از روزی که پدرم فوت کرده زندگیم جهنم شده

بچه واقعا بهتون حسودیم میشه. کاش منم مشکلات کوچیک و پیش پا افتاده ای مثل شماها داشتم. کاش مشکلاتم در حد پر مویی و نیاز به ازدواج و .....بود. من ۲۹ سالمه. تا پنج ماه پیش فکر میکردم خیلی خوشبختم.

یه خانواده گرم و صمیمی داشتم. و خودمم داشتم برای دکتری درس میخوندم. درسته تا بحال هیچ خواستگاری نداشتم ولی خب کلی نقشه جور واجور برای خودم داشتم. اما متاسفانه چهار ماه و نیم پیش بود که پدرم که بشدت بهش وابسته بودم و بطرز عجیبی به هم وابسته بودیم بعد از رفتن به سرکار یهو ایست قلبی کرد و تمام.......

از اون روز زندگیم جهنم شده . اونم به معنای واقعی. تا دو ماه که تو شوک کامل بودم بعدشم افسردگی حاد. باورتون نمیشه تا بحال سر خاکش نرفتم و هیچ فاتحه ای براش نفرستادم. شاید باورش سخت باشه ولی درست سه ماه بعد فوت پدرم در حالی که افسردگی شدید داشتم اولین خواستگار اونم تو ۲۹ سالگی برام اومد.

اونم با تمام ویژگیهایی که همیشه ارزوشو داشتم. ولی متاسفانه اصلا حوصله رفت و امد و معاشرت باهاش رو ندارم . تازه ارتباطم با خدا رو هم از دست دادم. حالا نمیدونم چیکار کنم؟؟! موندم این همه مدت هیچکی نیومد سراغم زد و دقیقا کی برام خواستگار اومد! اخه این چه شانسیه من دارم. ازدواج کردن روحیه میخواد من با این همه افسردگی برم بمیرم . بهتره

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

آیا کوتاه یا بلند بودن مانتو رو تحریک آقایون تاثیر داره؟

سلام

میخواستم بدونم آیا کوتاه یا بلند بودن مانتو رو تحریک آقایون تاثیر داره؟ یعنی فرقی هست بین مانتو تا زانو یا مانتو بالا زانو؟ واقعا فرق داره و ممکنه تحریک بشن؟ اگه بالا زانو باشه و گشاد چی؟

یه سوال دیگه!

من کمر باریکم و مانتوهام بیشتر کمربند دارن، بخاطر همین قشنگ تر نشون میده اندامم رو ، یعنی باریکی کمرم رو نشون میده، آیا اینم براتون تحریک کننده ست؟ یا مهم نیست؟

ممنون میشم پاسخ بدید

 

مرتبط :

مگه میشه پسری با یه SMS تحریک بشه؟!

کارم گناهه و دارم باعث تحریک پسرا میشم ؟

آیا واقعا مد امروزی دختران برای پسران تحریک کننده است ؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

میترسم که در مورد احساس اون اشتباه کرده باشم

سلام

تقریبا دو سالی میشه که با یه دختری آشنا شدم که فکر میکنم بهش علاقه مند شدم و احساس میکنم اون هم همین حس رو نسبت به من داره. رابطه مون هم به قول معروف مثل دوست پسر/دوست دختر نیست. ایشون شهرستان هستن و بنده فقط یک بار همراه مادرشون ایشون رو تهران ملاقات کردم.

حتی تلفنی هم با هم صحبت نمیکنیم، ولی تقریبا هر روز و حداکثر سه چهار روز از طریق SMS از احوال هم با خبر میشیم، به این دلیل گفتم که فکر میکنم اشون هم نسبت به من علاقه مند هست که چون هر اتفاقی که تو خونه و دانشگاه و ... براش میوفته به من هم میگه، از این نظر هست که  فکر میکنم ایشون هم مثل من اون احساس علاقه رو داره

مشکل بزرگ من اینه که نمیتونم بهش بگم بهش علاقه مند شدم، همین.

نمیتونم حرفم رو بزنم، از این میترسم که کلا من در مورد اون اشتباه کرده باشم که فکر میکنم اون هم نسبت به من علاقه منده و کلا شاید اون من رو به عنوان یک دوست تصور کرده باشه، برای همین بیشتر میترسم حرفمو بزنم، میترسم جا بخوره

چی کار کنم؟

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

ازدواج با دختری که حدود 20 کیلو کمبود وزن داره

سلام

من یه دختر 21 ساله محجبه با قد حدود 170 و وزن 46 هستم.

