خانواده برتر

سلام بچه ها. خسته نباشین

ببینید بچه ها من خودم بیشتر از همه شاکیم از این وضع که بین مردممون توی این اجتماعی که داریم کلی فاصله ی طبقاتی هست و خودم هم تا جایی که تونستم با اینکه خانواده متوسطی هستیم(که به نظرم در ایران کنونی متوسط یعنی چیزی نزدیک به خط فقر و یه کمی از زیر خط فقر بودن بهتره که اونم تضمینی نیست) ولی تا جایی که تونستم اگه لباسی خریدم میوه ای خوردم یا چیزی به کسی فخر نفروختم و اصلا خریدن یه لباس فکسنی پز دادن نداره ولی من از این غصه میخورم که چرا باید یه مردمی اونقدر فقیر و بدبخت نگخ داشته بشن که اگه همنوعشون مثلا توی یه محیط اجتماعی مثل خوابگاه یا اصلا هر جا چار تا آشغال لباس بخره تنش کنه فکر کنن دیگه چقدر لاکچریه و به حال خودشون غصه بخورن. چرا یه مردمی که انقدر متمدن و بافرهنگ بودن امروزه باید انقدر خوار و خفیف بشن که آرزوشون بشه زندگی معمولی با چهار تا لباس و میوه و نوشابه و دلستر خوردن

اما واقعا کاری هم از دست هیشکی برنمیاد تا همه با هم متحد نشن و یکپارچه به کمک نیان. چه جور کمکی؟ کمک در جهت اینکه اختلاف طبقاتی به شدت کاهش پیدا کنه و این به دست نمیاد جز با جلو دزدی و خیانت و امثال این مسائل رو گرفتن.

اما واقعا جدای از هر چیز این شرایط به همه آسیب زده حتی به روحیه بچه هایی که توی خوابگاه زندگی میکنن. باورتون میشه من مریض شدم یه تیکه مرغ خریدم برای خودم سوپ بپزم. سینوزیت دارم و با سرما خوردنم کلی مشکلات برام به وجود اومده بود. هم اتاقی من زنگ زده به خانواده ش میگه چرا برای من پول نمیفرستید دخترا اینجا مرغ میخورن گوشت میخورن میوه نمیخورن یعنی وقتی شنیدم که داشت اینو به خانواده ش میگفت همونجا انقدر حالم گرفته شد که دوست داشتم هم برای اون هم برای کل مردم مملکتمون بزنم زیر گریه. یعنی یه تیکه گوشت مرغ خریدن و سوپ خوردن واسه ی یه مریض سرماخورده ی سینوزیتی که هیچی از گلوش پایین نمیره انقدر لاکچری زندگی کردنه؟ وای خدای من

تازه من تعارف هم کردم و اصلا نذاشتم خجالت هم بکشه و کلا دلم گرفت.

دیگه لباس و اینا هم که من فقط چند دست بردم خوابگاه اما مامانم واسم کلی شال  کلاه و اینا پست کرده بود که اونا هم شده بود مایه دردسر. هم اتاقیا میگفتن لوس نمیدونم لاکچری بچه مامانی فلان بهمان. اصلا یه وضعی جرات نداری به خانواده ت زنگ بزنی

قرص جوشان خریدم و چند تا ویتامین و این حرفا. دیدنشون توی کمدمون که مشترکه یه گوشه توی سبدی گذاشته بودم میگن وای تو دیگه چقدر لوسی . ما سرما میخوریم نون خشکم گیرمون بیاد بخوریم از سرمون زیاده. بابات چکاره ست خیلی لاکچری هستی. خدا به شوهرت رحم کنه حتما خرپوله مثل بابات نه؟

یعنی باور کنید ادم اصلا گریه ش میگیره یعنی واقعا قرص جوشان خوردن با تجویز دکتر تازه با تجویز دکتر لاکچری زندگی کردنه. اصا یه وضعی. هر کاری میکنی یه حرفی دارن

