خانواده برتر

از اول تا آخرشو قبول دارم

چشم و رو داشتن یعنی چه؟

می شه بیشتر بگید  مثلا اختلافاتون سره چی بود ؟ 

بله ، تقریبا با همه نوشته شما موافقم ، راستش من اول عقد هیچ علاقه ای به اون فرد نداشتم تقریبا در تمام سالهای با هم بودنمون هم همینطور بود ، اما واقعا سختی طلاق رو با تمام وجود حس کردم ، گاهی وقتا به آدمایی که فقط مهمه براشون ازدواج میگم دقت کن ، تحقیق کن ،کلی ازش شناخت پیدا کن تا یه روزی مث الان من نشی حس مجرد موندن واسه همیشه خیلی بهتر از طلاقه تازه من این رو میگم که هیچ دلبستگی به آدم سابق زندگیم نداشتم، خاطره خوب باهاش نداشتم ، انشاءالله سال97واسه هممون سال عشق باشه ...

سلام آقای نجفی 

پست مفیدی است

سلام برادر محترم. بابت جدایی تون خیلی ناراحت شدم امیدوارم سال جدید اتفاق های خوبی براتون رقم بخوره چه میشه کرد زندگی بالا و پایین داره و البته چه خوب کردین تجربه شخصی خودتان را به اشتراک گذاشتین این خیلی خوبه .
جناب محترم با نهایت احترام به 7 موردی که نام بردین باید بگویم این موارد در حالت های خیلی خیلی محدودی میتونه در وجود و شرایط یک فرد باشه واقعا خدایی شما خودتون چند مورد سراغ دارین که افراد هم خانواده سالمی داشته باشن هم خودش انسانیت داشته باشه هم اعتقاد قلبی ش اثبات شده باشه و هم محبت تو ژنتیکش باشه و هم ذاتش خوب و پاک باشه این جور شخص متاسفانه کمیابه بدبختی جامعه همین شده که طلاق عاطفی و رسمی سرسام آور شده وگرنه کدوم پسر یا دختری از ذات پاک و انسانیت و بامحبت بودن و اصالت خانوادگی طرف مقابلش بی تفاوت میگذره ؟! وقتی انسان واقعی و اصیل کمه راهی جزء پذیرش فردی که فاقد دارای محاسن باقی نمی مونه فرهنگ ایران زمین را که حتما در جریان هستید به پسر تا به 25 سال رسید چپ و راست چرا زن نمیگیری !!!!به دختر بیچاره که نگم بهتره قشنگ عذابش میدن طوری که حاضره مطلقه بشه اما دیگه مجرد نباشه به 22 یا 23 رسید شروع میشه چرا ازدواج نمیکنی خواستگار نداری یهو دیر نشه ترشیده بشی !!!به خدا چه طور میشه توقع داشت دختر یا حتی پسر بدنبال این موارد اساسی گفته شما بروند سخت و زمان بر هست تا کسی بتونه این معیارها را جست و جو بکنه .
در جامعه کنونی اونم با این فرهنگ ضعیف جوان بدنبال هدف مشترک نیست متاسفانه بدنبال فانتزی های جنسی و رابطه هست من خیلی دیدم که جوانها بیشتر از اینکه بدنبال گرفتن محبت و رفع نیاز عاطفی باشند به شب زفاف می اندیشند و همه ی غم شون رابطه ست نیاز جنسی غریزه طبیعیه اما در فرهنگ ما متاسفانه خیلی خیلی روی همه معیارها سایه سنگینی انداخته عذرخواهی میکنم رک می نویسم پسر در مراسم خواستگاری بیشتر از اینکه به هدف مشترک و خانواده دختر و محبت و ذات پاک دختر توجه کنه به اندام و جاذبه جنسی دختر توجه میکنه جاذبه جنسی هم مهمه ظاهر و چهره مهمه اما میگم این موضوعات جنسی سایه اش سنگین تر از همه موردهاست همه موارد مهم دیگه رو تحت شعاع قرار میده خود فرهنگ غنی مردمان عزیز همین شده که ازدواج انجام بگیره طرف کارشو انجام بده حالا هر چی شد خب که شد پس دیگه رفتن جوانها به دنبال این موارد برای اکثر مردم نوعی سخت گیری و ایده ال نگری به حساب میاد مملکت ما چنین پسر و دختری که بدنبال این موردها رفته باشه را سرد و سخت می پندارد چون فقر فرهنگی یقه ی ملت را گرفته و کاری نمیشه کرد نمیشه از کسی توقعات خاصی داشت متاسفانه همه محکوم به پذیرش عرف هستند.
در ازدواج حتما باید به هم سطح بودن طبقه اقتصادی فرهنگی و اجتماعی توجه کرد پسر و دختر حتما باید همدیگه را دوست داسته باشن نباید به صرف ازدواج کردن و بستن دهن مردم باشه باید دختر با پسری ازدواج کنه که پسر به ثبات رسیده باشه بدبختی جامعه همینه که پسر و دخترهای امروز را با پسر و دختران سه دهه قبل یکی میدونن جوانهای امروز ظرفیت شون خیلی کمه پسر باید طبق علاقه و شرایظش انتخاب کنه زمانی این انتخاب درسته که به ثبات مالی و بلوغ فکری رسیده باشه هدف مشترک یکی از مواردی بود که لطف کردین نام بردین و همین هم اگر باشه به نظرم ازدواج موفقی انجام خواهد گرفت راستش ذات و محبت پاک و انسانیت و ریشه خانواده مواردی هستند که هر کسی نمیتونه بدنبال همه این موارد بگردد و در یک نفر جست و جو کند هر کسی یکسری خوبی و بدیهایی داره ازدواج همینطوری ش هم برای جوونها سخت شده دیگه کی هست ببینه طرف ژنتیکی بامحبت هست یا نه !!!همه ظاهر را می بینن دیگه ازدواج یک بخشی از اون مثل هندوانه سربسته ست کاریش نمیشه کرد.
می دونید اصل حقیقت ازدواج چیه دو طرف باید آماده شراکت و سازش و گذشت باشند باید بزرررررررررررررررگ شده باشند به درک و شعور زندگی مشترک رسیده باشند شخصیت یک همسر را دارا باشند احساسات به نظر من در حال حاضر یک خودزنی افتضاح باری برای جوونها در مقوله ازدواجه زندگی الان اااااااااااصلا احساس بازی جایی توش نداره چون نسل حاضر و حال و هوای جامعه بی رحم تر از خرج کردن احساسات یک دختر یا پسرست .
به جوانهایی که منطقی و عقلانی ازدواج میکنند باید تبریک گفت در ازدواج هم مادیات مهمه هم عشق مهمه مکمل علاقه و ثبات مالی نباید فراموش بشه .

