گاهی اوقات دلم شنیدن یه درد دل رو می خواد ، نمی دونم چی باید بگم ولی می دونم که یه چیزیم هست، انگاری از آدم های اطرافم خوشم نمیاد ، گاهی احساس گناه می کنم و خودم رو سرزنش می کنم ، تو این دنیا آدم های عجیبی زندگی می کنن.
سلام
من چند سال پیش به خاطر شباهت بازیگر مورد علاقه م که شبیه یکی از فامیل هامون بود، کم کم از اون پسر خوشم اومد امّا فقط یه چیز چرت بود. بعد به خاطر پافشاری دوستانم به اون پسر گفتم که ازش خوشم میاد و اون رد کرد و منم بیخیالش شدم.
شما تصور کنید یه پسر معتقد که اهل رابطه ی دوستی نیست از دختری خوشش بیاد و اون دختر هم در محل کارش باشهُ مثلا پسر خودش به عنوان مسئول هست و همه میشناسنش ولی دختر اون جا رسمی نیست ولی باز هم رفت آمد داره و پسرُ اطرافیانش هم آدم های معتقد و مذهبی هستن .چه کار بکنه؟
اگر کسی تجربه داره لطفاً بگه ممنون
سلام دوستان عزیز
در نیت نماز می‌گویم قربه الی الله
کارها را بهتر است برای نزدیکی به خدا خوشنودی او انجام دهیم رضایت او مد نظرمان باشد نه مردم. مشکلم اینه که کارها رو بیشتر برای رضایت مردم انجام می‌دهم
با سلام و درود فراوان خدمت خوانندگان گرانقدر.
در این مقاله قصد دارم در بارۀ جادوی نوشتن صحبت بکنم و از همه لحاظ آن را مورد بررسی قرار بدهم. دوستان گرامی، من یک دانشجو هستم امّا شغل دوم من نویسندگی است.
تا به حال هیچ کتابی را چاپ نکرده ام امّا بیشتر در زمینۀ رمان های کلاسیک و فانتزی قدیمی کار می کنم. معمولاً برای رفع خستگی و علاقه ای که از بچگی به نوشتن داشتم، این حرفه را دنبال می کنم. نه به دنبال مدرک رفتم و نه کلاسی شرکت کرده ام و نه در کارگاه نویسندگی عضو هستم. فقط برای دل خودم می نویسم و از طرف عده ای کتاب باز حرفه ای، رمان هایم مورد نقد مثبت قرار گرفته است.
بعلاوه، همیشه وقتی سر کلاس انشایم را می خواندم، مرکز توجه معلّم و همکلاسی هایم بودم و در نهایت این نمره 20 بود که روی دفتر انشای من پس از پایان خواندن آن می نشست. اینها را برای از خود تعریف کردن و به سبب غرور تکبر اینجانب در نظر نگیرید بلکه قصد داشتم از تجربه ام به شما بگویم و اعتماد شما را برای توصیه هایی که در ادامه بدان اشاره می کنم جلب کنم.
سلام
غیر خدا را نخوان و صدا نزن ، تکیه گاهت خدا باشه اگر در خانه ی غیر خدا را رفتی و تکیه کردی و همه ش به او التماس کردی تو هم جزء ظالمان هستی.
سلام عزیزان دل وقت شما بخیر و خوشی باشه
من و همسرم دو سالی میشه که عقد کردیم و به امید خدا تصمیم داریم بریم زیر یک سقف. از قضا در آینده ی نزدیک جشن عقد یکی از بستگان نزدیک خانم بنده هست و همسر من هم بالطبع علاقه زیادی برای شرکت در این مراسم داره. حالا مشکل این هست که من به دلیل شرایط شغلی و تداخل زمان کاری (و عدم امکان گرفتن مرخصی) توانایی حضور و همراهی کردن همسرم را در اون روز ندارم.
لازم به ذکر هست عقیده ی شخصی خودم اینه که زن و شوهر نباید بدون هم در مراسم و مهمونی ها شرکت کنن چرا که این کار مناسب یک زوج همراه و همدل نیست.
در نتیجه الآن موندم آیا به همسرم بگم که ایشون هم بدون من نره یا علی رغم میل باطنیم اجازه بدم با خانواده ش در این جشن حضور پیدا کنه؟ چون نمی خوام از الآن این طور جا بیفته که من مشکلی با تنها رفتن همسرم به مکان های مختلف ندارم.
