خانواده برتر

سلام دوستان..

من این تستو بارها دادم (حدودا شاید 5،6 بار) در زمان های مختلف.. البته همشون حدودا تو همین دو سال اخیر بودن.. یکیشونم همین الان دادم.. که گفت ES/NTP هستم... (حسی و شهودیم دقیقا 69 درصد شدن)
منتها تا جایی که یادمه نتیجه ش متغیر بوده...

میشه یه نفر بهم بگه الان یعنی چی؟ و چطور بفهمم کدوم یکیم؟!
اینم بگم که سعی میکنم روی سوالات خیلی مکث نکنم در حدی که متوجه مفهوم سوال بشم و البته یه مصداق رفتاری از خودم واسش پیدا کنم (چون بعضی وقتا حس میکنیم فلان گزینه س ولی ممکنه گزینه ی ایده المون اون باشه یا ...)

ممنون میشم اگه کسی اطلاعاتی داره بهم بگه :)

سلام... کجایین پس؟! 😥

میشه اگه وقت دارید جواب کامنت قبلیمو بدید!؟ :))))
ممنونم

آقای اسکیزوئید

سلام توروخداخواهشااگه این کامنت منومیبینیدوراجب درمان این موضوع اطلاعی دارین براساس مطالعاتتون بگین و حتما جواب بدید دارم دیوونه میشم

من همینجوری داشتم یه پیجی رومیدیدم چندنفرودیدم که یه جوری بودن درنظرم احساس کردم چندشم شد

بعدهمینجوری توگوگل سرچ کردم چندش

بعد یه اسمی اومد نمیدونم چی چی فوبیا

بعدش ادامه مطلب گفته بودکه اون عکسارونبینید 

ولی من دیدم

گیاهایی بود که دون دون حفره حفره بعد یه دایره  برآمده وسط حفره ها بودخییییییییلی چندش بووود

اولش که دیدم فقط چندشم شد

بعدش بعدچندساعت خوارش گرفتم

هی میادتوذهنم اون عکسا

هی دوباره رفتم دیدم یه ذره هم گریه کردم

ولی یادم نرفت

بعدش یه عالمه عکس گوجه سبز طبیعت بچه خونه دنج دیدم که یادم بره

ولی یه حس چندش تووجودم مونده که نمیدونم چیکارکنم

نوشته بودباید باهاش روبروبشی اون عکسارودیدم بازم چندتانفس عمیق کشیدم

ولی بازم وسطش گریم گرفت نتونستم ببینم ولی توذهنمه وقتی چشامو میبندم اون حفره هادون دونا میادتوذهنم

الان بدبختی اینه تصویراون عکساازتوذهنم نمیره حس چندشم تووجودم مونده

یه عالمه دیدم یه صورت بودبایه عالمه  دون دون ریز

 یامثلایه دست بودزخم بود پره حفره های  خالی بعدش لخته خون داخل حفره هااااااااا جمع شده بود واااااای خیلی بددددبودن

 ازجلوچشم نمیرن

نزدیک 50 تا همینجوری تندتند پشت سرهم عکس دیدم اولش انقدرچندشم نشد یه جوری لرزیدم چندثانیه گفتم تموم میشه ولی بعدش هی  یادم میفته گریم میگیره

الان من بایدچیکارکنم

 من اگه میدونستم چندساعت بعدشم قراره اون حس چندش ولرزش خفیف تووجودم بمونه

خوارش بگیرم

یاوقتی چشامومیبندم اون عکسابیادجلوچشم گریم بگیره

نمیدیدم اصن

چقدرم دیدم عکسای متنوع همشم داغون 

خواهشا اگه راهی به ذهنتون میرسه بگید عصابم خوردشده خیلی

خیلی جالب بود

ن من چیزیم نشد فقط یکم خارش پشت گوش که رفع شد و سرچ کردم تو نت چندین تصویر بدتر از اون چیزی که شما دیدین هم دیدم 

مث اینکه بش میگن ترایپوفوبیا

جالب بود

یه چیز جالب احساس میکنم این مطلب با ناخداگاه انسانی در ارتباط

مثلا در ناخوداگاه انسانها ثبت شده که تصویر های اینچنینی یاداور بیماری های انگلی خطرناک گذشته بودن که بدن انسان قادر به مبارزه باهاش نبوده و از انسانها کشتار زیادی کرده و بدلیل وحشتناک بودنش تاثیر زیادی تو روحیه افرادی که جون سالم به در بردن هم داشته و ازش ترس داشتن

خلاصه بنظرم یکم هم میتونه به مطالب مورد علاقه اقای اسکیزوئید ربط داشته باشه

خانم پریناز یبار کوچیک بودم و از یه تصویر میترسیدم مربوط به جهنم بود رفتم عکسرو تو نت پیدا کردم همون تصویر ترسناک گذاشتم جلوم خدایی ازش هم ترس داشتم بعد نشستم با مداد و خودکار شروع کردم تصویر رو به یه چیز خنده دار و کاریکاتور تو عالم بچگی خودم تبدیل کردم و ترسم ازش ریخت

شاید بشه ازش استفاده کرد...

بالاخره اینم راه حل های کودکانه ما بود...

خانم غزاله مطمئن باش اون تصویر بیشتر از شما ترسیده خخخخ

شوخی کردم

به خانم شکیبا 

اصولا یکی از تفاوت های مهم entp ها و estp ها در آینه که 

Entp  ها افرادی هستند بسیار کنجکاو و همیشه احساس می کنند که چیزی نمی دونند و هر چقدر هم مطالعه می کنند انگار نه انگار و سیر نمیشن .و گرایش عجیبی به بحث کردن درباره مسائل انتزاعی دارند و در آینده زندگی می کنند .

اما estp ها دوست دارند کارهای جسمانی انجام بدهند و اصولا در صحبت کردن گرایش به خنده ،شوخی ،سرگرمی و محاوره دارند و از نظر زمانی در لحظه حال زندگی می کنند .

اصولا وقتی آدمی عجیب غریب می بینید که رویکرد ها پیچیده فلسفی داره ؟

اگر به دنبال رمز گشایی از شخصیتش هستید entp ولی اگر حضور اینگونه افراد بهتون استرس و حس ناخوشایند میده estp هستید .

به پرینازم 

فوبیا آنقدر چیز عجیبی نیست که بخواهید بزرگش کنید .

حالا یه عکسی دیدید که فوتوشاپ و فکر کنم نوعی ترفند پشت این قضیه هست که شما دچار خارش شدید .

اما به این فکر کنید که در زندگیتان چقدر با اجسام سوراخ دار روبه رو شدید و نترسیدید .

حمام:جا صابونی ،دوش آب ،لیف و سنگ پا ،کف شور  سوراخ دار هستند  

سرویس بهداشتی : کف روشویی 

آشپزخانه :داخل ماشین لباس شویی ،کف سینک ،دوش سر آب ،آب کش ،الک،آب چکون و چایی صاف کن و کف شور ،خروجی چرخ گوشت همه سوراخ سوراخ هستند .

آیا تا الان از این همه جسم سوراخ دار می ترسیدید ؟همین آلان برو و با ترست روبه رو شو و ببین که اصلا ترس نداره ؟

البته میتونی تو نت درباره راه های کاهش اضطراب در زمان استرس رو مطالعه بفرمایید .

پرینازی سلام ❤️

منظورت ترایپو فوبیا ست؟؟

Trypophobia

⚠️هر کی این کامنت منو میخونه.