متاسفم، خود من تو انتخاب طرف مقابلم موندم بخداا، نمیدونم چی میخام یعنی اون معیارهایی که رو میخام همه رو کسی نداره (منظورم زیبایی و..نیست) همین چیزایی رو که گفتی هر کسی نداره..

اقای نجفی میشه لطفا ایدی تل رو بدید سوالمو که واجبه براتون ارسال کنم

سلام 

من همه ی اون چیزهایی که کفتید رو دارم ولی حاضر نبودم غیر سنتی ازدواج کنم و الآن که دیگه تا حالا اهل دوست پسر نبودم دیگه هم نمیتونم باسم چون یه جورایی مغرور شدم و حیف میدونم ازین به بعدمو هم خراب کنم و شاهد بودم دوتا عشق من جلوی چشمانم از دستم رفتن و دوسال با دختری دوست شدن و بعدشم مزدوج شدن و فهمیدم خوشبخت هم نیستن و باز من موندم و تنهاییم‌ و اگه عشق های من روزی جدا بشن و به دست و پام بیفتن هرگز باهاشون ازدواج نخواهم کرد چون از خط قرمز من عبور کردن و من با مرد مطلقه ازدواج نخوام کرد همون طور که با پسر دوست دختر داشته ازدواج نخواهم کرد

به خانوم سارمین:سلام باید خدمتتون عرض کنم تو زندگی موقعیت هایی پیش میاد که اتفاقات دست ما نیست و اینجوری نیست همیشه روندش رو ما کنترل کنیم و نصمیم گیرنده نهایی باشیم

سلام ، 

منم بخاطر همین چیزا ازدواج نمیکنم، چون واقعا با هر کسی نمیتونم، میترسم اولش از یکی خوشم بیاد بعدش از چشمم بیفته، 

