سلام دوستان
دختری هستم 26 ساله و توی یه شرایط خاصی گیر کردم که نیاز به راهنمایی دارم. الان چند ماه از دوره ارشدم مونده و به زودی درسم تموم میشه. توی این مدت با یکی از هم کلاسی هام خیلی صمیمی شدم. پسر خیلی خوبی بود و البته 7 سال از من بزرگتر. دوستی ما هم کاملا شکل سوشال داشت. یعنی گاهی با همدیگه و گاهی با دوستان دیگمون میرفتیم بیرون و شام و تفریح و ...
من در ابتدا حس خاصی بهش نداشتم و فقط در حد یک دوست بود برام. ولی الان تقریبا 1 ساله که خیلی خیلی بهش علاقه مند شدم. در این مدت هم سعی کردم یه جوری باهاش رفتار کنم که متوجه نشه ولی نا آخودآگاه خیلی زیاد بهش توجه میکردم. ایشون کلا پسر مغروی  و البته اجتماعی و موفقی هست.
 سعی کردم تو این مدت به خودم علاقه مندش کنم. تو این مدت هم چندین بار شده که از من تعریف کنه، نگاه های خاص و رفتارهای خاص و ... حتی یک بار هم غیر مستقیم و به شوخی پیشنهاد داد که دو تایی بریم بیرون برای قرار و ... رفتارهاش هم جوری بود باهام که چند تا از همکلاسی هام بهم میگفتن معلومه فلانی دوست داره ها ... از رفتاراش معلومه. منم تو این مدت منتظر بودم بیاد ابراز علاقه کنه ولی ... 

من فکر میکنم که خیلی نتونستم این علاقه رو بهش نشون بدم. شاید چون خیلی دوسش دارم برای همینه. چند بار شده که صحبت از عشق و علاقه و ازدواج کردیم، البته به طور کلی و مثل دو تا دوست . ازم ملاک هام رو پرسیده و ازم پرسیده که آیا به کسی علاقه دارم یا نه ؟ در مورد خواستگارام پرسیده که چرا ردشون کردم و .. من سر بسته بهش گفتم که کسی هست که بهش علاقه دارم ولی بهش نگفتم که اون شخص خودشه و .. و واقعا نمیدونم اون چه برداشتی از حرف من کرده.
فکر میکنم به اشتباه متوجه شده که من به کس دیگه ای علاقه دارم.. خلاصه که خیلی در این مورد باهاش صحبت کردم ولی حس میکنم اون متوجه علاقه من نشده . این یه طرف قضیه. طرف دیگه اینه که چند وقت پیش یه خواستگار خیلی خوب داشتم که اونم پسر خوبی بود و قرار شد یه مدتی با هم بریم شام و بیرون و .. که بشناسیم همدیگرو و صحبت کنیم.
 الان تقریبا سه هفته اس که باهاش ارتباط دارم. الان در نقطه ای هستم که اگه ادامه بدم رابطه رو، علاقه پیدا میکنم بهش و همین طور اگه نخوام میتونم به راحتی ردش کنم. چون هنوز وابستگی و علاقه خاصی بهش ندادم. هر چند اون خیلی علاقه اش رو بهم ابراز میکنه. الان چند روزیه که حسابی فکرم درگیره. نمیدونم باید چیکار کنم. از طرفی هنوز فکرم پیش اون همکلاسی و دوستمه. نمیدونم اگه در مورد این قضیه باهاش صحبت کنم چی بهم میگه.
مثلا اگه براش تعریف کنم این قضیه رو و بهم بگه خوشبخت بشی و اینا.. من واقعا دیوونه میشم.. نمیدونم چطور بهش بفهمونم که دیگه فرصت داره تموم میشه. دیشب به سرم زده بود برم همه چیو بهش بگم و ابراز علاقه کنم. ولی همیشه شنیدم که میگن ابراز علاقه از سمت دختر خوب نیست و حتی اگه اون پسر هم علاقه داشته باشه بهش باعث سردیش میشه.. حالا نمیدونم باید چیکار کنم.
این خواستگارم هم هر روز ازم میپرسه که فکر کردی و جواب چی شد.. کسی میتونه منو راهنمایی کنه؟ خیلی سردرگمم .. خیلی .. میترسم ازدواج اشتباه کنم و اون موقع اس که دیگه راه برگشتی برام نیست... باید این علاقه رو بذارم کنار ؟ یا ابراز کنم و خودمو خلاص کنم ؟

مرتبط با خواستگاری و ابراز علاقه دختر به پسر:

معایب خواستگاری دختر از پسر چیه ؟

آیا دختران می تونن خواستگاری کنن ؟

نمی دونم همکارم نظرش راجع به من چیه

می خوام به پسر مورد علاقه م پیشنهاد بدم ولی غرورم اجازه نمیده

اگه دختری از شما درخواست ازدواج بکنه چه برخوردی می کنید ؟

چرا ما دخترا نباید از پسرا خواستگاری کنیم ؟

ترس از عواقب خواستگاری دختر از پسر

چه طوری بدون سبک شدن، به پسری که ردش کردم ابراز علاقه کنم ؟

چه طوری پسر مورد علاقه مون رو به ازدواج ترغیب کنیم؟

تحت چه شرایطی خودم میتونم اقدام به خواستگاری از پسری کنم؟

چشم تو چشم شدن با پسری که درخواست ازدواجم رو رد کرد

نگران اینم که بهم بگه من هیچ حسی بهت ندارم

چه جوری به پسر مورد علاقم بفهمونم که دوستش دارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
خواستگاری دختر از پسر (۶۲ مطلب مشابه)