↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
سلام
من مدتیه به علت اینکه تو رشته ای که درس خوندم کار پیدا نکردم، میخوام مغازه بزنم. ولی یه سوال خیلی وقته ذهن منو درگیر کرده که مانع از این میشه که مغازه بزنم:
اگه من مغازه زدم و مغازه های دیگه جنسشونو از من ارزونتر دادن، که الان هم فروشگاه های بزرگ مثل رفاه یا خیلی از مغاره های دیگه دارن از مغازه های کوچکتر جنسو ارزونتر به مشتری میدن.این مساله فقط تو سوپر مارکت نیست و هر شغلی این معضل رو داره.مثلا لوازم بهداشتی یا لوازم کامپیوتر یا خدمات کامپیوتر یا موبایل فروشی یا هر شغل دیگه.
مثلا خدمات چاپ و تکثیر یه مغازه کپی را 100 تومن میگیره،یه مغازه چند متر اونطرف تر به علت رقابت یا تعداد بالا یا هرچی 50 تومن ، حالا اگه من مغازه چاپ و تکثیر زدم و کسی از من ارزونتر میداد ،نباید وقتی مشتری برام میاد به مشتری بگم فلان مغازه از من ارزونتر میده؟اگه گفت فلان جنسو ارزونتر ندارین نباید آدرس اون مغازه ای رو که ارزونتر میده یا جنساش متنوع تره را به اون بدم؟
با سلام
این تجربه شخصی بنده هستش . بنده یکی از کسانی هستم که متاسفانه و یا شاید بدبختانه به این مشکل فوق حاد ( اصلا بزرگنمایی نیست و عین حقیقته ) دچار شده بودم. اما خدا را شکر این مساله با ازدواج بطور کامل حل شد. غرض از این پست صرفا اگاهی بخشی و راه حل برای عزیزانی که به این مشکل حاد و شدید دچار هستند .
روزگار من در قبل ازدواج فاجعه بود فاجعه به معنای حقیقی کلمه . طوری وضعم بود که هر روز مشکل داشتم . هر روز خدا . در حسرت بودم روزی اینکارو نکنم . در حسرت بودم ارامش روحی داشته باشم . با کوچکترین موردی بر انگیخته میشدم. این حال روز من قبل ازدواج بود!
برداران و خوهران میدونم جامعه فوق تحریکی وجود داره. میدونم شرایط ازدواج سخت شده . میدونم ارزش ازدواج و سنت اسلام ظاهری شده متاسفانه.
سلام دوستان
حالم اصلا خوب نیست تو رو خدا کمکم کنید. دختر دانشجویی هستم ، هفت ماهی با پسری تو دانشگاه آشنا شدم اوایل ازش خوشم میومد ولی الان که از رابطه یه مقدار گذشته حس میکنم خیلی جاها میلنگه ! آشنا شدن ما از طریق اینستاگرام بود هم دانشگاهی بودیم ولی خب ایشون چند سالی بالاتر از من بودن و از طریق اینستا یکم سر یه استوری حرف زدیم خیلی اتفاقی بعد ایشون منو به یه قرار دعوت کرد و رابطمون شروع شد.
اینم بگم قصدش ازدواجه ولی شرایطش اصلا در حال حاضر اوکی نیست پدرش هم توانایی ساپورت نداره! بگذریم مشکل اصلا این نیست راستش من الان مرددم این آقا هم ویژگی های خوب داره و هم بد...! آدم صاف و ساده ایه اینجور که میگه و نشون داده خیلی دوستم داره تا جاییم که وسعش رسییده برام کم نذاشته.
مشکل اینجاست که چند وقته داره بهم میگه وسط حرفا که نمیدونم بفرستمت بری دماغتو عمل کنی یا نه این تابستون یعنی غیر مستقیم برو عمل کن. از خودم بگم قیافم اینطور که میگن قشنگه در کل قیافه طبیعی و قشنگی دارم! بینیم اصلا بزرگ نیست فقط یه حالت قوس مانند داره رو پل بینیم که حالت تمام رخ اصلا معلوم نیست و فقط نیم رخ پیداست.
