سلام
اگه خطاب به " امیر - متاهل " مطلبی می خواید بگید در بخش نظرات همین پست بنویسید .
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
صفحات شخصی کاربران (۲۳۴ مطلب مشابه)
سلام
اگه خطاب به " امیر - متاهل " مطلبی می خواید بگید در بخش نظرات همین پست بنویسید .
سلام
اگه خطاب به " تجمیع نظرات " مطلبی می خواید بگید در بخش نظرات همین پست بنویسید .
من تقریبا آدم اجتماعی بودم ولی دوستی با فردی که خیلی گوشه گیره و انگار با آدما سر جنگ داره خیلی عذاب آوره و بدتر از اون این که دوستی با اون باعث بشه تقریبا خیلی ها از تو هم بدشون بیاد و تو کلاس تنها باشی و هیچ کسی مثل خودت برای دوستی هم پیدا نشه.
حالا اگه شما جای من بودید که حتی دیگه بودن با بچه های دیگه که خیلی هم از بودن باهاشون بدت نمیاد بخاطر دوستی با یکی دیگه و دشمنی اونا با تو ( البته نه اون قدرا هم دشمن ) هم امکان پذیر نیست.
و اون قدرا هم خیانت کار نیستی که بخوای اونو تنها بذاری.
و اون قدرا هم شاد و قوی (از نظر روحی ) نیستی که اونو تغییر بدی.
و اعتماد به نفس و عزت نفس ضعیفی داشته باشی و خودت نیاز به کمک و توجه داری پس اون قدرا هم نمیتونی به اون کمک کنی به خصوص وقتیکه خودش نمیخواد.
تو هنوز از لحاظ ایمانی هم نیاز به تقویت داری در حالی که اون همش شبهه برات ایجاد میکنه که باعث میشه تو به اون چیزایی هم که اعتقاد داشتی شک کنی.
و به اندازه ی ارزنی پایه نیست برای هیچ کاری چه پیشرفت و چه چیزای دیگه که تو دوس داری.
و در کل علایق مشترکتون شاید صفر باشه و همش به بی حالی بیشترت کمک میکنه.
و هنوزم ندونی چی باعث دوستی شما دو نفر شده....
در این شرایط چی کار میکنید وقتی درساتون بشدت افت کرده و نیاز به تلاش دارین ولی تا میرین مدرسه کل انرژیتون از مثبت به منفی تبدیل میشه؟؟؟؟؟
امکان قطع رابطه نیست چون جراتش رو ندارم به دلایلی از جمله :
اون آدم چندان بدی هم به نظر نمیرسه ولی با قطع رابطه هم اون تنها میشه هم من و یه جورایی هم فکر میکنم این نامردیه که تنهاش بزارم.
در ضمن کسی جاشو با من عوض نخواهد کرد و همه ی صندلی ها پره و در کل سر کلاس امکان جابه جایی نیست.
ولی واقعا از بودن در کنارش عصبی میشم میخوام هر چه زودتر برم خونه یا حتی غایب کنم (البته با اینکه مدرسه ها تعطیل شده اما این سوالو خیلی وقته داشتم )
چی کار کنم از این شرایط زجر آور که چند وقته باعث افسردگیم شده خلاص شم و بشم همون خود قبلیم ؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام و عرض ادب خدمت تمام دوستان
بنده با نامزدم سر یه موضوعی مشکل دارم و به اتفاق تضمیم گرفتیم اینجا مطرح کنیم تا از شما عزیزان کمک بگیریم
من یه مشکلی دارم که البته بنظر خودم مشکلی نیست و عقیده مه
نامزدم میگن زیادی بهشون حساس شدم
برای مثال ایشون قراره برای اجرای تئاتر همراه گروهشون به یه شهری که حدود 200 کیلومتر با منزلشون فاصله داره برن که ساعت حدود 6 - 7 غروب تا 9 - 10 شب هستش
من بهشون میگم من راضی نیستم که شما تنها بری و حتما به برادرتون بگید همراتون بیاد (بخاطر یه سری مشکلات خودم نمیتونم)
یا اینکه من میگم به هیچ وجه دوس ندارم پوششی داشته باشید که باعث تحریک کسی بشه مثلا شلوار تنگ نپوش یا اینکه کفشی که سفیدی روی پاشو معلوم میکنه نپوشه (چون خیلیا با دیدن این صحنه تحریک میشن) یا قراره چند وقت دیگه تویه یه مهمونی شرکت کنن که میگن میخوان جوراب شلواری بپوشن که من مخالفم چون باعث تحریک اطرافیان میشه .