خواهش میکنم لطف کنه سرچ نکنه ببینه اونی که گفتم چیه😐

(الان همه سرچ میکنن😒)

واسه خودتون میگم😐

پریناز اگه اینی که من میگمِ که به احتمال قوی همینه

اون یه ترس هستش

که همه نسبت به اون اَشکال و اجسام اون شکلی این حس هایی که گفتی رو ندارن.

بعضیا اینطوری میشن. 

دقیقا همینایی که گفتی واسشون پیش میاد.

بعضیا نسبت بهش خنثی هستن. 

و به عنوان یه اختلال شناخته نمیشه. 

فقط یه ترسِ . ترس از حفره های نامنظم و نامتقارن کنار هم. 

یا حفره های کنارهم و سوراخ سوراخ و نقطه نقطه مانند. 

مثل کندوی عسل. 

مثلاً داخل بعضی از گیاهان.

یا داخل آفتاب گردون وقتی تخمه هاش توشه(نگاش نکن هیچ وقت😅) 

پریناز اصلا بهش توجه نکن چون مهم نیست. 

بهش فکر نکن تا فراموش کنی. 

به همون گوشه سبزا فکر کن. 

هنوز هیچکس به این نتیجه نرسیده که یه اختلالِ. 

و زنان بیشتر از مردان مستعد این حس انزجار و ترس از این چیزای حال به هم زن هستن. 

و فقط تشخیص دادن یه تَرسِ.

ترس از حفره ها و سوراخ های کنار هم.

یه چیز بامزه هم بگم😁

تشخیص دادن دوربین آیفون11 پرو مکس باعث برانگیخته شدن ترایپو فوبیا در افراد مستعد  میشه چون ماژول دوربینش 3 لنزه ست🤭

سلام

اقای اسکیزویید اگ پیام منو دیدید خاهش میکنم جواب بدید میشه بگید isfjها بیشتر برای چ شغلی مناسبن و چرا؟؟

و اینکه ضعف شخصیتیشون کجا هست؟ تو چ زمینه ای ویژگی شخصیتی برتری نسبت ب بقیه افراد دارن؟؟

و اینکه ایا ادمای باهوشی هستن یا نه؟

به آناهیتا خانوم :

سلام

تشکر که اسمشو ذکر کردین 🤣

راستش من قبلِ اینکه کامنتتونو کامل بخونم ، به محضِ خوندنِ اون کلمه،سرچش کردم و بعد دیدم نوشتین سرچ نکنین 😆

من کامنتای قبلو ندیده بودم

بهلولم گفته بود ولی من کامنتِ شما رو دیدم

خلاصه تشکر که ما رو از جهل و نادانی رهانیدید 😆

سلام اقای اسکیزوئید

من سوال درباره سایه دارم

اقای اسکیزوئید من سایه خودم رو دقیق میشناسم ولی به هیچوجه با اهدافم نمیخونه

در اینکه بقیه رو درک کنم خیلی کمکم کرده ولی به خودم هیچ کمکی نکرده

بعد یه چیز دیگه که هست پذیرش سایه در مواقع خطر برای یه جمعیت و رفتن به طرفش هرچند که ویژگی های خوبی داشته باشه ولی میتونه باعث نابودیشون بشه..اگر بخوان برن به طرف اخلاق ژنتیکی خودشون و با شرایط جدید وفق پذیر نباشن...

خب یعنی وقتی سایه رو شناختیم باید چیکارش کنیم؟باید تربیت بشیم تا ازش دور بشیم با اگاهی؟یا اینکه بریم به سمتش؟چیکار کنیم؟

الان سایه من دقیقا یه فرد عشایره.حالا ویژگی هاش بماند.خب الان شناختمش حالا باید چیکارش کنم؟

بنظرتون پذیرش سایه میتونه باعث دور شدن ازش بشه؟

چون الان نزدیک شدن بهش درسته بهم ارامش میده ولی اهدافم زمین میمونه...

میشه مثلا شرایط مصنوعی سایم رو بوجود بیارم

کلا باید چیکار کنم با سایه؟

الان به مدته ذهنمو درگیر کرده تنها خوبی ای که داشته همین بوده که فهمیدم اگر شرایط مصنوعیش رو بوجود بیارم ارامش بیشتری دارم...

ولی نمیدونم کاربرد اصلیش این بوده؟

به اسکروئیذ

سلام،چقدر خوب شد که من این پستو پیدا کردم؛چون چنننند وقت بود که میخواستم یه سوالیو ازشما بپرسم ولی نمیدونستم کجا بپرسم...

راستش من خیلی به مباحث تیپ شخصیتی واینا علاقه واعتقاد نداشتم فقط روزنامه وار بعضی نظرات شماروتوبعضی پستامیخوندم اما نه دقیق؛

یکی ازداستاناتونو ناخودآگاه یادم موند؛اونی ک گفته بودین یه دختری تودانشگاهتون بود ک خیلی موردتوجه همه بود وحتی پسرهای پولدار دانشگاه هم خواهان اون بودن،ولی اون دختره اونارو نمیخواست؛حتی خودشما واطرافیانم فکرمی کردین که اون دختر داره نازمیکنه تااینکه فهمیدین بایه آدم باسطح مالی معمولی اما خودساخته ازدواج کرده!

این چیزیه ک ازاون داستان یادمه حالا شاید یه کمشو اشتباه گفته باشم

اما چیزی ک باعث شده من این سوالو بپرسم واین داستان برام انقدر مهم شه اینه که من متوجه شدم خودم درگیراین بدشانسی شدم؛حالا شاید درحد اون دختر خاص نباشم ولی نه یکبار،چندین بار اتفاق افتاده ک پسرای سوسول وبچه ننه و اونایی ک مثل دخترا احساساتی ان جذب من شدن درصورتی ک من از آدمای پخته و خودساخته که برا احساسات خودشون ارزش قائلن اما دربرابر احساسشون ضعیف نیستن ،خوشم میاد...اما اینجورآدما جذب من نمیشن

یه بار گفتم به درک؛مهم نیس؛اتفاقی بوده ...اما می بینم این روند هی داره تکرارمیشه ومن اونایی رو جذب میکنم ک ازشون خوشم نمیاد واونایی رو ک ازشون خوشم میاد دفع می کنم

من باید چیکارکنم؟

یه چیز دیگه

اقای اسکیزوئید داستان کامل ارکتایپ هارو از کجا پیدا کنم؟

تو نت نیست اصن داستان کاملش

آقای شکست خورده سلام

ببخشید من دیر جواب میدم😂

من مثلاً گفتم بگم که کسی سرچ نکنه!! مطمئنم همه دیدن😂خودم خیلی وقت پیش فهمیدم نسبت به این چیزای چندش حساسم و پیگیری کردم دیدم اینه اسمش. 

بعد که پریناز گفت فهمیدم اونم مثه من شده. 

اونموقع متوجه کامنت آقای بهلول نشدم وگرنه من دیگه چیزی نمیگفتم. 

