناسی بالینی سلامت، سن مناسب و معقول ازدواج را بالای 25 سالگی دانست و بیان کرد: اصرار زوجین برای تغییر همدیگر اشتباه است، زیرا افراد از یک دوره سنی به بعد قابل تغییر نیستند، بنابراین وجود چندین معیار مورد نظر در فرد کافی است و لزومی به وجود تمامی معیارهای مورد نظر در فرد نیست.

وی در خصوص راهکارهای مقابله با طلاق عاطفی در پایان خاطر نشان کرد: ازدواج یک ارتباط درست است که افراد باید برای آن معیارهای مناسب و صحیح داشته باشند، در مورد یکدیگر تحقیق کنند، پیش از زادواج نسبت به هم شناخت کامل به دست آورند و حداقل یک سال شناخت حساب شده در قالب ارتباط تعریف شده پیش از عقد داشته باشند و همچنین باید دیدگاه اصرار زوجین برای تغییر یکدیگر از بین برود.

منبع : تابناک

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل طلاق (۸۸ مطلب مشابه)

به رشته ای که انتخاب کردید علاقه دارید

با سلام
با توجه به آخرین تحقیق مرکز توسعه ایران یک سوم دانشجویان مهندسی و 40 درصد دانشجویان پزشکی کشور علاقه ای به رشته ی اصلی خود ندارند .
متاسفانه در ایران انتخاب رشته صرفا بر اساس علاقه صورت نمی گیره و عواملی مثل آینده ی شغلی رشته در ایران , کلاس رشته ! , نوع دانشگاه محل تحصیل , شهر محل تحصیل , رتبه داوطلب و ... گاهی دوستان رشته ی رو انتخاب می کنند که با روحیات و توانایی های اونها در تضاد کامله .
حال سوال من اینه که شما چه رشته ای رو خوندید و در چه مقطعی هستید و آیا به رشته ای که انتخاب کردید علاقه دارید یا نه و اگر به گذشته برگردیم و هیچ محدودیتی برای شما نباشه در انتخاب رشته چه چیزی رو انتخاب می کردید و چرا ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه)

نمیخوام ازم تعریف کنن چیکار کنم؟

سلام
ببخشید که من مدام مزاحمتون میشم دوستان درباره ی یه موضوعی مشورت میخوام
راستش من مشکلم با تعریف و تمجید دیگرانه . من دختر مذهبی ای هستم یعنی عاشق اهل بیت و دونستن سنت و شیوه ی زندگی اونام و خیلی دوست دارم که حداقل شبیه یکی از یاراشون باشم و همیشه سعی میکنم به بصیرت دینی خودم توجه کنم و به بیراهه نرم و به دیگران هم کمک کنم .

من 20 سالمه و محجبه و اهل نماز و روزم و سعی میکنم واجباتو به بهترین شکل انجام بدم این در حالیه که اطرافیانم شاید تو یه سری چیزا فک میکنن من از اونا بهترم .

من تا حالا خیلی کم آدمی به مهربونی و خوش قلبی خودم دیدم آدمی هستم که به شدت با محبت و به دیگران خوش بینم و فوق العاده خوشرو و خوش خنده هستم .

همین باعث شده که خیلیا از من تعریف و تمجیدای بی حد و مرزی داشته باشن ( خانوادم زیاد نه چون یکمی مغرورن و خیلی کم پیش میاد تعریف کنن بیشتر توبیخ میکنن ) و فک نمیکنم کسی باشه که از من بدش بیاد ( البته منم عاشق مردمم ) تو خونوادمم فک میکنم از همه عزیزتر باشم (بچه ی آخرم ) در صورتی که من اصلا لایق اون حرفا نیستم ( چون بالاخره گناه کم ندارم و وقتی پیش خودم سبک سنگین میکنم و سعی میکنم اخلاص خودمو تو اعمالم ملاک قرار بدم میبینم واقعا هیچ توشه ای برای آخرتم نیست که بتونه منو به بهشت برسونه و واقعا به تمام اعمالم شک دارم)

و نتیجه این میشه که همش سعی میکنم نظر طرف مقابلو عوض کنم و مانع تعریفاشون بشم من واقعا عذاب وجدان میگیرم و خجالت میکشم از این که با این همه گناه جور واجور مورد تحسین واقع میشم از خدای خودم شرمندم و یه موقع ها گریه میکنم بابت این بنده نوازیش .

من هیچ خوبی ای ندارم آخه چرا؟ وقتی تمام این کارا ذره ای مخلصانه نیست وقتی این همه گناه و نافرمانی دارم تو کارنامم این همه عزت و آبرو از کجا میاد؟

رفتارای عجیب زیاد دیدم در رابطه با خودم و خیلی این رفتارا منو به فکر فرو میبره ( مثلا تو محله ی دوست صمیمیم با خانوادش در حال قدم زدن بودیم که یه فرد که حالت معمولی نداشت رد شد و بهم تعظیم و سلام کرد مادر دوستم خیلی تعجب کرد گفت این دیوانه ست با کسی کاری نداره نمیدونم چجوری شده با تو اینجوری رفتار میکنه )
مطمئنا برای خیلی از شماها ممکنه شرایطی مث شرایط من بوجود اومده باشه میخوام بدونم با این همه تعریف و تمجید دیگران چطور رفتار کنم؟

من واقعا دوست ندارم ازم تعریف بشه نه از خوبیا و نه از بدی هام اصلا دلم نمیخواد تو چشم باشم از طرفی هم نمیخوام بد رفتاری کنم بهترین راهکار چیه بنظرتون؟

دوست دارم ازم راضی باشن و از دیدنم خوشحال باشن و کنارم به آرامش برسن ولی نمیخوام ازم تعریف کنن چیکار کنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

چه طور میشه مهریه رو بخشید ؟

سلام

میخواستم بپرسم چه طور میشه  مهریه رو بخشید همین که زبانی گفته بشه کافیه یا باید توی دفتر خونه و محضر ثبت رسمی بشه اگر اطلاع دقیق دارید لطفا راهنماییم کنید

خیلی ممنون

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)