سلام دوستان
دختری هستم 32 ساله. فوق لیسانس مهندسی دارم و شکر خدا تو یه شرکت مشغول به کارم. وضعیت شغلی نسبتا خوبی دارم به طوری که چندین پیشنهاد کاری همزمان هم دارم(البته برای رسیدن به این نقطه تلاش خیلی خیلی زیادی کردم). اعتقادات برام مهمه اما خشکه مذهب نیستم.
شاداب و سرزنده و خوش مشرب هستم، ظاهر نسبتا خوبی دارم و بی بی فیس هستم. از لحاظ خانوادگی هم سرشناس هستیم و خانواده موفقی دارم. مساله ای که مدت هاست ذهنم رو به خودش مشغول کرده، اینه که علیرغم اینکه خواستگاران زیادی داشتم متاسفانه هنوز نتوستم کسی رو برای ازدواج انتخاب کنم! اطرافیان به من میگن سخت گیر هستم، اما خودم فکر میکنم این حق منه با کسی که واقعا دلخواهم باشه ازدواج کنم.
من از نظر مادیات و پول یا تیپ و قیافه به طرف مقابلم ایراد نمیگیرم اما دیدگاه و افکار و ایمان و عقل و دانایی و خانوادش برام مهمه. من حتی تحصیلات یا نوع شغل طرف مقابلم رو هم کنار گذاشتم تا راحت تر بتونم انتخاب کنم اما نمیشه که نمیشه....
مثلا یکی از خواستگارانم که از من دو سال کوچکتر بود پسر خوبی بود از نظر مذهبی و خانوادگی و شغلش هم کارمند بود اما خیلی بچه ننه بود و کلا اونقدر احساسی بود که خیلی سریع به من وابسته شده بود و من احساس میکردم با یه بچه طرفم تا اینکه شوهر داشته باشم!
داشت اعصابم رو با رفتاراش خورد میکرد. سعی میکرد (با همکاری مادرش!) هر جوری میتونه منو بدست بیاره و مدام هم عجله میکردن که تو چقدر میخوای حرف بزنی و آشنایی رو طول میدی (یک ماه آشنایی طول کشید)، نهایتا منم نتونستم تحملش کنم و علیرغم واکنش های منفی اطرافیانم کلا جواب منفی دادم.
یکی دیگه شون هم پسر خوب و ساده ای بود اهل نماز روزه ، شغلش مشاور املاک و تحصیلات فوق لیسانس، خانوادش هم خوب بودن اما مشکل اصلی ام باهاش این بود که از نظر فکری با من متفاوت بود حرف های منو نمیفهمید و البته اعتماد به نفس خودش رو در برابر من از دست داده بود و برام نقش بازی میکرد. و البته یه کم بی کلاس بود (حالا منم خودم خیلی با کلاس نیستم! اما با فرهنگ بودن برام مهمه) و خلاصه این بنده خدا هم به دل ما ننشست.
یه بنده خدای دیگه که خیلی اذیتم کرد یکی از اساتید دانشگاه مون بود که با واسطه ای به من معرفی شد. ایشون نخبه علمی بودن، شخصیتی آرام و مهربان و مذهبی، اختلاف سنی مون هم خوب بود. من قبولش داشتم تا حدی که یه مشکل بیماری رو هم که داشت (البته پزشک گفت خیلی جدی نیست) من ندید گرفتم، اما بعد از جلسه اول خواستگاری ادامه روند ازدواج رو به بهانه های مختلف عقب می انداخت و منو خیلی اذیت کرد. کلا آدم سردی بود. خانواده م بهش گفتن بالاخره یا دختر ما رو میخوای یا نمیخوای تکلیف ما رو معلوم کن اونم گفت من حتما میخوام ولی باز منو معطل خودش کرد.
