خانواده برتر

میشه همه درسا رو خلاصه بنویسی

این طوری حوصلت سر نمیره و مطالب تکراری دو بارها نمی خونی

یا اینکه خودت سوال در بیاری

از هر مفهوم یکی

بعد قبل از امتحانا سوالا رو جواب بده و فقط اشکالاتو بخون

سلام من تغریبا چهار ماهی میشه که همچین مشکلی پیدا کردم ،درس خوندن که بماند حتی وقتی میخام صحبت کنم بعضی کلمات به ذهنم نمیاد .ده دقیقه که درس میخونم چشمام درد میگیره واصلا هیچی از درس نمیفهمم وباید یه سوال رو بیست باری بخونم که بفهممش.دکتر هم رفتم میگه از نظر جسمی سالمی. مییخاستم بدونم شما خوب شدید؟نتیجه ای گرفتین ؟لطفا با بقیه هم در میون بزارین

سلام منم مشکل شمارو دارم الان دهمم و دو ماه از سال تحصیلی گذشته قبلن روزی ده ساعتم می خوندم عین خیالم نبود الان با دو ساعت سریع خسته میشم دلیلای زیادیم داره یکیش گوشیه واقعا گوشی بدترین چیزه باعث میشه حافظه کم بشه تمرکز از بین بره یکی دیگش افسردگیه که الان توی نوجوونا خیلی شایع شده سومیشم کم خوابیه من فکر میکردم اگه کمتر بخوابن و شبانه درس بخونم موفق تر میشم ک اشتباه بزرگیه چون بعد از یه مدت عملکرد مغز پایین میاد پس بیاین یه کاری کنیم از امروز هر عاملی ک باعث کندشدن مغزمون میشه رو کنار بزاریم گوشیامونو یه جای غیر قابل دسترس بزاریم و این که هیچ وقت دیرنیست و همممون لیاقت بهترینارو داریم پیش بسوی موفقیت؛)

من کلاس دهم انسانی تو مدرسه نمونه دولتی ام  سه سال راهنمایی هم مدرسه نمومه بودم و از کلاس اول تا هشتم درسم عالی بود .نهم یکم کمتر شد ولی بازم نمونه قبول شدم  اما امسال دیگه افتضاح اصلا هیچی درس نمیخونم اصلا نمیتونم کتاب و باز کنم .علاقه ام بازیگری بعد کلاساشو هم می رم ولی رشتم انسانیه که از درساش اصلا خوشم نمیاد  .نمیدونم چیکار کنم تو فکر این بودم که برو رشته فنی ولی بابام نمیزاره درسای خوندنی رو هم دوست ندارم با همه ی همکلاسیا متفاوتم چون اونا میخونن شدم جزو نفرات آخر کلاس نمیدونم باید چیکار کنم !!!هرسال البته از نهم خیلی  بیشتر شده هی میگم چه موقعی مدرسه تموم میشه چطوری امسال نیفتم ؟چیکار کنم و...

درس نخوندن شما فقط عامل درونی داره

ببین دوست عزیز من فقط یک جمله میگم و تموم یا همین الان شروع کن یا بعدا حسرتش رو بخور 

عزیزم وقتی داری درس می خونی به چه چیزایی فکر میکنی

یعنی چه افکاری میاد توذهنت؟

سلام دوستان من هیچی اصلا فقط به خدا بگید کمکم کنه شما هم برام دعا کنید التماس دعا

سلام منم اینجورم

مثلا فردا امتحان شیمی نوبت اول دارم هیچی نخوندم الان تقریبا نزدیکا پنج و نیم عصره اگر نخونم تک میشم شایدم صفر

خیلی اذیتم

همیشه درس میخوندم ولی امسال نمیتونم بخونم 

دارم عذاب میکشم

*** **** ****** ***

کمکم کنین

به خانم شیرین

سلام بابت این وضع پیش آمده برایتان ناراحتم.

من دانش آموز پایه دوازدهم تجربى هستم و به مشکل شما دچار شده بودم.من دبیرستان تیزهوشان تحصیل میکردم یعنى هفتم تا نهم ولى بخاطر شرایط کارى پدرم نتوانستم ادامه دهم(سرویس مدرسه به خانه مان نمامدند).خلاصه من دهم افسردگى شدیدى گرفتم،تا دوسال از آن خبردار نبودم و اکنون فهمیدم ، بنظرم در گام نخست شما به پزشک عمومى بروید تا مشکلتان را بدانید ممکن است اثرات هورمونى بلوغ حال شما را بدتر میکند.معدلم در. همه پایه ها بیست بود ولى دهم و یازدهم شانزده ولى خداروشکر امسال بهترم و نوزده و هشتاد و هشت شدم،در ضمن عاشق شده بودم و هستم ولى فکر نکنم تاثیر داشته باشد مشکلات خانوادگى الى ماشالله... امیدوارم راهنمایی من برایتان ثمر بخش باشد.به شما توصیه میکنم راز و نیاز با خداوند را از یاد مبرید من به خدا فکر نکردم یکى از دوستانم کمکم کرد امیدوارم موفق باشید تلقین منفى نکنید 