سر این موضوعات مشابه اینا خیلی با هم بحث داریم . با هم قرار گذاشتیم مشکل رو اینجا مطرح کنیم تا اینکه با کمک شما بفهمیم ک کدومون اشتباه میکنیم
ما واقعا همدیگه رو دوس داریم و نمیتونیم از هم جدا شیم
لطفا کمکمون کنید:)
متشکر از پاسخ هاتون و سال نو رو به تمام شما عزیزان تبریک میگم و سالی پر از موفقیت براتون آرزومندم
سلام
قصد دارم ازدواج کنم ولی یک مشکلی هست اینکه نیاز جنسی بالایی دارم به همین خاطر دنبال کسی هستم که اون هم میل جنسی بالایی داشته باشه تا خدایی ناکرده بعدا به خاطر عدم مطابقت این موضوع، در زندگی دچار مشکل نشویم.
به همین خاطر دو تا سوال داشتم لطفا اگر خانم ها هم جواب بدهند ممنون میشم چون مسلما از ویژگی بیولوزیکی بدن شون خیلی بیشتر از مردها آگاهی دارند.
1. خانم ها با چه ویژگی ظاهری نیاز جنسی قوی تری دارند؟ (از ویژگی ظاهری میشه کاملا به این موضوع پی برد؟)
2. (میبخشید) یک جا خوندم طول دوره عادت ماهانه خانم ها به حدود 7 روز در ماه هم میکشه یعنی باید 7 روز پشت سر هم با همسرم رابطه جنسی نداشته باشم؟
3. (میبخشید) خانم ها با چه ویژگی ظاهری دوره عادت ماهانه کوتاه تری دارند؟
بعضی نظراتو که میخونم ناراحت میشم
وقتی بنده ای از گناه خودش توبه کرد خدا میبخشتش و تمام گناهانش پاک میشه
بنظرم میشه صفرکیلومتر....نظر شما چیه؟
ولی بعضیا همچینی نظر میدن که انگار معصوم هستن..میخوام ازشون بپرسم اگه شما تو اون شرایطی که اونا قرار گرفتن یا از روی نادونی و لذت و غفلت و ... یه گناهی کردن؛حق زندگی پاک برای بعد رو ندارن؟؟(منظورم کسایی هستش که دوست جنس مخالفی داشتن یا رابطه ای که منجر نشده چیزی ازشون کم بشه)
یعنی زندگی پاک برای اونا پرونده اش بسته شده؟؟ نه قطعا اینطور نیست؛ درسته اونا تجربه ی یه خطای بزرگی رو داشتن ولی وقتی توبه کردن بنظرم خیلی عوض شدن؛ خدا به اون بزرگی میبخشه ولی ما بنده ها یه وقتایی با اون افراد طوری برخورد میکنیم که انگار ما خداشونیم و اصلا راهی برای برگشت نیست و گاها برخورد ما دل اونا رو میشکونه..بیاید از روزی بترسیم که خودمونم دچار وضعیت اونا بشیم(البته خدا نکنه)
بیشتر روی حرفم اینکه ادبیات بهتری رو بکار ببریم با اون بنده خداهایی که دارن برمیگردن به مسیر خدایی.. نیایم بدتر ناامیدشون کنیم.. ما خدا نیستیم که بخوایم توبیخشون کنیم..ما وظیفه مون هستش که اونا رو ترغیب کنیم بیشتر به راه خدا نه اینکه بگیم نه مثلا منی که پاک بودم از اول پس فرقم با تو چیه؟..بله یه فرق هستش،ولی اون بنده ی خدا یه گناهی کرده و توبه و خدا بخشیدتش ولی منو شمایی که میگیم دچارش نشدیم از کجا مطمئنیم که دچار نمیشیم و اگه دچار شدیم از کجا مطمئنیم که فرصت توبه پیدا میکنیم؟؟..
نمیگید با بعضی حرفاتون دل اون افراد رو به شدت میشکنید و تو اون لحظه میگن کاش به اینجور جاها نمیومدم و حرفمو به کسی نمیزدم که سرزنشم کنن به جای کمک،و قطعا خدا رو بخاطر ستار العیوبیش ستایشش میکنن.