همه حرفاتو قبول دارم

ببینید خانم فروزان خطوط قرمز هر شخصی متفاوته مثلا خود من چیزایی هست که واقعا تحت هیچ شرایطی اینارو نمیپذیرم و اگر همسرم بخواد رو این موارد لج بازی کنه و کوتاه نیاد میدونم که کار به جدایی میکشه و  حتما اینارو در جریان خواستگاری خواهم گفت

به اقای سوال کننده و اقای وحید 

سلام علیکم
همه ی ما میدونیم جاده های ایران حادثه افرین هستند، همه میدونیم بعضی از اتومبیل ها ایمنی لازم را ندارند، همه میدونیم یک خطای انسانی کوچک در حین رانندگی، میتونه یک فاجعه به بار بیاره، همه از تصادف و سقوط هواپیما و ... خبر داریم، از تلفات و مصدومیت ها و ... خبر داریم
اما...
باز هم از وسایل نقلیه استفاده می کنیم، باز هم مسافرت میریم، باز هم ...
چرا؟
چون نمیشه جلوی جریان زندگی را گرفت و اگر قرار باشه بیش از حد به ترسهامون در این باره بها بدهیم، (ترسهایی که گاه معقول و گاه نامعقول هست)، باید به کلی از زندگی دست بکشیم...
 
ما باید با توجه به شرایطی که در ان قرار داریم، در هر موقعیت، بهترین تصمیم را بگیریم؛ تصمیمی که ممکنه ده سال دیگه به طلاق برسه و ممکنه یک زندگی پر از عشق را تا اخر عمر برای انسان به دنبال داشته باشه...

بهتره به جای پرهیز از استفاده از وسایل نقلیه، بجای ترک مسافرت و ...، فکری برای بهبود وضعیت جاده ها و وسایل نقلیه و قوانین راهنمایی رانندگی بکنیم؛ بهتره رانندگی یاد بگیریم و به قوانین، احترام بگذاریم...

امیدواریم سفر همه، به ویژه مسافران نوروز، بی خطر باشه...

ببخشید :(با عرض پورش  به خاطر کنجکاویم  )

به سوال کننده : اولا خیلی متاسفام بابت این اتفاق..ایشالا که بتونید هر چه زود تر کنترل خودتونو به دست بگیرید و دوباره بدون تکرار اشتباه قبلی یه زندگی جدید بسازید 

به مهنا : میشه گفت هر دوتاش نه مورد من یه مقدار خاص بود بعدم من متاهلی نیستم که می نالم الان دیگه مجردم 

ادمها یه زمانی نیاز دارن یه زمانی شور و شوق دارن وقتی که از زمانش بگذره و بهشون جواب داده نشه اون ادم واقعا عوض میشه ادما تا کی میتونن صبر کنن؟؟؟ حداقل یه دختر مجرد به مرور زمان پژمرده میشه. هیچوقت حسرت ازدواجیو که کردی نخور اگرم اشتباهی بوده تنها راه فهمیدش انجامش بوده  فک میکنی ماها چقدر شانس داریم کسیو انتخاب کنیم که همه جوره بهمون بخوره به نظر من هیچوقت بدنبال ایده ال نباش چون پیداش نمیکنی معیارایی که گفتی عالیه ولی شاید کسیو پیدا نکنی که همشو داشته باشه معمولا چند وقت بعد جدایی و تلاشت برای رسیدن به نیمه گمشدت حرفمو میفهمی. وقتی نیاز داشته باشی و نتونسته باشی ادم مورد نظرتو پیدا کنی تازه میفهمی ادما نمیتونن به امید پیدا کردنه یه ادم بهتر شانسای زندگیشونو کنار بذارن .وقتی با یه ادم باشی ویژگیای غیر قابل تحملشو ببینی معیارات میشه نبود اونا و بودن عکسشون پس معیارای الان بر اساس ازدواجت بوده بازم میگم زیاد حسرت نخور . هیچوقت هیچکس نمیتونه بگه که این ازدواج صد درصد موفق خواهد شد . حتی اگه همه چیز خیلی خوب به نظر برسه و منطقی . من نمیگم عشق یه زندگیو نگه میداره ولی مطمانم مهربونی و ازخودگذشتگی اینکارو میکنه که ظاهرا از جانب شما نبوده من از زندگی شما هیچی نمیدونم ولی به نظرم ادم ارمانگرایی هستی که هیچکس نمیتونه راضیت کنه.
طلاق واسه خیلیا بهترین راهه ولی مطمانم حداقل نصفشون سر مسائل الکیو مسخرست هیچکس بی عیبو ایراد نیست .
گاهی رشد اقتصادی شخصیتی و اجتماعی آدما زیاده خواهشون میکنه و دیگه کسیو در حد خودشون نمیدونن مشکل اصلی خود ماییم نه بقیه که اینقد دمدمی میشیم.