اگر کمکى توانستم بکنم خوشحال میشوم شاید خداوند مرا وسیله قرار داده که به شما کمک کنم.

سهیلا ای کاش زودتر پیامتو می دیدم

منم دقیقا مثل شمام فلات فکری یا هرچی هممون درگیر نظام آموزشی غلط و کسل کننده شدیم انقد والدین ب ادم فشار میارن که همین یذره درسم نتونیم بخونیم من همه نمراتم کامل بود تا امسال خدایا خودت کمک کن

سهیلا جان ممنونم عالی بود حرفات.عزیزمی بوس به لپت

سلام من یه کنکوریم و خیلی مشکل دارم بیشترش ازخانواده ام هس أصلا منو درک نمیکنن که من کنکوریم و باید درس بخونم و أصلا حمایتم نمیکنن و انتظار دارن هم کنکور همون چیزی که اونا میخوام قبول شم انگار کنکور کشکه یه کتاب بگیری دستت رَآه بری تو خونه درس بخونی بعد پزشکی ام بیاری واسشون همیشه دعوای من سره اینه که اینقد مهمونی میگرن همش اخر هفته ها باغ مهمون دارن شبا  اونجا  میخوابن سیزده روز عید رو میرن باغ بعد انتظار دارن منم برم باهاشون بعد میگم باید درس بخونم میگن برو تو اتاق با همون سر و صدا بشین درس بخون واقعا دیگه بریدم همه نگاهاشون سمت منه ببینن من اخر کنکور چه میکنم چون درسم همیشه خیلی خوب بوده واقعا خستم همش گریه میکنم و هیچکسیم منو درک نمیکنه با هیچ کسم نمیتونم درد ودل کنم تو رو خدا راهناییم کنین 

سلام 

نمیدونم از کجا شروع کنم منم یه همچین مشکلی دارم و کمی فرا تر من وسواس هم دارم روی تمام کارهام از وقتی آمدم دبیرستان درگیرم مشاور روان پزشک اما بی فایده بود 

ولی الان که نظرات شما رو خوندم آروم شدم حداقلش اینکه تنها آدمی نیستم که این مشکل رو دارم 

سلام من تا نهم معدلم ۱۹/۸۰بود تو یه خانواده فقیر زندگی میکنم فکر کردم اگه رشته تجربی انتخاب کنم میتونم خودمو از این زندگی نجات بدم اما وقتی وارد دهم شدم به دلیل شرایط سخت روحی و به خصوص اقتصادی معدلم  شد۱۶ الان که یازدههم هستم که دیگه هیچی نمیخونم حالم خیلی بده فقط میخوام که دیپلم بگیرم وگرنه دیگه نه پزشکی میخوام نه چیزی تو رو خدا کمکم کنید چطو میتونم با وجود مشکلات خانوادگی شدید دیپلم تجربی بگیرم ؟ **** **** ***** ***** **** **** ** ****** ***** .نمیدونستم رشته ای که فکر میکردم نجاتم میده الان شده بلای جونم من اگه دیپلم نگیرم بد بخت میشم 

سلام اگه هنوز هستی و این پیام رو میبینی به نظرم یه ایده ای که احتمالاً جواب بده چون منم وقتی همسن تو بودم همین مشکل برام پیش امد در نهایت تصمیم گرفتم محیط مطالعه مو تغییر بدم اگه تو شهرتون کتابخونه ساکت و ارومی داری  یه هفته ازمایشی برو کتابخونه برای من جواب داد  حتی بهتر از قبل شدم  دیدن افراد دیگه که دارن سخت تلاش میکنن درس میخونن، دیدن وکیل ها،. پزشک هایی که برای تخصص میخونن و همسنی های خودت که درس میخونن تورو به وجد میاره 

البته فقط درصورتی که کتابخونه منظم و ساکتی باشه

و اگر تصمیم گرفتی اینکار رو انجام بدی یادت باشه برای اینکه از درس زده نشی نباید توی خوندنش زیاده روی کنی تفریح حتما باید بخشی از برنامت باشه البته تفریح هایی که با همکتابخونه ایت باشه رو اصلا پیشنهاد نمیکنم. 

