سلام
خوشحالم که میتونم مشکلم رو با شما و دوستان در میون بذارم و از هم فکری شما و دوستان استفاده کنم چون خیلی محتاج راهنمایی و هم فکری هستم و کسی هم نیست که یه مشاوره خوب و به درد بخور بهم بده.
من 30 سالمه و مجرد مثل خیلی از دخترا ، سال قبل خیلی تلاش کردم که کنکور دکترا قبول بشم و کلی هم زحمت کشیدم اما متاسفانه نتیجه نداد ، الان بعد از اون شکست، هم خیلی خسته م از درس خوندن و برام مشکل شده دوباره برم طرف درس و کتاب، هم اینکه تصمیم گرفتم که درس خوندن تو این مقطع رو بذارم کنار و به زندگیم برسم که شاید فرجی بشه و ازدواج کنم .
اما از بیکاری و هدر رفتن وقتم هم خیلی می ترسم و نگران اینم که مبادا به امید ازدواج یک سال دیگه از عمر جوونیم تلف بشه و ازدواج هم نکنم، الان حدودا 2 ماهه که در یک بلاتکلیفی عجیب به سر می برم، هر روز تصمیم می گیرم که برم مجدد شروع کنم اما دوباره می ترسم و ضمن اینکه کفر نباشه هیچ امیدی هم به ازدواج ندارم چون هیچ کسی تو زندگیم نیس.
خونواده مدام ازم می پرسن که چرا از الان شروع نمی کنی به خوندن برا کنکور اینده و من روم نمیشه بهشون بگم که دیگه نمیخوام ادامه بدم و به نوعی منتظرم یه دری به روم برای ازدواج باز بشه...
خواهش میکنم عاجزانه ی عاجزانه هم از شما و هم از باقی دوستان که اگه تجربه ای دارین و حرفی که بهم کمک کنه مسیر مستقیم و کار بهتر کدومه ، ازم دریغ نکین، خودم به تنهایی نمیتونم با این مسئله کنار بیام .
لطفا راهنمایی م کنین با تشکر از زحمات شما
خوشحالم که میتونم مشکلم رو با شما و دوستان در میون بذارم و از هم فکری شما و دوستان استفاده کنم چون خیلی محتاج راهنمایی و هم فکری هستم و کسی هم نیست که یه مشاوره خوب و به درد بخور بهم بده.
من 30 سالمه و مجرد مثل خیلی از دخترا ، سال قبل خیلی تلاش کردم که کنکور دکترا قبول بشم و کلی هم زحمت کشیدم اما متاسفانه نتیجه نداد ، الان بعد از اون شکست، هم خیلی خسته م از درس خوندن و برام مشکل شده دوباره برم طرف درس و کتاب، هم اینکه تصمیم گرفتم که درس خوندن تو این مقطع رو بذارم کنار و به زندگیم برسم که شاید فرجی بشه و ازدواج کنم .
اما از بیکاری و هدر رفتن وقتم هم خیلی می ترسم و نگران اینم که مبادا به امید ازدواج یک سال دیگه از عمر جوونیم تلف بشه و ازدواج هم نکنم، الان حدودا 2 ماهه که در یک بلاتکلیفی عجیب به سر می برم، هر روز تصمیم می گیرم که برم مجدد شروع کنم اما دوباره می ترسم و ضمن اینکه کفر نباشه هیچ امیدی هم به ازدواج ندارم چون هیچ کسی تو زندگیم نیس.
خونواده مدام ازم می پرسن که چرا از الان شروع نمی کنی به خوندن برا کنکور اینده و من روم نمیشه بهشون بگم که دیگه نمیخوام ادامه بدم و به نوعی منتظرم یه دری به روم برای ازدواج باز بشه...
خواهش میکنم عاجزانه ی عاجزانه هم از شما و هم از باقی دوستان که اگه تجربه ای دارین و حرفی که بهم کمک کنه مسیر مستقیم و کار بهتر کدومه ، ازم دریغ نکین، خودم به تنهایی نمیتونم با این مسئله کنار بیام .
لطفا راهنمایی م کنین با تشکر از زحمات شما
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۱۹۰ بازدید توسط ۱۵۰۱ نفر
- جمعه ۸ خرداد ۹۴ - ۲۰:۴۴