یه آدم کشیده ی لاغر.

همه نوع آزمایشی هم دادم و مشکل جسمی ای نداشتم و بیشتر مربوط به ژنتیک بنده میشه این قضیه.

بیشتر آقایون لطف  کنن صریحا  و بدون ملاحظه جواب بدن که لاغری به این شکل یه دختر چقدر در انتخابشون تاثیر میذاره و اصولا در روابط جنسی چقدر موثره.

خواستگاری هایی داشتم که نا موفق بوده.از ربطش به این قضیه مطمئن نیستم البته.

اگر کسی هم راهی برای اضافه ی وزن داره بسیار ازش ممنون میشم بهم بگه.

ممنون  از توجه همه .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

میترسم فقط جذب چهره ام شده باشه

سلام دوستان سوال دارم ازتون ، خواهش خواهش خواهش جواب بدید

من تقریبا یک سالی هست که با پسری آشنا شدم ( خانواده‌ها در جریانن، 6 ماه تقریبا با خانوادش تعامل داشتم و بعد اجازه خواستن که پسرشون باهام حرف بزنن) ایشون هم دانشگاهیم بود ولی رشته ش فرق میکرد... علاقه شدیدی بهم داره و اینو ثابت کرده و لازم به توضیح نیست چون طولانیه...

من یه دختر چادری از خانواده مقیدی هستم ایشون ولی یه مقدار کمتر از ما، یعنی مادرشون و خودشون بیشتر مذهبی هستن و خواهر و برادراش نه!

الان چند باری خواستگاری اومدن و منتظر جواب منن اما یه موضوعی هست که به هیشکی نمیتونم بگم و سختمه که راجع بهش حرف بزنم..

قرار بود یک بار با آقا پسر حرف بزنیم راجع به ی سری توافقات، توی ماشین نشسته بودیم ایشون علاقه از چشماش موج میزنه ندیدم نگاهی به جایی جز چشمام و صورتم داشته باشه! البته من ندیدم

ولی اون روز توی ماشین یکدفعه داشت حرف میزد دستشو گذاشت روی دستم، من عین برق گرفته ها شدم همچنین از جام پریدم، تنم یخ کرده بود، نمی دونستم کار درست توی اون شرایط چیه، سریع دستمو از زیر دستش بیرون کشیدم، دستمو گذاشتم روی دستگیره در ماشین که درو باز کنم و برم ولی محکم در و گرفت و مدام خواهش میکرد که به حرفاش گوش بدم ولی من با اصرار پیاده شدم و رفتم سر خیابون ولی اومد سر خیابون وایستاد و هی اصرار کرد که سوار بشم منم چون دیدم شرایط خوب نیست و ممکنه مردم فکر بدی کنن در پشت رو باز کردم و سوار شدم و دیگه جلو ننشستم

شروع کرد معذرت خواهی که به خدا مدیونی اگر فکر کنی به خاطر هر چیزی غیر از دوست داشتن این کار کردم، گفت نمیدونم چم شده بود یه لحظه مثل علاقه ای که آدم به یه بچه داره که اینقدر شیرینه میخواد بغلش کنه اون حسو پیدا کردم ( مدام داشت سعی میکرد به من بفهمونه که کارش به خاطر حس جنسی نبوده ) هی ازم خواهش میکرد که ببخشمش میگفت دارم میمیرم همش دارم فکر میکنم شما دارید در مورد من چه فکری میکنید از خودم بدم میاد و از این حرفا....

راستی قبل این ماجرا هم ی بار بهم گفت دلم میخواد لپاتو بکشم، میشه؟ ( خدا میدونه من هیچ وقت غیر رسمی باهاش حرف نزدم ولی اون به شدت ابراز علاقه میکنه ) ولی من گفتم شوخی میکنید؟ گفت نه خیلی دوست دارم محرم باشیم و اینکارو کنم!

از نظر خانوادم و همه دوستام خیلی پسر سر به زیر و خوبیه، درسته در حدی که من میخوام مذهبی نیست ولی خیلی صاف و سادست خیلی پشتکار داره..

اما من نمیتونم این دو تا موضوع رو به خانوادم و حتی صمیمی ترین دوستام بگم، همش دارم خودمو میخورم همش توی عذابم، احساس میکنم بهش بی اعتماد شدم...

ولی میدونم اگر بهش جواب منفی بدم بازم ولم نمیکنه...