همیشه وقتی وارد کتابخونه شدی باهیچ کس رابطه دوستانه ای برقرار نکن و همش به خودت بگو اینجا فقط جای درس خوندنه  و خارج از کتابخونه جای تفریح

سلام شرایط سخته میدونم اما اینو بدون اگه عاقلانه انتخاب کنی خودتو مشغول به درس میکنی تا از مشکلات اطرافت رها بشی تا وقتی چند سال دیگه به زندگیت نگاه کردی افسوس تلاش نکردنت رو نخوری من بدون کتاب کمکی و کلاس دهم 20شدم دوست من شد16اما وقتی عاقلانه تلاش کرد یازدهم19.60شد بدون که خیلیا دوست دارند که جای تو باشند تا اشتباهاتشونو جبران کنند بدون تنها چیزی که میتونه مانع تو بشه خودتی

سلام منم دقیقا همین مشکلو دارم. کلی روانپزشک رفتم قرص خوردم . فرزانگان درس میخونم. مشاورد ارم همه چی هست. اما نمیتونم بشینم بخونم. انگار حواسم نیست انگار بیهودس یا نمیفهمم. نمیدونم چیکار کنم هیچ کسم درکم نمیکنه:)

کمک میخوام.

سلام خدمت دوستانی که این مشکلو دارن.

من سال دوازدهم ام تو مدرسه نمونه دولتی یه شهر بزرگ.

خودم فعلا دارم با این مشکل دستو پنجه نرم میکنم ولی خب همچین بی سلاحم نیستم.

چند تا از اسلحه های مهممو میگم.

کتاب خونه برین:ولی این در شرایط فعلی کرونا نمیشه پس هیچی.

بهترین و بهترین راهکار بنظرم جملات مثبته'

مشاورا بهش میگن جملات انگیزشی.

ظهر که کلاس مجازیاتون تموم شد 'یه چند دقیقه تو گوگل دنبال اینجور جمله ها باشین'البته مشاوری که من داشتم'میگفت کتاب انگیزشی بخرین'ولی خب به هرحال مجبور کردن خود آدم به این کار هم خیلی مفیده'به این فکر کنید ک اگه رتبتون خوب بشه چه قدر حلوا حلواتون میکنن'شماهام نظراتتونو بدین'

ایشاالله که خدا امسالو بخیر بگذرونه 'هم از نظر کرونا هم کنکور

:-)

تنها کسی که میتونه کمکت کنه خودتی 

فقط باید اراده کنی... 

اینجا...

چیکار میکنم؟

سلام و درود 

اقا یه سوال 

من توانایی درس خوندن دو دارم ولی با توجه به این که درسا مجازی شده ، دیگه حسش نیست 

رشتم هم تجربیه و سال دهم هم هستم اما واقعا خداوکیلی دیگه نمیخوام زیاد درس بخونم مثل قبل 

الان هم میخوام تو کامپیوتر و این جور چیزا تخصص پیدا کنم و اصلا حس خوندن بری پزشکی رو ندارم 

هر کی باید به دنبال علاقه اش باشه 

و برای کمک به دوستمون که دیگه نمیتونه ۵ دقیقه هم درس بخونه باید بگم که :

زیاد به خودت سخت نگیر چون نتیجه ای نداره و هیچ چی از توش در نمیاد 

و در کل این که با توجه به این که در مدارس تیزهوشان بودی ، زیاد بهت سخت گرفته شده و دیگه حالش نیست که درس بخونی 

در کل زیاد به نمرات و این که شاگرد تاپی باشی ، حساس نباش اما تلاش خودت رو در حد توانت انجام بده 

امیدوارم که نظراتم مورد استفاده و مقبول باشه و بتونه کمکی کرده باشه 

هیچ مشکلی نداره بهش عادت میکنی

باید درد کشید تا به موفقیت رسید

سلام  من به ادم درس خونی بودم ولی ازسال دهم به بعدنمیدونم چی شدکم کم نسبت به درس سردشدم دیگه خستم میکرد روش های درس خوندم روعوض میکردم ولی هیچی به هیچی تاجایی رسیدکه دیگه نمیتونستم حتی یه کلمه بخونم حتی نگای کتاباکنم وپیش روانپزشک وروانشناس رفتم ولی موقتی بوداونقدراذیت شدم ازبابت درس نخوندن که مزاجم هم سردشد عصب باعث شدسیستم گوارشیم مختل بشه وگردن وشونه درد دارم وکنکورم روخراب کردم الانم یه ساله که موندم پشت کنکور۲ماه دیگه کنکوره ومن موندم تواتاقم نگاه درودیوارمیکنم وحرص میخودم وزجرمیکشم خانوادمم ازم ناامیدن دیگه کاری بهم ندارن خیلی خستم از این وضعیت وخواهرم وقتی مث من کنکورداشت نشست خوند بدون دغدغه والان مطب داره ولی من الان تواتاقم نشستم فک میکنم چجوری درس بخونم وقتی نمیتونم!!!!