سلام
سوالی دارم از کاربران حدودا 40 ساله . البته میدونم اکثر کاربرا سنشون کمتره ، دوس دارم بدونم زندگی رو چه جور میبینین از علایق و تفریحاتتون بگین . از دل نگرانی ها و خواسته هاتون بگین ، حالات روحیتون چطوره ؟
شبها با چه فکرهایی میخوابین صبح ها با چه حالتی بیدار میشین ؟ از کمبود هاتون بگین . آینده رو چجور میبینین . اگه به گذشته برگردین چکار میکنین ؟ راستی زندگی متاهلی چه جوره اگه مجردین چی ؟ خلاصه هر چی تو دلتونه بگین .
با تشکر از همه و سایت خانواده برتر
سلام
دخترهای عزیز تو رو خدا ملتمسانه ازتون می خوام هیچ وقت پیش قدم نشین سمت پسری. خیلی حالم بده دوستان کمکم کنین .
من بعد از مشکلات فراوان که هر بار نزدیک بود ازدواج کنم و به دلایل مختلف به هم می خورد خیلی شکسته شدم..
کلی پیش خدا دعا کردم که خدایا من واقعا دیگه طاقتشو ندارم هر دفعه سراب می بینم و بهش نزدیک میشم می بینم خبری نبوده.. خیلی افسردگی گرفته بودم و چقدر طول کشید تا خودمو پیدا کردم. اینم بگم تا حدی مشکل پسندم و یکم ایده ال گرا..
خلاصه به طور اتفاقی پروژه ارشدم یک طرح پژوهشی شد که قرار شد با یک دانشجوی دکترا کار کنم.. من دورادور این اقا رو می شناختم و از نظر طاهری و شخصیتی یک مورد خوب برام به نظر میومد..
با سلام
از همه ی دوستانی که این پست رو می خونن یا پاسخ میدن سپاسگزارم. لظفا خانوم ها بیشتر مشارکت داشته باشن و همچنین آقایونی که در شرایط مشابه بودن بفرمایند با چنین موقعیت هایی چطور برخورد کردن که رهایی یافتن.
بنده پسری هستم سر و سنگین و سرم تو کار خودم هست و سوال خیلی مهمی که پاسخ یکی از مهمترین مشکلاتم هست اینه که چطور میشه یه پسر آبروش رو از گزند خانومی که مدام فکر میکنه آدم به اون چشم دوخته یا بد چشمی میکنه در حالی که چنین چیزی اشتباه محضه و یکبار هم چنین موردی رو از آدم ندیده حفظ کنه.
تصور کنید اگه یه خانوم در یک محیط مدام از یه پسر یا مرد خودش رو بپاد یا طوری رفتار کنه که انگار اون فرد داره مزاحمت یا بد چشمی میکنه به چه سادگی باعث تغییر دید اطرافیان و حاضرین به اون آقا میشه و آبرو و شخصیت اون فرد رو میتونه خدشه دار بکنه و باعث بد بینی سایرین به اون فرد بدبخت بی گناه بشه و مثل تیر غیب بر سر اون فرد فرود بیاد.
سلام و طاعاتتان قبول
من خانمی هستم که پنج ماهه عروسی کردم .حدود یازده ماهم عقد بودم. شوهرم مرد خوبیه سالم و کاری و به فکر زندگی.
در دوران عقد بحث هایی داشتیم که بعضیاش شدید بود. خانواده فهمید. در همه اون ها شوهرم مادرم و دخالت کن میدونست. و من قبول نمیکردم. در آخر نزدیک عروسی دوباره دعوا شدید کردیم و بی احترامی و ... خلاصه بعدش به خیر ختم شد و الان خدا رو شکر رابطه ها خوبه و همه چی تموم شد.
اما اثرات دعوا رو من مونده و مدام یادمه . من بی احترامی به خانوادمو هرگز فراموش نمی کنم الانم سر هر چیزی دعوا میکنیم خیلی گریه میکنم هیچ وقت به خانوادش فحش و بی احترامی نکردم اما اون چرا .
بعد عروسی هم یه بار این اتفاق افتاد اون میگه من رو عصبانی نکن. چطور میشه عصبانیش نکنم یا اینکه در حین عصبانیت کاری کنم که این حرفا رو نگه چون من بعدش دیوونه میشم. همش افکار منفی دارم که در آینده همسرم با کسی دیگه ازدواج میکنه یا اینکه من میمیرم . از یه طرف افکار منفی و از یه طرف بیکاریم در منزل و از یه طرف خاطرات بد اون دوران و از طرفی حرفاش در حین دعوا بیچارم کرده . من لیسانس نرم افزارم اما بیکارم و از شدت بیکاری و بی هدفی حس خوبی ندارم به خودم
کمکم کنید.