نه می تونم و نه می خوام که ازدواج کنم ولی دل مادر و پدرم را هم نمی خواهم بشکنم.
سلام
دختری 25 ساله و دانشجوی دکتری هستم. خانواده ام مرفه ، تحصیل کرده و بسیار مذهبی هستند. پدر و مادرم در زندگی از کوچک ترین محبت و لطفی دریغ نداشتند و به خاطر همین تا آخر عمر قدردانشان هستم.
مسئله اینه که من تمایل به جنس موافق دارم و از جنس مرد بیزارم طوری که حتی با تصور بوسیدن یک مرد به من حالت تهوع دست می دهد. من با وضعیت خودم کوچک ترین مشکلی ندارم و راضی هستم اما دوست ندارم با مجرد ماندن مامان و بابای عزیزم را ناراحت کنم.
به نظرتان چه راهی هست که از این وضعیت خلاص شوم؟
لطفا توصیه برای درمان و مشاوره چه از نوع روانی و چه از نوع مذهبی نکنید. مشکل من گرایش جنسی ام نیست و تمایلی هم به بحث در این مورد ندارم. مسئله ی من چگونگی برخورد با خانواده ام است نه چیز دیگری.
با احترام و تشکر.
مرتبط:
دخترم، اصلا هیچ میلی به ازدواج ندارم
به دختری علاقه دارم که نمیخواد ازدواج کنه
بر خلاف قبل الان دلم نمیخواد شوهر کنم
من از ازدواج می ترسم، چونکه اصلا نمی تونم به کسی اعتماد کنم
حس خوبی نسبت به ازدواجم ندارم و مطمئنم که خوشیخت نمیشم
نمی تونم هیچ پسری رو برای ازدواج دوست داشته باشم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۶۱۲۰ بازدید توسط ۴۵۸۹ نفر
- يكشنبه ۲۵ بهمن ۹۴ - ۱۹:۴۳