شمامیتونیدکمکم کنید؟

منم همین مشکلو دارم...کمتر از ۳ ساعت دیگه امتحان نهایی دینی دارم اما هیچییی نخوندم حتی یکلمه

این یه بیماری مشخص نیست که بشه یه نسخه واسش پیچید،برای هر کسی راه حلش متفاوته،اما شکست پایان راه نیست،ما آدما اینجاییم که غیر ممکن ها رو ممکن کنیم.

اول باید تمام چیزایی که حواسمون رو پرت میکنه مرد و مردونه کنار بزاریم،برای یکی اون گوشیشه،برای یکی دیگه دوستاش و....معولا  سعی داریم با این کارا حواسمون رو از اصل دور کنیم اما وقتی حواس پرتیامون رو کنار بزاریم کم کم خواسته اصلیمون میشه تمام فکر و ذکرمون و خودش یه محرک میشه

دوما باید از کم شروع کنیم،سنگ بزرگ نشانه نزدن است.کسی که تا حالا روزی ۴ ساعتم درس نخوده نباید برنامه روزی ۱۲ ساعت برای خودش بچینه.اگه از کم شروع کنیم خیلی راحت تر هم می تونیم حواس پرتی هامون رو مدیریت کنیم و هم مطالعه ما مفید میشه.

سوما باید خودمون رو ببخشیم و شکستمون رو قبول کنیم تا فکر مون آزاد بشه و تلاشمون رو زیاد کنیم تو هر زمینه ای تا پشتکارمون قوی بشه.فقط روزی ۲۰ تا کلمه انگلیسی در طول یک سال تمام کلمات زبان رو از هفتم تا دوازدهم تکمیل می کنه.برای تقویت تلاش وپشتکارمون هم تنها کافیه شروع کنیم از لذت های زودگذرکوچک بگزریم و کار های خوب کوچک رو انجام بدیم و پله به پله سطح مون رو ببریم بالا .

لپ کلام اینه که تمام اینا خوب ولی از همه مهم تر اینه که خودت بخوای و بلند شی وشروع کنی،مسیر همیشه پیش روته،فقط اگه مسیر رو طی کنی تموم میشه

پس شروع کن به خودت یه فرصت دوباره بده،نیاز به انگیزه نداری فقط کافیه هر روز پشتکارتو حتی با اضافه کردن یک صفحه افزایش بدی و آخر راه رو برای خودت بساز.

۹۹پشتکار+۱استعداد=موفقیت

سلام 

من میخام برای فرهنگیان درس بخونم اما چند وقتیه ک نمیتونم چون به یکی علاقمند بودم و نشد ک باهم ازدواج کنیم اما نمیتونم فراموشش کنم الان هم فهمیدم رفته بایکی که میخاد بخونه برا دندون پزشکی نمیگم درمیاد ولی همش میگم من اگ معلم بشم بازم اون دختر خیلی از من بالا تره این فکرو خیالات نمیزاره حتی ی خط هم بخونم لطفا کمکم کنید نظرتون خیلی برام مهمه

منم همینجوری شدم دیگ بریدم سال اول ک کنکور دادم پرستاری قبول شدم ولی با تحمیل خانوادم موندم ولی دیگ نمیکشم دیگ نمیخام ادامه بدم نمیتونم دیگ بخونم حتا سمت کتابم نمیرم من همیشه تو مدرسه فرزانگان شاگرد اول بودم از ابتدایی تا دبیرستان اما الان....

سلام .منم دقیقا همین مشکل رو داشتم دقیقا بعد امتحان نهایی دیگه نتونستم بخونم

به نظرم تاثیر افسردگی وزیاده روی در درس خوندن و تفریح نداشتن هست که با یه کم استراحت وتفریح درست میشه.