خواهش میکنم سطح ادبیات نوشتاری و گفتاری و رفتاری و .... رو بالا ببریم.
فقط اینو بدونید من خیلی دلم پر بوده که نوشتم وگرنه اکثرا میام و میخونم و این فکر کنم سومین نظرم هستش.
"وروجک"
سلام
لطفا راهنماییم کنید
من دارم می رم خواستگاری یه مریضی دارم که از نوجوونی گرفتارشم و دوا و درمون هم کردم ولی نتیجه خاصی نداد ( حدود یکسال ) تا اینکه دیدم همزیستی باهاش بهتره
بیماری مو کی و در چه جلسه ای و چجوری بگم به دختر؟(می تونم بخوام که فقط بین خودمون باشه؟)
بیماریم اینه که هر موقع برم دستشویی. وقتی میام بیرون یه 1 دقیقه که راه برم قطره ادرار ازم خارج میشه و تمام
برای طهارت و اینا هم یه دستمال میزارم که جذبش کنه و بعدا برش میدارم
مشکل خاصی برای روابط بعد ازدواج و ... هم نداره
لطف کنید دوستان راهنمایی کنید
تشکر
پیشاپیش
سلام دوستان
من دختری 28 هستم و دارای فوق لیسانس اما شاغل نشدم . در سن 21 سالگی پسر عمه ام به خواستگاری اومد علی رغم مخالفت همه جواب مثبت دادم ولی شرط پدرم کار بود و اون رفت پی کار و من دانشجوی کارشناسی بودم ولی آقا بعد گذشت دو سال که آدم شد گفت فکرشو کردم به درد هم نمیخوریم همین.
بعد یکماه ازدواج کرد و من در کمال ناباوری در کمایی بودم که امام رضا نجاتم داد ولی کاش میمردم حقارت نمیکشیدم . چرا خدا جواب نامردیش نداد ؟ چرا خدا به سزای عملش نرسوندش ؟ چرا خدا دعام رو مستجاب نکرد؟
من زمانی اون و قبول کردم که والدینش از هم جدا شده بودند شرایط بدی داشت ولی اون اینجوری جواب داد . پس عدل خدا کجاست؟ بعد گذشت این چند سال به هیچ مردی بله نگفتم ولی الان از تنهایی دارم رنج میکشم .
همه میگن چرا موندی چرا ازدواج نمیکنی؟ کاش خدا یار وفادار بهم میداد شاید منم آدم میشدم. من همیشه پایبند بودم با هیچ پسری دوست نبودم ولی چرا خدا دعای من دلشکسته رو مستجاب نکرد؟ مگه خدا نگفته تو دل های شکسته جا داره ؟ الان فقط منتظر مرگم فقط ...
سلام
دختری هستم 20 ساله که قد بلندی دارم و حدود 174 هستم . تو خونه از همه قدم بلندتره حتی از دو برادر بزرگترم.
احساس خوبی ندارم ازشون بلندترم ، خیلی مسخره م میکنن . آیا کسی هست که مثل من این مشکل رو داشته باشه ؟ خوشحال میشم کمکم کنید.
مرتبط با اختلاف قد در ازدواج:
خواستگار خوبی دارم اما هم قد هستیم
نمی خوام به خاطر اختلاف قد، الکی خواستگارم رو رد کنم
به خاطر اختلاف قد نه میتونم ولش کنم نه ادامه بدم
با سلام
یه سوال خیلی مهمی از همه داشتم
اگه نداره پس چرا آیت الله ... یه کتابی دارن که توش پره ازین دعاها؟ یا خیلی از آدمای معروف ازین کارا میکنن! اگه بفهمی کسی طلسمت کرده که بختت بسته بمونه باید بریم طلسمو بشکنیم تا بخت باز بشه؟
آخه به طرز عجیب غریبی خواستگارا یا تلفن میزن دیگه نمیان. یا میان ولی بعد دیگه نمیان. یکیشونم تا مرز کاغذ نویسی پیش رفت ولی نشد!!! نه از لحاظ ظاهری عیبی هس نه خانواده.. نه مالی... سنم کم نیس که بگم هنوز وقت هس ....
