خانواده برتر

مرد مومن این چه حرفاییه که زدی ارزش خودتو بدون

با نهایت احترام هم دست پدر و مادرت رو    ببوس  

سلام دوست عزیز

رفتار های خونوادت باعث این وضعیت بد الانت شده

ولی تا کی می خوای ادامه بدی 

اگه کسی مزاحمت شد مقاومت کن

اگه خواسته ای داشتند بگو نه

اگه نتونستی برو به معاون مدیر مشاور یا هرکس دیگه ایی که بتونه کمکت کنه بگو تا جلو شونو بگیرند

تو باعث وضع امروزت نیستی ولی مقصر اصلی ادامه دادن این وضعیت هستی

می تونی هم قهرمان تغیر مسیر زندگیت به سوی موفقیت بشی

بهترین انتقام برای تو تبدیل شدن به فردی است که ان قلدرها

خانوادت 

و دوستان کم عقل پیشینت به ان حسودی می کنند

سلام داداش منم این وضع تورو داشتم ولی تونستم حلش کنم ببین اگه اع چیزی بترسی سرت  میاد  داداش پررو باش زدنت بلند شو توام بزن صدتا زدن حداقل یدونه بزن نترس باش تهش مرگه 

مرگ بهتر از این ک بترسی  من مث تو  بودم ولی یه بار تصمیم گرفتم ب ترسم غلبه کنم هرکی  زور میگف بهم میزدم از کسی نترسبدم بعد رفتم قربت  ب مدتته۳ سال پخته شدم تو خونوادمم مشکلم اینه توعه سختی  کشیدم پررو بودم روزی صدبار میگفتن نمیتونی  ولی گفتم میتونم وزنمو کم کردم هیکلو تو قربت ارماتور ردیف کردم قول دادم ب خودم یه چیزی بشم کینه ای باش ب فکر انتقام انتقام ادمو زنده نگ میداره الان من شدم قلدر اونا ازم حرف گوش میدن شدن نوچه هام همه تو شهرم منو میشناسن لات شدم

سلام داداش میدونم چیزی که میگم شاید بخندی به این حرفم ولی واقعیته!!

البته نمیدونم الان که ۴ سال گذشته تونستی به ترست غلبه کنی یا نه!!

ولی اگه موفق نشدی خوندن داستانم خالی از لطف نیست !!

منم مثل تو تقریبا ۱۴ یا ۱۵سالم بود ضعیف بودم و از حقم نمیتونستم دفاع کنم!!

دوسه تا از بچه های قلدر مدرسه که مثلا هیکل درستی داشتن میومدن بغل من مینشستن و واسه خنده تا آخر زنگ هی منو اذیت میکردن و زیر زیرکی میخندیدن!

با وسایلم ور میرفتن ولی من چیزی نمیگفتم چون میترسیدم!!

ولی اون سال ها با هزار بدبختی تموم شد رفت!

اون تابستون رفتم والیبال و بدنسازی که یه ذره سرگرم بشم!! تقریبا سه ماه تابستون که والیبال رفتم یهو قد کشیدم و قدم از بیشتر بچه های کلاسمون بلندتر شده بود!!

هیکلم هم به نسبت درشت تر و اندامی تر شده بود!! انگار بعد سن بلوغ با تلقین هایی که به خودم کرده بودم دیدم دیگه نمیتونم تحمل کنم یکی بیاد حقمو بخوره!!

یه بار همون بچه قلدری که همیشه اذیتم میکرد و من خدا خدا میکردم غیبت کنه که حداقل یه روز بتونم با آسایش برم مدرسه 

جلوم سبز شد!!

منم قدم ازش بلندتر بود!

فک میکرد هنوز همون بچه ضعیفم!! اومد کیفم رو ازم بگیره بزور نگه داشتم و زورم بهش رسید و نتونست کیف رو بگیره!!

یه مشت زد تو کتفم!! آقا منو میگی از شدت عصبانیت سرخ شده بودم! افتادم به جونش خداشاهده بچه ها نبودن جنازه شو از زیر دستم میکشیدن بیرون!! کتک هم یه ذره خوردم ولی تا تونستم با مشت و لگد زدم تو سر و صورتش !! تهش بردنمون دفتر و ۲ نمره از انضباطم کم کردن (: 

بعد اون دیگه چشم تو چشم هم باهام نمیشد! درسی هم شد واسه بقیه که دیگه چپ نگام نکنن!! 