چه  سخت ودردناک

به سایه: سلام خانوم بخدا صد در صد اشتباه میکنید من اسطوره از خود گذشتکی و... لقب گرفتم تو این زندگی البته تا حدی بهتون حق میدم هرچند که چیزی از زندگی من نمیدونید و خودتون هم گفتید ولی کاشکی به گفته خودتون احترام میذاشتید و قضاوت نمی کردید 

سلام

هم کفو بودن خوب گفتی اما هدف مشترک یعنی چی؟

عزیزم ما زمان آشنایی خیلی کوتاهی داشتیم برخلاف اصرارخودمون خانواده ها مانع شدند و اصرار برعقدداشتند فکر میکردند ما عقد کنیم اوضاع درست میشه ، 

خب گل پسر اینجوری نمیشه 

19 ساله ی عزیز
با وجود سن کم ولی برداشتت درست بوده 90 درصد اما متاسفانه 10 سال دیگه نهایتا مقاومت کنی بعد مجبوری به همه ی این دغدغه ها جواب مثبت بدی و ...
البته امیدوارم مجبور نشی ولی بدون که اول راهی و اینکه برای موفقیت هیچی به اندازه ی پاکی جواب نمیده ...شک نکن .. پاک بمون و تا میتونی پیشرفت شخصی خودتو ملاک قرار بده در همه ی زمینه ها (علم. هنر. ورزش.و .... من دوست داشتم الان برمی گشتم به سن تو با حداقل نیمی از تفکرات الانم ... ولی افسوس ...

به زخم خورده:سلام نه من از قبل قضاوت نمیکنم اینو یادتون باشه شما یه مادر خوب و فرشته دارید کسی که روح انسانیت به بچه ها منتقل میکنه مادره 

وقتی 80 درصد از موارد رو داری و شوهرت 90 درصدشو نه چه باید کرد؟ 

به مهنا: تعادل جفتش مورد عاشقانه ای که عقل هم تایید کنه چیزای دیگش رو 

بعد از مدت ها یه پست واقعا خوب و مفید و درست خوندم توی این سایت .

سلام 

سلام 

به سوال کننده
 تنها جمله من که خطاب به شما بود و شاید جنبه قضاوتی داشت این بود:
من نمیگم عشق یه زندگیو نگه میداره ولی مطمانم مهربونی و ازخودگذشتگی اینکارو میکنه که ظاهرا از جانب شما نبوده من از زندگی شما هیچی نمیدونم ولی به نظرم ادم ارمانگرایی هستی که هیچکس نمیتونه راضیت کنه.

توی جمله گفتم ظاهرا و بعد هم گفتم به نظر میرسه . به هر حال معذرت میخام.
راجب گذشت هم این یه مساله دو طرفست مث علاقه و عشق دو طرفه. دست کم اگه شما دوبار کوتاه اومدین طرف هم باید یکبار کوتاه بیاد. به هر حال چیزی که درست میدونستید انجام دادین انشالا ارامش در انتظارتون باشه.

خیلی جالبه که اغلب اوقات دوتا پست متضاد گذاشته میشه پستی که در تقابل با این پسته
یکی باهام حرف بزنه ...

کی گفته منطق کامل خوشبختی میاره من میگم اگه یه علاقه دو طرفه داشتین حیف که خراب شد چون خیلی کم پیش میاد این عشق و علاقه دو طرفه باشه به هر حال شما هم واسه انتخابتون دلیلی داشتین حتما این خانم چیزایی داشته خصوصیاتی داشته که بهش علاقه مند شدین و از بعضی معیاراتون کوتاه اومدین و گرنه باید به خودتون شک کنید باور کنید وقتی یه شخص سوم دعواها و اختلافهای یه زوجو میبینه میفهمه اونقدرام مشکلشون حاد نیست فقط به خاطر لج و لجبازیای بچگانست که هیچکدوم کوتاه نمیان اینو راجب زندگیای دورو بریام میگم وگرنه بازم میگم چیزی از شما و زندگیتون نمیدونم ولی زندگی مشترک دو وجه داره که باید هر دوشون بخان در کل من هیچوقت نفهمیدم چرا هر چی از زندگی مشترک میگذره زن علاقش بیشتر و مرد علاقش کمتر میشه یعنی باعث همه مشکلات خانمان؟؟؟