سلام من اصلا برام فرقے نداره یڪ ساعت یا ده ساعت ولے اصلا هدف ندارم براے درس خوندنم تمرکز ندارم موقع درس هے این سوال ڪ چرا دارم میخونم میاد تو ذهنم اذیتم میکنه نمیزاره درس بخونم استرس خیلییے بدے میگیرم و اینکه نمیدونم از یه درس چقد باید بخونم راضیم کنه استرس نگیرم 🙁اصلا چند وقتے شده ڪ حس پوچے میکنم انگار هیچے نمیدونم و اینکه توقعم از خودم بالاعه هے میترسم قبول نشم یه درسو شده ده بار میخونم انگار وسواس دارم با اینکه تو این ۱۲ سال درسم خیلے خوب بوده ولے الان واقعا نمیدونم چجورے بخونمو چجورے استرس نگیرم

بعد اینکه یه عالمه فکر میکنم به نتیجع نمیرسم میشینم گریه میکنم هی🙁

اصلا کتابو باز میکنم گریم میگیره

ن هدف دارم 

ن انگیزه

دقیقا همین درد من هم دارم حرف هیچ کس برام تاثیری نداره دیگه نمی‌تونم هم خودم و هم خانواده‌ام بدبخت کنم یک پدر چه گناهی داره که این همه از همه چیزش بگذره پول خرج کنه ولی فرزندش هیچ چیزی نشه سخته واسم دیدن سختی کشیدن پدرم وقتی مو های سفید پدرم نگاه می‌کنم کلا گریه‌ام می‌گیره 

** *** ** *** ****** **** *** **** ** **** ******* *** ****** ** ****** **** ** *****  

درس نباشه دیگه آینده نیست آینده همه که نباشه زندگی ارزشی نداره همین بهتر که بمیرم تا ذهنم آرام بشه آرامش قبلی رو با این دروس چرت از دست دادم 

ای کاش ای کاش تو ایران یکی می‌شد 

این دردمون به این 

مسولان می‌گفت و این کنکور حذف می‌کردن جون همه راحت می‌شد 

۱۲ سال بخون با هزار جور بدبختی و سختی بعد ۱۲ سال یک آزمون که هیچ ارزشی نداره سرنوشت تو رو تعیین کنه پس این ۱۲ سال که خوندیم چی شد ارزشی نداره؟؟؟؟؟ 

کنکور هم الان اکثرا کسانی که سهمیه دارن قبول می شن 

سلام سلام امیدوارم حالتون خوب باشه😍

شاید براتون جالب باشه که بدونین همین چند مدت پیش با یه حال خیییییلی خیییییلی گرفته اومدم اینجا و شروع کردم به خوندن نظرات اینکه فهمیدم تنها دانش آموز زرنگ و هدفمندی نیستم که راهش رو به دفعه گم کرده خوب بود ولی اینکه دیدیم هممون تو این مشکل گیر افتادیم و هیشکی هم هیچ راهکاری ارائه نمیده قلبم رو میشکوند....

همون موقع به خودم قول دادم  اگه مشکلم رو فهمیدم به شما هم بگم

ولی به هر حال من مشکل خودمو پیدا کردم و شاید بتونه مشکل بعضی از شما هم باشه ولی اینم بگم که برا هرکسی می‌تونه متفاوت باشه و از یه جور شیوه نادرست درس خوندن باشه .مثلا من خودم این شکلی بودم که بی حوصله و شل و ول می‌نشینم پای درس و از یک ساعت خوندن شاید  از ده دقیقه اش درست استفاده کرده بودم و اجازه میدادم بقیه ساعت با پرش فکری و بی حوصلگی بگذره بعدشم فکر میکردم بخاطر عدم تمرکزه درحالی که مشکل اصلی تنبلی اول کار بود که باعث می شد هم تنبل تر و بی حوصله تررر شم وهم انگیزه رو از دست بدم تا جایی که از درس خوندن دست می کشیدم ولی حالا میگم اگه میخوای درس بخونی خیلی باقدرت برو سراغ کتاب و تو یه تایم مشخصی حجم مشخصی رو بخون و مهمتر اینکه تو اون تایم فقط درس بخون و نکته بعدی اینکه پیوسته درس بخون و هر وقت درست تموم شد پای کتاب بلند شو به جز استراحت های جزئی بین درس که هموناهم نباید زیاد شن و اینکه اگه امروز خوندی حتما تا یک هفته آینده پشت سر هم درس بخون و بعد از یک هفته استراحت به روزه به خودت بده تا هم به درس خوندن عادت کنی هم استراحت کافی داشته باشی ...

