سلام
من دختر معمولی هستم از نظر سطح خانواده و تحصیلی، کارشناسی ارشد مهندسی تموم کردم، یک کار نیمه وقت دارم، سرم به کار و زندگی خودمه، اهل دوستی و ... نیستم، شدیدا هم احساس نیاز میکنم که ازدواج کنم. هم از نظر تمایلات جسمی و هم روحی.
دوست دارم کنار کسی باشم و دوست دارم در 30 سالگی مادر شده باشم،27 سالم هست، از سمت خانواده هم دارم کم کم داره بهم فشار وارد میشه که برای چی ازدواج نمیکنم، دارم دچار افسردگی میشم و روحیه ام ضعیف شده.
خواستگار قبلا بیشتر داشتم و الان خیلی کمتر شده و اغلب هم نیمه راه بی خیال میشن یا من رد میکنم. اصلا هم سخت نمیگیرم و خواستگار رو بر طبق اصول و قوانین پایه ازدواج و یک سری معیار پایه ، مجک میزنم. پیشنهاد دوستی هم زیاد دارم. از نظر ظاهری خوبم و خب اخلاقم اجازه نمیده که وارد رابطه با کسی بشم.
الان با کسی آشنا شدم که بر خلاف اکثرا که وقتی تنها جلو میان، نیت شون دوستی هست. ایشون از ابتدا با من درباره ازدواج صحبت کردند و خواستند در راستای ازدواج با هم آشنا بشیم.
با اینکه از چهره اشون زیاد خوشم نیومد اما بر طبق اینکه سریع قضاوت نکنم، اجازه آشنایی و صحبت بیشتر دادم. طی صحبتی که داشتیم. حرف ها و نحوه بیان شون و نوع سبک زندگی شون به دل من نشست و اینکه بلافاصله خواستن خانواده شون با من آشنا کنند که بنا به دلایلی نشد.
(دقیقا در بازه دو ماه قبل از ایشون، 3 شخصی تقریبا بصورت همزمان از من خواستگاری کرده بودن که کمتر از 2-3 هفته، متوجه شدم که از نظر اخلاقی سالم نیستن. حداقل مناسب من نبودند و این ضربه بدی بود، خصوصا یکی شون که شاید جز معدود خواستگارانی بود که خودم میل و رغبت به ادامه مسیر داشتم).برای همین نسبت به این شخص هم کاملا خنثی یا هم با دید رو به منفی نگاه میکردم، فعلا تنها دغدغه من اختلاف قدمون هست.
ایشون قدشون 154 هست و حدود 14-15 سانت از من کوتاه تر هستند، و من نمیدونم بر طبق تجربه فهمیدم چهره آنچنان مهم نیست، چون خواستگارانی داشتم که فوق العاده عالی و خوشتیپ بودن، ولی اخلاق صفر ... یا مثل همین موارد آخری که از نظر اخلاقی چیزهایی متوجه شدم که نتونستم بپذیرم.
در این مدت هم ایشون تمام سعی شون رو کردن تا توجه منو جلب کنن و در همین مدت کم از آشنایی مون (1 هفته) چند بار منو سورپرایز کردند و محبت خودشون اعلام کردن. هم کلامی و هم بصورت عملی.
دغدغه ام این هست که من این همه خاستگارهای رنگ و وارنگ رد کردم... برای من هم ظاهر مهمه، اما همیشه اخلاق و اینکه طرفم منو خیلی دوست داشته باشه مهمتر بوده.
آیا بعدا خودم پشیمون نمیشم؟، همین الان کسانی هستن که از نظر تیپی بهتر از ایشون، ولی از نظر جربزه کار داشتن و دنبال کار بودن. هر روز در حال تعویض شغله ... تعطیل! (که عملا خاستگار تلقی نمیکنم این اشخاص رو)
آیا در جمع و قضاوت های دیگران میتونم تحمل کنم؟ (با اینکه حرف مردم برای من خیلی کم اهمیته، اما چون تقریبا تنها دختر مجرد فامیل هستم و خواستگارهای زیادی رد کردم، همه منتظر من هستن ببینن انتخابم چی هست و کی هست و متاسفانه فامیل ما هم همه چهارشونه و ورزشکاری و دارای قد و بلای رعنا ...)، مطمئنم حرف هایی خواهند زد و این حرف ها آیا منو اذیت نمیکنه؟ میتونم کنار بیام؟
قرار نیست یا ایشون فردا ازدواج کنم. مراحل آشنایی ادامه داره. اما الان مرحله ای هست که باید در این باره تصمیم بگیرم که اگر جوابم منفی هست نه وقت ایشون نه خودم رو بیشتر از این نگیرم.
چون مسئله بسیار واضحی هست. نمیشه دو هفته دیگه، یک ماه دیگه و ... جواب منفی بدم، صرفا به دلیل قد ایشون که از ابتدا دیدم و میدونستم.
خیلی دارم اذیت میشم و ناامید شدم. هر کسی میاد خاستگاری یک قسمتی، اساسی لنگ میزنه. یک فردی که همه چیز در حد نرمال باشه..یعنی نیست؟
مرتبط با اختلاف قد در ازدواج:
نمی خوام به خاطر اختلاف قد، الکی خواستگارم رو رد کنم
به خاطر اختلاف قد نه میتونم ولش کنم نه ادامه بدم
اختلاف قد 25 سانت در ازدواج مشکل زاست ؟
آیا اختلاف قد و هیکل در آینده برامون مشکل ساز میشه؟
اختلاف قد 70 سانتی مشکل ساز میشه ؟
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) ← ظاهر خواستگار (۴۰ مطلب مشابه)
- ۷۸۶۵ بازدید توسط ۵۶۶۲ نفر
- دوشنبه ۲۷ خرداد ۹۸ - ۱۱:۵۷