در یکی دو سال گذشته خیلی کفر گفتم، خیلی از رحمت خدا ناامید شدم، اما میخوام دوباره بهش رجوع بکنم.
واقعا فکر میکنم خودم ناتوان شدم در حل برخی مسائلم و واقعا فکر میکنم که خیلی نا آرام و پریشان خاطر شدم.
خیلی ناشکری کردم هر چند میدونم اشتباهه، اما انصافا خیلی چیزها دلم رو شکست، خیلی آدم ها دلم رو شکستن و بلاخره منم انسانم، وقتی تنها و بی مادر و همسر زندگی کنم و از طرفی فریب یک سری حرف ها رو بخورم و بعد ببینم خلافش بوده و دو سال از عمرم هدر رفته خب دل آدم میشکنه هر بار که شکست خوردم به اشتباه کافر تر شدم.
اما ته قلبم پاک بود و هیچ وقت آدم بدی نشدم خدا رو شکر که هنوز پاک موندم و همینم هر چی بودم و هر کاری کردم حتی یک پیام حتما بدون اینکه بپرسه به همسر آینده ام میگم حتما میگم. و میخوام این خشمم رو از دلم بیرون کنم و این عقده ها و کینه ها و دل شکستگی ها رو فراموش بکنم و آدم بدها رو هم به حال خودشون رها کنم.
صدای اذانی که الان دارم گوش میکنم در لحظه سحر و لحظه ای که این سوال رو می نویسم یکی از زیباترین صداهاست و بعد از دو سال بی توجهی به این چیزها چقدر برام آرامش بخش و زیبا به نظر میرسه و دوستش دارم.
کیه که بفهمه توی دل شکسته من چه خبره، برام دعا کنید بتونم خوب بمونم، بتونم پاک بمونم و برام دعا کنید دیگه امسال جهش اساسی بکنم، هم از نظر مالی هم کسی پیدا بشه که عاشق خودم بشه و دختری پاک باشه.
آیات زیر رو پیدا کردم. من از رحمت خدا ناامید شده بودم. میخوام یک سال دیگه کاملا با امید به خدا گام بردارم و باهاش این قرار رو بذارم که من یک سال دیگه به تو امیدوار میمونم مثل قبل و دلم رو محکم میکنم اما تو هم منو از این اوضاع در بیار، منم هم به تو امید می بندم، هم نهایت سعیم رو میکنم.
عمری بود به اون ایمان داشتم و بعد فراموشش کردم چون دلم شکسته بود، از بس که توی کارم نشد اومده بود و از بس بی وفایی و بی مهری دیدم و از بس دیدم که من به عنوان یک انسان ارزش هام اصلا ارزشمند و خوب دیده نمیشه، ولی عیبی نداره، دوباره میخوام دلم رو صاف کنم، بازم میگم همه که مثل هم نیستن بازم میگم پناه میبرم به خدا و به امید اون توکل می کنم.
«یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ»
«اى بندگان من که بر خود ستم و اسراف کرده اید! از رحمت خدا نا امید نشوید»
«وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ»
«کیست که ناامید از رحمت خدا شود، مگر گمراهان و اهل ضلالت»
«لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»
«مأیوس نمى شود از رحمت خدا مگر کفار»
در مورد ارتباط با خدا:
احساس میکنم سیم ارتباطیم با خدا قطع شده
نا امیدی نتیجه امیدوار بودن به غیر خداست
این جور قرار گذاشتن ها با خدا خوبه ؟
تجربیات شما از امدادهای خدا در موقعیت های سخت
وضعیت خوبی ندارم ولی امیدم خداست
کافیه همه چیز رو بسپاریم به خدا
چطوری خدا رو تو زندگی اصل قرار بدیم ؟
چه جوری دلم و متصل کنم به خدا ؟
بیاید یه خورده بنده با معرفتی برای خدا باشیم
باید چیکار کنم تا خدا تو زندگیم پر رنگ تر شه؟
دقیقا نمیدونم چی شد که مشتاق خدا شدم
قدر سلامتی تون و بدونید خدا رو هم شکر کنید
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۱۱۸۶ بازدید توسط ۸۶۷ نفر
- دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۹۹ - ۱۹:۲۲