ی چیز دیگه هم هست میترسم فقط جذب چهره ام شده باشه...

بچه ها خواهش میکنم کمکم کنبد، این نگرانیا داره خلم میکنه، میترسم آدمی که به خاطر علاقه به خوش اجازه این حرفا و کارارو داده بعدا هم ممکنه برای کاراش دلایل و توجیه بیاره

آقایون نظرشونو بگن، منم مثل خواهرتون خواهش میکنم

خانوما هم بهم کمک کنید خواهرانه.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

از خودم بدم میاد

سلام دوستان، راستش من اینجا نظر میذارم ولی روم نشد اسممو بگم

من ی دختر تقریبا 24 ساله هستم، محجبه، وقتی بیرون میرم بیشتر اوقات 2 الی 3 بار اتفاق میفته توی این بیرون رفتنا که خانوما میان شماره منزلمونو بگیرن واسه امر خیر!!

توی مهمونیا به نظر همه زیبا و تو دل برو هستم و همه نگاهم میکنن...

توی دانشگاه پسرا از همه مدل تیپ و قیافه (چه آدمایی که خیلی با هم متفاوتن چه آدمایی که تقریبا شبیه هستن از نظر خصوصیات اخلاقی و عقیده) جذبم میشن (البته من اصلا حتی سعی مینم باهاشون حرف نزنم)...

خیلیا هم توی روم مستقیما میگن خیلی نازی با اینکه یه کمی هم تپلم...

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)

شده تا حالا ندونی به چه شغلی علاقه داری؟

سلام به همه بچه های با معرفت اینجا 

بنده محمد 60 هستم که فکر کنم خیلی ها منو میشناسن و از شهریور 92 با سایت و دوستان اشنا شدم .

یه سوال رو من سال  92  هم پرسیدم اما نتیجه نگرفتم . مشاوره هم رفتم اما باز هم فایده نداشت .

اینجا اما سوال نکردم و از همه میخوام کمکم کنن تا انشالله گره از مشکلم بازبشه . ممنونم .

-----------------------

شده تا حالا ندونی به چه شغلی علاقه داری ؟

من چند ساله چند تا کار مختلف انجام دادم اما اصلا به هیچ کدومشون قلبا علاقه نداشتم .تا قبل از عید هم مشغول بودم توی یه کار موقتی . 

از اول امسال هم بیکارم . میخوام امسال یه شغلی رو انتخاب کنم و به امید خدا تا اخر هم دیگه شغل عوض نکنم .

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه)

روحیات و مشکلات دخترهایی که پدرشون فوت کرده

سلام

من تازه دارم ازدواج میکنم. مشکلم اینجاست که توی انتخابم مردد هستم.

من 23 سالمه و دختر خانوم کوچیکتر از منه. پدر ایشون 4 ساله فوت کردن. برادر بزرگتر هم ندارند

مشکلم اینجاست که نمی دونم آیا می تونم خلا احساسی و عاطفی این سال ها رو براش جبران کنم؟

چون احتمالا این اتفاقات باعث افسردگیش شده توی این سالها ،‌البته راستش می ترسم مادرش با یه نفر دیگه ازدواج کنه کنه که نا اهل باشه و زندگیشون به هم بریزه آخه وضع زندگی اونها هم مثل ما خوبه...

شما می دونید روحیات و مشکلات چنین دختر هایی چجوریه ؟

چه چیز هایی رو باید توی رفتار و گفتارم رعایت کنم؟

آخه واقعا نمی دونم با چه جور تیپ شخصیتی دارم ازدواج می کنم... تشکر از همه دوستان

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)

خانمم به شدت آدم ترسویی هستش (2)

سلام دوستان . من همون مردی هستم که قبلا یه بار پست خانمم به شدت آدم ترسویی هستش رو مطرح کرده بودم.

خیلی از دوستان پیشنهاد دادن که همسرم رو پیش یه روانشناس ببرم و همینکارو کردم و خداروشکر جواب هم داده. البته ترس همسرم به طور کامل از بین نرفته ولی خب خداروشکر خیلی کمتر شده . مثل اینکه همسرم به فوبیا دچار بودن.

البته برام خیلی جالب بود که خیلیا داخل همون پست در حد یه دکتر روانشناس تشخیص دادن که همسرم فوبیا داره. به هر حال وظیفم دونستم از کمک هاتون تشکر کنم. چون معلوم نبود اگه این مسئله رو مطرح نمیکردم تا کجا باید ادامه پیدا میکرد و تا کجا باید با این مشکل هم من و هم خود همسرم اذیت میشدیم .

