سلام و تشکر
من مادری دارم بسیار متحکم به قدری که من که ازدواج کرده ام نمیتونم چیزی برخلاف نظرش بگم مثلا اگه بگم رنگ ابی رو دوست دارم شروع به گریه و گلایه میکنه تا حرفش به کرسی بشینه الان مسئله خودم نیستم بلکه خواهرام هستن که در سن ازدواج هستن نمیتونن یه کفش به سلیقه خود انتخاب کنن چه برسه به شوهر. یه معیارهایی رو میگه که انگار خودش میخواد ازدواج کنه ما از بس به سلیقه ی او گشتیم خسته شدیم (یه مدتی سعی کردیم با احترام کار خودمون رو کنیم یا با شوخی نظرمون رو بگیم یا جدی درباره اش بحث کنیم اما موقع حرف مثل روشن فکرا گوش میده فردا کمرش میگیره و دیگه نمیتونه تکون بخوره) به ستوه امدیم لطفا کمک کنید


مرتبط:

میزان روابط و ارتباطات شما با فامیل و اقوام چقدره؟

چطور محترمانه به مادرم بگم، در زندگیم دخالت نکنید

چه کار کنیم با عروس مغرور بد اخلاق پرتوقع؟

با داماد بد دهن مون چکار کنیم ؟

چطوری جواب متلک های خاله ام رو بدم که بی احترامی نشه؟



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)