سلام رفقا امیدوارم حال دل تون خوب باشه این روزها، از من که نیست.
این بار بیشتر از همیشه تو زندگیم نیاز به همفکری دارم. مشکل من بیانش ساده ست اما حل کردنش پیچیده. مستقیم میرم سر اصل مطلب؛
من به قصد ازدواج با دختری آشنا شدم و کاری که نباید میشد شد. یعنی شاید نباید عاشق میشدم که شدم. چون در کنارم بودنش منو عاشق کرد. الان خانواده من زیاد با این انتخابم موافق نیستن و میگن افراد بهتری را می تونی در آینده انتخاب کنی. اما من احساس می کنم کسی که همیشه میخواستم را پیدا کردم. من دیوونه وار عاشق این دختر شدم. خسته شدم از این که خانوادم بخوان برام تصمیم بگیرن، به بهونه این که اون ها تجربه دارن و من نه.
من چطوری می تونم بهشون بفهمونم من عاشق شدم؟، وقت هایی که پیش اون دخترم حالم خیلی خوبه. آیا این بس نیست برای این که بفهمم ایشون واقعا همونیه که باید تو زندگیم باشه؟
کمکم کنید که بدجوری درمونده شدم راه دوری نمیره مرسی ازتون.
مرتبط:
واکنش خانواده تون به معرفی دختری که دوستش دارید چیه؟
من زن میخوام ، مشکل اصلى من نیاز عاطفیه
من زن میخوام میگن نه درست رو تموم کن
زن می خوام ، 18 سالمه و می خوام به پدرم بگم
من زن میخوام ، اینو برای اولین بار چطوری گفتید ؟
چطوری بگم زن می خوام چون اصلا با خانوادم راحت نیستم
به سرم زده که برم و بگم من زن میخوام
← مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)
- ۲۳۱۷ بازدید توسط ۱۸۱۰ نفر
- شنبه ۳ اسفند ۹۸ - ۱۲:۲۷