به ابوالفتخ: 

من هم مذهبی و با حجابم هم شیطون البته در خونه و جمع خانمها. اما هیچ وقت روم نمیشه یه نامحرم رو چه فامیل چه غریبه به اسم کوچیک صدا بزنم. خواهرم هم همینطوره. ب نظر من برای یه یه دختر محجوب و نجیب این مساله خیلی طبیعیه

سلام خسته نباشید واقعا متاسفم حیف 

"""""""راستی یه نکته مرد طلاق میده طلاق نمیگیره!!!!!!!!!!!

 سوال کننده:  

این پست نشان غرور نویسندس

به سایه: خواهش میکنم

به نگار: دست شما درد نکنه نظر 

چطور اینقدر با قطعیت میگی عامل این طلاق سن سن کننده بوده؟؟؟

سلام 

از آدمای امثال سوال کننده متنفرم.از بی احساسی و غرور و بدجنسیتون متنفرم

سلام به اقای نجفی:

سلام 

طبق گفته خودتون درست میگید طبق صحبت کردن هاتون مثل اینکه همون ۲۱ساله موندید!! خدارو شکر‌۲۸ سالم از ۱۴ سالگی یادم نمیاد دل کسی شکسته باشم قبلشم یادم نیست"!!!!!!!!

تا الان داشتم کامنت های این پست رو می‌خوندم 

انتظار نداری که بخاطر جلوگیری از متنفر شدن شما از جنس مخالف این آقا برگرده و دوباره با زن سابقش ازدواج کنه

سلام و درود فراوان به خانوم یاس؛

 اون سوالاته من بیشتر بابته به حرف درآوردنتون بود و مقایسه کردن با تجربه خودم و بهتر پیش بینی کردن اطرافیانم و کمک کردن بهشون .(امیدوارم متوجه شده باشی )البته اونها هم بسیار مهم هستن اما در جایگاه و شخصیتهای خودش 

فرمودی:

"دلیلی وجود نداره مجبور باشی یه آدمو تا آخر عمرت تحمل کنی"

در پستای دیگه دیدم که در مورد مهریه نظر داده بودی و شدیدا مخالف مهریه ای.
الان از این حرفی که اینجا تو این پست زدی کاملا مشخص شد که چرا با مهریه مخالفی.چون معتقدی نمیتونی تا اخر عمرت با یه نفر بسازی.این حرفت نشون میده چه جور طرز فکری داری و نشون میده ادمی هستی که احتمال طلاق برات خیلی خیلی بالاس.
چون که از همون اول فقط به فکر طلاقی انقد نگران مهریه ای.
چون اولا به صورت افراطی ادم مادی گرایی هستی دوما ادمی نیستی که بتونه تو یه رابطه بلندمدت متعهد بشه و یه نفرو تا اخر عمر "تحمل" کنه.
انشاالله دختران و خواهرانمون گرفتار ادمی مث تو نشن

چی شده مگه؟ از حق خدادادیش استفاده کرده. شاه بخشید شما نمیبخشید؟

به اب الفتح:

خواهش میکنم، لطف دارین 

سلام

به سایه: 

به رفیق:

باحالی از خودت خخخ

یه جوری برا خانومتون دعا کردین بتونه اشتباهاتشو اصلاح کنه که انگار خودتون از هر خطا و اشتباهی مبری بودین و فقط اون اشتبا میکرده.
هر ادم فهمیده ای اینو میدونه که اکثرا تو بیشتر اختلافای زناشویی و طلاق همیشه هر دو طرف مقصرن منتها یه طرف بیشتر تقصیر داره و یه طرف کمتر تقصیر داره
شما یه جوری وانمود میکنی انگار اصن مقصر نبودی و فقط زنت تقصیر داشته.یه جوری حرف میزنی انگار بهش لطف کردی!!!!

