سلام 

من شدیدا به مشورت نیاز دارم لطفا منطقی و دلسوزانه مثل همیشه کمکم کنید، سوالم اینه که کجا درس بخونم؟، شاید واسه تون ساده باشه، ولی چند ساله درگیرم، اجازه بدید اوضاع خودم رو براتون شرح بدم ؛

یه دختر با استعداد، در 90 درصد زمینه ها (ورزشی، علمی، هنری، دینی)، بهتره بگم هر کاری که قرار باشه انجام بدم عالی انجام میدم، مثلا اگه قرار باشه از یه دیوار صاف پر از تیغ و خار بالا برم میرم، بعدش میگم من چه جوری تونستم؟!

خلاصه اهل سختی کشیدن هستم، البته خدا این توانایی رو بهم داده، الان 20 سالمه، مشکلم اینه که چرا دنبال استعدادهایی که دارم نرفتم، احساس میکنم به بطالت گذشته عمرم، حالا اینا رو میذارم کنار میرم سراغ مسئله اصلی که برمیگرده به خانواده م.

دیگه نمیتونم باهاشون کنار بیام، چرا، چون متاسفانه یه مشکل عجیب هست، مشکل خواهرمه، یه آدم بد اخلاق، بی احساس، حسود و خطرناک که بلا سرم زیاد آورده، ولی من میتونم تحمل کنم، چون صبورم و مجبورم، ولی چکار کنم با کنکورم؟

شوخی نیست که، معدلم 19 به بالاست، عاشق پزشکی ام، سه ساله درگیر خانواده م، رتبه م داغونه ،خسته م، نمیدونم بی خیال رشته خوب بشم، از یه طرف هم واسه ازدواج تحصیلات ملاکه، تازه خودم هم احساس میکنم اونی نشدم که همیشه انتظارش رو داشتم، نه امید دارم نه انگیزه واسه این آینده ای که اصلا شبیه توانایی هام نیست، پدر و مادرم هم که بازیچه نقشه های شوم اون دخترن، شاید بگید برو کتابخونه، باید بگم که زندگی منو درونگرا بار آورده، حتما میدونین یه درونگرا خیلی دیر با شرایط جدید کنار میاد.

من به اتاق خودم عادت کردم، همین که در مکان عمومی نمیتونم درس بخونم، و درس رو با صدا میخونم ...، چکار کنم، به کجا پناه ببرم، لااقل از شر این کنکور خلاص بشم، امسال مجبور بودم تو خونه درس بخونم، یه بلاهایی سرم آوردن که از لحاظ جسمی و روحی دچار مشکلات زیادی شدم، اگه بگم باهام چی کردن باور نمیکنید، مجبور شدم برم کتابخونه، اون جا هم ولم نمیکردن، برای تهیه غذا هم دچار مشکل بودم، هر روز یه بامبولی در میاوردن، البته وضعیت مالی متوسط رو به بالاست. 

از طرفی هم هر چه زودتر دلم میخواد برم دانشگاه، احساس میکنم افسردگی میگیرم، ولی  تو هر رشته ای نمیتونم چون علاقه ندارم، یه چیز دیگه هم هست، من چادری ام، خیلی هم راضیم و خودم انتخاب کردم، تازه سرش خیلی سختی ها رو هم تحمل کردم، اهل دوستی هم نیستم، به خاطر اعتقاداتم، ولی یه خلا هایی رو دارم حس میکنم، تنهایی گاهی اذیتم میکنه، موقعیت دوستی زیاد بهم پیشنهاد میدن و دوستان خودم بهم میگن تو خوشگل و باهوشی، همیشه سر موضوعات مهم از من مشورت میگیرن.

ولی هیچ کدوم از مشکل من خبر ندارن، الان اولویت کنکورمه، از دلم نمیاد زحماتم هدر بشه، حامی هم ندارم جز خدای خودم.


مرتبط :

میخوام درس بخونم ولی نمیتونم

همش ۵ ماه تا ساختن سرنوشتم مونده

نمی دونم چرا درس نمی خونم

از درس خوندن چه نتیجه ای گرفتید ؟

من که دخترم چرا باید درس بخونم ؟

چرا مثل سابق انگیزه درس خوندن ندارم ؟

مگه نمیشه هم درس خوند هم ازدواج کرد ؟

ارزش داره به خاطر درس و دانشگاه مادر شدنم رو عقب بندازم ؟

الان دیگه حتی نمیتونم ۵ دقیقه درس بخونم

دست و دلم به درس خوندن نمیره

می تونم هم درس بخونم و هم شوهرداری کنم ؟

چیکار کنم واسه درس خوندن انگیزه بگیرم؟

من خیلی به درس خونا غبطه میخورم

احساسم اینه که بیش از حد به درس و کار ارزش دادم

با توجه به دلایل محکمی که دارم تصمیم گرفتم دیگه درس نخونم

به خودم میگم کاش از بچگی تنبل بودم و درس نمیخوندم

راه های افزایش تمرکز و دقت برای درس خواندن

تنهایی و انزوا نمیذاره درس بخونم

به من یاد بدین که چطور درس بخوانم

توی درس خوندن خیلی کند هستم

راه های افزایش تمرکز در درس خواندن

چیکار کنم از تلاش کردن برای درس خوندن خسته نشم ؟

انرژیم برای درس خوندن زود تموم میشه



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) چگونه درس بخوانم (۸۰ مطلب مشابه)