یاعلی مدد

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در زن داری (۳۳۷ مطلب مشابه)

من بیمارم یا گناهکار ؟

سلام

من یه دختر سى ساله ام ، مجرد  ، خانواده متوسط و معمولى دارم، نسبتا مذهبى با محبت و خوش اخلاق که براى بچه هاشون کم نمیذارن. 

من خیلى افسرده ام، دلم گرفته! سالهاست اینجوریم، در حدى که زندگى کردن برام سخت شده، حوصله هیچ کارى و هیچ کسى رو ندارم از زندگى هیچ لذتى نمیبرم، بارها از خدا خواستم اول گناهانم ببخشه بعد جونم بگیره!

بخاطر عقاید مذهبى بوده که تا الان زنده ام! از اوایل دانشگاه شروع شد گفتم لابد بخاطر محیط جدید و ... ولى مدتى گذشت هیچ تغییرى نکردم اون اوایل اصلا متوجه حال بدم نبودم فقط روزها میگذشت و اواخر ترم دو تازه انگار از خواب بیدار شدم و متوجه شدم چه افتضاحى تو درسا به بار آوردم، سعى کردم جبران کنم، خیلى تلاش کردم، براى حالم هم همینطور.

همیشه فکر میکردم خاطر ضعف ایمانه سعى کردم گناه نکنم به واجباتم برسم. ولى من خود به خود خیلى گناهاى این سن و سال رو انجام نمیدادم. من حوصله رسیدن به خودم و خوشتیپ گشتن رو نداشتم چه برسه به اینکه با بى حجابى،  ساده میگشتم، حوصله خودمو نداشتم چه برسه جنس مخالف.

با اقوام بخاطر توصیه به صله رحم رفت و آمد کمى داشتم. بیرونم نمیرفتم. فقط هر طور بود خودمو مجبور میکردم درس بخونم و دانشگاه برم، دوستاى کمى داشتم که مذهبى بودن ارتباط کمى باهاشون داشتم، اون چیزى که به من کمک میکرد این بود که همیشه فکر میکردم کم کم بهتر میشم در واقع خودمو با امید زنده نگه داشتم 

بعد از چند سال یکى از دوستام گفت برو روانپزشک! رفتم تشخیص من شد افسردگى شدید! تقریبا تمام علایم رو داشتم از کاهش وزن شدید و مشکل خواب تا روحیه کاملا غمگین و بى لذتى و بى حوصلگى مطلق...

درمان برام شروع شد یه کم امیدوار شده بودم تا حدودى به درمان جواب دادم براى بهتر شدن پزشکا گفتن باید روانکاوى بشى یه چند جلسه رفتم پیشرفت زیادى نداشتم روانکاو گفت مشکلت عمیقه باید حوصله کنى ولى من دیگه توان ندارم! 

نسبت به قبلا بهترم چون دیگه آرزوى مرگ نمیکنم، ولى زندگى برام سخته نه حوصله کار کردن دارم نه درس خوندن نه بیرون رفتن نه هیچ چیز دیگه اى موندم چطور به زندگى ادامه بدم ؟

همش فکر میکنم مشکل از نداشتن ایمانه! فکر میکنم خدا منو دوست نداره آدم بدى هستم اینقدر گناه کردم که خدا به حال خودم رهام کرده میخوام بلند شم اما نمیتونم فکر میکنم تنبلم که از زیر کار و درس در میرم! 

دکتر میگه اینا نشونه عود بیماریه شما چى فکر میکنید؟ وقتى توفیق یه کار رو از دست میدم چى؟

من بیمارم یا گناهکار بهم بگید چیکار کنم تحمل زندگى با شرایط و حال الان وحشتناکه!

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)

نماز خوندن چه فوایدی داره ؟

سلام.

من می خواستم از شما فواید نماز رو بپرسم.

راستش من چند وقته دیگه نماز نمی خونم (علت اصلیش شک به مهربانی و عدالت خدا هستش ) حالا که با خودم فکر می کنم می بینم که هیچ فایده نماز رو آدم نداره فقط برای بهشت رفتن الزامی هستش.

مطلب هم زیاد خوندم مثلا یکی گفته بود نماز برای کبد خوبه!!! (بدون هیچ مدرک علمی)

لطفا از فواید کاربردی نماز در این دنیا بگید و اونرا هم با مدرک پشتیبانی کنید. 