من فک میکنم بهتره تمام نکاتی که مشاوران تحصیلی میگن رو اجرا کنیم تا مشکلی برامون پیش نیاد.مووووفق باشید🌹

سلام من سال دوم دبیرستانم.تا قبل از شروع کلاس دهم یادم نمیاد هیچ وقت درس نخونده باشم؛بعضی وقت هاکه نخوندم بلدشون بودم.از سال اول دبیرستان(تجربی) بخاطر مجازی شدن همه چی بهم ریخت.دوسه ماه اول کمی خوب بود ولی بعدش به معنای واقعی گند زدم ب همه چی.واسه نمره تلاش میکردم ولی درس نمیخوندم؛سال اول هم معدلم خوب شد ها؛ولی الان که سال دوم دبیرستانم و آبان ماه شده هر دوهفته ای ۱۰دقیقه هم نمیخونم.هی میگم که چی شد؟؟

چرا واقعا؛منی که آخر هفته ها روزی ۸ساعت درس میخوندم حالا چرا دست به سینه میشینم تا جمعه شب میشه و خواب شنبه رو هم بخاطر استرس درسا از دست میدم.چرا واقعا!

شاید کسی فک کنه واسه خاطر موبایله؛من انکار نمیکنم اوایل که موبایل دست گرفتم وابستگی داشتم ولی الان واقعا دیگه نه.چیزی توی گوشیم ندارم که از همه چی واسم مهم تر باشه.هرچی اکانت داشتم هم پاک کردم که از مجازی دور بمونم.جز گروه های درسی

اگه کسی میدونه مشکل چی میتونه باشه خواهشا کمک کنه.سال دیگه کنکور دارم؛درسای دهمم مونده؛تو درسای یازدهم از اول عقب موندم و هیچی ازشون جلو نرفتم.تکالیفو هم به زور انجام میدم.و اینکه هیچ چیز خاصی نیست که حواس من واسش پرت بشه😐😑اما نمیدونم این چه بلایی بود.بخاطر حال روحی فک کنم افسردگی داشته باشم ولی مگه واقعا نمیشه با وجود افسردگی درس خوند!!؟

لطفا یه راهکاری ارائه بدید مرسی

سلام به همه 

اخ که یاد اون زمان هنوز هم ناخوشاینده.

تا دوم دبیرستان تو بیشتره آزمون های کشوری برای هر درس مثل ریاضی یا ادبیات و ... شرکت میکردم و گاها رتبه خوب هم داشتم.

اما اما اما چند ماه بعد از شروع سال سوم دیگه نکشیدم.

من که اون موقع مادرم از ترس گوشه گیر و افسرده شدن به زور میفرستادم بیرون چون ممکن بود چند روز از خونه بیرون نرم و بیشتر وقتم پای درسم میگذشت،یهو از درس زده شدم.

مامانم هنوز میگه واست دعا کردن😁

اما الان میدونم چیا بود مشکلم.

اول اینکه زیادی به خودم سخت گرفتم و تفریحاتم رو کم کرده بودم تا جایی که آثار افسردگیم رو اطرافیانم دیده بودن.

دوم اینکه چون بچه آخری بودم و اون سال هیچ کس تو خونه مدرسه نداشت به جز آبجیم که اونم دانشجو بود،زیادی ضد حال بود تکی درس خوندن.

سوم،دور از جون شما کامپیوتر که اون سال برا من خریدن و منم یهو جای درس رو با بازی های کامپیوتری عوض کردم.😓

این رویه ادامه داشت تا کنکور که اصلا خوب نبود یه دانشگاه معمولی و...

الان هنوز که هنوزه بعد از ۱۳-۱۴ سال که گذشته،هنوز که یکی دو صفحه مطلب درسی می خونم برای یاد آوری مطالب دانشگاهیم،خمیازه هام شروع میشه‌.🤔

نه معلم مشاور و نه مدیر و... که اون زمان شاخ درآورده بودن چرا دیگه علاقه به درس ندارم،نه روان شناس و... کمکی نکردن.😁

آها راستی،اون زمان اوج فشار جنسی هم بود،ممکنه اونم تاثیر خیلی زیادی گذاشته باشه چون مغزم رو خیلی منحرف میکرد.بلد هم نبودم چطور با رژیم غذایی کنترل کنم که فشاره کمتر بشه.

همه با هم دست به دست هم دادیم و مشکل رو بی خیال شدیم به جای حل کردنش.

یک برنامه ریزی ساده انجام بدید.چیز خاصی نباشه ها 

فقط هر روز که درس می خونید،ده دقیقه تا یک ربع بیشتر از دیروز باشه.هر وقتم دیدید خیلی فشار وارد میکنه،استراحت کنید.

لطفا لطفا لطفا فضای مجازی رو بی خیال بشید.متاسفانه این روزا که درس خوندن هم مجازی ضده،زیادی سخته.ولی همین موبایل ها یه عامل بسیار بزرگ در درس نخوندنه‌.