به isfj
ببینید خانم mbti قرار نیست برای ما تعیین ،تکلیف کنه که برو فلان شغل یا فلان رشته این ما هستیم که تعیین می کنیم. شما برو هر رشته یا شغلی که دوست داری و فکر می کنی آینده ات در آون جاست .
اما تیپ شخصیتی ما باعث به وجود اومدنه یک سری ویژگی های مثبت و منفی در ما میشه که دونستن اینها باعث میشه استرس ها و کامیابی های خودمون رو بشناسیم .و بفهمیم چرا ما با دیگران و دیگران با ما فرق دارند .
تیپ شما به تیپ کمال طلب هم معروفه که با همسان سازی mbti با ایناگرام ۵ تا از ۹ تیپ شخصیتی ایناگرام رو پوشش میده و در mbti منحصر به فرد .
مهمترین خصلت شما حافظه قدرتمند شماست به طوری که گذشته رو به خوبی با جزئیات به یاد میآرید و به طور کلی جزییات دیتایله رو به خوبی به یاد میآرید تحلیل این اطلاعات دیتایله با احساسات برون ریز گاهی باعث میشه بیش از حد به احساسات دیگران اهمیت بدید و جزئی نگر بودن خودتون رو به اونها تعمیم بدید و نوعی اختلال اضطراب اجتماعی پیدا کنید .مثلا یه روز خط ابروتون رو ندانسته کمی کج کشیدید یا خط اتو شلوارتان نامتقارنه یا لکه چربی رو مانتو تون. و این باعث میشه شما فکر کنید اینها بیش از حد توی چشمه و باعث بشه دیگران نسبت به شما احساس خوبی نکنند .باید توجه کنید بقیه آدمها نه اینقدر به جزئیات دقت می کنند و نه با چند نامتقارنی یا نامتناسبی ظاهری حس بدی به شما پیدا میکنند .
به شما میگن تیپ سرباز یعنی از همه بیشتر زحمت می کشید و فداکاری می کنید ولی اصلا به چشم نمیاد و این شما رو آزار میده .نوع محبت شما به صورت عملیه مثلا پدرتون میاد خونه واسش چایی می برید و در کارهای منزل خیلی بیشتر از خواهرها و برادر هاتون به مادر کمک می کنید ولی اهل قربون صدقه رفتن نیستید و گاها میبینید کسی قدردان زحمت های شما نیست و همه ،کسی از اعضای خانوادتون رو با محبت می بینند که مفت می خوره و مفت می گرده ولی حسابی زبون می ریزه و به دیگران محبت کلامی می کنه .نباید دلخور بشید و ملاک ارزش کارهاتون رو در قدردانی دیگران بدونید .
اصولا مشخصات سایه شما یعنی entp میشه نقاط ضعف شما .فرض کنید با یک entp می خواهید جایی برید که سال ها پیش رفته آید .شما سعی می کنید آدرس رو از جزئیات مثل مسجد، مدرسه کیوسک و ...پیدا کنید .
ولی entp آدرس رو از جهت های شمال و جنوب ،و خیابان ها و اتوبان های اصلی شهر پیدا می کنه .درست مثل جی پی اس .
اما اگر من با شما قرار بزارم و ساعت دقیق و زمان دقیق ملاقات رو اعلام نکنم شما دچار استرس میشید .اصولا مشاغلی که امروز یه مدلیه و فردا یک مدل دیگه و هر روزش با هم فرق داره مثل بورس که به نوعی جنبه ماجراجویی داره و بالا پایین رفتن قیمت نفت ،طلا ،و دلار آون رو دچار تلاطم میکنه شما رو دچار استرس میکنه و برعکس شما عاشق کارهایی هستید که سال ها فقط یک کار روتین ،مشخص بدون تلاطم و تغییر و ماجراجویی  رو انجام بدید .
درون گرایی هستید که از محیط های شلوغ و منظم خوشتون میاد ولی از محیط های خلوت و خر تو خر متنفر هستید ‌
فرض کنید میرید بانک سیستم نوبت دهی مشخصه کارمندها سر جای خود با رعایت قوانین یکی یکی مشتری ها رو راه می اندازند در حالی که بانک پر از آدمه قرار گیری در سیستم منظم و شلوغ به شما حس خوبی میده .
ولی شما میرید تو بانک خلوت می بینید سرباز بانک ناخداگاه لوله تفنگش رو می گیره سمت مردم ،کارمند بانک ول کرده رفته داره چایی می خوره ،یکی چک مخدوش پاس میکنه ،یکی بدون کارت ملی از دفترچه اش پول بر می داره یکی بدون نوبت کارش رو پیش می بره یکی از این عوامل کافیه در حالی که بانک خلوته شما رو  به شدت دچار استرس کنه .

با تشکر از برادرم اقای اسکیزویید

من طبق تست mbti تیپinfj دارم تحیقاتی هم در این رابطه کردم 

ازتون میخوام درباره این تیپ اطلاعات بهم بدید مثلا روابط عاطفی و دوستانه و اجتماعی و...

پیشاپیش سال نو شما مبارک

سلام آقای نجفی میشه این پست رو به روز رسانی کنین؟

قربون همه ی تیپای شخصیتی

بندهenfjهستم فعلا.

شاید بعدا کمی کم و زیادشد

و همچنین باتشکر از اسکیزویید دانشمند و بقیه دوستان که عمق دانششون خیلی برام تحسین برانگیزه.خوشحالم که هستین و پیاماتونو میخونم.خیلی دوستتون دارم و نظراتتون رو مثل تشنه ای در کویر که به اب گوارا رسیده مینوشم..

جناب!

*** *** ** *** *** *** * *****

متنو کامل نخوندم، فقط عبارت (سرزنش کردنه خانم با پرسیدنه چنین سوال هایی) که به چشمم خورد کافی بود که متن رو فاقد ارزش و اعتبار بدونم،

متنی که توش ساده ترین اصول درست نویسی زبان فارسی [که حتی از بچه دبستانی هم انتظار نمیره زیر پا بذاره!] رعایت نشده! 👎

از گناه بعضی غلطهای املایی بگذرید.

من باگوشی همسرم تایپ میکنم و پر از اشتباهم.

بقیه هم شاید همینطور

به مغزکلام توجه کنید.

سلام اقای اسکیزوعید.من تیپ intpهستم و امثال کنکور دارم.متاسفانه بخاطر وضعیت پیش اومده تمام نوبت های مشاورم کنسل شده و من موندم و زمانی ک با فکر کردن دارم از دست میدم..ب طرز عجیبی همش درحال فکر کردن و سرزنش خودمم بطوریکه ساعت ها یکجا میشینم تا کار های برنامه ریزی شدم رو انجام بدم و انجام نمیدم و حتی این اجازه رو ب خودم نمیدم ک کارهای دیگ کنم و کنترلش انگار از دستم خارج شده و بنده ب شدت کمالگرام البته فقط در رابطه با خودم و کارهام اصلا بخاطر همینم نوبت مشاوره داشتم  یجورایی اهمال کاری ناشی از کمالگرایی دارم و عذاب وجدان شدید نمیدونم این اختلال ها بخاطر تیپ شخصیتیمه و ایا میشه با کار کردن رو این مسائل وضعیت رو بهتر کنم تا بعد بتونم درمان کنم؟چون باید درس بخونم ولی همه ی تایم هارو دارم از دست میدم ممنون میشم راهنماییم کنین

این رو هم اضافه کنم ک انیاگرامم تیپ ۵ و آرکتایپ غالبم هستیا هست

من با شخصیت شناسی که تو زیر پستا میکنی مخالفم . اما دلیلش اینه که هیچ وقت نمیشه باچندتا خط نوشته به شخصیت فرد پی برد. وقتی مااصلا ندیدیم ونمیشناسیم 

این مطالبی هم که نوشتی

خانمه  دوست داشت از یادگارامام بره اقا ازفلان جا 

یااون خانمه اومد تو تلویزیون اینو گفت   

فقط باعث میشه مخاطب ازفردا بایه رفتارکوچیک فردمقابلش بگه اهان تو همچین شخصیتی هستی 

درصورتیکه این یه علم گستردست وچیزی که تو گرفتارشی و بچه های اینجاروهم گرفتارمیکنی 

اینه که اطلاعاتتون دراندازه یه سانت اقیانوسه ولی فکرمیکنین ازاین لحاظ رسیدین به مقام خدایی 

امااون خانمه که گفتی با پوشیه اومده بود  .ازنظر یه شاخه دیگه ای ازعلم کاملا درست گفت . یه چیزایی درمورد انرژی های ساطع شدست ٬  اون بنده خدا هم یه چی شنیده بود مثل تو ٬ وفکرکرد خدایی شده . ونتونست حرفشو درست بیان کنه درصورتیکه حرفاش تقریبا  درست بود .

