سلام
بی مقدمه صحبت میکنم، اینقدری حالم بده که فقط دلم میخواد دلداریم بدین، تو رو خدا نصیحت نکنید (یا نگید چرا دو سال با یه غریبه بودی !!!) لطفا.
من نازنین دانشجوی دکتری هستم و 25 سالمه، ظاهر خوبی دارم و ماهانه 3،4 تومنی دارم ، دو سال پیش، وقتی بحرانی ترین شرایط روحی رو میگذروندم باهاش آشنا شدم، اینقدر خوب بود و هست، اینقدر پاکه، خدایا یعنی آدم به خوبی اون پیدا میشه؟ کافیه لب تر کنم هر چی بخوام برام مهیا میکنه، یکسال پیش خواستگار داشتم، تا صبح گریه کرد و گفت تو رو خدا ردش کن، منم دلباخته ش بودم، رد کردم، تا همین اواخر هم خواستگار دارم و بهش نمیگم و رد میکنم، میدونم منو خیلی میخواد خیلی، وقتی میخوام باهاش تموم کنم خورد شدنش رو میبینم، 33 سالشه و مهندس، اما مشکلی که داره اینه که اعتماد به نفس کافی برای پا پیش گذاشتن نداره.
نمیتونه بیاد خواستگاری کنه، بارها گفته میخوامت اما روم نمیشه با خانوادت صحبت کنم، حتی تا همین چند ماه پیش هم با من رودربایسی داشت، خلاصه بگم که فوق العاده خجالتیه، واقعا کلافه شدم، خسته شدم، نمیتونم به هیچ کسی غیر این فکر کنم، از این طرف هم نمیتونم بیش تر از این صبر کنم براش.
اینم بگم که ما بزرگ شده ی شهر هستیم و اون روستا، چند سالی هست که خونه ی خودش اومده مرکز شهر، اما خانوادش همچنان روستا هستن، حتی وقتی میره خونه شون با هم تصویری صحبت نمیکنم، من مطمئنم بخاطر این هست که وضع و اوضاع زندگیشون رو نبینم، برای من مهم نیست این ها، به نظر من آدم های روستا خیلی نجیب و خوب و دل رحم هستن، اما خب ایشون احساس میکنم احساس خود کم بینی دارن .
خواهش میکنم بهم بگید چیکار کنم، من بیشتر از این نمیتونم منتظر باشم (علی رغم احساس شدیدی که به ایشون دارم، وقتی میخوام تموم کنم اینقدری گریه میکنم خودم رو تو خونه حبس میکنم، مثل مرده ی متحرک میشم، حال و روزم دیدن داره، اتاقم همش یادگاری های اونه، هر جا میرم خاطرات اون جلو چشممه، قلب و روح منو برده) و از اون طرف اگه بخوام تموم کنم ایشون به معنایی واقعی کلمه نابود میشن (اینو توی این دو ساله خیلی خوب متوجه شدم)، شما اگه جای من بودید واکنش تون چی بود؟ باز صبر میکردین یا دل رو به دریا میزدین و تمام میکردین؟
مرتبط با دادن قول ازدواج به دختر:
عاشق پسری شدم که میگه چیزی ندارم بیام خواستگاری
پسری که عاشقم شده، ازم خواسته دو سال بهش وقت بدم بیاد خواستگاری
یه پسر با دختری که باهاش رابطه جنسی داشته ازدواج میکنه؟
چطوری به مامانم بگم که عاشق یه پسر دیگه شدم؟
پسر مورد علاقه م میگه صبر کن، میترسم نیاد خواستگاری
به پای عشقی که فکر میکردم درسته همه خواستگارهام رو رد کردم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← دوستی به قصد ازدواج (۱۲۵ مطلب مشابه) ← رد کردن خواستگار (۱۴۳ مطلب مشابه) ← قول و قرار ازدواج در آینده (۱۴ مطلب مشابه)
- ۳۲۵۷ بازدید توسط ۲۴۵۲ نفر
- شنبه ۱۰ آذر ۹۷ - ۱۵:۵۷