↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه)
سلام وقت تون بخیر
من یه مشکلی دارم، می دونم ما آدم ها گاهی طرد میشیم، مورد تمسخر و تحقیر اطرافیان واقع میشیم. کسانی رو دوست داریم که ما رو دوست ندارند. من دوستی دارم که هر وقت مشکلی براش پیش میاد اولین نفر من اون جا هستم. براش وقت می ذارم بهش اهمیت میدم ولی کافیه من بگم حالم بده اون تا دو سه روز پیداش نمی شه. ازش هم بپرسی بهونه میاره. این فقط نمونه ای بود.
من نمی تونم از گذشه م دل بکنم. اون آدم ها رو با تمام و جودم دوست دارم دلم براشون تنگ میشه. دوست دارم بدونم حال شون چطوره. ولی در عوض این ها بر عکسه، جوابم رو دیر میدن یا وسط چت رها می کنن.
تنها راهی که می تونم جلو خودم رو بگیرم که سمت شون نرم، پاک کردن شماره هاشونه...، خسته م شده از بس دلتنگ شون شدم می خوام بهشون پیام بدم. بارها رو خودم کار کردم که به خودت احترام بذار تا چند وقت اثر می کنه ولی باز هم همونه.
به نظرتون باید چه کار کنم؟
سلام دوستان
واقعا نمیدونستم با کی بیام در دل کنم با هیچ کسی نمیتونستم هیچ کسی، لطفا به حرف هام گوش بدین کامل یه راه حل بهم بدین .
پسر 22 ساله ای هستم، خدا رو شکر از نظر وضعیت مالی و شغلی در حد خوبی هستم، ولی وقتی توی یک جمعی هستم یا توی خیابون دارم قدم میزنم یا توی جمع های خانوادگی هستم همیشه خودم رو با بقیه مقایسه می کنم، مثلا میگم چرا فلانی قدش این قدر مناسبه چرا من قدم اینقدر بلند تر از اونه، چرا این چاقه ؟ چرا من لاغر ؟ چرا این موهاش اینقدر خوبه چرا من نه ؟ هیچ وقت نشده کسی رو ببینم توی ذهنم این نیاد بگم خب پسر تو این ویژگی های خوب رو داری به جاش تو فلان استعداد و توانایی رو داری .
روز معلم مبارک
سلام دوستان روز معلم را که امسال با سالروز میلاد فرخنده مولود کعبه امام علی امیر المومنین هم زمان شده است را به تمام معلمین عزیز و دلسوز تبریک می گویم
از کاربران عزیز می خواهم در این موارد پاسخ بدهند
_ کدام معلم دوران تحصیلی بیشتر در نظرتان مانده است
_ چگونه می توان از زحمات معلمین تجلیل و تشکر کرد
_ بهترین هدیه برای روز معلم چه چیزی می تونه باشه
_ یکی از خاطرات هدیه دادن در روز گرامیداشت مقام معلم را بفرمایید
" عباس آقا "
سلام به همه
میخواستم تو این پست هم آقایون هم خانم ها شرکت کنند. موضوعش هم این هست که اگه هر کدام از شما چه مجرد چه متاهل و چه خانم یا آقا در صورت داشتن زندگی مشترک با همسرتون چطور سعی میکنید هر روز خوشحالش کنید و به زندگی امیدوارتر؟؛ خانوم ها بگن مثلا چه ایده خلاقانه ای برای شاد کردن شوهرشون خواهند داشت و یا دارند؟
مثلا خودم ذو میگم هر روز صبح هر دو با هم میریم پیاده روی و کلی انرژی مثبت و خنده و سوژه گیر میاریم و در کنارش ورزش مون رو هم داریم. البته خیلی موقع ها هم تو حیاط خونه مون پیش میاد صبح ها ورزش و شادی داریم البته سعی میکنیم کمتر سر و صدا کنیم. الان که کرونا اومده که من بیرون نمیرم کلا. فقط تو حیاط ورزش صبحگاهی داریم.
بعد از اینکه همسر جانم از سرکار اومدش هم به طرز عجیبی یه غافلگیرانه دارم براش. البته ایشون چون با جنبه و با گذشت هستن با لطافت برخورد میکنن وگرنه هر کسی جای ایشون باشه یه چَک جانانه به طرف مقابلش میزنه!
یک بارش ذو میگم شماها بقیه ش رو حدس بزنید؛
شما خانم ها خیلی با ما آقایون تفاوت دارید؛
یکی از این تفاوت ها که ذهن من و مشغول کرده رو براتون میگم.