به فندق 

دو هفته پیش یک مطلبی گذاشتم درباره درونگرایی و برون گرایی اونجا یک مطلب جالب درباره infj ها نوشتم نمی دونم خوندید یا نه .

به melika 

این مشکل تنبلی با تیپ شخصیتیتون رابطه داره توی نت سرچ کنید تقویت عملگرایی در درون گرایان شهودی به خوبی توضیح داده .

تیپ اینیاگرامتون با mbti تون مطابق ولی با کهن الگوتون کمی عجیب البته در اکثر خانم های نمی دونم چرا بین تیپ mbti و آکاتایپیشون تفاوت وجود داره .یعنی اینجا من خانم دیدم با تیپ intj ادعا می کرده افرودیت خیلی بالایی داره یعنی کارکرد های یونگی رو کسی بدونه هنک می کنه .از این همه تفاوت .

به نظر من intp باید آتنا و آرتمیس خیلی بالایی داشته باشه .تیپ هایی هستند به شدت مستقل و منطقی .اما هستیا یکی از ویژگی هاش اعتقاد داشتن به قسمت و قضا و قدر چطوری این تناقض رو توجیه می کنید ؟

توی مثال ها هستیا رو مادر ترزا زدن و در منابع mbti مادر ترزا رو infj زدن .

به مهردخت 

تیپ های estp و estj شباهت زیادی به هم دارند ولی می تونید مشرب های دیوید کرسی رو مطالعه بفرمایید ببینید پشتیبان هستید هستید یا تجربه گرا 

اما روحیه ریاست کردن در estj ها قوی تر روحیه لذت طلبی و در لحظه زندگی کردن در estp ها.

به منتقدان 

درباره نگارش قبول دارم به شدت اشکال دارم  ولی این مطلب رو خیلی هول هولکی نوشتم زمانی که این مطلب رو نوشتم بعضی از دوستان دنبال یک الگوریتم بودند برای انتخاب همسر .تو این مطلب سعی داشتم به درصد های فراوانی تیپ های مختلف بپردازم تا مشخص بشه چنین کاری از نظر علم آمار غیر ممکن .سعی کردم کمی به تقسیم بندی ۴ گانه (دیوید کرسی )بپردازم .

اما مرد سالاری و زن ستیزی این وصله ها به هیچ وجه به من نمی چسبه آون مثال رو من برای امیر رضا زدم که خودش متوجه شه .

به منم 

شما خیلی لطف دارید اما باور کنید این mbti همچین چیز پیچیده و عجیب غریب نیست یه دوستی نوشته اقیانوس انگار چیه حالا .

فروم های خارجی برید همانطور که من و شما می شینیم رفتار نقی و ارسطو رو تحلیل می کنیم خارجی ها می شینند کارکرد های یونگی کاراکتر فیلم و سریال های مختلف رو تو سکانس های مختلف بررسی می کنند و تیپ احتمالی رو تو mbti حدس می زنند به اقیانوس از اطلاعات هم دسترسی ندارند آدم های خیلی معمولی مثل من و شما هستند ‌.

اقای اسکیزوئید من ی سوالی داشتم.

من فیلم جنگ ستارگان را دیدم که دران شخصیت بن سولو من را تحت تاثیر قرار داد.

من  مشکل خشم داشتم که الان بهتر شدم. 

از همون بار اولی که بن سولو را دیدم

بااینکه نقش بد بازی میکرد ولی من درش معصومیت و قدرت میدیدم.

نمیدونم ولی من خیلی عمیق بن سولو را دوست دارم انگار منو به اتیش میکشه .... 

انگار خود منه ی قطعه از من

بااینکه پدرشو کشت...

از همه بیشتر بهش ظلم شده

...‌

...

ی چیزی هست که نمیتونم توضیحش بدم...

بن اشک منو در میاره 

این احساسی که من دارم به چه دلیله؟

متوجه شدم من infj هستم.

سلام سپاسگذارم اقای اسکیزویید

مکتب دیوید کرسی رو خوندم. estj ها خیلی دنبال مورد تایید واقع شدن هستند و estp ها قید و بند رو دوست ندارند .من ویژگی های هر دوی این تیپ شخصیت هارو دارم ریاست طلب هستم از قید وبند هم خوشم نمیاد فقط من زیاد هم سختکوش نیستم ولی به شدت دنبال مورد تایید قرار گرفتن هستم.واقعا نمیدونم estp هستم یا estj یا هر دوش؟میشه یه نفر دوتا تیپ شخصیت داشته باشه؟؟

خیلی ممنونم.با اینکه زیادم ریاست طلب نیستم زیادم بی قید و بندی رو دوست ندارم.اما یه چیزی فکر میکنم منو بیشتر به سمتestj متمایل میکنه اینه که خیلی دنبال مورد تایید قرار گرفتن هستم.

یه سوال دیگه هم دارم اگر براتون مقدرو بود ممنون میشم پاسخ بدید .ربطی به مکتب یونگ نداره و سوالم اینه که فردی که خیلی اعتمادبنفس و عزت نفس پایینی داره واقعا راهکار اصلی رفع مشکلش چیه؟؟

ممنونم اقای اسکیزویید داهنماییتون خیلی برام مفید بود

بله قبلا حدود چند ماه پیش ازمون ارکتایپ رو ک دادم اتنا تایپم غالب بود ولی قبل اینکه اینجا نظر بذارم سه تا ازمونم دوباره دادم ک هستیا با اختلاف زیادی غالب بود

احتمالا جواب هام متناقض بوده ..نمیدونم

خودم هم راجب هستیا تایپ میخوندم برام سوال ایجاد شد البته خب خیلی جاهاش هم با من تطابق داشت ..

تازه دیدم که پست ب روز رسانی شد..

اقای نجفی ممنونم..

از جنا ب اسکیزویید سوال دارم..

من تست دادن و جوابش istj  و estj بود 

دو تا سوال دارم..یکیش اینکه اصلا عمل گرا نیستم و مدام بهونه گیری میکنم ..خیلی هم کمالگرام  ..چی کار کنم عملگرا ییم زیاد بشه..

ممنونم

سلام. تازه دیدم که پست به روزرسانی شد،جناب نجفی مچکرم.  