راستی یک سری از خواص نماز هم فقط مختص به نماز نیست ( مثلا خیلی ها میگن که نماز یک جور مدیتیشن هست. در این حالت نماز به صورت اختصاصی این خاصیت را ندارد. )

مرتبط :

یه جوری قانعم کنید باید نماز بخونم

یه راهکار و یا یه انگیزه قوی میخوام که بتونم نمازخوان بشم

نماز خوندن واقعا برای من سخته

فلسفه نماز از زبان استاد رائفی پور

چرا نمی تونم نماز بخونم؟

چطور نفرتم رو از نماز نابود کنم ؟

چرا نماز و روزه روی من تاثیر نداره ؟

چرا و چه جوری نماز بخونم ؟

دلم میخواد نماز خون بشم

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) نماز خواندن (۷۷ مطلب مشابه)

در دوران عقد چقدر با همسرتون رابطه تلفنی یا پیامکی داشتین

با سلام

از دوستان متاهل سوالی دارم .

شما توی دوران عقد چقدر با همسرتون رابطه تلفنی یا پیامکی داشتین ، در روزهایی که همدیگر را میدیدین یا روزهایی که همو نمی دیدین.

واسه روابط تلفنی و پیامکی هم مثل رابطه جنسی مردها بیشتر باید شروع کننده باشند؟ 

اگر مایل بودین نوع اشنایی و مدت عقد را هم بگید. چون میخوام بدونم این مسایل هم تاثیری داره در میزان این نوع روابط .

دوستان مجرد هم اگه خواهر یا برادری در عقد داشتند و در جریان میزان رابطه تلفنی و پیامی انها بودن هم لطف کنید جواب بدید.

ممنون

پیشنهاد ← صحبت های تلفنی دوران نامزدی

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)

حالا فهمیدم که علاقه مهمه ولی اخلاق مهم تره

دختری 21 ساله هستم.

حدود 4 سال پیش با همسرم که از فامیل هستش ازدواج کردم.

ازدواجم فقط از روی علاقه ای بود که بهش داشتم و نه احساس جنسی و چیز دیگه.

شوهرم هیچی نداشت حتی کار.

خدا رو شکر بعد چند سال وضع زندگیمون بهتر شد و آروم آروم داره رو غلطک میافته.

من همسرم رو خیلی دوسش دارم ولی واقعا از یسری رفتاراش خسته شدم.

زبون پر نیش و کنایه ای داره و منم منم کردناش زیاده.

همیشه هم سرخانواده بحث و جدل داریم.

الان به این سن که رسیدم فهمیدم علاقه مهمه ولی اخلاق خیلی بیشتر.

نمیگم اخلاق نداره هرکسی خوبی و بدی هایی داره. ولی حس میکنم بدی هاش داره واسم غیرقابل تحمل میشه.

هیچکس بجز من و همسرم از اینکه ما تو این دوران با هم نزدیکی داریم با خبر نیست.

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

تازگی ها خیلی به زندگی دیگران حسودیم میشه

دوستان خواهش میکنم کمکم کنید؛

من با شوهرم 5 سال اختلاف سنی دارم و هر دو لیسانس داریم؛ از اقوام دورمون بود؛ ولی تو دو شهرستان مختلف زندگی میکنیم؛ و دیر به دیر همدیگه رو می بینیم؛ حدود 15 ماهه که تو عقدیم که شاید 1 سال و نیم دیگه بریم خونه ی خودمون؛

شوهرم بیکاره و خونه و ماشین و سرمایه ای نداره؛ همه موقع ازدواج میگفتن فقط خانواد مهمه و پسره خیلی دوست داره؛ حالا مشکل من اینه که تازگیا خیلی به زندگی دیگران حسودیم میشه و با کوچکترین حرفی از شوهرم دلگیر میشم؛

بخدا دست خودم نیست؛ مخصوصأ خواهرم که تو رفاه کامله و همیشه چیزایی که خریده رو بهم نشون میده؛ البته اینو هم بگم شوهرم خیلی خوش اخلاق و با ایمانه؛ طوری که تو فامیلشون به خوب بودن معروفه؛

تو رو خدا کمکم کنید میترسم از ازدواجم پشیمون بشم. البته نمیتونمم کاری کنم چون دیگه دختر نیستم. شما رو به امام رضا قسمتون میدم کمکم کنید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل رفتاری دوران عقد (۴۷۲ مطلب مشابه)