آره داداش دیدی بهت زور گفتن بلند شو بزنشون!! حتی زورت هم بهشون نرسید فقط بزن!! ۱۰ بار هم زمین خوردی پاشو بزن !! شده مشت و لگد بزنی تو سر و صورتشون تا خونی بشه!! 

مواقعی هم که تنها هستی تصور کن که باهاشون دعوا کردی و داری میزنیشون و حسابی ترکوندیشون!!

چون مغزت نمیتونه فرق بین واقعیت و خیال رو تشخیص بده فک میکنه واقعا اون کار رو کردی و موقعی که با اون صحنه مواجه شدی مغزت فک میکنه یکبار تونستی بزنی پس این بار هم میتونی و دیگه ترس هات خیلی کمتر میشه!! اینی که میگم انجام بده خیلی موثره!! تلقین خیلی موثره!!

یکی دو بار این کارو بکنی دیگه سراغت نمیان چون میدونن درگیر شدن باهات واسشون هزینه داره و باید تا سرحد مرگ دعوا کنن!! اگه ضعف نشون بدی بازم میان !! تا ابد میان!!

گفتگو و رفتن پیش مدیر و ناظم و  این مزخرفات مال سوسولاس که نمیتونن از پس‌ خودشون بر بیان!! همیشه که مدیر و معاون پیشت نیستن!!

پس یه بار درسی بهشون بده که تا عمر دارن نیان سراغت!! 

قدرت نشون بده هیچکاری نمیتونن بکنن!!

این بود خاطره ی من!! امیدوارم به کارت بیاد!!

اولین قدم برای تغیر اینه که خودت رو دوست داشته باشی  هوای خودت رو داشته باشی باید اعتماد بنفس و حرمت نفس کسب کنی که بهترین منبع اون دکتر هلاکویی میتونی توی اینترنت حدفاشون رو بشنوی مطمعنم عوض میشی  و همه چیز برات روشن میشه و اینکه باید بری ورزش هم ورزشی مثل فوتبال و والیبال چون باعث اجتماعی شدن و اعتماد بنفست میشه  و دیگه یک ورزش رسمی برو و اینکه همه اون مثلا دوستاتو عوض کن اینا دوستات نیستن  دشمنن و اما قبل از هر چیز خودت رو دوست داشته باش 

من واقعا از خوندن این پستت خیلی ناراحت شدم.. نه بخاطر این مشکلاتت بخاطر اینکه چقدر خودت رو باختی.. واقعا فکر میکنی چ دلیلی داره که قلدر مدرسه فقط بیاد به تو گیر بده ؟ چون میدونه تو هییییچ کاری نمیکنی :/ یا واقعا فکر میکنی فقط تو از وضعیت زندگیت ناراضی هستی؟ به والله من هرچی هم داشته باشم باز هم چیزی پیدا میکنم که ندارم و به خاطر اون غصه میخورم.. فک میکنی فقط خودت از پدرو مادرت کتک خوردی ؟ خب همه بچه ها میخورن ولی تو بیا به اونایی نگاه کن که صد برابر مشکلات تو رو دارن ولی باز هم من الان دارم میبینم که چقدررر موفق شدن جوری که همه آرزو دارن باهاش دوست بشن.. اگه الان سعی توی تغییر خودت ندی فردا یه پسری میشی که هیچ کس خوشش نمیاد نزدیکت بشه.‌.. درضمن همه پدر و مادر ها وقتی پسرشون میره بهشون میگه یکی زدم و منم هیج کاری نکردم قطعا تحقیرش میکنن نمونش داداش خودم اونم بخاطر اینه که تشویق بشه که از خودش دفاع کنه .. تازه تو بشین درست رو بخون دانشگاه برو سعی کن خودت رو هم عوض کنی،  واقعا این تو سری خور بودن رو تموم کن زدن تو هم بزنشون اگرم کسی بهت حرف زدن تو هم قرص و محکم بگو چون من رو زد.. از کسی ترسی داری؟ اون قلدر مدرستون یه ادم بی شخصیته تو هم میخوای بزاری همین طور زور بهت بگه؟ 

