سلام
من چند وقته پیش یه پست گذاشتم با عنوان میخوام تا جایی که بتونم راهم رو از مذهبی ها جدا کنم توش هم توضیح دادم که یه پسر 19 ساله هستم از یه خانواده که ادعای مذهبی بودن داره و بسیار سخت گیر.
حالا موضوعی که پیش اومده اینه که دوستان زحمت کشیدن و یه نظری زیر اون پست گذاشتن که ذهن منو به شدت درگیر کرده. درباره موضوع ازداوجم. من الان 19 سالمه و میدونم که حداکثر تا 2 سال دیگه خانواده برای ازدواجم اقدام می کنن.
مشکل مالی هم نداریم که بخاطر اون ازدواجم عقب بیفته، حالا مسئله اینجاست؛
من برای ازدواج 2 حالت برام پیش میاد یا ازم میخوان که دختری از اطرافیان رو خودم انتخاب کنم و معرفی کنم یا اینکه خود مادر و خاله و عمه دخترها رو یکی یکی پیشنهاد میدن. در حالت اول باید دختر مطابق میل و نظر پدر و مادرم باشه. یعنی دختری که حتی صورتش رو ندیدم و چادرش رو همیشه محکم گرفته و در مقابلم صورت جدی و بدون احساس داشته و صدا و مدل حرف زدنش رو هم نمی دونم چطوریه رو پیشنهاد بدم.
در حالت دوم هم که اوضاع بدتر میشه، مادر و خاله و عمه میرن دختری بابت میل خودشون احتمالا محصل حوزه و یا در حالت بهتر یه دختر فوق مذهبی برام پیدا می کنن.
حالا از شما دوستان می خوام با توجه به توضیحاتی که تو پست اولم از خانواده دادم بگید باید چیکار کنم. اولا که من اصلا نمیخوام تو سن پایین ازدواج کنم، من نوجونی که نکردم، امید دارم که حداقل شاید بتونم کمی از جوونیم استفاده کنم. اما اون ها مجبورم می کنن ازدواج کنم. دوما من دلم میخواد با یه دختر معمولی مانتویی ازدواج کنم نه با دختری که مطمئنم طوری چادر می گیره که فقط نوک دماغش بیرون باشه.
می دونم که اگر یه دختر معمولی رو به خانواده پیشنهاد بدم یا بگم همچین دختری رو میخوام قیامت میشه و تهمت بی آبرویی و بی شخصیتی بهم می زنن، مطمئنم بابام تهمت بی غیرتی بهم می زنه و به خاطر آبرو و اعتبار خودش در بین آشنایان ترجیحش اینه که من بمیرم اما با یه دختر مانتویی ازدواج نکنم.
منم که گفتم قبلا هیچ پولی ندارم و هیچ کاری هم ندارم که مستقل بشم، پس مجبورم مطابق خواسته اون ها ازدواج کنم. به فکرم رسیده تو جلسه خواستگاری تفکراتم رو به دختر خانم بگم، اما از ترس این که حرف هام به گوش بابام برسه جرات این کار رو ندارم.
من چطور به دختری که هیچ شناختی ازش ندارم می تونم اعتماد کنم که حرف پیش خودش بمونه؟، تازه گیرم که این کار رو کردم بالاخره یه دختر نشد دختر بعدی هم همین مدلی خواهد بود تا صد جا هم بریم خواستگاری مدل دخترها عوض نمیشه و خانواده آخرش میفهمن من دارم کار رو خراب می کنم.
دلم برای اون دختری که قراره زنم بشه می سوزه، قراره از اولش با دروغ و فیلم بازی کردن ازدواج کنه. قراره شوهرش هیچ علاقه ای بهش نداشته باشه و فقط کنار هم بدون هیچ احساسی زندگی کنه. قراره فقط ماشین جوجه کشی بشه، واقعا دلم براش میسوزه.
شما اگه راهکاری دارید ارائه بدین تا این اتقاق نیافته.
مرتبط با کسب شناخت قبل از ازدواج:
پیش از ازدواج، حتما چند جلسه مشاور برید و خوب تحقیق کنید
مخالفت والدین با دوران شناخت طولانی مدت قبل از ازدواج
برای شناخت، یک جلسه خواستگاری بهتره از چند سال دوستی است
روش افزایش شناخت از دختر در یک جلسه خواستگاری
روش شناختن افراد خودخواه قبل از ازدواج
برای کسب شناخت در ازدواج های فامیلی چکار باید کرد ؟
جلسات خواستگاری رو برای شناخت کافی نمی دونم
در خواستگاری بهتر میشه طرف رو شناخت یا در دوستی؟
رفت آمد خانواده ها برای شناخت بیشتر در قبل از عقد
جلسه دوم خواستگاری - شناساندن نه شناختن
خواستگاری راهی درست برای شناخت
بیشتر بخوانید ...
چطوری یک دختر رو محترمانه از سر خود باز کنم ؟
نگرانم با احساسات دختر داییم بازی کرده باشم
چطور یه نفر رو محترمانه از سر خودم باز کنم ؟
می خوام محترمانه، دختری که عاشقم شده رو از خودم دور کنم
← شناخت قبل از ازدواج (۱۵۲ مطلب مشابه) ← آموزش روش های تحقیق برای ازدواج (۴۶ مطلب مشابه) ← جواب رد به دختر (۳۳ مطلب مشابه) ← سوالات خواستگاری (۸ مطلب مشابه)
- ۱۰۰۱۱ بازدید توسط ۷۶۹۲ نفر
- جمعه ۹ تیر ۰۲ - ۰۷:۴۸