از لحاظ عاطفی و جنسی بشدت در فشارم

سلام، دوستان لطفا کمکم کنید خیلی در فشارم

من یه پسر جوون 20 ساله هستم، پسر مذهبی و معتقدی هستم و تک بچه ام، البته با خانواده ای که ازدواج رو بعد درس و کار و سربازی میدونن، از لحاظ عاطفی و جنسی بشدت در فشارم . شاید بگید زوده ولی برای من شده، از طرفی موقعیت برای گناه برام زیاد فراهم میشه از خودارضایی گرفته تا دخترهای دورم و مدت زمان های طولانی که خونمون خالیه و در کل موقعیت برای گناه رو بصورت جدی دارم،ولی نمیخوام گناه کنم،نمیگم خیلی پاک بودم ولی نمیخوام کثیف بشم و بیشتر از این به همسر آیندم خیانت کنم و البته دوست دارم همسرم پاک و عالی باشه و نمیخوام با کارای بد خودم یه نفر مثه خودم نصیبم شه.

چند باری به فکر ازدواج موقت افتادم و چند نفری هم بودن که اینکارو میکردن ولی آدم های به ظاهر مذهبی و بشدت سودجو و منفعت طلب بودن ، برای یک ماه صیغه نزدیک یک میلیون پول می‌گرفتند، آخه کدوم جوونه بیاد یک میلیون پول بده که گناه نکنه؟

خلاصه از این آدما که منصرف شدم ولی بشدت در فشارم و برای ازدواج دایم نه خودم نه خانوادم شرایطش و نداریم و ازدواج موقت هم که کسی پیدا نمیکنم، نمیدونم از کجا پیدا کنم و چیکار کنم، لطفا اکه میدونین راهنماییم کنین، نمیخوام به گناه بیفتیم و واقعا گیر کردم، اینقد روم فشاره برای هیچ کاری تمرکز ندارم، حتی درس و دانشگاه، شما بگید چیکار کنم؟

پاسخ :

سلام

در حال حاضر موضع شما چیه ؟ 

از ازدواج موقت منصرف شدید یا کسی رو پیدا نمی کنید ؟

تا فرصتش پیش میاد ؛

وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ

و کسانى که [وسیله] زناشویى نمى ‏یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بى ‏نیاز گرداند .

اگه صبر کنید تا بتونید ازدواج دائم بکنید برای شما بهتره . بهتره با روش های موجود ، مسائل جنسی رو از اولویت های زندگی تون خارج کنید . 

اگه به سمت ازدواج موقت برید این خطر وجود داره که میل و اراده ی شما برای ازدواج دائم کاهش پیدا کنه . ولی اگه ازدواج موقت نکنید توانی که برای فراهم کردن مقدمات ازدواج دائم از خودتون نشون میدید خیلی بیشتر خواهد بود . 

با غریزه ی جنسی دو برخورد میشه کرد ؛

اگه بهش توجه بشه ، شعله ور تر میشه و اگه بهش توجه نشه کم کم فشاری که وارد می کنه ضعیف و ضعیف تر میشه .

فرقی نمی کنه متاهل باشی یا مجرد . در هر دو حالت اگه بیش از حد بهش توجه بشه ، میشه اولویت اول زندگی . اون وقته که زندگی عادی رو مختل می کنه .

قبلا بارها عرض کردم ، کسانی بودند که با مشکل خودارضایی دست و پنجه نرم می کردند . بعد از مدتی وقتی به یه سری توصیه عمل می کردند می تونستند خودارضایی رو ترک کنند ، مدتی بعد پیام می دادند از غیر فعال شدن غریزه ی جنسی شون ابراز نگرانی می کردند ! می گفتند نکنه مریض شدیم ؟!

اون ها موفق شده بودن با عدم توجه به میلی که تا چند ماه قبل خواب و خوراک رو ازشون گرفته بود اون رو به حاشیه ببرند و زندگی عادی داشته باشند .

به شما توصیه می کنم اگه خواستید ازدواج کنید باید توجه داشته باشید که فشار جنسی روی انتخاب و سرعت شما تاثیر نذاره .

مثلا طوری نباشه که در انتخاب و تحقیق عجله کنید و بخواید که هر چه سریع تر ازدواج کنید .

موفق باشید

↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه) فشار جنسی قبل از ازدواج (۱۵ مطلب مشابه)