گذشته رو فراموش کن هرچی بوده رفته، از امروز شروع کن هرکی یکی زدن تو دوتا بزنش نه اینکه همین طور نگاش کنی ، یادمیگیری دیگه محکم باشی چه دلیلی داره یه مسر انقدر ضعیف باشه.. درساتو از الان شروع کن بخون.. بیا به همه نشون بده که تو آدم موفقی هستی ، توی تاریخ خیلی ها بودن که از همه بدبخت تر بودن .. یه پسری بود که از نظر خانوادگی خییییلی ضعیف و از نظر تحصیلی خیلییی ضعیف جوری که از مدرسه اخراجش کردن ولی مادرش اون رو توی مدرسه ای روسیه نوشت و بهش گفت تو زرنگ ترین دانش آموز دنیایی ، در صورتی که در ظاهر اینطور نبود و شد امروز دانشمند معروف جهان.. پس برادر من بلند شو به خودت بیا ، و به خودت جرئت بده و درساتو بخون و ایندتو خیلی خوب بساز و بیا نشون بده به همه اونایی که تو رو مسخر کردن و زدن نشون بده که آدم موفقی هستی

ببین برادر من وقتی خودت انقدر اعتماد به نفست پایینه وقتی خودت به خودت احترام نمیزاری انتظار چی داری از بقیه؟احترام به خودت یعنی یکی زدت تو هم قطعا جوابشو بدی (حالا به مدیر بگی یا تو هم بزنیش)... یعنی درست رو بخونی تا فردا روزی که وارد جامعه شدی یه شغل درست و حسابی داشته باشی و یه ادم موفق بشی.. واقعا فکر میکنی چرا اون آدم قلدر فقط تو رو گیر اورده؟ چون میبینه که هیج کاری نمیکنی و مظلومانه برخورد میکنی.. ما هم بچه بودیم پدر و مادرمون میزدنمون.. منم هرچی که داشته باشم باز هم بخاطر چیزی که ندارم غصه میخورم،  منم دوست هایی دارم که مدام توی خوش گذرونی و تفریح هستن.‌ حالا خوبه منم خودم رو ببازم؟ اگه به مادر یا پدرت گفتی که زدنت و اونا تو رو تحقیر کردن چون که نمیخوان تو یه ادم تو سری خور بشی.. یکی زدت تو دوتا بزنش،  یکی تحقیر کرد تو فقط بهش پوزخند بزن. غرور داشته باش چون اون ادمی که تحقیرت میکنه خیلی بدبخته چون تمام درک و شعورش توی همین حده و میخواد با پایین کشیدن تو خودشو بالا ببره.. انقدر خودت رو ضعیف نشون نده ، هیچکی از ادم ضعیف خوشش نمیاد، شاید دلیل اینکه دوستی نداری اینه.درضمن این همه آدم تحقیرت کردن خب به درک خودشون شخصیت ضعیفی دارن.. نگاه کن چقدر ادم برات جواب گذاشتن بهت مشورت دادن.. پس یعتی تو انقدر خوب هستی که دلشون بخواد بهت کمک کنن.. اون دختر ها هم که بهت خندیدن ، همش تقصیر شخصیت بد اون قلدر ها هم نبودا تو هم مقصری چون ضعیفی چون میترسی.. از کی میترسی؟ مگه ترسی هم بالاتر از این هست که پیش خودت شرمنده باشی؟.. من با اینکه دخترم ولی اگه کسی بزنتم مطمئن باش قطعااااا دو برابرشو بهش میزنم.. که البته هیججج وقت نشده چون از اولش به کسی اجازه ندادم به شخصیتم توهینی بکنه چه برسه بخواد بزنه.. خودتو تغیر بده تو خیلی زمان داری واسه جبران کردن.. درست مهم ترین چیزه فردا که یه رشته خوب قبول شدی دانشگاه، برو تا دلت میخواد خوش بگذرون ولی الان واقعا وقت تلاشه. بخاطر گذشته آینده ات رو به فنا نده