از آقای اسکیزویید سوْال داشتم،من تستmbtiدادم و جواب istj و estj شد،ولی أصلا آدم عملگرایی نیستم،چطوری عملگرا بشم؟؟امسال کنکور دارم

ممنونم

به solo
من آون سه گانه اولیه جنگ ستارگان رو دیدم هوشم نیومد و دیگه ادامه اش رو پی گیر نشدم ولی وقتی یک infj با یک کاراکتر اینقدر ارتباط برقرار کرده باعث شد حسرت بخورم که چرا این فیلم رو ندیدم .
رفتم تو نت سرچ کردم دیدم بن سولو infp خیلی تعجب کردم اکثر infp کاراکتر مثبت هستند و سایه آون ها تیپ estj کاراکتر منفی داستان ها هستند .
منم با جوکر جدید خیلی حال کردم فکر می کردم اولین infp منفی ولی به نظر باید این فیلم رو دید .infj ها به شدت تیپ های فیلسوف مسلکی هستند ولی چون قسمت احساسی شون رو سرکوب می کنند و در دنیای بیرون افراد به شدت منطقی هستند با دیدن لطافت های شخصیتی یک infp یاد قسمت سرکوب شده خودشون می افتند.
به مهردخت
شما ساعت یک ربع ۱۰ یک کامنت زدی ساعت ۱۰ کامنت زدی و رفتی تو صفحه مرد شب کامنت زدی .
این خط رفتاری شما رو تحلیل می کنم می رسم به طیف رفتاری تکانشی که مخصوص تیپ estp هست درباره رفتار تکانشی و تاملی مطالعه کنید .
تایید طلبی خصلت تمام برون گرا هاست .چون این افراد توجهشان به دنیای بیرون ِو دوست دارند برای دنیای بیرونی خوشایند باشند .estp افراد محبوب تری هستند نسبت به estj مخصوصا در جمع بانوان .
آمین حیایی یک estp می بینی خیلی در لحظه زندگی می کنه به هر اجرایی که کمی خوشش بیاد رای مثبت میده مته به خشخاش نمی زاره .بعد میره رو صحنه که دوچرخه اسکیت بند و... تجربه کنه خیلی آدم خاکی هست .
خانم های sp آفرودیت بالایی دارند و تو لحظه زندگی می کنند .
واقعا درباره سوال آخرتون ایده ندارم ولی به نظر من اولین قدم به وجود آوردن یک تعریف شخصی از این دو واژه هست .بعد بیایم رفتار های خودمون رو تقسیم کنید ببینیم کدوم رفتار ما عزتمندانه بوده و کدوم رفتار غیر عزتمندانه .بعد کم کم سعی کنید اکثر رفتار هامون رو به همون سمت ببریم که می خواهیم .به پاسخم به خانم melika توجه فرمایید .
به melika
ببینید خانم محترم اصولا خانم ها در نقش شون در جامعه به جای اینکه سوژه باشند تبدیل شدن به ابژه .
به خاطر همین در خانم ها تست های شخصیت شناسی شون متناقض درمیاد .جامعه و دنیای اطراف شما خواسته شما یک زن ساکت و آروم و حامی، فاقد میل جنسی و مقدس و فرشته باشید شما تصمیم گرفتید هستیا باشید یعنی من حس می کنم شما در یک خانواده مذهبی و سنتی  هستید حالا اگر در یک خانواده خیلی باز بودید آفرودیت بودید حالا وقتی نامزد کنید میشید هرا بچه دار بشید می شید دمیتر که همشون با intp در تضاد .
خانم intp یعنی منطق درونی یعنی احساسات بیرونی میره تو سایه این افراد هیچ ارزشی برای سنت و عرف و هر مسئله ای که ریشه در احساسات جامعه داره قائل نیستند به شدت افراد مدرن و روشنفکری هستند.
به این تیپ میگن تئوریسین تمام علوم رو این افراد با رد کردن نظریات قبلی و اصطلاحا آنتی تز دادن متحول کردن .
هستیا درسته مستقل عمل می کنه ولی به ظاهر موافق همه چیز ولی intp ها خیلی راحت با آدم مخالفت می کنند .
از شما می خوام یک دختر قوی باشی و اجازه ندی دنیای بیرون واسه شما تصمیم سازی کنه .
به آرامش باران
کامنت اول رو خوندم شاخ درآوردم ولی دومی باعث شد بفهمم مشکل چیه .
کلا مشرب sj افراد عملگرایی هستند .مفهوم عملگرایی یعنی در کارهایی تنبلی نمی کنند که جسم درگیر می شود .مثلا صبح از خواب پا میشید در جمع کردن تشک خواب تنبلی نمی کنید .لباس چروک نمی پوشید و در اتو کردن لباس تنبلی نمی کنید مفهوم عمل گرایی در حسی ها اینگونه هست .
اما کنکور و درس خوندن کار عملی حساب نمیشه چون مربوط به ذهن و این شهودی ها هستند که در کارهای ذهنی قدرتمند تر عمل می کنند.s ها بیشتر به کارهایی علاقه دارند که جسمشون درگیر بشه نه ذهنشون.
اصولا estj ها هدفمند و istj ها کمال طلب هستند .
اصولا هیچ تیپی استاندارد های بالای istj ها رو نداره .الان تو یک پستی درباره کمال طلبی intj ها بحثه .یک روزی اگر حوصله کردم فرق کمال طلبی istj ها و intj ها رو با یک مثال توضیح میدم .
آون استاندارهای سخت شما باعث میشه از شکست بترسید .کلا افرادی که دچار کمال طلبی میشن باید یاد بگیرند موفقیت رو در نتیجه کار نبینند بلکه در ببینند چقدر برای رسیدن به نتیجه تلاش کردن .
من از نظر شما بیشتر istj می گیرم .باید توجه کنید ذهنیت این تیپ وابستگی زیادی به تجربیات و خاطرات گذشته اش داره .ببینید در گذشته چه اتفاقی افتاده که از شکست خوردن آنقدر می ترسید.

اقای اسویزوئید بابت پاسختون خیلی ممنونم...

اما چیزی  در بن بود که از همون فیلم اول این شخصیت، بااینکه درابتدا فقط از بعد منفی میدیدنش من غرقش بودم...

هیچ کس به عمق بن نگاه نمیکرد چه کاراکتر های دیگه چه بیننده های فیلم

بن از همه مظلوم تر واقع شده بود.... اون برای یادگیری به استادش پناه برده بود که استادش وقتی کشمکش درونیشو دید میخواست بکشتش

بخاطر کاری که هیچ وقت انجام نداده بود....

اون صحنه ای که از خواب بیدارشد و دید استادش به روش شمشیر کشیده

اوج ناامیدی و غم را میشد توی چشمای بن دید....

اونا تبدیلش کردن به چیزی که بعدا شد...‌

و هیچ وقت هیچکدومشون رنجشش را درک نکردن حتی ری هم فقط قضاوتش کرد بخاطر کاری که برسر پدرش اورد....

بن عمیقا به ری دلبسته بود... بارها دستش رابه سمت ری دراز کرد...هیچ وقت ازعشقش پا پس نکشید.

همه خام پوسته ی سرد و بی روح بن میشدن و نمیفهمیدن که چقدر از درون در عذاب و کشمکش هست...

حتی وقتی به ظاهر جبهه تاریکی راانتخاب کرده بود وقتی مادرش مرد زودتر از ری احساسش کرد و همه چیز براش متوقف شد...

ولی ری به ظاهر خوب بعد از اون مرگ راحس کرد و توی اون حالت مکث بن مجروحش کرد....

بازم مظلومیت بن بود....

بیشتر از همه ری ناامیدم کرد...هیچ وقت نتونست بفهمه بن چقدر عشق خالصی بهش داشت...

 میخواستم بدونم آیا احساس درک من از بن دلیل ی عقده ی درونی هست؟

چون فکر نمیکنم اون درمن سرکوب شده چون من خودمو در بن میبینم....

خیلی ممنون بابت زمانی که قرارمیدهید❤

مهم ترین دلیلی که به این وبلاگ میام خوندن نظراتتونه

خیلی ممنون واقعا

آقای اسکیزویید ازتون بی نهایت ممنونم..