چرا بعضی از خانم ها آشنایی رو قبول می کنید وقتی از اول می دونن جواب شون نه است پیش خودتون می گید حالا خواستگاره دیگه یه حدودی باش آشنا بشیم مگه چی میشه؟، فلسفه بعضی خانم ها چیه؟
لطفاً خودتون بیاین بعضی همجنس های خودتون و روانکاوی کنید. کنجکاو شدن؟ تو رودربایستی بودن؟، برای سرگرمی بوده؟، جو گیر شدن بودن؟، من جایی از خانمی شنیدم گفت کسی پیشنهاد بهم داد یه لحظه خوشم اومد ازش اومدم خونه پشیمون شدم بعد گفتم علت پشیمونیت چی بود گفت نمی دونم و واقعاً راست می گفت.
اگه شما تو این شرایط بودید هم بگید چرا این جور شدین. نگید چنین خانم هایی نیستن من بسیار دیدم و شنیدم که طرف از همون اول واقعاً قصد ازدواج نداشته ولی پیشنهاد آشنایی با واسطه دادنش قبول کرده تلفنی یه حرفی بزنن بعدش دختره به بهانه ای کات کرده.
من خانم های دمدمی مزاجی دیدم این هفته بهتر بودن هفته بعد جواب نه. طرفم اخلاقش همه جوره بیست بوده امّا دختره یهویی پیچونده. چرا آشنایی برای بعضی ها از همون اول جدی نیست امّا آشنا هم میشن؟ این پاردوکس ها از کجا میاد؟
سلام به همه
من یه دخترم که 21 سال و 4 ماهم هست، در خانواده ی مذهبی بزرگ شدم که به شدت روی روابط دختر و پسر حساس هستن حتی پدرم در حد سوال پرسیدن از همکلاسی پسر هم مشکل دارن، مادرم مشکلی ندارن امّا به خاطر نظر پدرم ایشون هم سخت می گیرن. و برادری دارم که 26 سالشه به شدت ریزبین و حساسه که حتی کلا از بچگی یه حس حسادتی هم به من داشته و تا الآن چند بار سعی کرده مچ منو بگیره از 13 14 سالگی تا الآن در حالی که من اصلا تا 19 سالگیم با هیچ پسری حتی حرفم نمی زدم و خودم علاقه ای نداشتم. ولی این رفتار ها و چک کردن های یواشکیش آزارم می داد.
خلاصه الآن 2 سال هست که عاشق شدم و 1 سال و نیمه که وارد رابطه عاطفی شدیم از لحاظ اعتقادی و مذهبی دقیقا مثل هم هستیم و این هم بگم که هم سن هستیم،
ولی از لحاظ مالی خب تقریبا تفاوت زیادی داریم و وضع مالی شون از ما پایین تر هست با توجه به اینکه در کودکی پدرشون رو از دست دادن پشتیبان خیلی محکمی هم ندارن، برای همین به این زودی ها امکان اینکه بیان خواستگاری رو ندارن. من می خواستم ببینم نظر شما چیه من باید چه کار کنم؟ نمی تونیم یا هم قطع ارتباط کنیم تا 3 4 سال دیگه.. از طرفی هم این قدر خانواده م سختگیر هستن من واقعاً هر روز استرس دارم نکنه یه جوری متوجه ارتباط ما بشن، و واقعاً دارم اذیت میشم
الآن که به خاطر شرایط کرونا همه ی فعالیت های خارج منزل کنسل شده و بیرون رفتنم حتی با دوستان خودم که خانواده میشناسن ام خیلی خیلی سخت شده و به سختی با کلی داستان باید اجازه ش رو بگیرم، دیگه ایشون هم بخوام ببینم یه استرس فضایی می گیرم که اصلا نمی دونم باید چه کار کنم؟
سلام وقت بخیر
اخیرا درخواست های حذف نظرات زیاد شدند، لازمه یادآوری کنم که قرار شد از این امکان حذف نظرات در موارد خاص استفاده بشه.
کاربری داریم که درخواست حذف نظرات چند سال قبل شون رو دارن، این قابل درک هست که با افزایش سن نظرمون تغییر کنه، اما درخواست حذف نظراتی رو دریافت می کنم که عمرشون خیلی کوتاهه!
لطفا مراعات بنده رو هم بکنید، دیگه اون انرژی سابق رو ندارم، از طرف دیگه محدودیت های فعالیت در blog.ir هم قوز بالا قوز شدند.