سلام
بعضی از مردها می بینند سلطان خانه نیستند به غرورشون بر می خورد، جاش شلوغ می کنند بدرفتاری می کنند.
من یک دختر ۲۲ ساله دانشجو هستم و تو خوابگاه زندگی می کنم. دختر ساده و مهربان و خجالتی هستم و از بچگی هم به زیبایی معروف بودم و برای اپلای کردن بیشتر درس می خونم و پروژه می نویسم.
همه بزرگتر ها از من تعریف می کنند. ولی پیش هم سن و سالانم هیچ محبوبیتی ندارم، بعضی ها از من بدشون میاد و اون هایی هم که منو آدم خوبی می دونن باهام حال نمی کنن، ولی اون هایی که از من بدشون میاد بعد یه مدت طولانی نظرشون عوض میشه و می فهمند آدم خوبی هستم.
ظاهرم شبیه دخترهای امروزیه، ولی برعکس دخترهای امروزی حرف های زشت خیلی کم استفاده می کنم.فکر می کنم چون بچه مثبتی هستم هم سن و سالانم حال شون از من به هم می خوره.
سلام
من دانشجو فیزیوتراپی هستم و یه چند وقتی هست عاشق یه خواننده شدم که به تازگی معروف شدن، تقریبا البته شاید خیلی ها نشناسن هنوز هر روز بین عقل و قلبم دعواست ،تمرکزم رو به طور کلی از دست دادم همه ش دلم می خواد برم کنسرتش یا یه جوری بیینمش، نمی دونم چه کار کنم لطفاً راهنمایی کنید
سلام وقت بخیر
خسته نباشید به مخاطبین محترم سایت بسیار کاربردی خانواده برتر
بنده دانشجوی ترم آخر رشته حسابداری هستم هنوز سربازی نرفتم و تا یک سال بعد لیسانسم معافیت دارم و الآن مشغول به کار هم هستم البته در فروشگاه، بذارید صادق باشم از 5 عصر تا 10 شب با حقوق 5.5 میلیون و مجردم حتی اگر صبح هم جایی مشغول به کار بشم حقوقم به 12 شاید برسه
کار رسمی ام که تا وقتی زنده م رو هواست.
و امّا من با حقوق 12 میلیون چگونه می تونم ازدواج کنم در آینده
چگونه می تونم انتظاراتی که از خانواده ام داشتم و تو دلم اسیر شد و بهش نرسیدم رو برای بچه های خودم در آینده برآورده کنم که دقیقا اون ها هم مثل من بشن ؟
با سلام و درود فراوانبه خوانندگان گرانقدر
در این مقاله می خواهیم در مورد خانواده سمی و ترک خانواده سمی صحبت کنیم. مخاطب این مقاله جوانان و نوجوانان هستند که خانواده مسمومی دارند و دیگر تاب و توانی برایشان نمانده است. در ابتدا اینکه، لزوما هر خانواده ای مسموم نیست و فکر نکنید چون دیشب با پدر یا مادرتان دعوا کرده اید پس خانواده شما مسموم است و باید آنها را طرد کنید. این مقاله برای کسانی است که واقعاً خانواده مسمومی دارند و قصد دارند مستقل زندگی کنند و به اصطلاح از صفر شروع کنند. امّا خانواده مسموم چه خانواده ای است. بیایید با ویژگی های آن آشنا شویم:
به نام خالق بقیه الله ارواحنا فداه
سلام.
دینداری در اخرلزمان(طبق روایات به موعد نزدیک به ظهور امام مهدی ع میگن)خیلی سخته ،و این مهم برای جوانان بسیار طاقت فرساست. امااا پاداشی هم که خداوند متعال در نظر گرفته،به همان مقدار بیشتر هست.
حالا چرا سخت هست؟
شما جوانان مذهبی که دویست سال پیش تو عصر قاجار زندگی میکردند و اکثر خانم ها طبق عرف جامعه پوشیه زده و حجاب کامل داشتند رو با الانی که نمیشه تو خیابون راه رفت،مقایسه میکنید؟
اونهایی هم که میگن اینها برامون اذیت کننده نیست،بنظرم استثنا هستند.