توصیه میکنم برای درس خوندن برید کتاب خونه عمومی تا توی فضای مطالعه قرار بگیرید. 

موفق باشید.

بچه ها تو رو خدا کمک کنید 

سلام من هم یک فارغ‌التحصیل تجربی هستم، ۱۴۰۰ کنکور دادم با هزار ذوق وامید، پر تز تلاش و کوشش واسه هدفم ولی نشد که قبول بشم ... الان دارم واسه کنکور ۱۴۰۱ میخونم .. مثل خودت حس درس نیست از کتاب بدم اومده نمیتونم پشت میز بشینم، منی که همین پارسال ۱۰ ساعت درس میخوندم الان ۱۰ دقیقه مطالعه واسش جهمنم میشه نمیدونم باید چیکار کرد .. خیلی ها میگن که مشکل از دانش آموزه و من هم قبول دارم اما خیلی ها اون سمت تاریک و کثیف آموزش و پرورش و سازمان سنجش رو نمیبینند که چه ظلمی در حق بچه ها میکنن

سلام 

به تاریخ اولین پیام نگاه میکنم مربوط به سال ۹۵هست🙄

و الان که من دارم اینو مینویسم اواخر آذرماه سال ۱۴۰۰هست 

دوست عزیزی که اولین بار این پیام رو دادی ممکنه مدت ها باشه به این سایت سر نزده باشی ولی من از تجربه خودم اینجا مینویسم برای همه کسانی که مثل ما هستند تا لااقل احساس تنهایی نکنند...

من دقیقا همین مدلی بودم مثل خیلی از ادمایی که اومدن تو این سایت و نظرشونو نوشتن ... باتجربه کلی حس و حال مشترک..

من یه دختر خیلی درسخون بودم

تا سال نهم هیچ مشکلی نداشتم ولی در اوایل سال دهم یهو منی که تا قبلش براحتی ساعت مطالعه های بالا ثبت میکردم و از تمام تفریحاتم میزدم تا درس بخونم دبگه نمیتونستم زیاد بخونم ذهنم پر از فکرهای منفی،آزاردهنده،ناامیدی ها، بی حسی ها شده بود

جوری که دیگه نمیتونستم زیاد درس بخونم از درس خوندن زده شده بودم 

تا زمانی که واقعا مجبور نبودم درس نمیخوندم با اینحال سال دهم و یازدهم تنها کسی بودم که تو مدرسه نمونه دولتی شهرمون معدلم هردوسالم بیست خالص شد...اما راستش چیزی که برای من مهم بود معدل نبود بلکه کنکورم بود ... تا سال یازدهم دست و پا شکسته و بخاطر هدفم راهمو ادامه میدادم تمام زورمو میزدم با اینکه درس خوندن برام عذاب اورترین کار ممکن بود ولی هرجور بود میخوندم چون نمیتونستم بیخیال هدفم بشم اما با شروع سال کنکورم وضعیت استرس،فشار روانی ، افکار وسواسی و مزاحم بیشتر شدن جوری که اصلا نمیتونستم بخونم و تحملشون کنم 

برای اولین بار بعد از سال ها به مامان بابام گفتم که چه مشکلی دارم( چون ادمی بودم که خیلی خوب حفظ ظاهر کرده بودم جوری که اونا با اینکه میدونستن یچیزیم هست ولی فک نمیکردن مسئله خاصی باشه)خلاصه با کلی تحقیق فهمیدم دچار وسواس فکری شدید شدم (من تو بچگیم هم تجربه وسواس فکری عملی در رابطه با نماز و مسائل مذهبی اون هم در حد شدید رو داشتم ولی اون موقع این مدل وسواسم سالها بود که خوب شده بود ) 

خلاصه وسواس من روز ب روز بدتر میشد 

پیش یکسری روانشناس رفتم بدون اینکه درست و حسابی تحقیق کنم و اصلا روانشناسای خوبی نبودن (اینو البته حالا میفهمم )

خلاصه با راهنمایی های ناکارامد و عدم شناختشون نسبت ب وسواس، ن تنها حال منو خوب نکردن بلکه حالمو بدتر کردن و همچنین منو نسبت ب روند درمان ناامید کردن ...

خلاصه وسواس فکری من به حدی شدید شدم شیش ماه اخر منتهی به کنکورحتی یه کلام نتونستم بخونم و کنکورمو گند زدم منی که بهترین دانش اموزنمونه دولتی بودم منی که حتی تو ابتدای سال کنکورم زمانی که هنوز وسواسم اوت نکرده بود تراز و درصدام بالا بود یه رتبه افتضاح نصیبم شد و پرستاری قبول شدم 

بنا به اجبار اومدم دانشگاه....

