سلام
من یه جوان بالای 35 هستم. 10-12 سال سابقه کار و بیمه دارم و برای دو شرکت معروف کار کردم، به یه کار تخصصی خوب وارد هستم که حقوق بالایی داره (حداقل دو سه برابر حقوق کارمندی)، اینو از این جهت گفتم که فکر نکنید تو این 10-12 سال فقط کار معمولی کارمندی انجام دادم، البته اون کار ، کار سختیه و خیلی راغب به انجام مجددش نیستم. ولی متاسفانه حدود 1 ساله که بیکار شدم. تو این مدتی که بیکار شدم هر روز به نیازمندیها و سایت های استخدام سر میزنم.
از 100 تا آگهی روزانه 90 تاش خانم میخوان. به اون 10 تای دیگه هم که زنگ میزنی ،5 تاشون میگن کارمند خانم میخوان اما به اشتباه در متن اگهی درج نشده، می مونه 5 تای دیگه که یا محدودیت سنی گذاشتن واسه ش و یا آدرسش اینقدر دوره که هزینه رفت و آمدت از حقوق دریافتی بیشتره.
اون یکی دو تایی که شرایطش بهت میخوره (منظور از شرایط همون حداقل وزارت کار نه فکر کنید حقوق مد نظر شما رو میده. تنها لطفی که کرده محدودیت سنی نذاشتن) رو میخوام براتون شرح بدم:
تمام چیزهایی که در زیر می نویسم عین اتفاقاتی که امروز و دیروز برای خودم تو دو تا شرکت تو تهران افتاد، بدون ذره ای گزافه گویی؛
شرکت اول پریروز:»
منشی شرکتی که براش رزومه فرستاده بودم زنگ زد و گفت فردا ساعت 12 فلان آدرس تشریف بیارید. منم راس ساعت مشخص شده به آدرس اعلامی رفتم بعد نیم ساعت معطلی با کمال تعجب دیدم که تنها کارمند موجود در شرکت گفت مسئول مصاحبه رفته بیرون و یکی دو ساعت دیگه شاید بیاد. منم عصبانی شدم و گفتم مگه مردم علاف شما هستن که بیان 2 ساعت بشینن اینجا تا یه مصاحبه فرمالیته 5 دقیقه ای انجام بدن که آیا شرایط شما رو داشته باشن آیا نداشته باشن؟
کارمند مذکور با گفتن یه عذرخواهی نه چندان از ته دل خودش رو با تلفن مشغول کرد و منم که دیدم راهی جز ترک اون شرکت مسخره رو ندارم به ناچار اومدم بیرون. یعنی یه ذره شعور برای مراجعه کننده قائل نبودن که یه ساعتی رو در روز مشخص کنن و تا همه افراد جویای کار رو ببینن.
(اینجا بحث کارفرما و کارگر نیست بحث شان انسانیه یعنی وقتی شما به یه نفر میگی سر یه ساعت خاصی برای یه کاری حاضر باشه دیگه تحت هیچ شرایطی نباید اون بدبخت رو سرکار بذاری. کوچک ترین کاری که می تونستن انجام بدن این بود که با شماره افرادی مثل من که میخواد برای مصاحبه بیاد زنگ بزنن و بگن کاری پیش اومده و مصاحبه کنسله).
مورد دوم پریروز و امروز:
رفتم یه شرکت گردن کلفت صادراتی تو زمینه صادرات نفت و پالایشی تو یه برج شیک با دفتری شیک. اولش که رفتم اون جا گفتم که کاش اینجا استخدام بشم. بعد مصاحبه اولیه مسئول اداری که موفق بود بلافاصله با معاون بازرگانی اونجا و به فاصله کمی با مدیر عامل اون شرکت هم مصاحبه کردم همه شون از من و توانایی هام خوش شون اومده بود. اون توانایی که اول متن گفتم هم خیلی به درد این ها میخورد.
اولش گفتن حقوق وزارت کاریه (داخل پرانتز بگم من تو این یک سال هر جا زنگ میزدم میگفتن حقوق وزارت کاریه گوشی رو قطع میکردم چرا که به توانایی ها و تجربه خودم اطمینان داشتم)، اما اینجا به این شرط که بعدا ترفیع بگیرم و از جایگاه یه کارمند ساده به جایگاه بهتری برسم بصورت مشروط قبول کردم (حقیقتش زیبایی دفتر و برج شون منو گرفته بود و پیش خودم میگفتم که اینا که ظاهر کارشون اینه احتمالا بعدا حقوق خوبی میدن که این فکر من سرابی بیش نبود)
بعدش بهم گفتم قرارداد یه ماهه میبندن، اینجا یه خورده شوکه شدم و با مسئول اداری بحث کردم که شرکت های قراضه هم دیگه کمتر از 3 ماه قرارداد نمی بندن بعد شما چطور یه ماهه قرارداد میبندین که با جواب های مسخره از طرف ایشون مواجه شدم.