"پیامبر در میان اصحاب نشسته بودن و با یک اه حسرت و شوقی فرمودند:
الهم لقنی اخوانی خدایا برادران من رو به من نشون بده.اصحابی که دور پیامبر نشسته بودن گفتن:یا رسول الله مگه ما برادران شما نیستیم؟حضرت فرمودن:بل انتم اصحابی شما اصحاب من هستید.
برادران من کسانی هستند در اخرالزمان خواهند امد و بدون اینکه حجت حق رو با چشم فیزیکی رویت کنند،اما مارو باور دارند و بر دین خودشون ایستادند.
استقامت هریک از انها در دین خود از کندن خار با دست و گرفتن اتش گداخته با دست، سخت تر هست.
انها مشعل های هدایت خدا هستند که خداوند انهارو از فتنه های تیره و تار نجات میبخشد.
وپروردگار عالم در روز قیامت این افراد رو به عنوان نمونه و الگو به همه نشان خواهد داد و حجت رو بر همه تمام میکند که در اخرالزمان چنین کسانی بودند و دین شون رو حفظ کردند و بلکه بهترین یاوران دین شدند"
وامااا در مورد ازار و اذیت های اخرالزمان:
"بشارت امام حسین (ع)به منتظران امام مهدی(عج):
برای او غیبتی طولانی هست که دران گروه هایی از دین خود بر میگردند و گروه هایی بر دین خود باقی میمانند و در این راه ازارها میبینند.
به انها گفته میشود :پس کی این وعده محقق خواهد شد اگر راست گوئید؟
انان که بر این ازارها و تکذیب ها صبر کنند،همانند کسانی هستند که در روبه روی پیامبر بین یدی رسول الله شمشیر بدست گرفتن و تو سپاهی که پیامبر میجنگد ،در مقابل چشمان پیامبر انها نیز میجنگند."
چقدر خوبه هااا شمشیر نکشی ولی برات اونجا نوشته بشه.
وامام صادق(ع)فرمودند:
ظهور رخ نمیدهد مگر اینکه غربال بشین، جدا بشین
پس با این تیکه و کنایه هااا،هیچ وقت دلسرد نشید و از دین تون بر نگردید
ویه نکته در مورد دوستی های پنهانی:
تو قران یه متخذی اخدان داریم و یه متخذات اخدان،منظورش افرادی هستند که دوست پنهانی میگیرند.
خداوند مومنان رو از ازدواج با چنین افراد و همچنین برقراری چنین ارتباط هایی نهی میکند(ولو مجازی )
از همه خواهران و برادران با ایمان تقاضا میکنم که با توسل به خود اقا صاحب الزمان،بخواهید که دین دار باقی بمانید.
مگر امام زمان چند تا شیعه دارند؟حالا ازین میان چند نفر رو دارند که وجود اقا رو با قلب شون باور داشته باشند ؟خیلی خیلی کم هستند.
درپناه صاحب الزمان باشید
سلام وقت بخیر
طبق اطلاعیه ی قبلی ( https://khbartar.blog.ir/post/19674 ) این صفحه رو اختصاص میدیم به معرفی کانال های شما کاربران خانواده برتر
کانال های جدید تر ، بالاتر
کانال ایران کتاب، قبل و بعد از ازدواج در ایتا
آدرس ← https://eitaa.com/Iran_ketab_ir مدیر: محسن نجفی
سلام.
یک خونه کلنگی ویلایی دو طبقه حیاط، دار 110 متری شمالی ماشین رو ( تو حیاطش ماشین جا میشه.) که بالکن و باغچه و یک انباری روی پشت بوم داره، داریم. این خونه، دو طبقه مجزا هست. یک توالت تو حیاط داره. یک حموم و توالت و آشپزخونه با 3 تا اتاق طبقه اول داره. دو تا آشپزخونه و یک حموم و توالت و 2 تا اتاق هم طبقه دوم داره. راه مجزا هست. چون دو تا در داره. کسی که طبقه اول بشینه، از در حیاط می تونه بره تو. کسی که طبقه دوم بشینه، از در کوچه کناری می تونه بره تو. این خونه، بر خیابون اصلی هست. تو خیابونش و اطراف این خونه، مغازه و کسب و کار زیاده. حتی تو خونه های شمالی این خیابون هم کسب و کار ایجاد کردند.