چون هم خودم هم خانواده ام خوب میدونستیم با این حال و اوضاعم اگر پشت کنکورم بمونم اصلا نمیتونم درس بخونم و اوضاع از اینی که شده هم بدتر میشه 

الان که اینو مینویسم ترم سه پرستاری ام 

تو این مدتیم که اومدم دانشگاه درس خوندن برام همون قدر سخت و عذاب آور بوده اما خب فشار استرسی کمتر تو دانشگاه باعث شد یه کار مهمی برای خودم بکنم؛ اینکه ریشه این عذاب و مشکل رو بیشتر کنکاوش کردم و قبول کردم که وسواس فکری دارم و باید به صورت جدی دنبال درمانش برم ... الان چندماهه که دوباره درمان رو با مراجعه به روانشناس شروع کردم 

یادتون باشه بچها روانشناسی و مشاوره و روانپزشکی تو ایران،علم هایی هست که خیلی پیشرفته و حرفه ای نیستن درنتیجه خیلی باید بگردید تا بتونید ادم کاربلد تو این زمینه پیدا کنید پس اگر از یکی دوتا مشاور نتیجه نگرفتید شروع کنید خودتون اطلاعاتتونو درمورد مشکلاتتون ببرید بالا و بعد دوباره برید سراغ مشاور ها و ببینید باتوجه به اطلاعاتی که خودتون کسب کردید اون مشاورا چقدر کاربلدن تو اون زمینه.

مشاور و روانشناس کارنابلد زیاد شده پس اگر از مشاوری نتیجه گرفتید لزوما مشکل از شما نیست و نباید ناامید بشید

وسواس فکری لااقل اینقدر مشکل پیچیده ایه که تو یکسری از کشورهای اروپایی یکی از روش های درمانیش جایگذاری الکترود درون مغز و جراحی هست برای کسایی که واقعا در شرایط بحرانی هستن و بقیه راه ها نتونستن روشون جواب بده 

مستند ocdهیولایی درون ذهن من و اپلیکیشن NOCD رو نصب کنید با این دوتا میتونید اطلاعاتتون رو در زمینه این مشکل افزایش بدین و کلی به خودتون کمک کنید. اما یادتون باشه اگر واقعا میخواید خوب بشید باید همه کاری واسه خوب شدن انجام بدید و کم نزارید🙂🌹

سلام 

من کنکور دارم و دقیقاتو همین موقعیت هستم خیلی بده:(

راستش دلیل این حال من فکرمیکنم افسردگی هست دیگه فکر هیچی خوشحالم نمیکنه همش خواب و..سرم توگوشی بیخودی هی دنبال چیزی میگردم که کمکم کنه اهنگ میزارم همش خیالات جنسی اووف بیخودی تو اتاق میگردم کتاب باز میکنم زل میزنم به دیوار!!!

بااینکه تلاش نمیکنم ولی از اینده میترسم از درون داغونم تیک عصبی گرفتم 

هروقت چند دقیقه میخونم همچین استراحت میکنم انگار چیکار کردم(ولی حالم بعد درس خوندن خعلی خوبه)

چیزی که باعث شده تا الان به مرز جنون نرسم این هس که:

بقیه هم مثل منم خخخخ(همه نابودن درسته انسانی نیس ولی خوبه که بدونی تنها نیستی)

گرچه بقول مامانم بقیه هر کاری کردن توهم باید انجام بدی؟شاید اون خودشو انداخت تو چاه!!

بچه که بودم تو رویاهام دنیارو تکون میدادم به مردم کمک میکردم همیشه تفکرات بزرگ الان شای باورتون نشه بعضی وقتا از ذهنم میگذره حالا شوهر کردم اگه خیانت کرد جلو دوستاش سروصداکنم؟؟زشت نیست؟؟(میخوام بگم انقدر فکرام مسموم شده)

متاسفانه تفکرات منفی تنبلی یا خیلی چیزای دیگه باعث شده این بشم تاکسی هم نخواد درمان نمیشم

گفتم که اگر کسی مثل من هست فقط بدونه تنها نیست خیلیا اینجوری هستن راه حلش هم اول از همه تغییر تفکرات هست 

ای کاش اقوی نجفی نمیرفت (ممنون از شما من وقتی با اینجا اشنا شدم بسی خرسند شدم که نگوو ممنون بابت تلاشاتون توی این چند سال)