به مرد شب :

به نظر من بستگی داره به مدتی که رابطه دارین باهم، نحوه این رابطه و تعداد دیداراتون . همچنین سنتون. اگر بیش از 3 ماه صرف شناخت و دیدار کردین و زیاد همو دیدین ولی جذابیت و کشش جنسی براتون ندارن احتمال علاقه مند شدنتون خیلی کمه هر چند به نظر من دختری که شکست عاطفی نداشته پتانسیل اینو داره که عاشق هر مردی بشه و اینکه شما که قرار نیست همیشه با ایشون تلفنی حرف بزنیت؟؟؟ قراره پیش هم بخوابین پس احتیاط کن به دل نشستن و کشش داشتن باید باشه وگرنه شما وارد یه ازدواج پر ریسک میشید پس هر چقدر لازم قبلش فکر کنید و همه چیزو بسنجید احتمالا پست اون خانمم که نتونسته به همسرش علاقه مند شه رو خوندین. اما یه توصیه خواهرانه زیاده ایده الیست نباش جایی خوندم خصوصا افردای که زیاد دو دلن و همیشه مردد نباید زیاد به ایده ال بودن توجه کنن اما اما اما حقته که همسرت به دلت بشینه تو الان تحت فشاری و ترس از تکرار نشدن یا شک به اومدن یه شانس بهتر کاش سنتو میگفتی سن هر چی بالاتر بره انعطاف کمتر میشه و ادمها دیگه به اون شکل عشق و عاشقیو تجربه نمیکنن در ضمن مخاطب شما مرد شب نبود ... این نشون میده خیلی عجولی . اما من درکت میکنم اکثر دخترا با این شرایط روبه رو ان اینکه یه شخص از بسیاری جوانب خوبو عالی اما از نظر ظاهر و ... به دل نمیشینه که فک میکنم اینم از اثرات بالا رفتن سن وگرنه من به یاد ندارم در سنای پایینتر از کسی به خاطر ظاهرش ایراد گرفته باشم. در ضمن اینم حساب کن تا این سن بهترین کیسات چه ویژگیای داشتن و قطعا بعدیام شاید با یکم بالا و پایین تو همین رنجن پس فرصتهاتم به راحتی از دست نده.

به به مرد شب: خیلی بهش لطف کردم انگار نداره 

بسیار مفید بود...خیلی ممنونم که تجربیاتتون رو درمیون گذاشتید

ممنون از دوستان 

کار شما از دو جهت زشته.

من واقعا درکت میکنم به نظر من یه مشاوره برو به خاطر اینکه پرونده اون اقا همون ارتباطی که چند ساله ازش میگذره بسته شه اگه واقعا خواستگار حال حاضرتو نمیخای نترس ردش کن کاش میگفتی کدوم شهری اگه شهر تهرانی غصه سنتم نخور ولی شهرای کوچیکتر یکم سن محدود کنندست چند وقته به جز این اقا دیگه کیسی نداری ؟؟؟ و معمولا کجاها و در چه موقعیتای خواستگار داشتی قبلا؟؟؟ شانستو اونجور جاها امتحان کن نمیدونم چرا اینقدر ناراحتت شدم شاید به خاطر اینکه منم بشدت سرگردوون و بلاتکلیفم و هیچی بدتر از این نیست امیدوارم زودتر به اراامش برسی

جناب سوال کننده لطفا اگه حرفای بدی تو نظرم بود منو بلخشید.روزی که این پست رو گذاشته بودید زمانی بود که فهمیدم نامزدم که چند مدت بود ازش جدا شده بودم و همش از سر دلسوزی به فکرش بودم و نگرانش بودم و حتی فقط و فقط بخاطر خودش غرورمو شکوندم و جلو رفتم در عرض سه ماه ازدواج کرد!! برام غیر قابل باور بود.نه بخاطر اینکه من دوستش داشته باشم نه!واسه اینکه هضم اینموصوع برام خیلی سنگین بود.من تو زندگیم فقط یه نفرو دوست داشتم که دوست نزدیکم بهم نارو زد و از اعنگتماد من به خودش سوءاستفاده کرد و منو از اون دور نگه داشت.تازگیها فهمیده بودم چون خودش متأهل بود،خواهرشو انداخته جلو که خودشو به اکن آقا نزدیک کنه و اونم قراره بره خواستگاریش! من خودمو بخاطر فانتزیهای ذهنی خودم همیشه تز پسرا دور نگه میداشتم و دوست داشتم اولین مرد زندگی من همسرم بشه و احساساتمو فقط خرج اون کنم.ولی با هنه این اتفاقا و یسری اتفاقای دیگه من واقعا داغون شدم.همه احساساتمو از دست دادم.هیچ ذوق و شوقی واسه همسر آیندم نمونده دیگه و این خیلی منو اذیت میکنه.تو همه اتفاقاتی که برام افتاد طرف مقابلم برام عین یه یخ سرد و بی احساس به نظرم میرسید.من از جنس مخالفم پر از کینه شدم.دوست ندارم اینجوری باشه ولی همه تصوراتم از زندگی بهم ریخته.هدفم تهمت و قضاوت نبود با دیدن پستتون از تصور حال اون خانوم وحشتناک ناراحت شدم.من الآن هیچی از جریان شما نمیدونم و نه نیدونم که شما مقصر بودین یا نه. در هر صورت بخاطر حرفام معذرت میخوام.آره راست گفتید آینده خوبی در انتظار من نیست چون همه اعتماد و احساسم به پسرا کشته شده.من مردای خوب تو زندگیم زیاد بوده ولی نمیدونم چرا بازم نمیتونم به هیچ کسی دیگه اعتماد کنم