به اسرار یکی رفتیم پیش یه دعانویس .. گفت یکی از نزدیکان طلسمت کرده از خیلی وقت پیش ... یه بار دیگه رفتیم .. گف 300 هزار تومن بیار تا ادامه کارو انجام بده ... دیگه نرفتیم.... گفتم شاید الکی میخواد فقط پول بگیره ... این قضیه مربوط به دو ماه پیش بود ... خیلی فکرمو مشغول کرده ....
ازتون همفکری میخوام .... خواهش میکنم الکی جواب ندین ... با منطق ... با دلیل و مدرک
سلام
الان که دارم مینویسم دستام داره میلرزه . رفتم قسمت دختران و پسران خانواده برتر و داشتم انواع پرده ها رو میخوندم که یک هو با دیدن چند تا سوال و جواب انگار یه سطل اب یخ ریختن تو سرم . رنگ صورتم عین گچ شد و صدای قلبمو بi وضوح شنیدم.
راستش من کمتر از یک ماه پیش بود که ( ببخشید من واسه این قسمت ) تو دستشویی داشتم خودمو میشستم که یهو در حال شستنم فشار اب شدید شدید شد واقعا نمیتونم بگم چقدر شدید بقدری شدید شد که من شوکه شدم واقعا ! واژنم بنظرم ار روزهای دیگه بازتر بود . و دقیقا داشتم همون قسمت واژن رو میشستم. یادم نمیاد خون دیده باشم اگه هم بوده خیلی کمرنگ بوده ، تا چند روز کمر درد و درد در قسمت واژن داشتم البته خیلی کم . اما درد رو حس میکردم .
چند روزی ناراحت بودم اما بعدش یادم رفت با خودم گفتم مگه با این چیزا پاره میشه دختر؟! که الان تو اون قسمتی که گفتم دیدم اقای نجفی گفتن بله امکانش هست
صورتم خیس خیسه. منی که اهل خودارضایی نبودم ته خلافم فقط تحریک شدن شدید بود نکنه پردم پاره شده باشه ؟؟
بخدا نه از مالش چیزی میدونستم تا این سن که 20 سالمه نه فرو کردن چیزی به واژن ! بخدا اصلا اینا رو نمیدونستم ! تا اومدم این سایت . نه که اطلاعاتم کم باشه نه ! تو این وادیا نبودم ، دارم از استرس خفه میشم
اینم بگم چند روز پیش از سر کنجکاوی آیینه گذاشتم دیدم این شکلی بود قسمت واژنم ، یه خط عمودی دو سانتی تو قسمت واژنم دیده میشد یه کم که بیشتر دقت کردم دیدم از داخل همون خط یه خط همون قدی هم دیده میشه
بنظرتون پرده من سالمه ؟ تو رو خدا از استرس دربیاریدم حالم واقعا خوب نیست . اینم بگم اصلا شرایط دکتر رفتن رو ندارم نمیتونم برم پس نگید برو دکتر معاینه شو بخدا نمیتونم برم :(
پاسخ :
سلام
درسته که امکانش هست ولی به این سادگی ها نیست .
3 تا شرط لازمه که بکارت با فشار آب آسیب ببینه ؛
1 - زاویه ی برخورد آب با دهانه واژن باید عمود باشه
2 - دهانه ی واژن به حدی باز باشه ، که فشار آب مستقیما به پرده اصابت بکنه . مثل زمانی که زور می زنید .
3 - آب به داخل نفوذ کنه به طوری که بعد از قطع آب ، آب های وارد شده به واژن برگردند .
مسلما در صورتی که بکارت با این روش آسیب ببینه توسط پزشک قابل تشخیصه و معمولا برای شب زفاف مشکلی نخواهید داشت .
موفق باشید
سلام
از همه ی آقایون و خانوما میخوام صادقانه جواب بدن
من دختری ٢٢ ساله و محجبه و چادری با تحصیلات دانشجوی دکتری پیوسته اولین دانشگاه ایرانم، قد ١٦٠ و امااااا وزنم ٧٩ ایناست ...