من دیگه نتونستم تحمل کنم و قیدش رو زدم. حدود یک ماه و نیم بعد دوباره سر و کله شون پیدا شد و به جای عذرخواهی رفتارشون طلبکارانه بود (شاید خودشون رو بالاتر میدونستن!) من دیگه نتونستم تحمل کنم و گفتم خانواده م اساسی جواب شون رو بدن تا دلم حسابی خنک بشه!!!، اینا همه در حالی بود که خودم قبل تر حرف هام رو بهش گفته بودم و اتمام حجت کرده بودم
اینا نمونه ای از چند تا از خواستگارانم بودن (به جز اون هایی که قدیمی تر هستن و حوصله بیان شون رو هم ندارم) و من فکر میکنم کارم درست بوده و اشتباهی نکردم که بخوام خودم رو سرزنش کنم.
اما دیگران بهم میگن تو بخاطر بالا رفتن سن وسواس داری وگرنه این ها (مخصوصا دو تا گزینه اول و دوم) گزینه مناسبی بودن!، مساله من اینه که شاید این باشه که مثل خیلی از دخترها به زندگی نگاه نمیکنم و شاید یه نگاه آرمانی دارم. اما خب سعی کردم این نگاهم رو هم تعدیل کنم.
چیزی که الان داره اذیتم میکنه اینه که بشدت نیاز به ازدواج دارم تنهایی و غلیان احساسات بهم فشار میاره ، از طرفی توی محل کارم با مردهای زیادی در ارتباطم و این بیشتر منو بهم میریزه. از طرفی هم عاشق بچه ام و خیلی حس مادر شدن رو دوست دارم و اصلا نمیخوام زمان جوانی و شادابی ام رو برای این موضوع از دست بدم.
همه ش دارم سعی میکنم ذهن خودم رو مثبت نگه دارم (قانون جذب و... رو هم قبول دارم) و بگم بالاخره یکی پیدا میشه که به دل من بشینه و بهش حس خوبی داشته باشم اما خب حرف های اطرافیان گاهی منو بهم میریزه.
واقعا نمیدونم چیکار کنم اگر با یکی از همین آدم های معمولی که خیلی هم خوشم نیاد ازدواج کنم تضمینی هست برای خوشبختی؟ به نظر خودم نه ...
پیشنهاد :
معیارهای پسران مجرد برای انتخاب همسر
اولین معیار برای ازدواج ، ایمان و اخلاق
هم کُفو بودن دومین معیار ازدواج
چهارمین معیار برای ازدواج ← اصالت خانوادگی
چه جوری باید معیارای ازدواجمونو به طرف مقابل بگیم
چرا مدرک تحصیلی یکی از معیارهای مهم ازدواج برای دختران است؟
از 18 سالگی تا الان چه تغییراتی توی معیاراتون ایجاد شده ؟
معیاراتون رو برای ازدواج بنویسید
بنظرتون من باید معیارهامو عوض کنم؟
معیارای پسرای مذهبی برای ازدواج چیه؟
مهمترین معیار برای انتخاب یک دختر خوب برای ازدواج چیه و چرا؟
من با داشتن همچین معیارهایی پر توقعم؟!
مجبورم بخاطر پدرم معیارامو به صفر برسونم
از معیارهای ازدواج دختران نظامی خبر دارید ؟
بیشتر بخوانید:
بی بی فیس و ریز جثه ام، چکار کنم سنم کمتر به نظر نیاد؟
بی بی فیسم، چیکار کنم که چهره م به سنم بیاد؟
چطور میشه با یه دختر بی بی فیس برای ازدواج آشنا شد؟
چون چهره م کوچکتر از سنم نشون میده، هیچ خواستگاری ندارم
بی بی فیسم، چکار کنم که دیگران مثل یه دختر 15 ساله باهام برخورد نکنن
چهره م بی بی فیس هستش، علت جور نشدن ازدواجم اینه؟
دختری قد کوتاه و بی بی فیسم، شانسی برای ازدواج دلخواهم دارم؟
← نداشتن خواستگار مناسب (۸۱ مطلب مشابه)
- ۲۴۰۰ بازدید توسط ۱۸۸۰ نفر
- چهارشنبه ۲۷ فروردين ۹۹ - ۱۷:۴۴