Tبه فاطمه: بازم سلام خواهش میکنم خانوم بالاخره اینجا فضای بحث و تبادل نظر پیش میاد 

ضمن عرض سلام
امیدوارم برای هردوی شما ، دوران بعد از طلاق ، دوران برگشت به روال عادی زندگی باشه ، فقط چندتا سوال دارم
اگر راحتید بهم پاسخ بدید.
اول : میشه بفرمائید با مهریه ایشون چه کار کردید ، و نحوه دادن و پرداختن مهریه به چه شکل شد؟
دوم: خانواده شما با مسئله طلاق تون راه اومدن و قبل از اون از شما حمایت کردند؟
سوم: طلاق توافقی بود یا یک طرفه؟
ممنون از توجه تون

اینهمه منطق و فهم دارید

به همه کسایى که بدون خوندن دقیق کامنت ها این اقا رو محکوم کردن

سلام 

سلام به همه دوستان قدیم و جدید
و سلام به آقای نجفی صبور که با صبر و مهربونی شون همه رو به خودشون جذب کرده اند

به سوال کننده گرامی
من پست بعدی تون رو برای ازدواج خوندم و اگه توفیقی بود اظهار نظر می کنم
هرچند که پیشنهاد می کنم با سرعت تصمیم به ازدواج نگیرید. از طرفی هم برای شما و هم خانم قبلی تون آرامش و ساختن زندگی جدید خیلی خیلی بهتر از قبلی آرزومندم.


به خانم :
به نظرم اگه یه خورده از هم سرد شدید ، بهتره که دست به اقدام ناسنجیده نزنید.
اجازه بدید مدت زمانی از هم فاصله بگیرید اما این فاصله زمانی شما و شوهرتون رو به نتیجه دلخواه می رسونه که آدم های دور و بر ایشون و شما ، چه دوست و آشنا ، چه خانواده ها ، هدف شون اصلاح باشه و کمک کنند به بازگشت مجدد شما
اینکه می فرمائید ایشون مشاوره هم قبول نمی کنه ، یعنی چی؟
مشاور می تونه خیلی کمک کنه
می تونه مشکل رو پیدا کنه و راهنمایی کنه ، البته به شرطی که طرفین به حرف مشاور اهمیت بدند.
خانواده شوهرتون می تونن خیلی موثر باشند.

پیشنهاد می کنم تا جایی که می تونید تلاش کنید برای برگشت ایشون به زندگی
اگه دلیل خاصی ، مشکل حادی ، مسئله ای که شالوده زندگی تون رو متزلزل نکنه بین تون نیست ایشون حتما برمی گرند.
من هم صمیمانه دعا می کنم گرفتاری ها حل بشه و این نکته هم یاد آوری میکنم که بخش زیادی از مطلقه ها، حدود یک سال و یا کمی بیشتر ، به شدت از جدایی شون اظهار پشیمونی کرده اند.
در اطراف خودم دو موردش هست که یکی شون داره مجدد برمی گرده و یکی دیگه شون با افراد دیگه ازدواج کرده اند اما با این حال که زندگی دوم خوبی دارند اما به شدت پشیمونند که چرا صبر پیش نکردند و چرا با لج و لجبازی زندگی خودشون و یه بچه رو خراب کردند.

صبر شما ، راه گشای مشکل تون خواهد بود ان شاالله