قیافه:پوست سفید،چشم و ابروی مشکی و در کل قیافه متوسط دارم (خودم اینطور فکر میکنم اما بقیه میگن خوش قیافه ام) من در دانشگاه تا بحال با پسری رو در رو صحبت نکردم حتی، همیشه حریم رو فقط به خاطر خدا حفظ کردم ،خیلی خجالتیم و میخوام حرف بزنم لپام سرخ میشه، خانواده خوب و شغل پدر مادرم آبرومند ولی در کل خواستگار خوب چندانی ندارم واسه این قضیه همیشه دو دلیل میتراشم:
١) فکر میکنم بخاطر تیپم کسی خوشش از من نمی آد چقدر این موضوع برای آقایون مهمه؟
سلام بچه ها
من یه دختر 26 ساله ام همیشه از خدا خواستم یه همسر خوب نصیبم کنه چندتایی خواستگار داشتم که بهم دیگه نمیخوردیم دانشجوی فوق لیسانس هستم چند وقت پیش دوست خالم یه پسری رو معرفی کرد که دیپلم بود و از نظر خانوادگی بهم نمیخوردیم ما هم جواب رد دادیم .
دیروز خالم خونه امون بود یهو تو وایبر دوستش ازش خواسته بود برای برادر همکارش که لیسانس هست و 30 ساله و عکسشو تو وایبر براش گذاشته بود یه مورد پیشنهاد بده .
پسره تقریبا شرایطش به من میخورد از لحاظ ظاهری میگما. خالم عکسشو نشون داد به من و مامانم بعد گفت دختر تو کلاس قرانمون زیاده اونا رو معرفی کنم .
نمیدونم شاید فکر کرده اگر خاله خواهر زاده رو معرفی کنه زشت باشه ولی منم دوست دارم ازدواج کنم بنظرتون چطور میشه به خاله گفت خاله عزیز من رو هم معرفی کنین اشکال نداره .
بنظرتون این امر زشته.خاله خواهر زاده اشو معرفی کنه؟ من چند وقتی هست دارم سوره ی حشر رو برای ازدواجم میخونم . بنظرتون باید چیکار کرد بسپرم بخدا و بگم خدایا خودت درست کن یا کار دیگه ای ممنون میشم جواب بدین شایدم بخاطر اینکه اون دفه اون مورد رو رد کردیم دیگه نمیخواد معرفی کنه.
سلام
یه دختری تو دانشگاه من رو دوست داره یا از من خوشش میاد.
من از همدوره ای هام چندین سال بزرگترم، نسبتاً خوش قیافه هستم و سنگین رفتار میکنم، مستقلم، شاغلم، وضع زندگی خیلی خوبی دارم، درسم نسبتا خوبه، با استادا رابطه تقریبا خوبی دارم، با تمام چم و خم و قوانین و مکان های دانشگاه آشنا هستم (که باعث میشه دانشجوها زیاد باهام کار داشته باشن و دوستای زیادی داشته باشم) و خلاصه از هر لحاظ ایده آلم و البته "متاهل" هم هستم.
حالا مشکل اینجا است، هر چقدر بهش گفتم متاهلم انگار درست متوجه بار مفهومیِ این کلمه نمیشه یا فکر میکنه شوخی میکنم!
ضمنا وقتی باهام کار داره خیلی جدی و رسمی باهاش حرف میزنم. کلاً بهش بی توجهی میکنم و نمیزارم دچار سوء تفاهم بشه. چند هفته سر و کله اش نزدیک من پیدا نمیشه ولی باز دوباره شروع میشه.
از روی تجربه میدونم که شاید مدتی ول کنه، حتی یه مدت طولانی، اما بالاخره برمیگرده. چون همکلاسی هم هستیم و چند سالی هم باید وجود هم رو تحمل کنیم تنها راه حل همین بی توجهی و جدیت بود که انگار کارو بدتر کرده و این مشکل ادامه دارد.
حالا من باید چی کار کنم؟ اصلا از یه آدم متاهل چی میخواد؟ به همسرم و چند نفر دیگه هم گفتم و نظراتشون رو جویا شدم، حالا میخوام از شماها مشورت بگیرم و از جنبه های مختلف به قضیه نگاه کنم.
یه دختری هست واسه ازدواج . شنیدم دوست پسر داره ولی از اونایی نیست که پا بده. تنهاست دیگه .تو خوانواده جالبی نیست. نمازم نمی خونه.
ولی مهربونه و فقیرن. منم نمیگم پاکم چون خیلی خ.ا کردم ولی هیچ وقت دوست دختر تداشتم. حتی گوشی لمسی نمیگیرم که وسوسه نشم دوسی یابی کنم.
به نظرشما میشه بهش اعتماد کرد؟؟؟؟