قبلا یه کاربر می گفت مثلا 100 نظر منو حذف کن، این 100 نظر رو می شد طی یکی دو دقیقه حذف کرد، اما الان کافیه حدود 30 نظر رو پشت سر هم حذف کنم تا دسترسی بنده به بخش مدیریت برای مدتی مسدود بشه.
بله، بابت حرفی که ما می زنیم باید جوابگو باشیم، پس طبیعی هستش که عده ای نگران بشن و درخواست حذف نظرشون رو بدن، اما با توجه به محدودیت های فعلی، امکان عملی کردن درخواست های حذف در کوتاه مدت وجود نداره.
موفق باشید.
مادونا بدون معشوقه یک راهبه
و معشوقه بدون مادونا یک روسپی است !
زنانگی هم روح و هم جسم رو شامل می شه.
یعنی تلفیق هر دو جنبه . اما شکاف میان مادونا و معشوقه در بسیاری از فرهنگ ها قابل مشاهده است .
مادونا / معشوقه چیزی شبیه ترکیب یخ و اتش هست ! ترکیب دو جنبه ی متضاد ! و این به شدت برای مرد ها جذابه .
زنی که در تلفیق هر دو جنبه مادونا و معشوقه اش در ارتباط با مرد زندگی اش موفق بشه بسیار خاص، قدرتمند ، موفق و ممتاز هست .
اکثر مردان هنگام پیدا کردن شریک زندگی در جست و جوی زنی هستند که به نحوی این دو جنبه ی قدرتمند را با هم ادغام کرده باشه .برای جنبه ی مادونای زن احترام قائل هستند و در عین حال از جنبه ی معشوقه ی وی لذت می برند.
سلام
خانمی هستم بیست و یک ساله. یک سال عقد بودم و دو ساله عروسی کردم. یه پسر هشت ماهه هم دارم.
شوهرمم 28 سالشه. چطور می تونم برای شوهرم زن باشم نه مرد؟ و لطافت زنونه داشته باشم؟ بارها تو اینترنت سرچ کردم ولی واقعاً هیچی نفهمیدم اصلاً نمی تونم یاد بگیرم.
شوهرم میگه تو زن نیستی، مردی. رفتارات مردونس. ناز زنونه نداری, باید با کارهای زنونت منو جذب خودت کنی.
تو رو خدا راههای زن بودن رو بهم یاد بدین. شوهرم جدیداً میگه من آخرش یه زنه دیگه می گیرم تو برای من زن بشو نیستی.
می خوام حس مردانگی رو در شوهرم زنده کنم؟
چطور تا آخر عمر برای همسرم جذابیت جنسی داشته باشم
سلام
من پسری 24 ساله هستم و نامزدم 18 سال داره. من الآن سربازم و روزهام تکراری شده و حرف جدیدی برای گفتن ندارم.
نامزدم هم درس می خونه به صورت آنلاین و همه ش خونه است و قرنطینه اند و اون هم حرفی جدید برای گفتن نداره. تماس که می گیرم هم خودم و هم اون حرف کم میاریم و دنبال موضوع خوب برای صحبت می گردیم.
تماس مون همه ش شده سلام خوبی چه خبر خداحافظ. به نظرتون چه کار کنم بهتر شیم و رابطه مون صمیمی تر بشه؟، شما درباره چه مواردی صحبت می کنید؟، چه حرف هایی در این دوران پیشنهاد می کنید که واقعاً مهم باشن.
سلام به همه دوستان
۱. مادر بزرگ سالخورده ای دارم که ۹۵ سال شون هست و متأسفانه زمین گیر شدند.
۲. ایشون هیچ منبع درآمدی ندارند.
۳. چون توان حرکت ندارند و متأسفانه نمی تونن از سرویس بهداشتی استفاده کنند محبور شدیم براشون از ایزی لایف استفاده کتیم که ماهی ۹۰۰ تومن هزبنه شون میشه. ( قیمت هر بسته ۱۵۰ ت)
۴. پدرم کارمنده و واقعاً براشون سخته تامین این مبلغ
۵. عموی من هم گفته هیچ کمکی نمی کنه ...هیچی
۶. به کمیته امداد مراجعه کردم که مادربزرگم تحت پوشش اون جا بشن... البته ماهیانه ۳۵۰ میدن فقط
۷. برای تامین این هزینه چکار باید کرد؟
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متشکرم
من دختری چادری هستم که از آرایش هم خوشم نمیاد. از 10 سال پیش برای رفتن به دانشگاه کلی ایده و نوآوری برای کارم داشتم چون رشته م رو دوست داشتم.