تازه من کسیم که خیلی به خودم سخت گرفتم و میگیرم و اصلا اونجور نیستم که چیزی رو به رخ کسی بکشم. متاسفم برای اوضاع این مملکت واقعا

تا همه کمک نکنیم که به هر نحوی شده مردم از هر قشری به حقوقشون برسن و اختلاف طبقاتی کم شه مسائل حل نمیشه

در مورد سلبریتیها هم بله واقعا عدالت نیست و نامساوی تقسیم شده. چرا باید یکی که نه هنری داره نه فرق زیادی با مردم انقدر توی ثروت غرقش کنن که توی برج زندگی کنه بعد مثلا فلان بچه توی فلان شهر یا ده کشور از داشتن حتی یه دونه پوشک محروم باشه؟ عدالت اجتماعی باید باشه نه اینکه در سال ده میلیارد بعضیا بزنن به جیب و بعضیا بدون حتی یه جرعه آب باشن و در محرومترین مناطق کشور زندگی کنن. منظور من اینه وگرنه مردم ایران بخیل نیستن و کسی هم نگفته که بخیلن

سلبریتی فقط منظور بازیگر و فلان و بهمان نیست که. دزدی خیانتکاری فساد اداری عوامل فحشا فلان بهمان اینا همه مشمول همون میشن و دقیقا همه شون به یک اندازه در تضاد طبقاتی که فاجعه ایه برای خودش در ایران سهیم هستن

حرفم دو تا نشده گلم

به دقت بخونی میفهمی

دیگه هم اهمیتی نداره هر جور فکر میکنید من که مسوول فهموندن به دیگران نیستم که. کجای حرف من دوتا شده. من میگم مردم ما انقدر بدبخت شدن که به یکی مثل من که در اندازه خودم میخورم میپوشم غبطه میخورن

از طرفیم گفتم بحثم سلبریتیها نیستن

از طرف دیگه ایم گفتم همه باید کمک کنیم که جامعه جوری بشه که این دید منفی از بین بره. یعنی با جلو گرفتن از دزدی و فساد اداری و خیانت و مفتخوری برخی دقت کن برخیییییی سلبریتیهاااااااااااا تضاد طبقاتی بره کنار که دختر همسن و سال من به یکی مثال من  فلک زده هم حسادت نکنه و مایه ی آزار و اذیت روحی من و خودش نشه و بدونه یکی که میخوره میپوشه دیگه ربطی به اون تضاد طبقاتی نداره. تموم شد و رفت. حالا  کسی نمیگیره مطلبو و میگه حرفت دوتا شده مهم نیست بذار فکر کنه اصلا حرفام ده تا شدن به جای دوتا. حوصله بحث و جدل و کامنت به این و اون دادن هم ندارم چون همه چیزی که باید گفتم رو گفتم. بعد هم با یه علامت !1 اسم میذارید که چی بشه. یه اسم درست و حسابی بذارید حداقل به احترام کسانی که وقت میذارن متنتونو میخونن بدونن دارن با کی حرف میزنن این علامتای نخراشیده چیه حتی نمیشه ریپلای شون کرد

خلاصه به امید از بین رفتن ناعدالتی اجتماعی و آسایش افرادی که واقعا دارن زندگی خودشونو میکنن ختم صلوات و اتمام کامنت دادن از طرف من سوال کننده توی این پست. دیگه از این به بعد هر چی گفتید من رو کامنت نکنید لطفا. حرفایی که لازم بوده رو گفتم

سلام بهار جان

کامنت اخلاقی و سرشار از شعور و ادب و فهم و درک بالای شما رو از اجتماع و انسان و جهان خوندم و واقعا خوشحال شدم که در کشورمون بانوان انساندوست و فهمیده ای مثل شما هست که انقدر واقع بینانه و عمیق مسائل رو بررسی میکنید. کامنت شما خیلی پرمعناست. خوشحالم که این پست رو به این خوبی نتیجه گیری کردید.