بزرگترین شکست من در زندگیم دوران دبیرستانم بود..من به یه شخصی که بهم یه جور خاص نگاه میکرد دل باختم و از لحاظ درسی خیلی افت کردم..هیچ وقت نمیتونم ببینم کسی از من سرتر باشه..چون نمیتونستم تحمل کنم که نفر اول نیستم میگرن گرفتم..خلاصه اون دوران برام جهنمی بود

الان هم دوست دارم از کل 24 ساعت شبانه روز 18ساعت مفید درس بخونم تا مثل دوران قبل دبیرستان نفر اول باشم ...در این صورت از خودم راضی خواهم بود ولی اون سال ها  شخصیت منو به کلی عوض کرده،نسبت به خیلی چیزهای اطرافم بی خیالم،برای کنکور اصلا استرس ندارم،استرس تا حدی خوبه،باعث میشه جدی تر خوند،نمیدونم واقعا چی کار کنم،این حجم از بی خیالی عذابم میده،ولی 

به آینده خوش بینم

توروخدا کمکم کنین،ممنونم

به اسکیزویید 

بله متاسفانه حدستون کاملا درست بود همیشه ازینکه نمیتونم نظرات واقعیمو ابراز کنم و خودم باشم در عذابم.البته خانواده سخت گیری ندارم ولی دوران کودکیم باعث شکل گرفتن شخصیت تاییدی در من شده و همونطور که شما گفتین الان ک دقت میکنم هستیا تایپ دقیقا تیپیه ک باهاش بیشتر مورد تایید قرار میگیرم

خیلی خیلی ممنونم تا بحال ازین زاویه ب این موضوع نگاه نکرده بودم

ولی راستش بیشتر ک فکر میکنم خیلی ترسناک میشه انگار کل زندگیم درحال نقش بازی کردن بودم و هستم هم اگاهانه هم نااگاهانه یعنی ابراز نکردن خودم اگاهانست ولی اینکه همه ی کارام دراخر ب گرفتن تایید دیگران ختم میشده هم واقعیت تلخیه هم یجورایی نااگاهانه..ک خب امیدوارم بتونم هرچه زودتر اصلاح  کنم 

به solo
اینکه ما ناخداگاه جذب کسی میشیم به احتمال زیاد علتش آینه که آون فرد یک بعدی از قسمت زندگی نکرده یا سرکوب شده روانمون رو نشون میده و من اینجا فقط می تونم حدس بزنم و در نهایت شما هستید که می تونید به عمق عملکرد ناخداگاه تون پی ببرید
 .درباره تیپ شما یک مسئله ای وجود داره که به راحتی میتونید خودتون رو جای فردی قرار بدید و بدون اینکه تجربیات او فرد رو تجربه کرده باشید احساسات آون فرد رو درک کنید .
کامنت دوم شما نشون میده شما تحت تاثیر شکست عاطفی آون کاراکتر قرار گرفتید .یک حسرت در دل شما وجود داره چون ذاتا فکر می کردید بن و ری برای هم ساخته شده اند و تقسیم بندی های دنیای بیرون مثل خیر و شر مانعی شده برای پیوند این دو روح .
اگر مطلب بنده رو در مورد درونگرایی و برونگرایی خونده باشید متوجه می شید infj ها عقاید عرفانی دارند و دنیای درونی انسان ها رو متعالی و دنیای بیرونی رو آلوده می بینند .
مسلما تقسیم بندی هایی که در دنیا وجود داره مثل پولدار و فقیر ،ارباب و رعیت،سیاه پوست و سفید پوست و ....باعث شده بین روح انسان ها فاصله بیفته و این به ذات آرمانگرایانه و عرفانی شما که به اتحاد وجودی انسان ها معتقد هستید زخم می زنه .
شاید هم مثل بن درگیر یک رابطه عاطفی یک طرفه شدید ولی همین تقسیم بندی های آلوده باعث شده شما مثل بن حسرت  به دل بمونید.
به آرامش باران
آون زندگی در گذشته چیزی بود که گفتم تا عکس العمل تون رو ببینم .اتفاقا istj ها نقطه مثبت شون همین تجربه گرایی شون .و هر وقت تو شرایطی قرار بگیرند که قبلا تجربه کرده اند باعث بالا رفتن اعتماد به نفسش ون میشه .
اگر بخواهیم کارکرد رشد نکرده شما که باعث رفتار کوته بینانه توسط ناخداگاه میشه رو بررسی کنیم باید کارکرد شهود برون ریز رو بررسی کنیم .
اصولا افرادی که از کارکرد شهود برون ریز استفاده می کنند به شدت ماجراجو هستند و هیچ وقت از کسب دانش و جست و جو خسته نمیشن .این افراد دوست ندارند دو روز زندگیشون شبیه هم باشه و به شدت ریسک پذیر هستند .
وقتی شهود برون ریز در سایه قرار بگیر فرد گرایش پیدا می کنه روز های زندگیش شبیه هم باشه و از دنیای غیر قابل پیش بینی و رفتار ماجراجویانه دوری کنه .من نمی دونم شغل و رشته مورد نظرتون در آینده چیه .
همان‌قدر که یک istj در گذشته و روتین زندگی می کنه یک enfp در آینده و ریسکی زندگی می کنه .
به نظر من تجربه دانشگاه و کار که قرار در آینده اتفاق بیفته باعث ایجاد استرس شده .کوته بینی شما به این علت اتفاق میفته که توانایی پیش بینی اتفاقات آینده رو ندارید.چون از احتمال سازی و فرضیه سازی خوشتون نمیاد.
درباره تنبلی فکر می کنم یک مکانیسم دفاعی روان شماست که زمانی که شما قرار ریسک کنید و به ماجراجویی بپردازید فعال میشه .
امنیت چیز خوبیه ولی نه زمانی که دست و پاگیر باشه گاهی برای به دست آوردن امنیت باید از منطقه امن خودمون خارج بشیم و پست ها و بلندی های سخت رو بپیماییم .
سعی کن به درس خوندن و کارکردن به چشم یک ماجراجویی نگاه نکنید.بلکه به عنوان قسمتی از یک زندگی روتین نگاه کنید .
به melika
خیلی خوشحال شدم که اینقدر منطقی برخورد کردی .و لحن تند من رو به عنوان یک انتقاد سازنده و نه یک توهین تلقی کردی .
انتقاد پذیری جزء خصلت های خوب intp ها و istp هاست .ولی به نظر منابع mbti درباره istp ها اشتباه می کردند.
  

آقای اسکیزویید دمتون گرم.زدین به هدف خیلی ممنونم ازتون.

حالت تدافعی مغزم رو  قبلا شنیده بودم ولی بهش توجهی نمیکردم

  چند تا سوال برام پیش اومد اول اینکه سایه چیه و وقتی من در سایه قرار بگیرم چه عکس العملی دارم؟منظورتون از رفتار کوته بینانه درس نخوندن منه یا درگیر شدن فکرم؟باید چیکار کنم که این حالت دفاعی رو اصلا نداشته باشم و در آینده هم ازش در امان باشم؟خیلی موضوع مهمی شد برام..چون دقیقا جاهایی از زندگیم که باید جدی باشم بی خیال میشم.مثل پبج شنبه قبل ازمون قلمچی مثلا

من خودم یه لیستی که حدس میزنم تاثیر داشته رومینویسم خوش حال میشم نظرتون رو بدونم.

