سلام
بنده 29 سالمه و عاشق دختری هم سن حود هستم که به نظرم اگه کامل تعریف کنم چون که شدیدا به کمک و مشورت دوستان مخصوصا خانم های محترم بخاطر همجنس بودن دختر بهتر میتونن راهکار پیشنهاد بدن
دقیقا یک ساله عاشق شون هستم و دو روزه بهشون گفتم، فکر کنم تو شوک مغزی باشن الان! دوست خیلی صمیمی خواهر بزرگ بنده هستن، خواهر بنده 9 سال هست رئیس اتاق عمل هستن، ایشون هم 4 سالی میشه باهاشون همکار شدن و البته دوست خیلی صمیمی هستن.
من چون که بیش از 90 درصد اوقات خواهرم رو یا تنها یا با دوستان دیگه شون میرسوندم بیمارستان شیفت، تقریبا همه ی دوستانش با من آشنا هستن و میشناسند و همیشه هم رابطه من با این عشقم در حد سلام علیک و احوال پرسی بوده فقط.
یک سالی میشه که مخفیانه عاشق شون هستم، البته دو روزه بهش گفتم، مخفیانه چون که شرایط ازدواجم نیست اونم بخاطر داشتن شغل ثابت و خوب، لیسانس حسابداری دارم، هر جا کار کردم قراردادی بودن تموم شده و الان دارم باز برای کنکور پرستاری میخونم با اصرار خواهرم.
خواهرم اصلا نمیدونه من عاشقم و نتونستم اصلا بهش بگم چون که هم خودم هم اون کاملا منطقی هستیم و بدون داشتن شغل پایدار حرف ازدواج بی مورده، تعریف نباشه اهل ورزشم، خوشتیپ هم هستم کاملا تا ابد بدون دود و مشروب و قلیون بودم و هستم، تعریف نیست خدا شاهده دارم عین حقیقت رو میگم و هر کسی دور و اطراف منه منو بخوبی و مودبی معرفت میشناسه و حتی دوستان خواهرم تو بیمارستان هم جز خوبی از من ندیدن و نگفتن هیچ وقت.
تنها عیب من نداشتن شغل خوب و ثابت و بچه پولدار نبودن هست، اما بحث اصلی که بخاطرش اینجام مشورت از دوستان مخصوصا خانم های محترم هست، یه هفته ناشناش بهش پیام دادم گفتم عاشقشم اینقدر اصرار کرد که گفتم کی هستم، از طریق اینستا، پیج فیک، دو روزه فهمیده ، همه چیز رو با شجاعت و صداقت کامل بهش گفتم اما سکوت کرد و رفت، سکوت کامل.
واقعا نمیدونم از من خوشش میاد یا نه، ایشون دختری نه محجبه اما اهل نماز که اصلا اهل دوستی نیستن، هزار درصدی هیچکس هم تو زندیگش نیست مطمِِئن مطمئنم، و ما تنها همیشه در حد یه سلام و احوال پرسی و خداحافط با هم حرف زدیم.
الان بهش کل ماجرا رو گفتم، عاشقشم، یه پیج فیک هم درست کردم گفتم میشه بیشتر حرف بزنیم اونم تو سکوت بی حرف بلاک کرد، هیچ حرفی جوابی نداده، واقعا نمیدونم الان چیکار کنم؟ بی نهایت عاشقشم اونم عشقی که با شناخت کامل ایجاد شده تحت هیچ شرایطی نمیخوام از دستش بدم.
تو این 29 سال هم خودم مشورت برای همه دوستان دادم اما این بار خودم توش موندم، اسم خواستگاری در حال حاضر نیارید چون که بخاطر شغل خودم شرایطش رو ندارم الان و گرنه خودم بهتر میدونستم، اون حداقل یه سال دیگه.
دیگه اینکه براش میمیرم و تحت هیچ شرایطی با چیزی عوضش نمیکنم، بهش گفتم چون که خواستم بدونه تا دیر نشده، اما کاملا سکوت کرده و یه جورایی خودشم ازم دور نگه داشته . حالا با این شرایط شما که خانم هستید و جای اون با همچین پسری به نظرتون اصلا به من داره فکر میکنه من که شب و روزم اونه، شما خانم ها بگید بهترین کار چی دوست دارید من انجام بدم اگه جای اون بودید؟ من چیکار کنم الان بهترین کار که ازم متنفر یا دور نشه چیه ؟ تو رو خدا کمک کنید تا ابد دعاتون میکنم خدا هم بهتون خیر میده .
کمک کنید به یه عشق بینهایت پاک و ابدی
مرتبط:
روش جواب منفی دادن به خواستگاری مستقیم از دختر
چرا اکثر دختران اگه مستقیما ازشون خواستگاری بشه ناراحت میشن ؟
خواستگاری مستقیم از دختر همکلاسی
اگه مستقیما از خودم خواستگاری کردند چه جوابی بدم ؟
اصرار در خواستگاری مستقیم از خود دختر تا چه حد باید باشه؟
پیشنهاد مستقیم مطلوب تره یا کمک گرفتن از واسطه ؟
کسب تکلیف از خود دختر قبل از خواستگاری رسمی
بدون داشتن شرایط ازدواج به یه دختر ابراز علاقه کردم
← رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه) ← جلب نظر دختر برای ازدواج (۱۰ مطلب مشابه) ← ابراز علاقه و خواستگاری مستقیم از دختر (۱۹ مطلب مشابه)
- ۳۳۸۹ بازدید توسط ۲۶۹۳ نفر
- يكشنبه ۲۵ فروردين ۹۸ - ۱۵:۱۱