امّا چادری بودنم باعث شده بود که بسیار برام مزاحمت ایجاد می کردن! الآن که می بینم تمام اون ایده هایی که داشتم بقیه به انجام رسوندن و حتی درس خوندن که یه چیز عادیه رو بدون دغدغه انجام دادن، خیلی حس بدی بهم دست می ده.
خصوصا که دوروبریا مداوم می خوان برای آدم نسخه بپیچن این کار رو بکن یا برو فلان جا سر کار یا ازدواج کن. ولی من برای خودم برنامه داشتم و اصلا حتی یه درصد به نرسیدن فکر نمی کردم. الآن چند ساله واقعاً سردرگم شدم. چون هر ایده ای رو خواستم عملی کنم یکی مزاحمم شد. حتی من برای کتاب گرفتن از کتابخونه هم تو دانشگاه سین جین می شدم که تو چرا میای این قدر کتاب می گیری و از این حرف ها... تو چرا اینجایی... تو چرا اون جایی... واقعاً احساس می کردم از نظر مردم یه دختر چادری باید خنگ و ساده و احمق باشه و حتی حق حرف زدن هم نداره.
سلام
یه پستی رو دیدم که چنین مضمونی داشت : چطور احساساتم رو خفه کنم ، احساس کردم همه آدم ها با احساسات سر و کار دارند و ممکنه چه قدر براشون اذیت کننده باشه ، پس تصمیم گرفتم که سرگذشت تقریبا مفصلی از خودم رو به اشتراک بذارم.
توی سن 17 سالگی بود که متوجه شدم دانشگاه قرار نیست شغل آینده من رو بسازه و انتظارات زیادی که از دانشگاه داشتم رو دور ریختم ، به طور حرفه ای ورزش می کردم ، در طول زندگیم هزاران علاقه متفاوت داشتم و توی همه شون هم خوب بودم ، ولی خدا کمک کرد و تونستم بفهمم که بیشترین علاقه و استعداد من و هدف زندگی من در چه رشته آیه ، و به لطف خدا دانشگاه خوبی قبول شدم که تاثیرهای اساسی روی من داشت و بابتش تا آخر عمر از خدا ممنونم.
در واقع قبل از رفتن به دانشگاه اولین درآمدم رو کسب کردم و هنوزم سال خمسی من همون روزه ، سال اول دانشگاه خیلی خوب درس می خوندم و توی کل دانشجوهای رشته نفر اول بودم ، آدم خیلی معنوی بودم که ممکن بود تا روزها و هفته ها گناهی ازم سر نزنه ، هنوز ورزش رو به طور حرفه ای ادامه می دادم ، روی مهارت های متفرقه ام کار می کردم ، مسیر و آینده شغلیم رو امتحان و انتخاب و ترسیم می کردم ، و مهم تر از این ها این بود که کار می کردم و سعی می کردم دائم با یاد گرفتن بهتر باشم.
من پدرم دهه چهلی هست تفکراتش هم با زمان بروز نشده فکر می کنه نوع تفکرش این هست که هر کسی که دانشگاه بره پولداره .یعنی این همه آدم های دانشگاه رفته بیکار رو نمی بینه. من می خواستم برم هنرستان فنی حرفه ای نگذاشت برم حالا هم اصرار می کنه باید پزشکی بخونم .
چرا من ۱۸ سالگی برم دانشگاه بعدش حدود ۷ سال عمومی بعدش حدود ۳ سال تخصصی بعدش دو سال سربازی یعنی من تازه ۳۲ سالگی وارد بازار کار میشم که اگر اون موقع این شغل اشباع نشده باشه.
من اصلا می خوام کنکور ندم برم سراغ شغل آزاد.(شغل آزاد که درآمد ش بیشتر از پزشک هاست)، جرأت این رو هم ندارم که رو حرفش حرف بزنم یعنی تو خونه ما کسی جرات نداره که رو حرفش حرف بزنه.
به سرم زده مخصوصا تست های کنکور رو مخصوصا اشتباه بزنم بعدش عم فوق ش چند سال هر روز کتک می خورم دیگه. هیچ وقت بهش بی احترامی نکردم ها امّا صبر هم حدی داره
نمی دونم چرا هیچ وقت عبرت نمی گیره چند مدت پیش یکی از آشنا هامون این قدر سخت گیری کردند که بچه رتبه تک رقمی کنکور شد امّا ادامه نداد.