1_من فقط و فقط و فقط یه رشته ای رو میخوام و هیچ چیز نمیتونه منو راضی کنه و فکر میکنم همین باور عمیق باعث شده که اون رشته رو مال خودم بدونم و براش تلاش زیادی نکنم.حالا امسال نشد سال دیگه

2_خوش خیالی بیش از حدم به آینده....این خودش هم حالت دفاعیه .درسته؟

3_الف )زمان هایی از مدرسه که شاگرد ممتاز بودم خیلی انرژی خوبی داشتم و همین موفقیت تحصیلی بهم انرژی زیادی میداد برای بیشتر درس خوندن و اینکه بچه های دیگه ازم بهتر نباشن چون شخصیت به شدت رقابتی دارم..ولی چون دبیرستان ضعیف بودم طبعا حال و حوصله درس رو هم زیاد نداشتم و این تا همین الان هم ادامه دا ره

ب)من هنوزم به اون شخص فکر میکنم ولی زیاد برام مهم نیست و اختلالی در کارهایم ایجاد نمیکنه ولی خب در ناخود اگاهم مدام اون شخص بهم توجه میکنه و این توجه رو من در خیالم دریافت میکنم

4_یه دوگانگی عجیبی در خودم دارم.من آدمی هم که نمیتونم مذهبی نباشم ولی خب از طرفی هم نمیتونم باحجاب باشم.نمیدونم اصلا چمه ولی انگار فقط روی یک چیز میتونم تمرکز کنم مثلا یا درس و خدا و حجاب  یا هم مخالفش.شاید موضوع بی اهمیتی جلوه کنه ولی من انگار این هارو بهم گره میزنم و توی یه گروه میذارمشون..گاهی احساس میکنم اختلال شخصیتی دارم.

همین که میگم روی یک موضوع میتونم تمرکز کنم خیلی مهمه چون مثلا این شخص شاید در ظاهر در کارهام اختلالی ایجاد نمیکنه ولی شاید همین که ذهنم فقط روی درس هام متمرکز نیست هم مهم باشه

5_عادت کردن به تنبلی و ...6_ همون بحث که روانم هیجان و استرس رو نمیپذیره و مغزم حالت بی خیالی رو در پیش میگیره

نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم که وقت میذارین و جواب سوال هام رو میدین..من بی صبرانه منتظر پاسختون هستم.

به اسکیزویید

خب نظر شما نه تند بود نه توهین 

بعضی وقتا آدم انگار ی سری چیزهارو میدونه و یا ی حدسایی زده ولی میترسه روشون متمرکز شه چون زیادی حقیقی و تلخن ولی وقتی از زبون فرد دیگه ای میشنوه انگار ب خودش میاد اتفاقی که اینجا برای من افتاد

الان شرایطیه ک من نمیدونم کی میتونم به مشاور مراجعه کنم و اگر بتونم شرایط رو برای خودم بهتر کنم مدیون شما خواهم بود چون این مسائل رو با اطرافیانم نمیتونستم درمیون بگذارم .. اطلاعاتش رو ندارند

اجرتون باخدا:-)

به آرامش باران 

یه پستی اینجا گذاشتم درباره اینکه دین گرایی و دین گریزی چه رابطه ای با تیپ شخصیتی ما دارد.
این لینکش khbartar.blog.ir/post/16383
شاید ریشه های اعتقادی یا بی اعتقادیتون رو بتونید حل کنید
یه پستی هم کسی گذاشته بود درباره سایه پرسیده بود اینم لینکش .
 khbartar.blog.ir/post/17453
تو نظرات توضیح دادم .
اما به طور کلی بخوام به سوالاتتون پاسخ بدم .آینه که شما دنبال دستاویزی هستید که تنبلی خودتون رو توجیه کنید .
شما فرمودید بنده به خال زدم .این ذهن شماست که خال رو به تیر رها شده از ذهن من منطبق می کنه .
تیپ شخصیتی یک اطلاعاتی به ما میده در رابطه با نقاط ضعف و قدرت که نقطه ای برای حرکت ما باشه ولی متاسفانه افراد تیپ شخصیتیشون رو تبدیل می کنند به یک قالب و شخصیت خودشون رو بر آون قالب منطبق می کنند تا کم کاری ها و مسئولیت گریزی های خودشون رو توجیه کنند .
سعی کنید فلسفه بافی نکنید از افکار مسموم دوری کنید و اقدام کنید و بدونید اقدام نکردن هیچ توجیهی نداره .
اما درباره رشد سایه وقتی به شما میگم کمی ماجراجویی کنید منظور این نیست که برید فرش زیر پاتون رو بفروشید و تو بورس سهام بخرید .مثلا موقع تخته نرد کمی ریسکی بازی کنید و موقع حکم آس خوری کنید .

یه پستی اینجا گذاشتم درباره اینکه دین گرایی و دین گریزی چه رابطه ای با تیپ شخصیتی ما دارد.
این لینکش khbartar.blog.ir/post/16383
شاید ریشه های اعتقادی یا بی اعتقادیتون رو بتونید حل کنید
یه پستی هم کسی گذاشته بود درباره سایه پرسیده بود اینم لینکش .
 khbartar.blog.ir/post/17453
تو نظرات توضیح دادم .
اما به طور کلی بخوام به سوالاتتون پاسخ بدم .آینه که شما دنبال دستاویزی هستید که تنبلی خودتون رو توجیه کنید .
شما فرمودید بنده به خال زدم .این ذهن شماست که خال رو به تیر رها شده از ذهن من منطبق می کنه .
تیپ شخصیتی یک اطلاعاتی به ما میده در رابطه با نقاط ضعف و قدرت که نقطه ای برای حرکت ما باشه ولی متاسفانه افراد تیپ شخصیتیشون رو تبدیل می کنند به یک قالب و شخصیت خودشون رو بر آون قالب منطبق می کنند تا کم کاری ها و مسئولیت گریزی های خودشون رو توجیه کنند .
سعی کنید فلسفه بافی نکنید از افکار مسموم دوری کنید و اقدام کنید و بدونید اقدام نکردن هیچ توجیهی نداره .
اما درباره رشد سایه وقتی به شما میگم کمی ماجراجویی کنید منظور این نیست که برید فرش زیر پاتون رو بفروشید و تو بورس سهام بخرید .مثلا موقع تخته نرد کمی ریسکی بازی کنید و موقع حکم آس خوری کنید .

سلام اقای اسکیزوئید

 من چندین مرتبه ازمون mbitسایت خودشناس و ... دادم و intp در امد ولی  درسته که میگن بیشتر منطقی هستن ولی من به شخصه ادم دلسوز و مهربانیم و یعنی در مسائل عاطفی زود درگیر میشم بخصوص مسائل عاطفی و ابراز علاقه منو تحت تاثیر قرار میدهد  من دو بار عاشق معلم های همجنسم در دبیرستان شدم چون درسم خوب بود و ازم تعریف میکردن بعد من خیلی احمقانه هست ولی عاشقشون میشدم و تمام فکرم رو درگیر میکردند ولی هیچ وقت نمیذاشتم اونا بفهمن که وابستشون شدم و خیلی مغرورانه برخورد میکردم  ،، این اتفاق تو دانشگاه هم برام افتاد منتهی جنس مخالفی که بهم ابراز علاقه میکرد و من طوری وانمود میکردم که گویا برام مهم نیست ولی درونم غوغا بود و همش به پیامد و نتیجه فکر میکردم و خودمو سرکوب میکردم که منطقی عمل کنم و اینکه اون پسر به دردم نمیخوره و ...اخرسر هم که بعد دو سال پسره مایوس شد و رفت و من هم تا دوسال اعصاب و روانم داغون بودو همش خودمو سرزنش میکردم ،، جالبه با اینکه بالای ۲۶ سالمه این تجارب گذشته بازم باعث نشده من اینقدر زود به کسی وابسته نشوم و الان هم که حدود یک هفته فرد غریبه ای بهم ابراز علاقه کرده ( مجازی) بازم من در عمل بهش گفتم رسمیشکن و اصلا اجازه ندادم فضا رو احساسی کنه ولی خودم درگیرش شدم و باز دارم خودمو سرکوب میکنم و اعصابم بهم خرده  اون دیگه ادامه نداده و هی وسوسه میشم بهش پیام بدهم اصلا نمیدونم چرا اینطوریم؟ اینکه خیلی زود وابسته بشم ولی همش سعی میکنم برخلاف میلم ، منطقی برخورد کنم ولی این سرکوب کردن خودم خیلی بهم فشار میاورد  و در کل بازم بنظرتون من intp هستم؟؟

و همش فکر میکنم الان اگر من اینکارو بکنم اون چه برخوردی میکنه و یا چه برداشتی میکنه و ... و عملا این افکار و درگیری چندهفته منو از زندگی میندازه.