پیش خودم گفتم بی خیال حالا اینم مهم نیست. بعدش بهم گفتن که با یه سری مدارک صبح فرداش که میشه همین امروز پنجشنیه برم برای استخدام. امروز که رفتم دیدم 180 میلیون سفته گذاشتن جلوم واسه حسن انجام کار و تضمین. گفتم زیاده هر جا که کار کردم دیگه بیشتر از 50 میلیون سفته ندادم که گفتن همه دادن شما هم بده تازه میگفتن دو نفر معتبر هم باید پشتش رو امضا کنن. اینم گفتم بی خیال، میدم.
فقط گفتم شماره تمام سفته ها باید داخل قراردادم ذکر بشه و یه نسخه از قرارداد رو بهم بدین .
تا اینو گفتم مسئول اداری گفت نه، شماره سفته ها رو داخل قرارداد مینویسیم نه اصلا به شما قراردادی میدیم. گفتم خانم همه جا میری قرارداد امضا میکنی یه نسخه اش میشه واسه کارفرما یه نسخه اش میشه واسه کارمند، که برگشت گفت هیچ جا قرارداد به کارمند نمیدن، اینو که گفت دیگه خیلی عصبانی شدم و گفتم خودم الان قرارداد 10-12 سال کار قبلی مو تو خونه دارم، شما چه جوری داری اینقدر دروغ میگی و کل مدارکم رو گرفتم و از اون شرکت نامرد زدم بیرون.
فقط خواستم سختی های دو روز پیش خودم در مواجه با دو شرکت عوضی برای منی که یه ساله دنبال کار میگردم رو براتون شرح بدم. تازه من سابقه کار خوبی دارم و دقیقا به درد شرکت دومی میخوردم. هم تخصص مورد نیاز اون ها رو داشتم و هم خودشون خیلی ازم خوش شون اومده بود.
حالا شما فکر کن خیلی ها نه تجربه و نه تخصصی منو دارن و از این شرکت به اون شرکت در به در دنبال کار میرن و آخرش دور از جون مثه ... پا سوخته بر میگردن خونه شون با روحیه داغون.
این متن رو نوشتم تا هم کمی باهاتون درد دل کرده باشم و گوشه ای از واقعیات این جامعه رو براتون بگم و هم وقتی یه دختری که تا حالا کار نکرده و تو پست های دیگه میاد میگه پسری که سنش از 30 گذشته چرا خونه و ماشین و کار خوب نداره، با واقعیات جامعه آشنا بشه و کمی واقع بین باشه.
ممنون از شما
مرتبط:
ای کاش وقتی ۲۴ ساله بودم ازدواج میکردم
قبول کنیم که اکثر ما پسرها در شرایط فعلی توانایی ازدواج کردن رو دیگه نداریم
در حق من که بچه ی آخرم داره ظلم میشه
30 سالمه، چرا دخترها زنم نمیشن و قبولم نمیکنن؟
به نصیحت های والدین، جامعه و دوستان گوش نکنید، هر چه زودتر ازدواج کنید!
پدر دختر مورد علاقم اعتقاد داره نمی تونم خرج یه زندگی رو بدم
خسته شدم، هر جا میرم همه میگن چرا زن نمیگیری ؟
یه پسر 30 ساله چه چیزایی باید داشته باشه برای ازدواج؟
پسرهای 35 به بالا معمولا چه معیارهایی واسه ازدواج دارن؟
چرا خواستگارم تا 35 سالگی زن نگرفته؟
پسر 32 ساله ی صفر کیلومتر بی عرضه است ؟
پسر 31 ساله ای که بهترین گزینه ی ممکن رو برای ازدواج می خواد
← کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه) ← ازدواج و مسائل درک نشدگان (۱۰۲ مطلب مشابه)
- ۲۴۷۱ بازدید توسط ۱۹۴۰ نفر
- شنبه ۳ اسفند ۹۸ - ۱۱:۲۲