خداوند به همه ی مردممون اونقدر آگاهی بده که در جهت کاهش تضاد طبقاتی در کشور قدم بردارن. امیدوارم روزی برسه که نه کسی به اسم فقیر و بی خانمان و زجرکشیده و نوکر داشته باشیم و نه کسانی به اسم مایه دار و بالانشین و ثروتمند و ارباب. آمین یا رب العالمین

الهه ی عزیز سلام

ممنونم از کامنت شما. شما هم خیلی منطقی و از روی درک بالا با قضیه برخورد کردید و نظر دادید. واقعیتش تنها یکیشون احساس میکنم مشکلات مالی نداره. الباقی وضع مالیشون زیاد خوب نیست. پدر من کارمنده ولی اون بنده خداها حقوق ثابت ندارن و شرایط جامعه هم الان بده و من میفهمم کسی که یک ویتامین هم براش حسرته یعنی چی و کلی در تنهایی خودم برای نه تنها اونا حتی توی خیابونم که میرم مردم رو میبینم ناراحت میشم و میگم خدایا چی میشد اینا هم حداقل یه حقوق کارمندی داشتن. افسوس که وزیری وکیلی چیزی نیستم به خدا نمیذاشتم مردم زجر بکشن هر چی بودجه بهم میدادن بی کم و کاست مینداختم وسط زندگی مردم. تا هر جا میرسید. هر جا هم نمیرسید دیگه خوشحال بودم که کمکی که میتونستم کردم. متاسفانه جامعه مون فقیره جامعه ی فقیری هستیم. اما یکی از اونا هم غیر اون چندتا وضعش خوبه و ظاهرا هم پدر و هم مادرش شاغله و زنگ میزنه پولم میگیره ازشون(همونی که زنگ زد گفت من ندارم نه. اون یکی واقعا نداشت و من هم درک میکنم و دیگه از اون روز دارم از سلف غذا میگیرم البته الان که عیده. با اینکه عمل جراحی داشتم قبلا و غذاهای سلف برام مضرن ولی دیگه از خانواده پنهان کردم و از سلف میگیرم دیگه حاضر نیستم اشک یه دختری همسن و سال خودمو پشت تلفن ببینم وقتی اتفاقی از در اتاق وارد میشم مث اون دفعه)

ولی اون یکی که وضعش خوبه متاسفانه بله ولخرج هست و دور شهر رو میگرده و لاک و کرانچی و چیپس و فلان و فلان میخره و شب که میاد نه از سلف غذا گرفته نه حتی یه دونه نون خریده بخوره. اینم بده. اینم ناراحت کننده ست. خوب اینم یه جور فقر فرهنگی و فقر اگاهیه متاسفانه. اون نمیدونه که تغذیه مهمتر از هر چیز دیگه س) بله به قول شما مورد این چنینیم هست. ما هم مثل شماییم زیاد وضع عالی که نداریم .متوسط کارمندیه با سه تا بچه و من حتی نامزدم شغل خوبی هم نداره که از اونم پول بگیرم ولی مدیریت میکنم اما خوب بازم قبول دارم که اون چندتایی که باباهاشون شغلی ندارن به اون صورت و وضع مالی خوبی ندارن بندگان خدا هزاری هم که مدیریت کنن نمیتونن مثل من بالاخره راضی باشن و من اینو درک میکنم. خدایا به همه مون رحم کن. یا رب العالمین.

با سیل اخیر و زلزله و این همه آسیب دیدگیای توی مملکت که دیگه از کار حرف بزنی و از تضاد و ناعدالتی اجتماعی که دیگه اصلا کی به این چیزا فکر میکنه. مملکت غنی اما فقیری بودیم که الانم بدتر شدیم. کلی خسارت رو کی میخواد جبران کنه