ایا ربطی به ناخوداگاهم داره؟

قابل درمانه؟ 

خیلی خیلی ممنونم اقای اسکیزوئید

الان که خوب فکرشو میکنم میلینم راستش من همیشه توی روابطم زمانی که احساس ناامنی کردم فاصله گرفتم...

و اگر ناامنیه شدید بود و مطمئن بودم.... کلا راه های ارتباطی را قطع میکردم.

محافظه کار بودم و بااینکه همیشه عشق طرف توی قلبم بود هیچگاه دیگه به زبون نمی اوردم.

بخاطر غرور

بخاطر ترس از اینکه اسرار درونم اشکار بشه و....

هنوزم همینطورم والبته بابت این رفتارم خیلی از خودم محافظت شده.... کمتر ازم سواستفاده و اینا شده 

و

اینکه بن همیشه روی عشقش استمرار داشت و  هیچ عقب نشینی ای نداشت حتی زمانی که بارها و بارها پس زده شد....

اون هم عشق عمیق و خالصش

این باعث میشه که غم منو در بربگیره....

اما نمیدونم چرا... وقتی من ی دخترم خودمو توی ی پسرمیبینم .... بارها برام پیش اومده

همیشه به پسرا احساس نزدیکی دارم

حتی در رویاهامم بارها  قالب پسر بودم

ی سوال دیگه هم خدمتتون داشتم.

اینکه کسانی که مشکلات روانی دارن باخودشون صحبت میکنن علتش چه چیزی میتونه باشه؟

دوست مادرم ی دختر بزرگ دارن بالای ۲۸ سال سن دارن و ایشون پیوسته باخودشون صحبت میکنن... یعنی روی مبل میشینه جوری باخودش و اطرافش حرف میزنه که فکرمیکنی واقعا اطرافش شلوغه

انقدر واقعی بودش  و غرق بود توی این حالاتش که همه فکر کرده بودن اجنه ای چیزیه 😲

صداش در نمیاد لبخونیه ولی دستاشو اینا حرکت میکنن و دهانش کاملا حرکاتو ادامیکنه

اشاره میکنه میخنده دعوامیکنه زبان بدنش خیلی دقیقه 

مادرش انقدر ایشونو دکتر بردن  که حد نداره ولی واقعا قرصاشون تاثیری روش ندارن....

بازم ممنون بابت وقتی که قرارمیدید❤💜💛💙💚

راستش بحث سایه برام خیلی جا نیفتاد

دین گرایی من هم به ساختار گرا بودن و تیپ شخصیتیم ربط داره ولی خب راهکاری پیدا نکردم

به اون مواردی هم که گفتم اشاره ای نکردین..

شاید زیاد سوال پرسیدم،معذرت میخوام ازتون

ممنونم که وقت میذارین،تا حدی به مشکلم پی بردم..

در پناه حق

به مری
علایق ما با ناخداگاه مون رابطه داره .نظر مکتب یونگ درباره گرایش به جنس مخالف همون بحث آنیما و آنیموس .
شما جذب قسمت سرکوب شده آنیموس خودتون شدید به شرطی که آون پسر ها خیلی عاطفی بوده باشند و به احساسات آدمهای اطراف شون چنان توجه می کردند که شما احساس می کردید آون افراد خیلی منفعل و تائید طلب هستند یا کمی اختلال اضطراب اجتماعی دارند.
درمان همین میشه که ما خداگاه رو نسبت به عملکرد ناخداگاه آگاه می کنیم .
به solo
یه خرده infj ها احساس زحمت می کنند برای کسی که دوست دارند .همانطور که می دونید عشق و علاقشون از همه تیپ ها عمیق تر .
صددرصد پافشاری در ابراز عشق و علاقه در تمام خانم ها به دلیل عرف جامعه سرکوب میشه و این میتونه باعث بشه قسمت زندگی نکردشون رو با هم دردی با پسرانی که نسبت به خواستشون اصرار می ورزند رو زندگی می کنند .
از سوالتون واقعا تعجب کردم .حتی احساس می کنم این خود شما هستید که در خلوت با خودتون بلند بلند صحبت می کنید ولی جای نگرانی نداره .
به آرامش باران
تو همون پست کامنت الی خانم هم ساده تر توضیح داده بود .می تونید کتاب مردی به نام آوه رو بخونید تا با روحیات یک istj که سایه خودش رو رشد نداده بیشتر آشنا بشید 

ببخشید من متوجه نشدم میشه لطفا ساده تر توضیح دهید و اینکه ایا من intp هستم یا infp ؟

اقای اسکیزوئید اون خانم از من بیش از ده سال بزرگترن ولی صحبتایی که با خودشون دارن توی تنهاییشون نیست..

من خودم توی خلوت شده حتی گاهی جیغ بکشم مثلا ی هو ی چیزی بیاد تو ذهنم ولی نه توی جمع

ایشون کلا تو ی جمع جلوی هزار نفر هم که باشن لب هاشون حرکت میکنه و خیلی حالتای نمایشی دارن....

من ی بار خونمون دعوت بودن انقدر تحرک داشت روی صندلی و بی صدا لب هاش و حرکت میداد انگار داشت پانتومیم بازی میکرد

من توی سالن بودم و صندلیشون روبه روی اشپزخانه بود و بقیه توی اتاق پشت به اشپزخانه روی صندلی هانشسته بودن...

یهو با دستش به ورودی خالی اشپزخانه اشاره میکرد و اخم و بی صدا لب هاشو تکون میداد انگار توی ورودی ی شخصی ایستاده  انقدر غرق بود که من شک کردم واقعا کسی اونجاست یانه رفتم به اون سمت نگاه کردم و دیدم کلا اشپزخانه و ورودیش خالیه....

بعد مثلا ادای خندیدن دراثر شنیدن ی چیز خنده دار در میاورد به صندلی کناریش اشاره میکرد بعد پر روسریشو توی دستش جمع میکرد و میگرفت جلوی دهنش.... مثلا خندش خیلی عمیقه

کلا فقط من تو بهر اون بودم و اصلا سرم درد گرفت....

انگار ی جای دیگست... البته توی زندگیش چندتا تجربه ی سخت داشته که حتما توانایی هضم ضربه را نداشته....

منم خودم امروز سایتو باز کردم دیدم ی پست تو مایه های سوال من درج شده ولی سوال من اون نیس

این توی جمع رخ میده

به مری 

Intp ها هم احساسات دارند ولی بیشتر منطقی عمل می کنند .شما وقتی مردی رو می بینید که احساسات برون ریز بالا داره جذبش می شی نه به خاطر infp بودن به خاطر اینکه احساسات برون ریز رو در خودت سرکوب کردی .

من نمی تونم دقیق بگم شما intp هستید یا infp .

به solo 

اگر ایشون صدا می شنوند خب یعنی دچار توهم میشن و باید پیش روانپزشک برن ولی صحبت کردن با خود هیچ اشکالی نداره و این مسئله میتونه ناشی از فشارهای عصبی باشه .

سلام

جناب اسکیزوئید

بنظرتون enfj ها و isfjها ها هرکدام جداگانه با چه تیپ شخصیتی ازدواج‌موفقی خواهند داشت؟